اگر کمی اهل تفکر و مداقه باشی این افزایش قیمت برایت به معنای حذف عده ای از کالاهای اساسی از سبد مصرفی خانوار است. این در یک معنا یعنی گرسنگی، یعنی شرمنده خانواده شدن به جهت ناتوانی در تامین اقلام مورد نیاز. و این رنجی است که تا زمانی که در کنار مردمان نشست و برخاست نکرده باشی، معنای حقیقی اش را نمی فهمی..
هر چند در دین مبین اسلام فقر ( به معنای تنگی معیشت) هرگز ناپسند نیست و کسب درآمد حلال همواره بیشتر مورد تاکید بوده تا کسب درآمد و رفاه به هر شکل؛ تامین رفاه خانوارها و رفع فقر از وظایف اول دولت هاست. منصفانه است اگر بگوییم در طول این سالها و به ویژه در سالهای بعد از جنگ هر دولتی به فراخور دکترین اقتصادی اش سعی در تامین این هدف داشته است، اما متاسفانه کم کم و به تدریج شالوده اصلی این تفکر سست شد و با عناین مختلف از جمله حفظ شان اجتماعی مدیران و ... میان زندگی مدیران و مردم شکافی ایجاد شد که هر روز هم گشاد و گشادتر می شد.
در همین اثناء بود که مردی از جنس مردم و با رای مردم بر مسند ریاست جمهوری تکیه زد. تلاش های ستودنی انجام شده در طول دولت نهم و توجه خاص و ویژه این دولت به اقشار آسیب پذیر همان قدر که برای عده ای خوشایند بود، گروهی را هم ناراحت و دلزده می کرد. در این بین دولت هم اشتباهاتی در تصمیم سازی اقتصادی داشت که یقینا اولین اشتباهات مدیریتی در طول این سالها نبود؛ اما به هر حال چرخ دولت برای خدمت به مردم و رفع نابرابری می چرخید.
همین دولت علیرغم همه سم پاشی های موجود باز هم با رای ملت در پاستور ماندگار شد و همین فریاد وااسفای عده ای که امید به حذف تفکر عدالت خواهانه این رئیس جمهوری مردمی بودند به آسمان بلند شود. سرتان را با ذکر مصائب فتنه 88 به درد نمی آورم... شما خودتان بهتر از من می دانید که عده ای قسم خورده بودند که هر چه می توانند انجام دهند تا دولت را بی کفایت نشان دهند..
در کمال تاسف از اینجای ماجرا کمی رنگ نفسانیت به خودش می گیرد و روحیه لجبازی چه در دولت و چه در سایر نهادها نمایان می شود. اما در همین احوالات هم دولت دهم اقدام به اجرای طرح مهم هدفمندکردن یارانه ها می کند، طرحی که در زمان اجرا عده ای برای آن احتمال رخ دادن تورم وحشتناک 60 تا 70 درصدی می دهند.
در مرحله اول اجرای طرح و در حوزه مصرف هدفمندی بسیار موفق عمل می کند و خوشبختانه تورم مذکور مورد انتظار رخ نمی دهد. از اینجا به بعد است که کم کم صدای هشدارهای کارشناسی به آسمان می رود. دولت در کمک به تولید و رساندن بخشی از درآمد هدفمندی به بخش تولید تعلل می کند و همین باعث می شود این نقدینگی قابل توجه به وجود آمده به جای بخش مولد به سمت سوداگری و بازار طلا و سکه و به دنبال آن ارز برود. همگی ما حباب قیمتی ارز و سکه در ماه های آخر سال گذشته را به یاد داریم. این البته اولین بار نیست که چنین مسئله ای رخ می دهد و اگر جریان نقدینگی متوقف می شد و یا به بخش مولد منتقل می گشت اوضاع نه به سرعت اما به آسانی در طول زمان بهبود می یافت.
** تا اینجا اشتباه دولت عدم توجه به نقدینگی و عدم حمایت از تولید بود.**
اما قسمت تلخ ماجرا دقیقا از همین جا آغاز می شود. از یک طرف کم کم سخن از اعمال تحریم ها و به ویژه تحریم نفتی به میان می آید و از طرف دیگر عده ای که هرگز نگران معیشت مردم نبوده و نیستند در لباس دلالان اقتصادی مرتکب خیانتهای بزرگ به کشور و اقتصاد کشور می شوند. عده ای که کمر به نابودی اقتصاد بسته اند بی مهابا اقدام به اعلام نرخ های غیر واقعی برای ارز می کنند، جو روانی حاکم منجر به گرانفروشی می شود، گرانفروشی گرانی را تشدید می کند و باز هم گرانی گرانفروشی را دامن می زند و ... بد نیست بدانید که افزایش نرخ ارز در ابتدا بر قیمت کالاهای وارداتی اثر می گذارد و با یک مرحله تاخیر فاز به افزایش قیمتهای داخلی منجر می گردد.
در این بین و در تمام مراحلی که من باختصار ذکر کردم و شما با تمام توان به طور کامل آن را حس کرده اید، همه انگشتهای اتهام به سوی دولت دراز است. این اتهام زنی آنقدر بدخواهانه و غیر منصفانه و سیاست زده است که تصور می کنی می خواهد ذهن تو را از چیز دیگری منحرف کند. این دستها از آستین های مختلف بیرون آمده. از دشمنان قسم خورده خارجی تا خواص بی بصیرت غرض ورز داخلی، از کارشناسان اقتصادی تا عامه مردم.
قطعا مردم به عنوان کسانی که معیشت خود را به دولت سپرده اند، و کارشناسان اقتصادی به عنوان چشمان باز مراقب اوضاع حق اعتراض داشته و دارند.
اما من در تعجبم از آنهایی که بارها و بارها به اشکال مختلف درباره دولت غرض ورزانه سیاه نمایی کرده اند و خدمات دولت در حوزه های مختلف را ناچیز نشان داده اند، ذره ذره اعتماد عمومی نسبت به دولت را از بین برده اند و حالا هم تنها دولت را مقصر می دانند. در تعجبم از کسانی که با آرامش در پازل دشمن بازی می کنند و توصیه های مشفقانه ره بری برای حفظ آرامش و انجام وظیفه را نادیده می گیرند.
من به عنوان کسی که کمی اقتصاد می داند، در کنار انتقادات جدی به دولت قلمم را برای اعتراض به عده ای تیز کرده ام. کسانی که آن ها را در چند گروه ساده تقسیم می کنم:
*آن هایی که با علم به ضعف عملکرد دولت به جای کمک به بهبود اوضاع از این موضوع سوء استفاده کرده اند...
*آن هایی که در هر لباسی با سیاه نمایی درباره دولت تلاشهای مشفقانه اش برای عدالت محوری را نادیده گرفتند
*دلالانی که به لباس دشمن در آمدند و با ایجاد قیمت های غیر واقعی به گرانی های لجام گسیخته دامن زدند
*آنهایی که با دورغهای عجیب و غریب و ساختگی دولت را دروغگو خواندند
* آنهایی که می خواهند این اتفاقات را هزینه ایستادگی ملت ایران بدانند
* آن ها که .......
همه این حرفها را زدم که بگویم شرایط حاضر همان قدرکه از ضعف مدیریت دولتی ناشی شده به فضای بی اعتمادی ایجاد شده مرتبط است و از آفت بزرگ و زشت دلالی و احتکار هم رنج می برد. تحریم ها هم به دلیل کاهش درآمد نفتی دولت اثراتی دارد اما نه آن قدر که عده ای میگویند. اگر بخواهم سهمی در نطر بگیرم؛ برای دولت و دشمنان اقتصادی( چه سیاه نماها، چه دلالان و چه تحریم کنندگان) سهم یکسانی در نظر می گیرم.
شخصا معتقدم که نیاز اصلی کنونی پیش و بیش از هر چیز مبارزه با دلالی و گرانفروشی است. چرا که کارآمدترین راه حل ها هم در این شرایط بی اثر خواهند بود. بدون شک بازگشت به اقتصاد اخلاقی و برکت محور و حفظ روحیه انصاف، رعایت تقوای فردی و بازگشت به همان اخلاق و دقت نظر بازاری های قدیم اقتصاد را نجات می دهد و نه سستی و پشیمانی از ایستادگی بر حق مسلم ملت.. ما در شرایط بدر و خیبریم، شرایطی که مقاومت می طلبد و اقتصاد مقاومتی....
بعدنوشت ضروری: خیلی تلاش کردم که قصه وار ماجرا را ذکر کنم و برای همین از بسیاری توضیحات تحلیلی صرف نظر کردم/ امیدوارم که در توضیح مسئله موفق بوده باشم