در جای جای این حرکت از قبل برنامه ریزی شده در کنار افکار پریشان سران فتنه در مبارزه با نظام اسلامی، رد پای عنصر خارجی و توطئههای خارج از مرزها به چشم میخورد. امریکا به عنوان رأس هرم مبارزه بینالمللی با نظام اسلامی در کنار کشورهای اروپایی و رژیم صهیونیستی در این پدیده از هیچ کوششی برای براندازی نظام اسلامی دریغ نکرد.
در این مقاله، اقدامات پنهان امریکا در مقابل نظام اسلامی در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب بررسی و معرفی میشود؛ اقداماتی که زمینه سازیهای لازم را برای حضور عناصر داخلی و خارجی در حوادثی نظیر فتنه 1388هـ .ش رقم زد و پس از انقلاب نمونهای مانند آن را نمیتوان سراغ گرفت.
این مقاله عمدتاً بر اساس اعترافات مقامات امریکایی و اخبار و اطلاعات منتشره تدوین شده است و در نهایت تحلیلی از وضعیت اقدامات اطلاعاتی را ارائه خواهد کرد و بر اساس این تجربه، اقدامات بعدی این کشور در برابر حوادث و وضعیت قابل بهره برداری آینده اعم از انتخابات یا سایر موارد هیجانی پیشبینی، که بتواند انگیزه لازم را به برخی از طرفداران براندازی بدهد و بر اساس آن توصیههایی به دست اندر کاران نظام اسلامی عرضه میشود.
در این مقاله سعی میشود بر اساس چارچوب نظری یا الگوی براندازی از طریق تهدید نرم امریکایی در کشورهای مختلف و بویژه فتنه 88 موضوع تحلیل گردد.
الگوی براندازی از طریق تهدید نرم
این الگو چهار عامل دارد که در رفتار امریکاییها در انتخابات و حوادث پس از آن آشکارا به چشم میخورد. در این الگو نفوذ خارجی، مهندسی شدن، ابزارها و امکانات براندازی یا تغییر سیاسی( حسینی، 1390 : ص80 ) مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است. بر اساس این الگو در براندازیهای نرم نفوذ دولت برانداز خارجی در کشور مورد تهدید در کنار سایر عوامل و زمینههای داخلی برانداز و همسو با آنها در تماس و مراودات دائم است. کشور برانداز در طول زمان تلاش دارد به شیوههای گوناگون در اذهان گروه و یا گروههای هدف در داخل کشور با ارائه آموزه و ارزشهای خود، زمینههای لازم را در آموزش این گروهها برای حضور در صحنههای اجتماعی فراهم آورد.
بر اساس الگوی مورد نظر، براندازیهای نرم، که در حال حاضر در دستور کار امریکا در رویارویی با نظام اسلامی ایران قرار دارد، شامل سه مرحله استراتژیک، شتاب دهنده یا کاتالیزور و مرحله عملیاتی است(همان:90). غربیها در سالهای منتهی به انتخابات سال 1388ه.ش اقداماتی انجام دادهاند که در مرحله شتاب دهنده وضعیت ناشی از انتخابات در کشور، توانستند از آن بهره برداریهایی کنند و با سوار شدن بر امواجی که در طول سالهای گذشته به راه انداخته بودند، بیثباتیهایی را در وضعیت سیاسی و اجتماعی ایجاد کنند.
در اینجا تلاش میشود که گوشههایی از اقدامات اطلاعاتی به اختصار بررسی شود که تحت عناوین مختلف از جمله اقدامات پنهانی را که در طول سالهای متمادی برای نفوذ در اندیشه و افکار مردم ایران انجام داده است.
اقدامات پنهان امریکا بر ضد نظام اسلامی پس از پیروزی انقلاب
راهبردی که از ناحیه امریکا و غرب به منظور گسترش فشار و تهدید نرم نظام اسلامی صورت میگیرد، راهبرد نبرد اطلاعاتی است که با شیوههای پنهان و توطئه آمیز به کشور تحمیل میشود. امروزه «ظهور تسلیحات دوربرد هدایت شونده، جنگ سایبر و سرعت فیبر نوری و در یک کلام، جنگهای اطلاعاتی و پیشرفت فنون جمع آوری اطلاعات» (شیپنگ تانگ، 1384: ص184و185)، محیطهای جغرافیایی را درنوردیده و فضاهای مجازی جدیدی فراهم ساخته است اما در عین حال این به معنی کاهش نقش محیط واقعی نیست، بلکه شکل گیری محیطی جدید در کنار محیط سنتی موجود است (جمعی از نویسندگان،1387: ص 14 ).
در این وضعیت، طراحان و مجریان چنین راهبردی، سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی امریکایی، اروپایی، صهیونیستی و تمام دفترهای وابستگان اطلاعاتی سفارتخانههای این کشورها در ایران هستند که با هدف براندازی حکومت اسلامی در ایران و کشورهای همسایه مشغول توطئهچینی هستند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها سفارت امریکا در تهران اشغال، و سفارت رژیم صهیونیستی نیز به طور مسالمت آمیز از کشور اخراج شد و به این ترتیب ساختارهای آشکار و رسمی اطلاعاتی این کشورها حذف شد؛ اما شبکههای مخفی اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی دست نخورده باقی ماند و کسی نیز از آنها اطلاع چندانی ندارد.
از آن به بعد سازمانهای اطلاعاتی و وابستگان اطلاعاتی کشورهای اروپایی فعالیتهای اطلاعاتی در ایران را زیر زمینی کردند و اقدامات اطلاعاتی را در پوششهای سیاسی و غیرسیاسی اعم از پوششهای مختلف خبری، تجاری، سرمایه گذاری، واردات و صادرات و انحصار ارائه قطعات حساس کامپیوتر، واردات موبایل، لوازم حساس، دارو، تجهیزات پزشکی و بخشهای اقتصادی مربوط به طلا و ارز و مانند آن بر عهده گرفتند. این شرکتهای پوششی، لایههای مختلف تو در تو دارند که در هر لایه، لبه برخورد و پاسخگوی اصلی به مراجعان از عناصر ایرانی و دارای وجهه تجاری و بازرگانی موجهی هستند.
بیشتر آنها حتی خودشان هم نمیدانند که در حال بازی در زمینی هستند که مقررات آن را سازمانهای جاسوسی تعیین میکنند و یا توسط سازمانهای اطلاعاتی حریف هدایت میشوند. هر از چند گاهی یک بار که برخی از آنها به دام وزارت اطلاعات میافتند و به فریب خود اعتراف میکنند، مشخص میشود که در صحنه تجارت ایران چه اقدامات پنهانی وجود دارد.
به زعم ایالات متحده اولاً جمهوری اسلامی منشأ و خاستگاه اسلام انقلابی یا به تعبیر آنان بنیادگرایی و افراط گرایی اسلامی است. ثانیاً، به علت مخالفت با روند صلح خاورمیانه و دفاع از حقوق مردم فلسطین از گروهها و جنبشهایی حمایت میکند که به نظر امریکا تروریست هستند. ثالثاً رهبران و سیاستگذاران امریکا بر این باورند که جمهوری اسلامی در صدد دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی است. رابعاً جرج بوش، جمهوری اسلامی ایران را در زمره محور شرارت قرار داده است که نمونه کامل دولتهای سرکش به شمار میروند... فشارهای سیاسی و روانی امریکا بر جمهوری اسلامی در زمینه دموکراسی و حقوق بشر پس از جنگ 33 روزه لبنان گواه این ادعا است (دهقانی، جمعی از نویسندگان 1387: 122و123).
اقدامات اطلاعاتی، عمدتاً حول محورهایی است که جنگ رسانهای و تهاجم فرهنگی بر محور آنها شکل گرفته است. اقدامات اطلاعاتی، مکمل و محرک اساسی تحرکاتی است که با تبلیغات گسترده و تهاجم فرهنگی در محیط امنیتی داخلی زمینه سازی و ایجاد شده است و اقدامات اطلاعاتی مخفی حکم جرقه، جهت دهنده و تشدید کننده را در تهدیدات نرم و گسترش آن در داخل و همچنین وظیفه بازخورد میزان تأثیر تهاجم فرهنگی بر گروههای هدف را به عهده دارد. تهیه نیازمندیهای اطلاعاتی و جمع آوری اطلاعات مورد نیاز نیز بر عهده این سازمانها است.
راهبرد اطلاعاتی با توجه به ماهیت و هدف این راهبرد در تهاجم به ایران، مبنی بر دامن زدن بر تحرکات مذهبی، فرقهای، گروهی، زنان، باورهای مذهبی، بی اعتماد ساختن افکار عمومی از نظام و رهبر و نهادهای انقلابی، جاسوسی در زمینههای مورد نیاز غرب در ابعاد مختلف مربوط به دانش هستهای، نیروهای نظامی، راهبردها، تجهیزات، فناوری و تحقیقات مربوط و همچنین ایجاد محدودیتهای تجاری و نایاب ساختن یا کمیاب ساختن برخی از اقلام یا امکانات به منظور بیثبات نشان دادن اقتصاد کشور و مانند آن است.
راهبرد اطلاعاتی اگر چه در زمره اقدامات نیمه سخت است، به خودی خود اعمال موفقیت آمیز آن توسط غرب برای نظام اسلامی تهدید نرم ایجاد میکند و در عین حال، ملات سایر راهبردهای تهدید آمیز امریکا و غرب در محیط امنیتی خارجی نیز هست؛ به همین دلیل یکی از مهمترین راهبردهای تهدید آفرین در حوزه براندازی نرم نظام اسلامی به شمار میرود؛ زیرا هم تهیه کننده نیازهای اطلاعاتی و هم گرد آورنده اطلاعات و هم هدفگذار برنامههای تهاجم فرهنگی در محیط امنیتی خارجی نظام اسلامی است. با توجه به ماهیت و کاربرد اقدامات اطلاعاتی میتوان این اقدامات را به شرح ذیل دسته بندی و تشریح کرد:
الف- اقدامات اطلاعاتی بهمنظور ایجاد تفرقه و ترویج جو بیاعتمادی در جامعه اسلامی
سازمانهای اطلاعاتی با اقدامات پنهان، زمینههای مساعدی را فعال میکنند که از آنها میتوان در راستای اهداف امریکا و غرب بهره برداری کرد. یکی از این زمینهها، کانونهایی است که بالقوه مستعد بهرهبرداریهای اطلاعاتی هستند. یکی از این کانونهای بالقوه مستعد، اقوام هستند. کانون دیگر زبان و گویشهای محلی است.کانون سومی که مستعد سوء استفاده در اقدامات پنهان دشمن است، ادیان و مذاهب متعدد در ایران است.
بنابراین سه کانون اقوام، زبانها و ادیان و مذاهب، زمینههای مساعدی است که هر سازمان اطلاعاتی بالقوه میتواند با فعال کردن یک یا همه آنها در کشور، زمینههای لازم را برای بیثباتی کشور فراهم سازد.
امریکا و غرب با تأکید بر بیثبات سازی کشور از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون تلاشهای گستردهای را برای فعال کردن این کانونها انجام دادهاند. طرح اتهامات واهی «زیر پا گذاشتن حقوق اقلیتها و ادیان و اقوام و عدم رعایت حقوق بشر در ایران»، محفل این اقدامات بوده است در کنار باز نگهداشتن این اتهام در مجامع حقوقی و بینالمللی، تحریک و تشویق اقلیتها، مذاهب، ادیان و زبانهای مختلف از طریق تهاجم فرهنگی و عملیات روانی و جنگ رسانهای امریکایی همراه با فعال ساختن کانونهای منطقهای وهابی از جانب عربستان سعودی و با اقدامات افراطگرایانه طالبانیسم در افغانستان و بن لادن در پاکستان و تشویق برخی از گروههای بی نام و نشان تروریستی و جنایتکاران حرفهای در این مورد قابل توجه است.
حمایت رسمی و آشکار امریکا از اقدامات جنایتکارانه برخی از این گروهها و سازماندهی کردن آنها از درون پاکستان و افغانستان و عراق و ترکیه و همچنین اعزام گروههای خرابکار تروریستی از کشور های همسایه همه در این راستا قرار دارد.
نمایش کشوری بیثبات از ایران در افکار عمومی بینالمللی و منطقهای، هدف اصلی اقدامات اطلاعاتی امریکایی و اروپایی و صهیونیستی است. بیثباتی در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی، سیاسی و حقوقی در ایران، چیزی است که سازمانهای اطلاعاتی امریکا و غرب برای براندازی نرم و گسترش تهدیدات خارجی دنبال میکنند و سعی دارند با تشویق و تحریک کانونهای تهدیدزای داخلی توسط نیروها و امکانات داخلی آن را فعال کنند تا با ایجاد برخی بیثباتیهای همه جانبه، کشور را تجزیه کنند و نظام را سرنگون سازند. طرح خاورمیانه بزرگ که امریکا به دنبال اجرای آن در منطقه بود در این راستا قرار داشت.
بررسی این طرح نشان از عمق تلاشهای امریکا برای تجزیه ایران اسلامی و ساقط نمودن حکومت اسلامی دارد. امریکاییها در این طرح چند سطح را در نظر گرفته بودند: سطوح ظاهری آن در ایجاد اصلاحات و دموکراسی سازی در منطقه خلاصه میشد که عمدتاً بسیار جدی نبود و امریکا نیز به اجرای دقیق آن تمایلی نداشت. سطح دیگر آن تضمین امنیتی رژیم صهیونیستی بود که با همکاری کشورهای اصلی منطقه و حمایتهای اساسی مصر، عربستان و اردن جای نگرانی برای این کار وجود نداشت.
سطح عمیق این طرح به تغییر نقشه جغرافیایی منطقه مربوط میشد که در این سطح حتی نقشههای کشورهای منطقه پس از تغییر ترسیم و در معرض دید عموم گذاشته شد. بررسی اجمالی این نقشه نشان از عمق فاجعهای دارد که امریکاییها برای تجزیه ایران در نظر گرفته بودند به گونهای که گویا طرح خاورمیانه بزرگ با تمام هیاهویی که در اطراف آن به راه انداخته بودند، صرفاً برای تجزیه ایران تدوین شده بود.
امریکا میخواهد با به چالش کشیدن امنیت اجتماعی و بی ثبات نشان دادن وضعیت اقوام، اقلیتهای مذهبی، اقشار و مخالفان سیاسی در ایران از طریق جنگ روانی و رسانهای و تهاجم فرهنگی، هویت ملی را در کشور از بین ببرد. هویت ملی مفهوم و اصل نظام بخش و سازمان دهنده امنیت اجتماعی ایران از سوی دو دسته از تهدیدات خارجی به چالش طلبیده میشود. «چالشهای امنیتی مبتنی بر رقابت افقی، آن دسته از تهدیداتی است که یکپارچگی و وحدت جامعه ایران را در معرض تجزیه و فروپاشی قرار نمیدهد؛ بلکه منابع و عناصر هویتی آن را دستخوش تغییر و دگرگونی ناخواسته میکند.»
دومین گروه از چالشهای امنیتی در بخش اجتماعی و هویتی امنیت ملی، حاصل رقابت عمودی در جامعه و از هویتهای فروملی و خرده فرهنگهای بومی ناشی خواهد بود. برخلاف رقابت افقی در این نوع رقابت، یکپارچگی هویتی و وحدت ملی کشور دستخوش تغییرات بنیادی و ماهوی میشود که ممکن است به نقض تمامیت ارضی و وحدت سرزمینی نیز بیانجامد (دهقانی، همان :130و131). راهاندازی جنگ داخلی از طریق رقابتهای قومی و فرقهای، ایجاد در گیریهای مذهبی و دینی بین طرفداران ادیان و مذاهب مختلف با تحریکات خارجی و حمایت کانونهای مذهبی منطقهای وهابی و مانند آن، همچنین انگشت گذاشتن بر تفاوتهای زبانی مانند ترک و کرد و فارس و مانند آن و ایجاد تفرقه از این کانال، چیزی است که بالقوه میتواند اوضاع اجتماعی کشور را بی ثبات نشان دهد.
این کاری است که تنها با اقدامات اطلاعاتی و تحریکات خارجی از طریق تهاجم فرهنگی به طور همزمان قابل اجرا است. در این صورت امریکاییها میتوانند «ایران را از تعقیب آرمان مصالح جهان اسلام باز دارند و مشغول جنگ شیعه و سنی کنند. همچنین در صورت تحقق این وضعیت گناه تروریسم و آدمکشی به گردن مسلمانان و اختلافات شیعه و سنی خواهد افتاد و با این روش امریکا میتواند با موج گسترده گرایش به اسلام در جهان مقابله کند» (خاکینهاد، http://www.askquran.ir تاریخ دریافت 12/7 /90).
علاوه بر تفرقه قومی، دینی و زبانی، یکی دیگر از اهداف اقدامات اطلاعاتی امریکا بی ثبات نشان دادن جمهوری اسلامی ایران به لحاظ اقتصادی است. محور دیگری که تهدیدات تفرقه آمیزی برای نظام اسلامی به دنبال دارد، نبرد فرهنگی و ایدئولوژیک امریکا به منظور رویارویی با فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی با همکاری عمال داخلی و منطقهای آنان است. درسند راهبرد امنیت ملی امریکا در ذیل تیتر «پیشبرد صلح، امنیت و فرصت در خاورمیانه بزرگتر» آمده است : امریکا دارای منافع مهمی در خاورمیانه بزرگتر است. این منافع شامل... ایجاد تغییر در سیاست ایران و دور کردن این کشور از پیگیری سلاحهای هستهای، حمایت از تروریسم و تهدیدات آن برای کشورهای همسایه و همچنین منع گسترش تسلیحاتی، همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم، دسترسی به انرژی و ورود و ادغام خاورمیانه به بازارهای جهانی است.
تلاش ما برای تعامل با این منطقه در عین حال باید جامع و راهبردی باشد. این تعامل باید بسیار فراتر از تهدیدات کوتاه مدت تعمیم یابد و این کار را میتوان از طریق جذب تمایلات مردم منطقه برای عدالت، آموزش و فرصتها و همچنین از طریق پیگیری دیدگاهی مثبت و پایدار از مشارکت امریکا با منطقه محقق کرد. علاوه بر این، روابط ما با اسرائیل و دوستان و شریکان عربی در منطقه فراتر از تعهد ما به امنیت اسرائیل و شامل روابط مستمری است که ما در منطقه در زمینههای تجاری، مبادلاتی و همکاری در حوزههای گسترده داریم (سند راهبرد امنیت ملی امریکا در سال 2010، ترجمه فارس نیوز، قسمت پنجم).
انقلاب و نظام اسلامی به عنوان تنها کشور منطقه، که خطر امریکا را برای کشورهای اسلامی احساس کرده است و با آن مبارزه میکند، مورد تنفر و انتقام امریکاییها قرار گرفته است. محور وحدت بخش اسلام گرایی و اتحاد اسلامی و وحدت کلمهای که مورد توجه حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی قرار دارد از اهدافی است که مورد توجه سازمانهای اطلاعاتی غربی بویژه امریکایی قرار گرفته است.
راهبرد تفرقه همه جانبه در برابر وحدت اسلامی مورد نظر امام خمینی، راه حل امریکاییها در این منطقه است. امریکا و سازمانهای اطلاعاتی این کشور به دنبال ایجاد تفرقه اسلامی در بین کشورهای منطقه با پیشاهنگی عربستان و فرقه وهابیت هستند. آنها برای تحقق اهداف خود، برنامه چند مرحلهای به این شرح دارند:
در مرحله اول میخواهند، انقلابیگری و مبارزه با وضع موجود را با فعال ساختن افراط گرایان سلفی و وهابی با حمایت همه جانبه عربستان و راه اندازی گرو های افراطی سلفی چون طالبان و گروه القاعده معرفی کنند و هر حرکت اسلامی را در منطقه به این گروهها نسبت دهند و با ابراز بیزاری همگانی از رفتار این گروهها ی وابسته به استعمار و امریکا، نظر مسلمانان و اقشار مختلف جوامع اسلامی را از ایشان برگردانند. بنا براین وقتی صحبت از حرکتهای اسلامی در منطقه میشود، آنها با یادآوری القاعده و طالبان سعی میکنند انقلاب اسلامی و طرفداران آن را نیز در همین جرگه بخوانند و معرفی کنند.
در مرحله دوم با ایجاد شناخت مناسب از راههای مخفی و آشکار، زیر ساختهای فکری و ایدئولوژیک این گروهها را شناسایی کنند تا در زمان مناسب بتوانند با در اختیار گرفتن و یا هدایت و یا مبارزه با آنها، اهداف سیاسی و منافع امریکا را در منطقه و جهان تأمین کنند.
در مرحله یا گام سوم با آموزشهایی که از برجستگیهای فرهنگی لیبرال و لیبرال دموکراسی غربی در منطقه عرضه میکنند، اندیشه و نظر اقشار مختلف مردم منطقه و ایران را به الگوی غربی لیبرالیسم فرهنگی جذب کنند و آنان را غیر مستقیم به ایجاد اصلاحاتی از این نوع در کشور خود وادار کنند تا در دراز مدت با تغییرات هدایت شده فرهنگی، یکسان سازی فرهنگی و بویژه لیبرالیسم فرهنگی در منطقه، اهداف امریکا و موجودیت رژیم صهیونیستی را در منطقه برای مردم قابل تحمل کنند.
بنابراین ایجاد تفرقه منطقهای توسط ایران و عربستان میتواند زمینه مساعد و مناسبی را در دراز مدت برای ایجاد درگیری و تفرقههای منطقهای در جهان اسلام ایجاد کند که حاصل آن، سوق دادن کشورهای منطقه به لیبرالیسم فرهنگی و به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی و بیزاری از گرایشهای دینی و مذهبی این جوامع خواهد بود. این امر جز با اقدامات ویژه اطلاعاتی فراهم نمیشود. نتیجه اولیه از بحث این خواهد بود که از جانب امریکا تهدیداتی نرم شکل میگیرد و خواهد گرفت که وحدت اسلامی و تمامیت ارضی ایران را از طریق تفرقههای دینی، قومی و فرهنگی ـ زبانی نشانه رفته است. فعالسازی اقلیتهای دینی چون مسیحیان و یهودیان نیز در این راستا قابل بحث است که به دلیل کمی طرفداران این ادیان در آینده نزدیک خطری از این سو وحدت جامعه را تهدید نمیکند.
ب- اقدامات اطلاعاتی به منظور رواج فساد و گسترش مصرف مواد مخدر و الکل در کشور
از دید مقامات امریکایی و غربی در منطقه خاورمیانه به طور عام و ایران به طور خاص مسائل امنیتی وجود دارد که از دید آنها میتوان به «تروریسم، مواد مخدر، جنایات سازمان یافته و بنیادگرایی اسلامی» (جمعی از نویسندگان، 1387، همان: 19) اشاره کرد. در کنار اینها، مسئله دانش هستهای ایران نیز وجود دارد. این نیز برای امریکاییها از اهمیت بسیاری برخوردار است. آنها معتقدند «تهدیدی بزرگتر برای مردم آمریکا، غیر از تسلیحات هستهای به دست افراطگرایان خشن و گسترش آن به کشورهای دیگر نیست» (سند راهبرد امنیت ملی امریکا در سال 2010، ترجمه فارس نیوز، بخش اول). سازمانهای اطلاعاتی امریکا تلاش دارند برای مبارزه با اندیشه و افکار انقلابی و اسلامی جوانان و مردم ایران از طریق رواج بی بند و باریهای جنسی، گســـــترش فساد و رواج مصرف مواد مخدر و منفعل سازی مردم ایران، نظام اسـلامی را از پویایی بیندازد و «ایران را از تعقیب آرمان مصـــــالح جهان اسلام باز دارند» (خاکینهاد، http://www.askquran.ir تاریخ دریافت 12/7/90 ).
افغانستان به عنوان بزرگترین کشور تولید کننده مواد مخدر در منطقه در اشغال امریکاییها قرار دارد و به تعبیری میتوان گفت تولید و پخش مواد مخدر در این کشور در سلطه اشغالگران این کشور است. ایران به عنوان نزدیکترین کشور و همسایه افغانستان به عنوان هدف و به عنوان شاهراه ارتباطی ترانزیت مواد مخدر به اروپا، یکی از آسیب پذیر ترین کشورها در منطقه است. از سوی دیگر ترانزیت و قاچاق مواد مخدر یکی از کارهایی است که پس از اشغال افغانستان توسط امریکا با حمایت و هدایت اطلاعاتی امریکا و سایر اشغالگران از جمله انگلیسیها، انجام میشود. ایران از این محیط به شدت تهدید میشود. «افغانستان با تولید 89 درصد تریاک جهانی، رتبه اول را در میان تولیدکنندگان این ماده مخدر دارد.
در این راستا 60 درصد از تریاک تولیدی افغانستان از طریق ایران به اروپا ترانزیت میشود. بر این اساس، 25 درصد از مبتلایان به ویروس HIV در ایران را مصرف کنندگان مواد مخدر تشکیل میدهند. در این خصوص، به رغم تلاشهای دولت ایران در جهت کنترل ورود مواد مخدر، همچنان تأثیر منفی قاچاق مواد مخدر بر جامعه این کشور سایه افکنده است» (مؤسسه مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر، 1385). بر این اساس یکی از علل شیوع بیماری ایدز در کشور، مواد مخدر و معتادان تزریقی هستند که بنیان خانواده را در کشور هدف قرار داده است.
زیرا « با توجه به قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران در مجاورت این کشور و داشتن مرز طولانی با آن، ایران به عنوان یکی از سپرهای عمده ترانزیت مواد مخدر مورد استفاده قرار میگیرد و مقداری از این مواد برای مصرف داخلی در ایران توزیع میگردد (مؤسسه مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر، خرداد 1384 ). با توجه به این وضعیت؛ آنتونیو دلئو نماینده دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد در ایران، اعلام کرد که ایران در مقام دوم شیوع مصرف مواد مخدر قرار دارد»(یارضوی، http://osoolgera.ir دوشنبه، 10 مرداد 1390)؛ این واقعیتی است که جامعه ایران با آن روبهرو است و به لحاظ اجتماعی مردم ایران در معرض شیوع این مواد مخدر قرار دارند.
دستگاههای اطلاعاتی امریکاییها علاوه بر مواد مخدر طبیعی کاشته شده در افغانستان، مواد مخدر صنعتی را نیز به این کشور وارد، و آن را به عنوان یکی از قطبهای بزرگ مواد مخدر صنعتی جهان تبدیل کردهاند.«امریکا برای تولید مواد مخدر صنعتی در افغانستان اسید دپو میکند. گزارشهای مراجع فعال در زمینه مبارزه با مواد مخدر حاکی است که اسید مورد نیاز برای تولید مواد مخدر صنعتی توسط ایالات متحده و تعدادی از کشورهای اروپایی و با همکاری گسترده نظامیان امریکایی به داخل افغانستان قاچاق میشود و مورد استفاده قرار میگیرد.
سازمان ملل متحد در همین زمینه طی گزارش اعلام میکند که تنها در سال 2009، بیش از 38 تن اسید برای ساخت مواد مخدر صنعتی به داخل افغانستان قاچاق شده است. سازمان ملل این نکته مهم را اعلام نمیکند که این اسیدها از کجا به خاک افغانستان وارد شده است!» (رجانیوز، http://rajanews.com، تاریخ دریافت 15/7 /90).
به این ترتیب مواد مخدری که به کشور وارد میشود، یکی از عوامل اساسی در گسترش فساد اجتماعی است؛ فسادهایی که با فرو پاشی خانوادهها در اثر مصرف این مواد حادث میشود. افزایش مصرف مواد مخدر اعم از مواد مخدر طبیعی و صنعتی که از کشور افغانستان در زیر چتر حمایتی امریکا به کشور وارد میشود، تنها از طریق اقدامات اطلاعاتی و عملیات پنهان سازمانهای جاسوسی توانمندی چون سازمان اطلاعاتی امریکا، انگلستان و اعضای ناتو مقدور است و سایر افرادی که تحت عناوین مختلف قاچاقچیان و باندهای بینالمللی مواد مخدر در ایران، افغانستان و پاکستان فعالیت میکنند، توسط این سازمانهای اطلاعاتی هدایت و کنترل میشوند؛
به تعبیر بهتر میتوان استنباط کرد که مافیای بینالمللی مواد مخدر جهانی با توجه به سهم زیاد افغانستان در تولید مواد مخدر در گسترة نفوذ سازمانهای اطلاعاتی امریکا و سایر اشغالگران افغانستان است. محیط امنیتی خارجی ایران از این ابزار برای مبارزه با نظام اسلامی و مردم ایران سوء استفاده میکند.
ج- تجزیه کشور
قاچاق مواد مخدر به داخل کشور و گسترش فساد همراه با دامن زدن به تعارضات قومی و مذهبی در داخل کشور از تهدیدهای نرم امنیتی است که تمامیت نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است. قبل از حضور نظامی امریکا در افغانستان، حضور اطلاعاتی این کشور در دو کشور افغانستان و پاکستان، گامهای اساسی و عملی گستردهای را به صورت آشکار و پنهان در خصوص ایجاد درگیریهای قومی و مذهبی بویژه در مرزهای شرقی کشور برداشتهاند.
این امر زمینههای مساعدی را برای برخی از گروههای گریز از مرکز کشور فراهم کرد تا با ادعاهای عجیب و غریبی به دنبال مبارزه با مشروعیت نظام اسلامی با تحریک و چراغ سبز امریکاییها و اشغالگران افغانستان به دنبال بهرهبرداریهای سیاسی با هدف تجزیه طلبی و تجزیه ایران هستند تا جایی که «تبدیل شرارت قاچاقچیان و خوانین سابق به مقولهای سیاسی، ابعاد امنیتی این پدیده را دوچندان میکند.» اخیراً برخی از اشرار قاچاقچی برای کسب وجهه و مشروعیت بخشیدن به رفتارشان در داخل و خارج و تطهیر خود از فجایع قبلی کوشیدهاند به فعالیتهای خود بُعد سیاسی بخشند.
آنها با توجه به وجود شکافهای اجتماعی مناطقی مانند سیستان و بلوچستان با دولت مرکزی (مانند شکافهای زبانی، قومی و مذهبی) میکوشند با دامن زدن و تقویت تضادها، خود را به نیروی اجتماعی و مردمی بدل سازند و به خود مشروعیت بخشند. به همین دلیل استفاده از نیروی قاچاقچیان مسلح و اشرار از نظر گروههای مخالف نظام دور نمانده است.
پس از حضور نظامی امریکا در افغانستان این حمایتها و جهتدهیها گستردهتر شده است؛ یعنی علاوه بر اقدامات اطلاعاتی، گروههای سیاسی تجزیه طلب و گریز از مرکز از سایر حمایتهای عملی امریکا نیز بهرهمند شدهاند. «امریکا از افغانستان به گروههای سلفی معارض با جمهوری اسلامی ایران کمک مالی و نظامی میکند. گروههای تروریستی سلفی در برخی مناطق سنی نشین ایران فعالیت میکنند مانند گروهک جند الله به سرکردگی( معدوم ) ریگی. این گروهک دارای مخفیگاههایی در داخل خاک افغانستان دارد.
تروریستهای جندالله بارها پس از عملیات و کشتار در شهرهای ایران به مخفیگاههای خود در افغانستان و مناطق همجوار آن خزیدهاند. علاوه بر جندالله، جنگجویان طالبان نیز با فشاری که به شیعیان در افغانستان و پاکستان وارد میکنند، آتش خشم شیعیان ایران را شعله ور میکنند و از این طریق ایران را به درگیریهای قومی و مذهبی در افغانستان و پاکستان و حتی جنگ مذهبی در داخل خود ایران می کشانند» (خاکینهاد، پیشین). راهبرد اطلاعاتی بر ضد نظام اسلامی و گسترش تهدیدات نرم در جهت تقویت نیروهای گریز از مرکز و همچنین افزایش فکر تجزیه طلبی در راستای منافع و هدایتهای مستقیم و غیر مستقیم امریکاییها و غرب و همچنین رژیم صهیونیستی توسط محیط امنیتی خارجی روز به روز گستردهتر میشود.
د- اقدامات پنهان با هدف براندازی نرم نظام اسلامی، اصلاحات و انقلابهای رنگی
اگر مجموعه اقدامات تهدیدآمیز نرم، نیمه سخت و سختی را که با هدف تأثیرگذاری بر اذهان و افکار عمومی داخلی و جامعه بینالمللی برای برخورد با ایران از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون تحت عنوان نفوذ خارجی قلمداد کنیم، این برداشت، صحیح خواهد بود که از محیط امنیتی بینالمللی در جهت دستکاری اذهان و افکار عمومی مردم ایران تا کنون اقدامات مستمری انجام شده است.
این اقدامات با هدف قرار دادن ذهنیت مردم ایران برای تغییر برداشتها از نظام اسلامی و در نتیجه تغییر رفتارهای ایشان در برابر انقلاب اسلامی بوده است. امریکا و غرب میخواهند زمینهای ایجاد کنند تا از طریق آن بتوانند با تأثیرگذاری بر ذهنیت هواداران و طرفداران نظام اسلامی، اندیشه و ذهنیت ایشان را به گونهای دستکاری کنند تا این افراد به جای برداشتهای جاری از نظام و اسلام و انقلاب اسلامی با استفاده از استدلالهای امریکایی و غربی با مسائل مربوط به حکومت اسلامی به گونهای برخورد و استدلال کنند که غربیها و نظریه پردازان غربی، تحت پوشش به اصطلاح یافتههای علمی و آخرین دستاوردهای بشری سعی در دیکته کردن آنها به مردم دارند.
اگر این دستکاری ذهنی به گونهای باشد که بتواند به لحاظ عقلی و استدلالی با استفاده از تمام شواهد و آموزهها و راهبردهای محیط امنیتی خارجی، اقشار قابل توجهی از هواداران و طرفداران انقلاب و نظام اسلامی را در مسیری قرار دهد که غرب انتظار دارد در این صورت رفتاری که در برابر مسائل سیاسی و اجتماعی از این مردم سر خواهد زد، چیزی است که امریکا و غرب مدتها برای تحقق آن تلاشهای مستمری انجام دادهاند؛ یعنی نتیجه این عملیات گسترده در قالب رفتاری از مردم ایران ظهور مییابد که سرانجام به براندازی نرم منجر خواهد شد.
به این ترتیب الگویی از براندازی شکل میگیرد و اتفاق میافتد که چهار عامل خواهد داشت که عبارت است از :«عامل خارجی، مهندسی شدن، آماج و ابزار و در نهایت تغییر سیاسی» (گروه مطالعات جنگ نرم، 1388: 9). طبق این الگو، محیط امنیتی خارجی به دنبال مهندسی کردن اذهان و رفتارهای عمومی در ایران برای ایجاد تغییرات سیاسی در کشور از داخل است. این تغییرات در طیف گستردهای مد نظر است که یک سر آن را تغییر رفتار و سر دیگر طیف را تغییر سیاسی تشکیل میدهد.
از این محیط عملیات روانی، اقدامات پنهان و توطئه آمیز اطلاعاتی انجام میشود تا از طریق آن بتوانند در ذهنیات و رفتار مردم ایران تغییراتی به وجود آورند که در نتیجة آن، مردم به خیابانها بریزند و با رفتارهای براندازانه تغییرات مورد نظر خود را در سیاست و حکومت ایجاد نمایند. اوج اقدامات اطلاعاتی و توطئه آمیز دشمن پس از دوران طولانی مدت زمینهسازی به منظور ایجاد فرصتهای مناسب در مرحله راهبردی و دراز مدت پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون، در فضاهای اجتماعی که امکان بروز و ظهور و مقدمات براندازی فراهم میشود در دوران رویارویی عملیاتی در زمان انتخابات یا بروز ناآرامیهای قومی، مذهبی و یا بحرانهای اجتماعی خودنمایی میکند.
حال این فضاهای اجتماعی که میتوانند بسترهای مناسبی برای براندازی باشند به لحاظ منشأ داخلی یا ناشی از محیط خارجی، فرقی نمیکند و فعالیتهای اطلاعاتی که با هدف ترکیب بهینه سایر اقدامات جانبی چون عملیات روانی، تهاجم فرهنگی و دیپلماسی عمومی و مانند آن عمل میکند تا براندازی و جایگزینی به صورت دقیق و تحت کنترل انجام شود. به دلیل سه ویژگی خاص ایران، امریکا و غرب فرصتهای زیادی برای رسیدن به این مرحله از براندازی به دست نیاوردهاند و در طول دوران پس از انقلاب دو فرصت طلایی دولت اصلاحات و انتخابات 88 را به دست آوردند که با توجه به این سه ویژگی ایرانیها، نتوانستد از آن بهرهبرداری کنند و با شکست کامل روبهرو شدند.
این سه ویژگی عبارت است از: اول باور دینی و اسلامی قاطبة مردم ایران؛ دوم رهبری بسیار حکیمانه ولی فقیه در این کشور؛ سوم آگاهی مردم از اقدامات و اهداف اصلی امریکاییها و آمادگی کامل به منظور برخورد به موقع با آن و حضور در صحنه. اگر این استدلال را بپذیریم که در تهدید نرم از محیط امنیتی خارجی «فروپاشی نرم حکومت مستلزم اجرای چهار دسته راهکار : اول مانور جمعیتی، دوم خنثی سازی توان رویارویی حکومت مستقر، سوم تضعیف یا حذف کنترل دولت بر کشور، چهارم تهاجم روانی، تبلیغاتی و سیاسی»(همان: 25-19) است، این ویژگیها که مردم ایران دارند، باعث میشود که در مرحله رویارویی عملیاتی رفتار مردم ایران در عمل خنثی کننده راهکارهای دشمن در براندازی نرم باشد.
با این حال امریکا از اقدامات نرم و اقدامات نیمه سخت و سخت در برابر براندازی نظام اسلامی ایران دست بر نمیدارد. شاهبیت اقدام امریکا در براندازیهای معروف به انقلابهای رنگی است. امریکاییها در طرح خاورمیانه بزرگی که برای منطقه ترسیم کرده بودند این هدف را دنبال میکردند. در این طرح امریکایی «تهدید وجودی اصل نظام سیاسی را از طریق ثبات زدایی، نامشروع سازی و ناکارآمد ساختن آن با ایجاد چالشها و تهدیدات امنیتی برای نظام سیاسی، مداخلات خارجی و افزایش آسیب پذیریهای داخلی تحقق مییابد».
حمایت از نیروها و گروههای سیاسی مخالف در خارج و داخل کشور، تلاش برای ایجاد شکاف بین دولت و ملّت از طریق سلب رضایت و حمایت مردم از حکومت، تضعیف اراده و روحیه ملّی، راهکارها و ابزارهایی است که در چارچوب این طرح به کار گرفته خواهد شد. این اهداف و راهکارها از سوی امریکا خارج از چارچوب طرح نیز در مورد ایران پیگیری میشود (دهقانی، همان: 127).
نتیجه گیری
امریکاییها از فردای پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال بازیابی جایگاه قبل از انقلاب خود در ایران بودهاند. امام خمینی (ره) و نظام برآمده از انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت انقلاب اسلامی از سلطه امریکا بر نظام سیاسی ایران و استمرار روابط یکجانبه آن بر سیاست و حکومت ایران بیمناک بودند. به همین دلیل از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تلاش شد که روابط یکطرفه به نفع امریکا به روابط منطقی و دو طرفهای تبدیل شود که در آن منافع نظام اسلامی ایران نیز لحاظ شود.
این امر سبب شد که امریکا موقعیت قبلی خود را در ایران از دست بدهد و برای کسب موقعیتهای پیشین خود در ایران به مبارزهای طولانی با نظام اسلامی کشیده شد که تا کنون بیش از سه دهه طول کشیده است و هرروز بر ابعاد و زوایای آن افزوده میشود. انگیزه امریکا از این مبارزه طولانی براندازی نظام جمهوری اسلامی و روی کار آوردن نظامی وابسته به خود در ایران بوده است.
اشتیاق وصف ناپذیر امریکا به براندازی نظام اسلامی با اشغال لانه جاسوسی این کشور در تهران، رنگ و لعابی جدیتر به خود گرفت و توطئههای خشنتر امریکا در برابر نظام اسلامی را به دنبال داشت. دخالتهای نظامی، طراحی کودتا و حمایت از جنگ عراق بر ضد ایران و اجرای تحریمهای همه جانبه اقتصادی، فناوری و علمی ایران در این راستا است.
در کنار سایر اقدامات علیه نظام اسلامی،اقدامات اطلاعاتی این کشور به عنوان اقدامات زمینه ساز برای سایر دخالتهای براندازانه امریکا در ایران از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است. عملیاتهای ویژه اطلاعاتی امریکا از کشورهای همجوار و همچنین از طریق وابستگان داخلی این کشور در ایران سازماندهی و اجرا شده است. در سالهای پس از فرو پاشی اتحاد شوروی و پایان یافتن دوران جنگ سرد که امریکاییها توانستند با استفاده از ابزارها و عناصر اطلاعاتی و عملیاتی خویش در برخی از کشورهای بلوک شرق سابق، انقلابهای موسوم به رنگی را راه اندازند و به موفقیتهایی نیز دست یافتند، این موفقیتهای کم هزینه، نظر آنان را به براندازی رنگی یا مخملین در ایران جلب کرد.
اشغال کشورهای افغانستان و عراق در شرق و غرب ایران و حضور بی سابقه نیروهای نظامی این کشور در منطقه، نقطه امیدی برای ایجاد دلگرمی و پشتوانه انگیزه ساز امریکا در اتخاذ این راهبرد شد. در طول سالهای مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی سعی امریکا در دو جنبه نفوذ اطلاعاتی و اقدامات ویژه و پنهان در ایران پیگیری شد. امریکاییها در اقدامات پنهان خود سعی در فروپاشی عناصر وحدت بخش در اندیشه و افکار و مقاومت انقلابی مردم ایران داشته، و در همین راستا تلاش کردهاند تا اقدامات اطلاعاتی و پنهان خود را با هدف زمینهسازی و آموزش گروههای هدف در ایران استمرار بخشند.
در این راستا همانگونه که در متن مقاله آمد، امریکا سعی کرد در برابر وحدت اسلامی که از جانب امام راحل (ره) و آموزههای انقلاب اسلامی به مردم مسلمان جهان ارائه شده بود با استفاده از نیروهای وابسته به خود و رقبای مذهبی ایران در منطقه، اساس تفرقه و تشتت گروهی، قومی، زبانی و مذهبی را در ایران و سایر کشورهای اسلامی بیفکند.
دومین آموزه انقلابی و اسلامی مورد نظر امام راحل (ره) معنویت اسلامی و دین داری و زندگی مذهبی و دینی مسلمانان بود که این معنویت گرایی سبب میشد که مسلمانان جهان به سوی هرچه بیشتر معنویت گرا شدن پیش بروند و از انحرافات اخلاقی و مفاسد غربی که توسط امریکاییها در دنیای اسلام باعث نابودی اندیشههای معنویت گرایی میشد، مورد تاخت و تاز اقدامات پنهان امریکاییها قرار گرفت و تلاش مضاعفی برای ترویج فساد و گسترش مصرف مواد مخدر و الکل در کشورهای اسلامی و ایران شد.
امریکاییها پس از اشغال افغانستان این روند را گسترش دادند و میزان مصرف مواد مخدر در ایران همراه با این اقدامات گسترش یافت. آنها میخواهند با رواج فساد و اعتیاد نسل جوان و مقاومت کشور را در برابر خود به تحلیل ببرند و آنها را از مسیر اصلی توسعه و ترقی باز دارند و از این طریق زمینه را برای براندازی نرم و افزایش گروهها و افراد لاابالی و بیطرف نسبت به براندازی امریکایی در ایران ایجاد کنند.
سومین اقدام پنهان اطلاعاتی امریکاییها تجزیه ایران بزرگ است. امریکاییها و همپالگیهای آنها در نظر دارند از طریق تجزیه ایران، قدرت کشور و عمق راهبردی آن را کاهش دهند تا با اقدامی حساب شده پس از تجزیه قسمتهای مختلف کشور، نظام اسلامی را برای همیشه براندازی کنند. در این خصوص قدری توجه به طرح منطقهای خاورمیانه بزرگتر، که نقشههای آن نیز توسط امریکاییها در سایتهای مختلف منتشر شد، نشان از این دارد که این طرح تنها به منظور تجزیه ایران توسط سازمانهای اطلاعاتی امریکا تهیه شده است؛ هرچند آن را برای هدف دیگری و با بهانه صلح اعراب و اسرائیل مطرح کردهاند.
چهارمین اقدام توطئه آمیز و پنهان امریکا در منطقه زمینه سازی برای فعال شدن هستههای براندازی در انقلابهای رنگی است. امریکاییها در کنار سایر اقدامات جانبی و اصلی خود برای راهاندازی انقلابهای رنگی در ایران هستههای اطلاعاتی خود را به خوبی سازماندهی کردهاند و در خلال انتخابات سال 1388 ریاست جمهوری ایران با قدرت تمام از جانب عراق، افغانستان و سایر مرزهای کشور به هدایت و تهییج مردم به منظور حضور در کف خیابانها در مخالفت با نظام اسلامی برآمدند و با ایجاد ارتباطات ویژه با عوامل و عناصر اصلی فتنه در داخل، آنها را به مقاومت تشویق میکردند.
پیشنهادات
1. طبق تجربه سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امریکا در هیچ وضعیتی از هدف براندازی نظام اسلامی در ایران دست بر نخواهد داشت.
2. زمان هر قدر که پیش برود برای امریکاییها به منزله مرحله استراتژیک و آماده سازی طولانی مدت و کسب فرصت مناسب برای براندازی نظام اسلامی است تجربه مبارزات این کشور با بلوک شرق در دوران جنگ سرد، این درس را به ما میدهد.
3. در حال حاضر، که این کشور در شرف درگیریها و بیثباتیهای داخلی است، بعید نیست که برای برونرفت از این وضعیت با تهاجمی نظامی به ایران، مشکلات داخلی را به بیرون از مرزهای جغرافیایی خود انتقال دهد. تجربه دوران سقوط امپراتوریهای بزرگ در طول تاریخ این درس را به ما میدهد.
4. بر مسئولان و دست اندر کاران کشور است که زمینههای تفرقه افکن و قابل استفاده امریکاییها را در کشور که باعث بی اعتباری نظام و بی اعتنایی مردم به حکومت اسلامی میشود از بین ببرند.
5. بر دست اندر کاران کشور است که با ایجاد روحیه و دادن گزارشهای امید آفرین و قرار دادن مردم در متن جریان کارها و واگذاری آنها به خودشان، آنان را از قرار گرفتن در دام امریکا برهانند.
6. مفاسد اداری و سازمانی که باعث ناامیدی مردم میشود، باید به گونهای صحیح و با توسل به قانون و... در راستای اهداف والای نظام اسلامی و مردم کشور اصلاح شود.
7. مبارزات امریکا با نظام اسلامی بر فناوریهای مدرن متکی است، استقــلال کشور میطلبد که ایران در هر رشتهای از علوم و فناوریهای جدید طبق آموزههای امام راحل (ره) خودکفا شود.
*** منابع
1) حسینی،حسین،1390، «ارتباط اقناعی: از آموزههای عملی تا یافتههای علمی»، مرکز پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی،دانشگاه امام حسین (ع)، تهران .
2) شیپنگ تانگ، « نظریه نظام واره محیط امنیتی »، ترجمه بهناز اسدی کیا، فصلنامه راهبرد دفاعی سال سوم، شماره 9، پاییز 1384.
3) جمعی از نویسندگان (1387)، «محیط امنیتی پیرامونی جمهوری اسلامی ایران»، ویراسته داوود غرایاق زندی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران.
4) دهقانی، « طرح خاورمیانه بزرگ و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران »، جمعی از نویسندگان (1387) محیط امنیتی پیرامونی جمهوری اسلامی ایران، ویراسته داوود غرایاق زندی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران.
5) خاکینهاد محمد، « استراتژی مهار چهارگانه »، http://www.askquran.ir تاریخ دریافت از سایت 12/7 / 90 )
6) سند راهبرد امنیت ملی امریکا در سال 2010، ترجمه فارس نیوز، قسمت پنجم.
7) سند راهبرد امنیت ملی امریکا در سال 2010، ترجمه فارس نیوز، بخش اول.
8) مؤسسه مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر، « نقش افغانستان در مشکلات مربوط به مواد مخدر در ایران »، کتابخانه دیجیتالی دید، شهریور 1385.
9) مؤسسه مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر، «تولید مواد مخدر در افغانستان و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران »، کتابخانه دیجیتالی دید، خرداد 1384.
10) یارضوی مسعود، « مقام دوم ایران در مصرف مواد مخدر »، http://osoolgera.ir کد خبر: 12339 دوشنبه، 10 مرداد 1390.
11) رجانیوز، « آتش تریاک افغانستان و روسیاهی کاخ سفید »،کد خبر:107782، http://rajanews.com، تاریخ دریافت از سایت 15/7/90.
12) گروه مطالعات جنگ نرم، 1388، جنگ نرم : « از تهدید تا پاسخ، فصلنامه عملیات روانی »، ش 3 و4، تابستان 88.
منبع: تسنیم