به گزارش مشرق به نقل از فارس، عباس ترابیان در قسمت دوم صحبتهای خود انتقادهایی به علی کفاشیان و همچنین صحبتهایی درباره کارلوس کیروش انجام داد که در زیر میخوانید:
*حسین شمس مصاحبهای انجام داده و اعلام کرده که ترابیان از تشویقهای او ناراحت میشد.
به هیچ عنوان چنین مسئلهای نبوده. هر زمانی که سرمربی تیمم را تشویق
کنند، به نوعی این تشویق را تشویق فدراسیون و خودم میدانستم. فکر میکنم
او اشتباه کرده است. هیچ وقت هم به این اندازه ابله نیستم که بخواهم چنین
مطلبی بگویم که چرا مرا اول تشویق نمیکنند. این مسائل بچگی است. حرفهای
بچگانهای است که همه میدانند از ذهن چه افرادی ساطع میشود. مگر من چه
کاری انجام دادم که تشویقم کنند. من یک خدمتگزارم که اگر خوب کار کنم ما را
هم تشویق خواهند کرد. در سالن هم بعضی وقتها شما را تشویق میکنند و برخی
هم میگویند حیا کن رها کن.
این مسائل طبیعی است. به هیچ عنوان چنین چیزی
را نخواستهام و از تشویق دیگران نیز ناراحت نمیشوم، اما فکر کنم این خود
آقایان هستند که دنبال این مسائل هستند. شاهد من هم این موضوع است که تیم
ملی فوتسال پیش از حضور در جام جهانی در یک بازی دوستانه در اصفهان میزبان
روسیه بود. رئیس روابط عمومی یک باشگاهی که هماکنون در لیگ حضور ندارد،
توسط آقایان هماهنگ شده بود که در ابتدا به بازیکنان حرفهای بد بزند و بعد
هم توهین به علی صانعی و من داشته باشند.
در پایان هم روسیه را تشویق کردند. پس از بازی روسیه نامهای به ما زد و از میزبانی تشکر و عنوان کرد یکی از مسائلی که خیلی تعجب کردیم بحث تشویق ما بود. این موضوع خیلی خندهدار است که در ایران تیم روسیه تشویق شود.
*درباره کنار گذاشتن حسین شمس از تیم ملی صحبت میکنید؟
بعد از اینکه قرارداد حسین شمس به اتمام رسید، با توجه به اینکه اختلاف نظرهایی با او داشتیم اما اعتقاد داشتم که میتوانیم آن را به شکلی حل کرد. به همین دلیل 2 بار با کفاشیان صحبت کردم و قراردادی را با شمس تنظیم کردم، اما متاسفانه این موضوع همزمان شد با مصاحبهای که شمس درباره سعیدلو انجام داد و توهینهایی به او کرده بود. آقایان این مسائل را برنمیتابند و نمیتوانند تحمل کنند، به همین دلیل سعیدلو به صراحت گفته بود که نباید با وی قراردادی منعقد شود، حتی در باشگاهها. سعیدلو این موضوع را به کفاشیان گفت و او نیز به من انتقال داد. من حتی امضای حسین شمس را در اتاقم گرفته بودم اما به دلیل این مسائل این قرارداد هیچگاه امضاء نشد.
*حسین شمس همچنین اعلام کرده بود که به خاطر رابطهای که با مهدی تاج داشته، او را کنار گذاشتهاید. آیا این موضوع درست است؟
به هیچ عنوان به این موضوع ربط نداشت. فقط موردی بود که کمی از تاج دلگیر شده بودم که پس از صحبت با تاج متوجه شدم که شاید از جای دیگر اطلاعات آن جلسه درز کرده است. دلیل عدم تمدید قرارداد شمس همین موضوعی بود که گفتم، پس از آن هم مصاحبههای مختلف صورت گرفت. البته من هیچگاه جواب ندادم و سعی کردم ارتباطم را با او حفظ کنم و به عنوان یک فوتسالی که زحمت کشیده است، حفظ شود، اما متاسفانه او آدم بسیار احساساتی است که سریع از صفر به 100 میرود.
فقط سیاه و سفید را قبول دارد، حد وسط ندارد. در آخرین برخوردی هم
که با او داشتم بسیار جالب بود. میخواستیم جلسه کمیته فوتسال را برگزار
کنیم که حتی او حکم این سمت را در اتاق من گرفته بود، اما کلاس فیلیپین
برای او پیش آمد و با من تماس گرفت و گفت این جلسه را 10 روز عقب بیاندازید
تا من هم باشم. من هم به علت اینکه مرتضایی هم نمیتوانست در جلسه حاضر
شود، جلسه را عقب انداختم.
بازگشت او از فیلیپین مصادف شد با نیامدن وحید
شمسایی و مصاحبههای دوستان و همچنین تماس گرفتن با او. به هرحال آقایان از
وجود حسین شمس کمال استفاده را کردند. بسیار مضحک است که به این نکات توجه
نکنیم. آقای درودگری که به واسطه یک مصاحبه شمس، توسط کمیته انضباطی دو
سال او را از حضور در میادین ورزشی منع میکند، چگونه دم از استفاده از
تجربه میزند.
بارها حسین شمس التماس کرده بود که برود با دادکان جلسه داشته باشد اما این اجازه را به او ندادند. این مسائل واقعا خندهدار است. فکر میکنند مردم خاطرات گذشته را فراموش میکنند. هنوز آن فیلمی که ایشان بازیکن را هدایت میکرد، هیچکس فراموش نکرده. بعد او میگوید رفتار من با بازیکن خوب نبوده و توهین کردهام.
من هیچ زمان جواب او را ندادم اما برای روشن شدن اذهان عمومی این موضوع را میگویم که اگر توهین به بازیکن شد، آن کسی توهین کرد که با پس گردنی بازیکن را از زمین بیرون کرد. اگر توهین به مربی شد، آن کسی توهین کرد که به واسطه مصاحبه یک مربی دو سال او را از حضور در میادین محروم کرد. من شاید بیش از 50 مصاحبه شمس علیه خودم را دارم و شاید دو سه مصاحبه در حد مختصر جواب او را دادم، اما هیچگاه چنین کارهایی نکردم. بعد حالا ما دیکتاتور و توهین کردیم و آقایان آلنده هستند.
*یعنی اگر مصاحبههای شمس علیه شما نبود، پس از رفتن سعیدلو او به تیم ملی باز میگشت؟
در هر حال شمس خیلی کجدار و مریض حرکت کرد. او پس از بازگشت از فیلیپین یک تماس هم با ما نگرفت که بگوید چه اتفاقی افتاده و شروع به مصاحبه و ایجاد بحران کرد. شمس در ایجاد بحرانهای مصنوعی بینظیر است. هیچکس متوجه نشد که انگیزه او از این رفتارها چه بود اما من میدانم. انگیزه او، وعده و وعیدهایی بود که به ایشان داده شد. وعدههایی که گفتند تمام است و ما ملاقات کردیم و شما هم جایگاهتان مشخص است. این بنده خدا را گول زدند. او هم که در نقطه صفر قرار داشت و به یکباره به نقطه 100 پرید.
*مصطفی نظری در مصاحبهای عنوان کرده که شرایط تیم ملی همانند پادگان بود و جواد اصغریمقدم نیز گفته شرایط مانند زندان بود. واکنش شما درباره این صحبتها چیست؟
اگر زندان بود برای همه زندان بود. خیلی بازیکنان دیگر هم خط خوردند. همان محمود لطفی که چند ساعت قبل از اعزام خط خورد، آیا این گونه صحبت کرد؟ اگر اصغریمقدم بچه مازندران است لطفی هم بچه همان شهر است. این دو چه فرقی با هم دارند؟ من هر بار که به اصغریمقدم میرسیدم به علت اینکه بزرگ تیم بود، احترام ویژهای برای او قائل بودم. این دور از شأن یک ورزشکار است که بخواهد درباره چنین مسائلی صحبت کند. در آن زمان آنقدر از این امر منزجر شده بودم که حتی زمانی که کمیته انضباطی او را احضار کرده بود علاقه نشان ندادم که به آنجا بروم و درباره این مسائل صحبت کنم.
*آیا شما از اصغریمقدم شکایت کردید؟ اصغریمقدم در مصاحبهای گفته بود که پدر که از پسر شکایت نمیکند.
بله فدراسیون از مصاحبهها شکایت میکند. خیلی از پدران زمانی که فرزندانشان از حدشان خارج میشوند، از آنها شکایت میکنند و حتی تنبیهشان هم میکنند. تازه من از او فقط شکایت کردم و تنبیهاش نکردم. آنقدر بیانگیزه بودم که در جلسه کمیته انضباطی حاضر نشدم و گفتم خود آنها تصمیم بگیرند. اگر میرفتم شاید میگفتند اعمال قدرت کرده است. کمیته انضباطی هم بر اساس حضور او و مدیرش اعلام رای کردند. البته نمیدانم رأیی صادر شده است یا نه. دنبال آن را هم نگرفتم.
اینکه من میگویم یک برنامه هماهنگ شده برای تخریب مسئولان وجود دارد دلیل دارم. چه دلیلی دارد بازیکن لیگ یکی که تازه از شهرستان آمده و شاید نمیتواند به خوبی فارسی صحبت کند، این اجازه را به خود میدهد که علیه رئیس فدراسیون فوتبال مصاحبه کند و حتی توهینهایی انجام دهد. این خطر بزرگی است برای آینده ورزش کشور. با این شرایط سنگ روی سنگ بند نمیشود. باید با چنین بازیکنی برخورد شود. این حق طبیعی فدراسیون است. در فدراسیونهای گذشته که اعدام میکردند حالا ما میگوییم برخورد انجام دهند.
*بازیکنان اعلام کردند که در سفر تایلند فردی همراه ما بود که غذا برای خوردن نداشت.
متناسب با شرایطی که در فدراسیون داشتیم و همچنین تعدادی که توسط فیفا
تایید شده بود ما دو نفر اضافه داشتیم که باید چند هزار دلار برای آنها
هزینه میکردیم. وجود آنها لازم بود و باید طبق برنامه همراه ما میبودند،
اما متاسفانه طبق برنامهریزیهایی که داشتیم نتوانستیم اسم ماساژور تیم را
در لیست بگنجانیم و با علی صانعی تصمیم گرفتیم از یک میلیون تومانی که
بابت پول توجیبی در اختیارمان قرار گرفته پول هزینه سفر او را فراهم کنیم و
در آنجا هم به گونهای مدیریت کنیم که به مشکل برنخوریم. وجود او بسیار
مهم بود و از او تشکر میکنم که او صمیمانه با ما همکاری کرد. برای
بازیکنان بسیار زحمت کشید. ما قراردادی با یک رستوران ایرانی بسته بودیم و
او تمام مسئولیتهای آن را برعهده گرفته بود.
بنا به شرایطی که داشتیم اگر قرار بود او با ما همان غذا را بخورد باید 40 دلار برای او هزینه میکردیم که در توان ما نبود و تصمیم گرفتیم به گونهای دیگر این موضوع را مدیریت کنیم. بنابراین او یا با کنسروهای ایرانی تغذیه میکرد و یا به شکلی این موضوع را برطرف میکردیم. او هم در این مورد فداکاری کرد.
*بازیکنان اعلام کردند که در چین با اتوبوس رفت و آمد میکردند. در این مورد هم توضیح میدهید.
پس از پایان مسابقات اتوبوس به طور دائم در اختیار شما نخواهد بود. به ما
اعلام کرده بودند که در ساعت مقرر اتوبوس میآید و شما را به فرودگاه
میبرد. بازیکنان ابراز علاقه کردند که به فروشگاهی بروند که دو ایستگاه
پائینتر از هتل ما بود. در ابتدا میخواستیم تاکسی بگیریم که من از
پراکندگی بازیکنان ترسیدم زیرا درست چند ساعت قبل از پرواز بود و مشکلاتی
بوجود میآمد. به همین دلیل پیشنهاد دادیم تا با اتوبوس این مسیر را برویم.
بازیکنان نیز این موضوع را قبول کردند. اصلا مگر اتوبوس همان وسیله
نقلیهای نیست که در کشورمان اکثر مردم از آن استفاده میکنند.
آیا مردمی که روزانه اتوبوس سوار میشوند، به آنها توهین میشود؟ فقط همان یکبار این اتفاق افتاد. میخواهند یک موضوع را بزرگ کنند و چنین جنجالی را راه میاندازند. فکر نمیکنند که این توهین به مردمی است که از اتوبوس استفاده میکنند؟ البته شاید برای آقایانی که اتومبیلهای آنچنانی سوار میشوند، اتوبوس قابل قبول نباشد.
*و در خصوص اینکه بازیکنان اعلام کردند تعداد ساندویچها نصف تعداد نفرات بود، توضیح میدهید؟
برخی صحبتها به گونهای است که آدم از تعجب شاخ درمیآورد. شاید در مواردی بوده که در فرودگاه و پیش از سفر به عنوان عصرانه یک بستنی یا یک ساندویچی گرفته شده است. دقیقا یادم نیست چه زمانی بود، اما به عنوان تغذیه هیچ گاه چنین امری وجود نداشته است. مطرح کردن چنین مسائلی به هیچ عنوان صحیح نیست. این هم از بیتقوایی آقایان است. حتی اگر چنین مطلبی رخ داده باشد، چه ایرادی دارد در یک خانواده تغذیه خود را با نفر دیگر نصف کنند. این هم از مواردی بود که با سازماندهی برای تخریب استفاده کردند.
*صحبتی درباره مربیان خارجی داشته باشیم. ابتدا درباره جوراندیرو توضیحاتی دهید.
جوراندیرو فقط در سال 2006 موفق نبود در حالی که دو سال پیشش توانسته بود
خوب عمل کند. در سال 2006 هم علتهایی وجود داشت که تیم نتیجه نگرفت. در
آن سال ما دو تیم در یک تیم داشتیم. یک تیم تعداد بسیار انگشت شماری بودند
که بر سایر بازیکنان حاکمیت داشتند و همین عامل باعث شده بود که تیم موفق
نشود، اما تمام تقصیرها بر گردن یک نفر افتاد. نمیتوان در ناکامی یک تیم
فقط مربی را مقصر دانست. زمانی که باشگاههای ما نمیتوانند یک بازیکن را
تربیت کنند چه انتظاری از مربی میرود؟ مگر مربی جادوگر است؟! زمانی که
فوتسال را تحویل گرفتم قرارداد جوراندیرو تمام شده بود و لزومی نداشت که
بماند اما هنگامی که با او صحبت کردم دیدم برنامههای خوبی دارد و میتواند
باعث پیشرفت فوتسال شود.
ما هم بهرهبرداری اساسی از او کردهایم. بگذریم از اینکه مدام عدهای در صدد کوبیدن و دشمنی با او بودند. افراد بسیار خاصی هم بودند. با توجه به اعتقادی که داشتم میدانستم که میتواند بازیکنان ارزندهای را به تیم ملی معرفی کند و این کار را هم کرد. سه بار در آسیا حضور داشته و دو بار به قهرمانی رسیده است.
*اما بازیکنان معتقد بودند که ما نتوانستیم با او احساس راحتی داشته باشیم و او یک مربی تحمیلی بود؟
به هیچ عنوان چنین موضوعی صحت ندارد. علی صانعی حضور دارد و میتوانید از او بپرسید. اگر او این موضوع را تائید کرد من اسمم را عوض میکنم. ممکن است اختلافاتی در این بین وجود داشته باشد. اما اگر موافقت صانعی نبود، به هیچ عنوان او در تیم ملی وارد نمیشد. ورود، نوع فعالیت و تمام موارد با هماهنگی علی صانعی بود. هیچ چیز را بر او تحمیل نکردم. پس از جام ملتهای آسیا صانعی گفت دیگر او را نمیخواهد و من هم گفتم ایرادی ندارد.
*برخی معتقد بودند که صانعی به این علت انتخاب شد که صحبتهای ترابیان را گوش میکرد.
من چه چیزی میخواستم بگویم که او بخواهد گوش کند. شما از خود او بپرسید.
هم اکنون که دیگر نه او به من تعهدی دارد و نه من نسبت به او تعهدی دارم.
شما میتوانید این مسئله را از او بپرسید که آیا یک بار شده بود که بخواهم
بازیکنی را به او تحمیل کنم؟ حتی یک بار شده بود که در مورد لیستی که معرفی
میکند بخواهم بحث کنم. این که دیگر حق ماست، اما هیچ صحبتی در مورد این
مسائل نمیکردم. کاملا این موارد را تکذیب میکنم. پس از اینکه در جام
ملتهای آسیا سوم شدیم با 4 نفر مشورت کردم و حضور علی صانعی را تایید
کردند.
حالا بگذریم از اینکه برخی از آنها این موضوع را تکذیب کردند. دیگر دروغ گفتن کار آسانی شده است. به همین ماه محرم قسم، حسین را گواه میگیرم که تلفنی با انصاریفرد علی رعدی، حسین شمس و صالح صحبت کردم و هر 4 بزرگوار صانعی را تائید کردند. اگر هر کدام اینها بگویند صانعی را قبول نداشتند به نظرم باید با خدای خود خلوت کنند. حالا آقای صالح نظرش این بود که صانعی باشد به شرط اینکه خودش هم در تیم حضور داشته باشد. اما نمیتوانستم نظر همه را جلب کنم.
*نظرتان در مورد آمدن خسوس چیست؟ خیلی از کارشناسان معتقد بودند که اگر در آن زمان یک مربی ایرانی به کادر فنی اضافه میشد، مفیدتر بود.
من با صانعی صحبت کردم و گفتم اگر نظرش روی شخص دیگری است، بگوید، اما صانعی شخص مورد نظری را مدنظر نداشت. کفاشیان هم نظرش این بود که یک مربی سطح بالا را به تیم اضافه کنیم. در ابتدا صحبتهایی با مندز انجام دادیم و او هم خیلی علاقه داشت تا به عنوان مدیر فنی به تیم ملی ایران اضافه شود اما به علت قرارداد با ازبکستان نتوانست در ایران حاضر شود. این عامل باعث شد یک زمانی را از دست بدهیم. پس از آن به دنبال یک مربی اسپانیایی رفتیم زیرا میدانستم که در حال حاضر مربی برزیلی خوب بیکار نیست. اما در اروپا میدانستم که میتوانیم با یک مربی به توافق برسیم.
اسپانیا هم که در اروپا بهتر از سایر کشورهاست. یکی از دوستان که با مربیان آشنایی دارد اسامی به من معرفی کرد که من پس از بررسی متوجه شدم بهترین آنها همین خسوس کاندلاس است. باز هم برای اینکه اشتباه نکنم با خاویر لوزانو که از بزرگان فوتسال دنیاست، مشورت کردم و او هم این را تائید کرد و گفت در بلند مدت میتواند کمک کند. هیچ گاه این صحبت را فراموش نمیکنم که لوزانو گفت او در بلند مدت میتواند به تیم کمک کند.
*اما حضور او خیلی دیرهنگام بود.
بله. درست است. زمان زیادی نداشتیم، اما کاچی بهتر از هیچی است. به اعتقادم در این مدت هم توانست به صانعی کمک کند. کار کادر فنی ارزنده بود. به نظرم بدشانس بودیم. شما نباید فراموش کنید که مصطفی نظری قبل از مسابقات 7-8 کیلو اضافه وزن داشت. از لحاظ روحی و روانی هم افتضاح بود. در برخی بازیها 7-8 گل میخورد اما مربیان او را برای مسابقات آماده کردند. هنوز هم خسوس با تیم ملی قرارداد دارد و معتقدم که آقایان از این پس هم باید از وجود او استفاده کنند.
*حسین شمس در مصاحبهای عنوان کرده بود که یک مربی کور هم میتوانست تیم ملی را قهرمان کند.
ایشان مصاحبههای خیلی مختلفی داشتند. چگونه است که او قبل از مسابقات مربی تیم ملی را تایید میکند اما پس از آن میگوید یک مربی کور هم میتوانست تیم را قهرمان کند؟! از این دست تناقضات در گفتههای آقایان بسیار زیاد است. من مصاحبه آقایان را جمع کردم و در این مدتی که از فوتسال رفتم و زمانهایی برای خود خواهم داشت دست به قلم خواهم شد. من هم دست به قلمم بد نیست. میخواهم این نوید را بدهم که با توجه به تمام این مسائل اما من مثل آقایان با دشمنی برخورد نمیکنم و سعی میکنم واقعیات را بیان کنم که مردم بتوانند استفاده کنند. توهین کردن توسط یک مربی به مربی دیگر در هیچ جای دنیا مرسوم نیست. اینکه مربیای بگوید این آقا آمپولزن هم نیست توهین به افرادی است که این شغل را دارند. آن افراد صدایشان به جایی نمیرسد وگرنه شکایت میکردند. این حرف یک مدرس نیست. در حالی که کلمه پروفسور در لفظ اسپانیایی رزومه او آمده است. در اروپا اینگونه است که به اساتید پروفسور میگویند. در مورد خسوس هم با 27 سال سابقه باید به او پروفسور بگویند. ایشان نمیدانند که پروفسور تنها به افرادی نمیگویند که بتوانند عمل جراحی کنند. اصلا متوجه نشده که موضوع چیست.
*نظرتان در مورد بازیکنی که باشگاه فیروزصفه معتقد بود به آنها تحمیل شده است، چیست؟
من در برنامه 90 نیز به طور مفصل در این باره صحبت کردم. مکاتباتم هم وجود دارد. مگر آقایان چشم نداشتند که من بخواهم بازیکن 120 کیلویی به آنها تحمیل کنم. من هیچ وقت به عنوان ایجنت بازیکن عمل نکردم. اگر باشگاه فیروز صفه مدعی است حرفهای عمل کرده و تستهای مختلفی از بازیکنان میگیرد چشمهای آنها در زمان حضور این بازیکن، آلبالو گیلاس میدیده است؟! مطرح کردن این موارد فقط زیر سؤال بردن خود آنهاست.
*اشارهای به معرفی برترینهای آسیا داشته باشیم. ژاپن به عنوان برترین تیم ملی فوتسال آسیا معرفی شد. برخیها معتقد بودند این کشور با لابی چنین عنوانی را از آن خود کرد. آیا شما با این موضوع موافق هستید؟
من بارها در این جلسات حاضر شدهام. سه بار متوالی جایزه بهترین تیم را
گرفته بودم. با شرایط برنامه آشنا بودم. کنفدراسیون فوتبال آسیا فقط در بین
عناوین، در بحث انتخاب بهترین بازیکن برتر آسیا که بیشترین جایزه را هم
دارد، هر سه نامزد را دعوت میکند. اما در سایر موارد فقط کسی که قرار است
جایزه را بگیرد، دعوت میشود.
در سالهای گذشته هم چنین اتفاقی افتاده بود.
در مراسم امسال هم مرا را دعوت کردند چون می خواستند به عنوان بهترین تیم
ما را معرفی کنند. قرار بوده طبق نتایج جام جهانی بهترین تیم را معرفی کنند
که بر این اساس ایران این عنوان را کسب میکرد.
در جام جهانی استرالیا و
تایلند حذف شدند و ژاپن به عنوان سومین تیم به مرحله بعدی صعود کرد اما
ایران تیم دوم گروه خود شد و به دور بعد راه یافت. به نظرم رای صادر شده
بود اما متاسفانه مسئولان ژاپنی در لحظات پایانی با لابی نظر مسئولان را
تغییر دادند. من هنوز نامهای را که به هتل ما آوردند و گفتند که به دلیل
انتخاب بهترینها زودتر در سالن حضور شوید، نگه داشتهام.
در آن نامه عنوان شده بود که آقایی که قرار است عنوان بهترین را کسب کنید، سایر افراد قرار است ساعت 6:30 در سالن حاضر شوند اما برای اینکه تمرین مراسم را داشته باشید ساعت 5:15 در سالن حاضر شوید. من ساعت 5:15 کت و شلوار پوشیده و ادکلن زده آماده شدم تا به مراسم بروم. تصمیم داشتم 10 دقیقه نیز در مراسم صحبت کنم زیرا مدعی هستم که تنها کسی که میتواند در فدراسیون انگلیسی صحبت کند، من هستم.
نمیخواهم از خودم تعریف کنم اما تنها کسی که حق فدراسیون
ایران را در سایر جاها میتواند بگیرد، من هستم، اما متاسفانه وقتی به لابی
هتل رفتم یکی از مسئولان برنامه پیش من آمد و گفت به شما نگفتند که تصمیم
چیز دیگری شده است؟ گفتم خیر.
گفت مثل اینکه در کمیته اجرایی تصمیم عوض شده است. همان کمیتهای که ما نمایندهای نداریم. این ضررهایی است که میکنیم. در آنجا مثل یک چک برگشتی به هتل برگشتم. این جایزه برای ما بود، اما متاسفانه به ژاپن رسید. برای این کار باید رئیس کیمته فوتسال ژاپن جایزه را دریافت میکرد، اما چون دعوت نشده بود رئیس فدراسیون این کشور جایزه را دریافت کرد.
* عملکرد علی کفاشیان را در فدارسیون فوتبال چگونه ارزیابی میکنید؟
من کفاشیان را به عنوان یک انسان بسیار فرهیخته، سالم میشناسم. به سلامت
او اعتقاد دارم. او انسان پاک و درستی است اما یک انتقاد اساسی از اول
کاری که با او آغاز کردم، داشتم و هم اکنون نیز دارم و آن این است که او در
مقاطع مختلف اهل برخورد نیست. در حالی که فدراسیون فوتبال جایی نیست که
شما همه چیز را با اخلاق دنبال کنید.
شاید این طریقه عملکرد در یک مجتمع
فرهنگی و مذهبی و جایی که مبتنی بر اخلاق است بسیار پسندیده و قابل پذیرش
باشد، اما در فدراسیون فوتبال نمیتواند این مورد در بلند مدت جواب بدهد.
بارها به او گفتهام و نسبت به این موضوع انتقاد داشتم. کفاشیان هم در
مقابل این موضوع شوخی یا جدی به من اعلام کرده که تو خیلی تند هستی. او هم
به من گفته بداخلاق هستی. مشکلی هم وجود ندارد.
او رئیس من بوده و من هم با خنده پذیرفتهام. فوتبال چنین چیزی را نمیتواند بپذیرد. باید جاهایی متناسب با طبیعت کار برخورد کنید. طبیعت فوتبال یک طبیعت خشن است که در بعضی جاها باید مدیر برخورد کند. من مدیریتهای مختلفی دیدهام. نوع مدیریت مصطفوی، دادکان، صفایی فراهانی و کفاشیان را دیدهام. متناسب با برخورد، عملکرد خوبی ندارد اما از نظر پاکی و درستی بینظیر است.
* شما مذاکرات را برای حضور کارلوس کیروش در تیم ملی انجام دادید. درباره قرارداد او و همچنین رفتن خود از تیم ملی صحبت میکنید؟
در آن زمان پس از گزینههای مختلف مسئولان فدراسیون تصمیم گرفتند کارلوس کیروش را به عنوان سرمربی انتخاب کنند و پس از آن بنده را مامور کردند تا اقدامات لازم را انجام دهم. اولین شرطی که من در این زمینه گذاشتم این بود که اجازه نمیدهم هیچ شخصی در کار من دخالت کند.
آقایان پذیرفتند و در این قضیه کفاشیان به خوبی و با قدرت کار کرد. با وجود اینکه بسیاری از دوستان که نایب رئیس هم بودند در مقطعی از من متنفر شده بودند، که چرا آنها را باخبر نمیکنم. اما تصمیم گرفته بودیم که این موضوع از دایره اطلاع دو نفر خارج نشود. این موضوع را به پیش بردم تا اینکه کیروش به ایران آمد و رفت. حتی در آن زمان در ابتدا کیروش گفت نمیآیم اما من او را مجاب کردم که در ایران حاضر شود.
از موضوع CAS کمال استفاده را کردیم و بر اساس همان قرادادمان بسیار قوی است و مبلغ قراردادش نیز آن چیزی نیست که اعلام شد. در این قرارداد تمام محدودیتهایی که در ارتباط با یک مربی باید در نظر بگیریم گنجانده شده است. از جمله تعداد مرخصیهای او. یکی از دیگر موارد قرارداد این است که تمامی پاداشهای مربوط به او پس از صعود به جام جهانی پرداخت میشود. البته این را هم باید بگویم که او در برخی مواقع از حد خود خارج میشود. در حد یک مربی عمل نمیکند. ما دو بخش داریم یک بخش مدیریت و یک بخش فنی. در بخش فنی هیچ کس دخالت نمیکند اما او در برخی موارد دخالت میکند. پیشنهادات خوب است اما نه اینکه تعیین تکلیف کند.
این واقعا ننگ
است که بگوید سرپرست از پرتغال بیاوریم. روزی که اعلام کردم دیگر روی نیمکت
نمینشینم به واسطه همین بود که با وجود دوستی و محبتی که بین ما بود، اما
در برخی موارد با او به مشکل میخوردم و فدراسیون هم این موضوع را پذیرفت
که من روی نیمکت ننشینم.
هیچ کس در آن زمان با قدرت نیامد پشت سر من بایستد و آن زمان فهمیدم که چه کار درستی انجام دادم. زیرا اگر بعدا با او برخورد میکردم کشورم ضرر میکرد. درباره پول او هم باید بگویم هیچ گاه فدراسیون اجازه نداده پول او به تأخیر بیفتد. زیرا او از جمله آدمهایی است که تا پول خود را نگیرد نمیتوانیم از او خدمات بگیریم. بسیار به پول خود اهمیت میدهد البته حق اوست.
*پس کیروش آدم پولکی است. یعنی امکان دارد بحث تبانی جدی باشد؟
خیر. آن بحث دیگری است. قرارداد حق اوست. باید پرداخت شود. تبانی امر توخالی است و به هیچ عنوان حقیقت ندارد. برای کارلوس کیروش رفتن به جام جهانی با تیم ملی از آروزهای اوست. آرزوی دیرینهای است که میخواهد با او خیلی کارهای دیگر انجام دهد. بسیار مضحک است که او به خاطر پول بخواهد کشورمان را به جام جهانی نبرد.
*شما 6 سال در فوتسال فعالیت داشتید چه خاطره تلخ و شیرینی از این رشته دارید؟
خاطره تلخ و شیرین در فوتسال زیاد است. خاطرات شیرینم موفقیتهایی بوده
که تیم ملی به دست آورده. شاید یکی از شیرینترین خاطرات من نتیجه 3 بر
صفری بود که تیم ملی برابر روسیه در اصفهان کسب کرد. روسیهای که از
قطبهای مهم فوتسال دنیا بود. همچنین بازی تیم امید مرا خیلی خوشحال کرد.
جام جهانی 2008 نیز خاطره خیلی شیرینی برای من بود. نتایج و خاطرات آن
سالها را فراموش نمیکنم. خاطرات و سفرهایی که با آقایان داشتیم حتی
سفرهایی که با حسین شمس داشتیم.
من با حسین شمس خیلی نان و نمک خوردم اما
بنا به مسائلی که عنوان کردم نشد که به یک شکل خوب از هم جدا شویم. حتی با
وجود اینکه بسیاری از افراد تلاش کردند این اتفاق رخ دهد. باید اینجا به
مرحوم بابک معصومی اشاره کنم که چقدر این جوان جهت وحدت خانواده فوتسال
نگران بود و خیلی جالب بود که او دو سه بار دعوت به ناهار میکرد تا بیاییم
کنار یکدیگر بنشینیم.
من همیشه اعلام میکردم همواره آماده هستم چون مشکلی
با شمس نداشتم اگر او مشکلی دارد بیاید و صحبت کند. اما تلخترین ذهنیتی
که از فوتسال برای من باقی مانده همان مصاحبهای است که کاپیتان تیمم انجام
داد. بهترین کاپیتان من، با اخلاقترین بازیکن من، متاسفانه همه حقایق را
خط بطلان کشید و به خاطر اینکه از او خواسته بودند این مصاحبه بد را علیه
مدیریت انجام داد. واقعا هنوز نتوانستم این موضوع را بپذیرم و او را ببخشم.
خیلی تلاش کردم که چنین کاری انجام دهم. اما نتوانستم این حقیقت را بپذیرم که چنین اتفاقی رخ داده و تمام شده است و نباید به آن فکر کنم. اما هیچ وقت نتوانستم خود را قانع کنم. هیچ کدام از توهینها، فحاشیها و توطئههایی که انجام دادند، بار دلم نشد و فراموششان کردم، اما این را نتوانستم بپذیرم، زیرا فرزندم کاری کرد که توقع نداشتم انجام بدهد.
*در این 6 سالی که در فوتسال بودید، کاری انجام دادهاید که از آن پشیمان باشید؟
خیر، زیرا کارهایی که انجام میدادم از روی تعقل بوده. از کاری پشیمان
نیستم. شاید در برخی موارد تحت تاثیر عمل کردهام و اشتباه انجام دادم اما
عمدتا کارها را اصولی انجام میدادم. با وجود اینکه خیلیها میگویند اهل
مشورت نیستم اما اینگونه نیست و با افراد زیادی مشورت میکردم. اما این را
نمیگویم زیرا شاید برخیها علاقمند نباشند.
همین شمسایی قبل از این قضایا
هفتهای دو یا سه شب با من تلفنی در موارد مختلف مشورت میکرد، اما پس از
آن اتفاقاتی افتاد که منافع باعث شد دست به خیلی کارها بزند. شاید یکی از
کارهایی که نباید انجام میدادم تغییر رویهام در عدم حضور در نیمکت بود.
در مسابقات آسیایی روی نیمکت ننشستم. پس از آن خیلیها اشاره داشتند که ای
کاش یک بزرگتر روی نیمکت بود.
من با این صحبتها تحت تاثیر قرار گرفتم و گفتم اگر قرار است با نشستن من روی نیمکت وضعیت تیم عوض شود، این کار را انجام دهم. در جام جهانی روی نیمکت نشستم و پس از آن باز آقایان گفتند چرا این آقا روی نیمکت نشسته. در اینجا فکر میکنم که دوگانه عمل کردم و خود را سرزنش کردم. راه صحیح و درست این بود که مدتها قبل روی نیمکت نمینشستم و باید در تایلند هم روی نیمکت مینشستم. هنوز هم ادعا دارم هیچ یک از بخشهای فدارسیون همانند فوتسال برنامهریزی نداشته است.
*در مورد جریان پدر فوتسال صحبت میکنید؟
من هم اکنون دیگر پدر فوتسال نیستم، به قول بعضیها پدر خوانده هم نیستم.
در کنفرانس مالزی قرار بود مدیران فوتسال صحبت کنند. زمانی که مجری برنامه
قصد داشت مرا معرفی کند با تعارف با نام پدر فوتسال ایران معرفی کرد. یکی
از دوستان در آنجا بود و به سرعت این موضوع را به ایران رساند و پشت آن هم
مصاحبه کردند که غفرانپناه پدر فوتسال است و این آقا چه کاره است.
من گفتم اصلا من دختر عموی فوتسال باید سعی کنم در عمل پدری کنم که فکر میکنم این کار را انجام دادم. به عنوان مسئول از عملکردم راضی هستم. در زمان مقتضی بازیکنان را دعوا کردم و در زمان محبت نیز مانند فرزندان خود به آنها محبت داشتم.
زمانی که سر خود را روی زمین بگذارم در پیشگاه پروردگارم از عملکردم رضایت دارم و میدانم که ماموریتهایی که بر عهدهام بود به سلامت انجام دادم. در همین مدت پیشنهادهای مختلفی داشتم که میتوانستم با پولهای زیادی روبرو شوم اما هیچ کاری نکردم. در کشورهای عربی میتوانستم کارهایی بکنم.
هیچ زمانی فرزندان خود را وارد کار نکردم. دو فرزند دارم که همانند بلبل انگلیسی صحبت میکنند اما آنها را وارد فدراسیون نکردم. یک بار فقط AFC با یکی از پسران من تماس گرفت و به عنوان مترجم از او استفاده کرد. بعد از این از او خواستم که دیگر این کار را انجام ندهد. از عملکردم راضی هستم و در این راه خدا هم مرا یاری کرد.
*نظرتان درباره برنامه 90 چیست؟
به اعتقادم این برنامه به دنبال چالش کشیدن و جنجال است. محبوبیت آن هم
به خاطر جنجال آفرینی است. افرادی که مورد نظر این برنامه هستند، در
مظلومیت کامل دو سه هفته پیش از حضور در برنامه با هماهنگی و برنامهریزی
آقایان روبرو میشوند. مصاحبههایی علیه میهمان برنامه تهیه میشود و
سؤالهای هماهنگ شدهای را از مخالفان میپرسند. همه چیز هماهنگ شده پیش
میرود.
فکر نکنید که فردوسیپور تنها این برنامه را اداره میکند. در گوش
او گوشیای است که با 5-6 مشاور در ارتباط است و او را حمایت میکنند. به
این ترتیب فرد میهمان کاملا خلع سلاح میشود و برنامه تبدیل به یک دادگاهی
میشود که از قبل رایاش مشخص بوده است. البته مردم در این زمینه باهوش
هستند و در مواردی به دام نیفتادند.
به اعتقاد من این برنامه در جهت رشد و پیشرفت فوتبال گامی برنداشته بلکه به علت جنجال آفرینی باعث پسرفت آن شده است. این برنامه موجب شده به پیشکسوتان و بزرگان بیاحترامی و توهین شود. این مسائل کارهای ضد ارزشی هستند و از لحاظ فرهنگی هم مغایر با عرف جامعه است.
*عباس ترابیان قصد بازگشت به عرصه فوتبال و یا فوتسال دارد؟
بعید میدانم که چنین امری صورت بگیرد. فعلا میخواهم به کارهای شخصی خودم برسم. البته عضو کمیته فوتسال AFC هستم و برنامههایی هم برای حضور در فیفا دنبال میکنم. این مسائل کوتاه مدت است اما حضورم در کمیتههای دیگر فدراسیون منتفی است و وقت ندارم که در این مشاغل کار کنم. میخواهم به امور شخصی خود برسم. دیگر مجانی کار کردن کافی است. ادعا دارم که چندین سال بدون یک ریال دریافتی از فدراسیون کار کردهام. برای دلم و کشورم کار کردهام. برای پرچم سه رنگ کشورم میمیرم.
*در پایان درباره هر یک از این افراد و کلمات مختصر توضیح دهید.
فوتبال: مقولهای بسیار بزرگ که میتواند همه دنیا را تحت الشعاع خود قرار دهد.
فوتسال: متولد شدهای از فوتبال که میتواند همانند فوتبال در سالهای آینده خودنمایی کند.
علی کفاشیان: مردی از تبار مومنین و فردی که با طبیعت فوتبال خیلی سازگار نیست.
عباس ترابیان: خالص، مخلص، بداخلاق و شاید کسی نیست که بتواند با برخی موارد خود را همساز کند.
صادق درودگر: مدیری توانمند که با وجود همکاری در چندین سال اما نتوانستم شخصیت او را بشناسم.
حسین شمس: فردی بسیار احساساتی و مربی بسیار توانا که ای کاش اسیر احساساتش کمتر میشد.
علی صانعی: مربی بسیار دانشمند و آکادمیک که میتواند در آینده یکی از شاخصههای فوتسال کشور باشد.
وحید شمسایی: بازیکن بسیار باهوش و بسیار مقتصد که ای کاش حقایق را به موقع بپذیرد و بتواند در آینده به عنوان مربی در فوتسال ما خدمت کند.
محمد کشاورز: جوانی که از نظر اخلاقی همیشه به او اعتقاد داشتم و امیدوارم بتواند شخصیتش را در تمام مقاطع حفظ کند.
قهرمانی جهان: اگر برنامهریزی درستی داشته باشیم برای ایران هم دور از دسترس نیست.
سیدرضا افتخاری: مدیری استخوان خورد کرده که برایش آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که بتواند در این مقوله فوتسال دوام بیاورد