به گزارش مشرق، راز این جنایت بهمن‌ سال ۱۴۰۱ فاش شد. مردی میانسال از ناپدید شدن دخترش به پلیس خبر داد و گفت: «دامادم مدعی است دخترم بی‌خبر به ترکیه سفر کرده اما من به دامادم مشکوکم.» با دستگیری داماد جوان وی به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: «به رفتار همسرم شک داشتم فکر می‌کردم با مردی غریبه در ارتباط است. بنابراین او را کشتم و جسدش را هم در اطراف تهران دفن کردم.» با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

نخستین دادگاه
در ابتدای جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: «وقتی به ارتباط همسرم و مرد همسایه مشکوک شدم به او اعتراض کردم اما با بی‌اعتنایی گفت علاقه‌ای به زندگی با من ندارد. من هم با میله بارفیکس به سرش زدم و او را کشتم.» در پایان جلسه قضات متهم را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم محکوم کردند. مرد همسایه نیز به اتهام رابطه پنهانی با قربانی به ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد. با اعتراض متهم به قتل، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات دیوان با شکستن حکم خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند.

دومین جلسه دادگاه
در دومین جلسه دادگاه که در شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، اولیای دم بار دیگر درخواست قصاص کردند.
پس از آن متهم با تکرار اظهاراتش گفت: «همسرم مهدورالدم بود.» در پایان جلسه، قضات ادعای متهم مبنی بر مهدورالدم بودن همسرش را نپذیرفتند و وی را به قصاص محکوم کردند، اما این حکم نیز به خاطر برخی نقایص در پرونده از سوی دیوان عالی کشور شکسته شد و قضات دیوان مقرر کردند پرونده در شعبه هم‌عرض رسیدگی شود. به این ترتیب پرونده به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

سومین جلسه دادگاه
در این جلسه نیز اولیای دم درخواست قصاص کردند. پس از آن متهم به جایگاه رفت و اظهاراتش را تکرار کرد و گفت: «وقتی به رفتار همسرم مشکوک شدم و موضوع را به پدرزنم گفتم او در جواب گفت اگر فهمیدی همسرت با کسی در ارتباط است باید هردو را می‌کشتی.» بعد از آن پدر مقتول با اعتراض گفت: «من هیچ وقت به دامادم نگفته بودم دخترم را بکشد.» در پایان جلسه قضات بار دیگر متهم را به قصاص و پرداخت دیه به خاطر جنایت بر میت محکوم کردند.