کد خبر 172326
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۷

ارسالی از سوسن کاشمری از کاشمر

یك پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیكی یك دبیرستان خرید. یكی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این كه مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی كلاسها سه تا پسربچه در خیابان راه افتادند و در حالی كه بلند بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی كه در خیابان افتاده بود را شوت می كردند و سروصداى عجیبی راه انداختند. این كار هر روز تكرار می شد و آسایش پیرمرد كاملاً مختل شده بود. این بود كه تصمیم گرفت كاری بكند.

روز بعد كه مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا كرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از این كه می بینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. من هم كه به سن شما بودم همین كار را می كردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بكنید. من روزی هزار تومان به هر كدام از شما می دهم كه بیائید اینجا و همین كارها را بكنید.»

بچه ها خوشحال شدند و به كارشان ادامه دادند. تا آن كه چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: ببینید بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی توانم روزی صد تومان بیشتر به شما بدهم. از نظر شما اشكالی ندارد؟

بچه ها گفتند: «صد تومان؟ اگر فكر می كنی ما به خاطر روزی فقط صد تومان حاضریم این همه بطری نوشابه و چیزهای دیگر را شوت كنیم، كورخواندی. ما نیستیم.»

و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد.

مخاطبان گرامی برای ارسال ایمیل خویش به مطالب ذیل توجه نمایند:
 
1- موارد ارسالی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد.

2- این نوشته صرفا نظر یک مخاطب بوده و صحت و سقم آن بر عهده مشرق نمی باشد.

3- فایلهای متنی به فارسی نوشته شده باشند و آثار چند رسانه ای نیز در فرمت های متداول ارسال گردد.

4- سایت مشرق حق ویرایش یا اصلاح موارد ارسالی را برای خود محفوظ می داند.

 shoma@mashreghnews.ir  برای ارسال مطالب مخاطبان گرامی در نظر گرفته شده است.




نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس