بعد از معرفی شخصیتها 2 داستان موازی این تریلر سیاسی خوشساخت را جذابتر میکند. دافی، استفان را ترغیب میکند کمپین موریس را رها کرده و به استخدام او در کمپین پولمن درآید. مهیرز این موضوع را صادقانه با زارا در میان میگذارد اما زارا تصمیم به اخراج مهیرز میگیرد، از سوی دیگر زارا در یک زد و بند مطبوعاتی با همکاری آیدا هورویچ در ابتدا مهیرز را رسوا، سپس او را اخراج میکند، از طرفی کمپین پولمن با سناتور تامپسون زد و بند میکند تا امکان شکست موریس را فراهم آورد. آنطور که درام فیلم تشریح میکند تامپسون در میان دموکراتها، سناتور صاحبنفوذ حزب دموکرات است.
مهیرز اخراج میشود و به کمپین پولمن میرود اما زارا او را استخدام نمیکند و قرار ملاقاتی که منجر به اخراجش از کمپین موریس شده است را حیلهای از پیش طراحی شده قلمداد میکند. در این میان مهیرز متوجه میشود فرماندار موریس به یکی از نیروهای کارآموزش مالی استرن تجاوز کرده و مالی باردار است و دانستن این موضوع دستاویزی برای برهم زدن همه معادلات سیاسی میشود. خانواده مالی کاتولیکهای متعصبی هستند و مالی برای رهایی از این فشار دست به خودکشی میزند و... .
جذابیتهای دراماتیک نیمه ماه مارس در همان بخشهای ابتداییاش کاملا هویداست؛ زمانی که فرماندار موریس در آغاز فیلم سخنرانی میگوید «او به هیچکدام از ادیان ابراهیمی اعتقادی ندارد و تنها مذهب او قانون اساسی آمریکاست»، این شخصیت به نوعی نماینده دموکراتها محسوب میشود که دائما بر طبل سکولاریسم میکوبد اما همین نمایندهای که هماکنون فرماندار است و اخلاق آمریکایی به او هویت میدهد وامدار هیچ اخلاقی نیست و رفتارش با مالی و اتفاقاتی که برای او میافتد به نوعی رسوایی نمادینی برای سکولاریسم به شمار میرود. نیمه ماه مارس، فیلم تلخ و تاریکی است درباره تصویر مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا که نشان میدهد حکایت سیاستمداری و تعریف آن در فرهنگ عامه آمریکایی در سیاهچالههای اخلاقی تعریف میشود و هر دستی که از پشت و در تاریکی خنجر فرود میآورد حتما دست یک دموکرات است. در فیلم نیمه ماه مارس سیاست در پسزمینه داستان قرار دارد اما جورج کلونی، کارگردان این فیلم در همین پسزمینه دموکراتها را که سعی میکنند چهره معتدلتری از خود نشان دهند به بیاخلاقی متهم میکند و کاملا سرراست و بیواسطه به تماشاگر میفهماند اخلاق در رقابتهای سیاسی– انتخاباتی ایالات متحده جایی ندارد.
راستی تا فراموش نکردهام اشاره کنم هنوز از انتخابات معاصر سال 2000 زمان زیادی نگذشته و بیاخلاقی در شکل گسترده سیاسی همان سال اتفاق افتاد و مسیر دنیا را تغییر داد. اگر در انتخابات سال 2000 تقلب صورت نمیپذیرفت و الگور انتخاب میشد هیچگاه در خاورمیانه جنگی صورت نمیپذیرفت. نیمه ماه مارس قبل از اینکه یک فیلم سیاسی باشد قصهای درباره اخلاق سکولاراست، فرماندار موریس که روحیه سکولاری دارد و در همه سخنرانیهایش بویژه در سخنرانی ابتدایی به این مساله اشاره میکند که هیچ کتاب آسمانی را قبول ندارد و تنهاکتاب اسمانی برای وی قانون اساسی ایالات متحده است و این پرسوناژ در زندگی فردیاش بیاخلاقی پیشه کرده و به کارآموز 20 سالهاش تجاوز میکند، اگر حافظه تاریخی خوبی داشته باشیم، میتوانیم دهه 90 را به یاد آوریم و رسوایی اخلاقی کلینتون را که تاثیرات نابهنجاری در جامعه آمریکایی داشت.
در این فیلم مهیرز، مشاور استراتژیک کمپین موریس همه آرمانهای صلحجویانه خود را در موریس جستوجو میکند اما زمانی که پی به روابط نامشروع او و مالی میبرد این بینش معصومانه درهم میریزد و وقتی پرده از ریاکاری ذاتی همکارانش برمیافتد جنبههای غیراخلاقی سیاست آمریکایی را بیشتر درک میکند. از طرف دیگر کلونی، کارگردان این فیلم که خود روزی از هواداران اوباما بود در قالبی تمثیلی سعی میکند اوباما را مورد پرسش قرار دهد و این مورد پرسش قرار دادن شکلی هجوآمیز پیدا میکند. کلونی تیغ تند انتقادهایش را به هیچوجه به سمت جمهوریخواهان نمیگیرد و زیرکانه این باور را در کلیت فیلم القا میکند که هر کسی نامزد حزب دموکرات شود، میتواند رئیسجمهور شود، در صورتی که در خود فیلم اشاره میکند در 40 سال اخیر از 73 نامزد حزب دموکرات تنها 3 نفر موفق شدهاند در کاخسفيد سکنی گزینند. شخصیت موریس با بازی کلونی تا حدود زیادی یادآور شخص اوباماست. سخرانیهای فیلم شباهتهای غیرقابل انکاری با سخنرانیهای اوباما دارد، همچنین پوسترهای انتخاباتی فرماندار موریس در این فیلم یادآور پوسترهای انتخاباتی اوباماست که طراحی آن را شپارد گرفیس برعهده داشت که به پوستر امید اوباما معروف است اما در اینجا به جای واژه Hope از واژه believe استفاده شده است .
مشکل اصلی فیلم
فیلمنامه این اثر چون اقتباسی از یک نمایشنامه تئاتری است در پایانبندی خود با گافهای اساسی روبهرو است. سناتور تامپسون پذیرفته است در صورت حمایت از پولمن و پیروزی قریبالوقوع وی پست وزارت خارجه را به او واگذار کند، از همین رو تصمیم میگیرد از پولمن حمایت کند. ناگهان در پایان فیلم مسیر اصلی قصه تغییر میکند و سناتور پولمن با ترفندی که عیان نمیشود از موریس حمایت میکند. این موضوع یکی از چند حفره فیلمنامه این اثر است.
علیرضا پورصباغ