جریان اخوان در مصر و دیگر کشورها و در داخل حماس دارای طیفهای مختلفی است؛ طیف اول گروهی است که به دنبال مبارزه و تحقق آرمان فلسطین هستند و اینها کمتر خود را وارد طرحهای خارجی برای صلح یا ماجراجویی در خارج در سطح منطقه وارد میکنند که این طیف عموما از جوانان هستند که در بدنه حماس فعالیت میکنند و کمتر آلودگی سیاسی و مالی دارند.
اکثر این افراد در مسیر مبارزه با رژیم صهیونیستی فصل مشترکی دارند و مبارزان مسلح مقاومت در فلسطین اشغالی اصلیترین بخش این طیف هستند.
طیف دوم که در اخوان است جریان سلفی است که دارای رفتار پررنگ مذهبی است که راحت خود را درگیر فتنه طایفهای میکند و خود را بلوک اهل سنت میداند و به آسانی در بازی غرب قرار میگیرد که این جریان در حماس و اخوان حضور دارند و اکنون به عنوان بخشی از قدرت شدهاند.
جریان سلفی در داخل حماس و اخوان به راحتی آمادهاند که خود را به عنوان بخشی از برنامه آمریکا وارد عمل کنند و رفتار تندی علیه دیگر مذاهب دارند.
این گروه از نظر سیاسی آنچنان کار کشته و آبدیده نیستند و به راحتی در چارچوب برنامههای مشکوک قرار میگیرند.
طیف سومی هم در داخل حماس و اخوان است که از نظر سیاسی «عملگرا» است و حاضرند برای دستاوردهای سیاسی تعامل با جریانهای مشکوک را بپذیرند.
این جریان گاهی در کنار قطر میایستند یا با اروپا و آمریکا رایزنی میکند و به همین دلیل است که در رفتار سیاسی اجتماعی اخوان در منطقه ما شاهد نوعی تضاد و چندگانگی هستیم.
نمونه این رفتار متناقض سخنان فردی چون «اسامه حمدان» مسئول سیاست خارجی حماس است که از آمریکا میخواهد تا اسرائیل را وادار به عقب نشینی از مناطق 1967 کند که کلید واژهای برای سازش است. چنین مواضعی نشان میدهد که این طیف از حماس در ازای به رسمیت شناختن اسرائیل و سکوت مقابل مناطق اشغالی 1968 حاضرند وارد روند سازش شوند. این جریان که به عملگراها معروفند به راحتی ممکن است در یک بازه زمانی کوتاهتر از یاسر عرفات رئیس فقید تشکیلات خودگردان و فتح در کنار اسرائیل وارد مذاکره شود.