به گزارش مشرق به نقل از شهر، عبدالجبار کاکايي درباره
وفور مضامين اندوهناک در موسيقي گفت: اگر غير از اين بود و اگر ترانههاي
ما پر از نشاط و شادي بود، بايد تعجب ميکرديم. ترانه يکي از قالبهاي
تاليفي در موسيقي و ادبيات است که قدرت واقعگرايي بالايي دارد و آئينه
تمام نماي موضوعات اجتماعي است.
وي ادامه داد: به اين دليل که در کشور ما مجراي بروز مسائل اجتماعي،
اقتصادي و بهويژه سياسي مسدود است و آنچه مستقيما با سرنوشت مردم مرتبط
است، جز به شکل زيرزميني منعکس نميشود؛ ناخودآگاه مضامين ترانهها به سمت
موضوعات عاشقانه و شکستهاي عشقي سوق مييابد.
اين
ترانهسرا عنوان کرد: موضوع اصلي اين نيست. مشکل اساسي ما، مسائل اجتماعي
است که معمولا طرحشان در آلبومها ممنوعيت دارد. يه همين دليل نه
سرمايهگذاران روي چنين آلبومهايي کار ميکنند و نه ناشران آلبومها چنين
ريسکي ميکنند که به مسائل اجتماعي و سياسي بپردازند.
کاکايي گفت: همه اين فشارها به موضوعات عاشقانه و شکستهاي عشقي تبديل
ميشود و از اين مجرا بروز مييابد. به همين دليل مضمون اغلب ترانهها با
گرايش به قالب وا سوخت، به تحقير معشوقه ميانجامد؛ در حالي که آن معشوقه
تحقير شده، معشوقه واقعي نيست؛ بلکه کسانياند که جرئت تحقيرشان به شکل
مستقيم وجود ندارد.
وي
تصريح کرد: اين مشکلات اجتماعي، اقتصادي و سياسي هستند که در قالب يک عشق
شکستخورده نمود مييابند؛ ولي حقيقت اين است که اين مسائل هيچ ربطي به
عشق ندارد. زيرا عشقورزي نسل امروز بسيار متفاوت است و ايثار و وفاداري
جاي خود را به خيانت داده؛ ولي علت وفور مضمون خيانت و ديگر مضامين عاشقانه
در ترانههاي امروز، به دليل وفور عشقورزي نيست؛ بلکه به اين دليل است
که شکوهها و گلايهها مجراي ديگري براي خروج نمييابند.