
به گزارش مشرق، فارس نوشت: پنج روز پيش خبر رسيد که بنياد ادبيات داستاني ايرانيان که در زمان تصدي محسن پرويز بر معاونت فرهنگي وزارت ارشاد، تشکيل و راهاندازي شده بود، به حکم معاون جديد در آستانه انحلال قرار گرفته است. داستان از اين قرار بود که دوره دوساله هيات امناي اين بنياد، اواخر مهرماه به اتمام رسيده و در پي درخواست محمود سالاري، مديرعامل بنياد ادبيات داستاني از بهمن دري، مبني بر معرفي اعضاي جديد هيات امنا، وي علاوه بر اين که در هامش نامه سالاري دستور انحلال اين بنياد را صادر کرده است، تأکيد کرده که اين بنياد، زين پس به صورت يک دفتر، آن هم زيرمجموعه خانه کتاب به صورت محدود به فعاليت خود ادامه دهد.
اين خبر، موجي از شگفتي و حيرت را در ميان فعالان ادبيات داستاني برانگيخت؛ چرا جمعي از نويسندگان سرشناس و حرفهاي مانند محمد ميرکياني، راضيه تجار، محمدرضا سرشار، اميرحسين فردي و محمود حکيمي در هيأت امناي اين بنياد حضور داشتند و تعطيلي و انحلال آن در شرايط نه چندان مطلوب داستاننويسي در کشورمان، تعجبآور به نظر ميرسيد.
محمود سالاري نيز که مديرعاملي بنياد را به عهده داشت، پس از پافشاري فارس، توضيح درباره انحلال بنياد را به معاونت فرهنگي وزارت ارشاد واگذارد و اعلام کرد که در اين زمينه پاسخگو نيست؛ چرا که هنوز پاسخ بهمن دري به نامهاش را شخصاً دريافت نکرده و خبر انحلال بنياد را در نقلهاي مختلف شنيده است.
در ادامه اين بحثها بود که محسن پرويز، معاون پيشين وزير هم به ميدان آمد و اعلام کرد که «با حضور آقاي دري اخوي در معاونت امور فرهنگي و روابط دوستانه او با وزير، توقع آن بود که کارشکنيها موثر نيفتد و شاهد فعاليت قويتر و گستردهتر بنياد باشيم. پس از شش ماه، ناگهان به جاي تمديد احکام هيات امنا يا صدور احکام جديد، با خبر غيرقابل باور انحلال بنياد مواجه شديم.»
با انتشار يادداشتي از پرويز در فارس که تکذيب خبر انحلال بنياد را شبيه تکذيب بيانيه معاونت فرهنگي در مورد 285 کتاب توقيفي دانسته بود و گفته بود که «نبايد حتي به اخبار رسمي اين حوزه نيز توجه جدي کرد و چه بسا اين خبر نيز بزودي تکذيب شود!»، پيدا بود که معاونت فرهنگي و شخص آقاي معاون دست به کار پاسخ شود و جدال لفظي بين معاونان گذشته و کنوني وزير درباره بنياد بالا بگيرد.
بهمن دري که با آمدنش، صحنه دبيري چند جايزه ادبي ارشاد را هم خالي ميديد و نتوانسته بود محمدرضا سرشار را ـ که از دوستان ديرين پرويز بود و شرط پذيرش مسئوليتش، بقاي او در پست معاونت فرهنگي بود ـ براي ماندن در حوزه دبيري کتاب سال، کتاب فصل، جلال آلاحمد و پروين اعتصامي مجاب کند، با کارهاي بنياد گذاشته شده در زمان پرويز، برخورد سردي نشان داد که يکي از آنها، يعني بنياد ادبيات داستاني با انحلال مواجه شد.
پرويز در يادداشت خود، نهادهاي نظارتي و فرهنگي کشور را براي بررسي موضوع به صحنه دعوت کرده و خواستار جلوگيري از انحلال بنياد ادبيات داستاني شده بود، اما با ارسال متني از معاونت فرهنگي ارشاد در قالب مصاحبه آقاي معاون با روابط عمومي اين معاونت، به نظر ميرسيد که درباره انحلال بنياد به قدر کافي شفافسازي شده و اهالي رسانه و افکار عمومي پاسخ روشني از بهمن دري در اين باره دريافت خواهند کرد.
معاون فرهنگي وزير ارشاد اما سعي کرد در اين مصاحبه، قبل از هر چيز انتشاردهندگان خبر را به باد نقد بگيرد و تحملناپذيري خودش را نشان دهد. او در مصاحبهاش گفته است که «برخي از آقايان از فرط بيکاري و بيمسؤوليتي (سهواً يا عمداً) و براساس حفظ منافع زودگذر شخصي، خبري را جعل ميکنند و آن خبر را از زواياي گوناگون بررسي و بزرگنمايي ميکنند و سپس پيشبيني هم ميکنند که خبر تکذيب ميشود و باقي قضايا.»
به نظر ميرسد که اين بند از مصاحبه، البته پاسخي بر نوشتههاي محسن پرويز، صاحب پيشين منصبي باشد که امروز بهمن دري در اختيارش دارد، اما سراسر اين مطلب، سرانجام اين سئوال را پاسخ نخواهد داد که آيا بنياد ادبيات داستاني منحل ميشود يا نميشود.
معاون فرهنگي وزير تلاش ميکند اين خبر را از اساس، جعلي و ساخته و پرداخته ذهن افراد بداند و جالب اينکه رسانهها را بازيخورده اين افراد قلمداد ميکند و اميدوار است که رسانهها ديگر فريب نخورند و فضاي رسانهاي خود را در اختيار هوچيگري قرار ندهند، اما نهايتاً از تأييد صريح يا رد مشخص خبر انحلال بنياد ادبيات داستاني سر باز ميزند و خواننده و رسانه بازيخورده و افراد هوچيگر را در بلاتکليفي رها ميکند تا سئوال، همچنان باقي بماند.
او گمان ميکند که ميتواند با مستمسک قرار دادن اين جملات که ميگويد «داستاننويساني داريم که از حيث قدرت تحليل و نيز شخصيتپردازي و فضاسازي داستاني از بهترين داستاننويسان معاصر آمريکا و اروپا چيزي کم ندارند و بايد به صورت جدي از آنها حمايت کنيم» اصل ماجرا را پنهان کرد؛ در حالي که چنين نيست.
بهتر است آقاي دري در يک کلام از انحلال يا پابرجا ماندن بنياد سخن بگويند و جابهجايي آدمها و آمدن نيروها و عناصر تواناتر را دستاويزي براي فراموشي موضوع مورد استفاده قرار ندهند. ايشان هرچند خبر را دروغ و حتي آن را دروغي بزرگ قلمداد ميکنند، اما نميگويند که «خير! بنياد نه تنها منحل نميشود، بلکه با قوت به راه خود ادامه خواهد داد.» حتي ميشود اين جمله را هم به جواب روشن آقاي معاون اضافه کرد که «بنياد ادبيات داستاني با تغييراتي در سطح مدير عامل و هيأت امنا به کار خودش ادامه ميدهد.»