گروه ورزشي -
فدراسيون فوتبال با وجود اينکه با اتکا به سياست نتيجه گرايي از سه سهميه بزرگسال خود در بازيهاي آسيايي استفاده کرد، نتوانست در گوانگجو به مدال دست پيدا کند تا هم برنامه هاي ليگ را بهم ريخته ، هم در نتيجه گيري ناموفق ظاهر شده و هم فرصت را از جوانان گرفته باشد.اميدهاي ايران در حالي که در فاصله 10 دقيقه به پايان بازي 3-1 از حريف پيش بودند،به ناگاه در 2 دقيقه پاياني نتيجه را باختند تا تيم ملي اميد با شکست محض از گوانگجو برگردد. اين نتيجه در حالي بدست آمد که تيم غلام پيرواني بدون بازيکنان بزرگسال نيز قادر به کسب آن بود!
با حذف تيم ملي اميد از رقابتهاي بازيهاي آسيايي ، فوتبال ايران در ورطه سقوط قرار گرفت. اين ناکامي ها از عدم راهيابي تيم ملي به جام جهاني 2010 آغاز شد و با شکست و حذف تيم هاي ملي فوتبال در رده هاي نوجوانان، جوانان ، اميد و بانوان تکميل شد. و دامنه اين ناکامي در فينال باشگاههاي آسيا هم نمود داشت جائيکه ذوب آهن با سه گل قهرماني را از دست داد.
ناکامي تيم هاي فوتبال ملي و باشگاهي ايران ريشه هاي بسياري و البته آشکاري دارد.
مهمترين مشکل فوتبال ايران نداشتن مديريت صحيح در استفاده از منابع و نيروي انساني مناسب است . بطوريکه همچنان در رده ملي و باشگاهي در انتخاب کادر فني با ترديد عمل مي کنيم و بارها وبارها مربي را قبل از اتمام کار اخراج يا تعويض ميکنيم .
در بازيهاي آسيايي اين دوره ، يکي از انتقاد برانگيزترين تيم هاي ايراني تيم فوتبال اميد بود. ژاپني ها و کره اي ها همچون هميشه بار خود را از اين رقابت ها بستند و جمعي از بازيکنان جوان خود را محک زدند اما براي ايران، آن داستان هميشگي تکرار شد. اينکه تعدادي از بازيکنان بزرگسال را به صرف نتيجه گرايي به اين تيم تزريق کردند و حالا نه نتيجه گرفته ايم و نه پشتوانه سازي کرديم.
به عنوان مثال فوتبال ايران به دليل ضعف در برنامه ريزي و مديريت، سال هاي سال با يک دروازه بان به نام ابراهيم ميرزاپور در هر رقابتي حضور مي يافت و اين اتفاق تلخ در خصوص سيدمهدي رحمتي در حال رخ دادن است. صالح خليل آزاد و عليرضا حقيقي که يکي از آنها دروازه بان تيم اول ايران هم هست، در شرايط سني اميد به سر مي برند اما يکي از آنها اصلا دعوت نشد و يکي هم در ترکيب قرار نگرفت. ليگ ايران به واسطه اين برنامه ريزي غلط و در حالي که در کوران رقابت ها به سر مي برد، تعطيل شد تا دست آخر چهارم شويم و اين آن چيزي نبود که مسئولان به دنبالش بودند. فوتبال ايران چند سرسوخت شد.
نبود برنامه جايگزين در تيم اميد مثل تمامي تيم هاي فوتبال کشور معمولا در نيمه دوم به تيمي سردرگم و بي برنامه تبديل مي شود. يک مشکل شايد بازيخواني ضعيف کادر فني باشد، مشکل بزرگتر اما اين است که اين تيم معمولا بازي را همان طور که شروع کرده ادامه ميدهد ولو آنکه سه گل عقب يا سه گل جلو باشد. به تعويض هاي تکراري و هميشه از دقيقه شصت به بعد اين تيم دقت کنيد. تيم اميد برنامه جايگزين ندارد و هر مربي بازيخواني مي تواند در نيمه دوم آن را مقهور کند.
تيم فوتبال اميد ايران برخلاف اکثر رشته هاي ورزشي که در بازيهاي آسيايي گوانگ جو فراتر از حد انتظار ظاهر شدند، در نتيجه گيري بسيار ضعيف عمل کرد تا مشکلات موجود در ساختار فوتبال ما بار ديگر بر همگان آشکار شود.
فدراسيون فوتبال ايران که با لبخند هاي هميشگي کفاشيان نزد اهالي فوتبال شناخته شده است، دنيا و آخرت را با هم از دست داد.
در حالي که تيم اميد مي توانست با ترکيبي متشکل از اميدها و بدون استفاده از بازيکنان بزرگسال به اين مسابقات اعزام شود تا يک تورنمنت خوب را براي مقدماتي المپيک لندن در دستور کار قرار دهد، براي نتيجه گيري و کسب مدال از نفرات بزرگسال استفاده کرد که در اين زمينه نيز ناکام ماند و همين بازيکنان بزرگسال که دو سوم آنها در خط دفاعي تيم قرار داشتند، به پاشنه آشيل تيم مبدل شد.
از حق نگذريم، گلزني هاي سيدجلال حسيني تاثيري بسزا در نتايج تيم داشت اما ضعف و ناهماهنگي او و ساير مدافعان در کارهاي دفاعي در کنار نمايش ضعيف سيدمهدي رحمتي، همه اميدهاي اهالي فوتبال در ايران براي کسب مدال را به باد داد.
اين بار ديگر کفاشيان چه پاسخي براي مردم دارد؟ آيا باز هم با لبخندهاي هميشگي اش مي تواند پاسخگوي منتقدان باشد؟
جواد خياباني پس از ناکامي فوتبال در برنامه زنده تلويزيوني گفت که فوتبال با اين همه هزينه نتوانست به حداقل مدال دست يابد، در حالي که ورزشهايي چون قايقراني، دو و ميداني و رشته هاي رزمي با حداقل هزينه ها رنگين ترين مدالها را براي کشور به ارمغان آوردند. به راستي فدراسيون چگونه مي تواند در برابر بودجه و هزينه هاي کلاني که در پرونده دارد در برابر نتايج ضعيف از عملکرد خود دفاع کند ؟ اگر رحمتي را همراه تيم اميد نبرده بوديم, چه مي شد ؟ آيا بهتر نبود به دروازبانان جواني که مي خواهند در بازيهاي مقدماتي المپيک پيراهن تيم اميد را بر تن کنند، فرصت مي داديم تا با ميادين رسمي و بين اللمللي بيشتر آشنا شوند ؟
رحمتي در دريافت بسياري از گلهاي تيم اميد مقصر بود، تماشاي گلهاي دريافتي در برابر کره جنوبي تائيد کننده اين حرف است که او از يک دروازه بان مبتدي هم ضعيف تر عمل کرد. رحمتي همراه تيم اميد شد که قفل دروازه را بسته نگه دارد، اما او در اين کار کاملا ناموفق بود، چه بسا يک دروازبان جوان با انگيزه بالا به مراتب عملکرد بهتري را نسبت به رحمتي برجاي مي گذاشت.
همراهي رحمتي موجب شد که سهميه سپاهان در تيم اميد به عدد 3 برسد و بازيهاي اين تيم به تعويق بيافتند تا نظم برگزاري مسابقات ليگ برتر خدشه دار شود. به اين ترتيب فدراسيون با استفاده از بازيکنان بزرگسال شمشير سه لبه اي را در دل فوتبال ايران فرو کرد، چرا که هم برنامه هاي ليگ را بهم ريخت، هم در نتيجه گيري ناموفق ظاهر شد و هم فرصت را از جوانان گرفت.
آنچه که مشخص است فوتبال ايران دانش روز را ندارد اما استعدادهاي بالايي براي رشد و شکوفايي دارد . بنابراين براي تزريق دانش روز بايد به سراغ مربيان مولف و تاثير گذار برويم نه به دنبال اسامي بزرگ و پر هزينه که عموما از بلوک شرق اروپا هستند.
در انتخاب اين دسته از مربيان بايد مربيان تاثير گذار و مفيد را که انگيز دارن و جوياي افتخار هستند به خدمت گيريم نه مربياني که از سر شکم سيري قرارداد مي بندند تا در ميانه راه با گرفتن درصد قابل توجهي از قرارداد استعفا دهند يا اخراج شوند و در ضمن با شکايت هاي متعدد خود به فيفا فوتبال ايران را در مسير تعليق و جريمه و کسر امتياز قرار دهند. نمونه هاي اين چنيني هم اکنون بسيار زياد هستند و در فيفا در حال پيگيري مي باشند.
آنچه مسلم است يک مربي براي ساختن تيم مورد نظر خود به زمان نياز دارد و اين فاکتوريست که هرگز در اختيار مربيان شاغل در رده ملي ايران داده نمي شود و با يک باخت مربي را يا اخراج مي کنند يا مجبور به استعفا و سپس مربي بعدي با عجله انتخاب شده و در راس کار قرار ميگيرد و معمولا اسامي بازيکنان چنين مربياني با يکي دو تغيير از پيش مشخص است و به طور کلي مربي فرمايشي مي باشد.
در تيم ملي اميد يک مربي بومي خوشنام و با سابقه در راس کار بود و مدام با فدراسيون و کميته المپيک و باشگاهها در تنش بود. گاهي مربي قهر ميکرد و گاهي کميته المپيک نامهاي جديدي را براي جايگزيني وي اعلام ميکرد. باشگاهها هم در دادن بازيکنان خود به تيم اميد هزار و يک بهانه مي اوردند و در نهايت هم در فاصله يکي دو ماهه بازيکنان را در اختيار تيم قرار دادند.
چنين تيمي چندان در اختيار مربي نيست يعني مربي ديگر توانايي کار کردن بر روي سيستم بازي فردي و قدرت بدني بازيکنان ندارد و فقط مي تواند چيدمان بازي را انجام دهد و تعويض هاي مناسب انجام دهد که البته اين موارد هم در تيم اميد ديده نشد تا با خوش شانسي در نيمه نهايي بازنده باشيم و از گروه خود بالاتر رفته باشيم.
چيزي که در نزد تيم اميد باعث شکست شد از دست دادن بازي در 20 دقيقه پاياني بود و اين مسئله به وضوح در تمامي رده هاي ملي و باشگاهي ديده مي شود انگار که در ايران تيم ها براي 75 دقيقه ساخته شده اند. نمونه اين مسئله را ميتوان در تيمهاي پرسپوليس ؛ استقلال ؛ سپاهان ؛ ذوب آهن و استيل آذين ديد همه اين تيم ها در 20 تا 30 دقيقه پاياني بازي گل دريافت مي کنند و در بسياري موارد نتيجه راهم از دست مي دهند.
همانند ذوب آهن در فينال ليگ قهرمانان آسيا که با دريافت سه گل از قهرماني بازماند . تيم اميد از بازي با تايوان مشخص شد که دچار مشکل حادي است و حتي با داشتن ستون هاي اصلي تيم ملي ( رحمتي دروازه بان - حسيني مدافع - رضايي هافبک مهاجم و حاج صفي و کريم انصاري مهاجمان رده اول باشگاهي ) با دريافت گل هاي بسيار ابتدايي و کودکانه بازيها را واگذار کرد.
غلامحسين پيرواني سرمربي تيم اميد پس از ناکامي ايران در بازيهاي آسيايي عنوان مي کند: مقابل کرهجنوبي خوب کار کرديم؛ اما بچهها يادشان نبود فوتبال 90 دقيقه و بيشتر از 90 دقيقه است. از همه بازيکنان راضي هستم. اگر دو باخت آوردهايم، مقابل تيمهاي ژاپن و کرهجنوبي بود که از بهترينهاي آسيا هستند.وي افزود: فوتبال آنها بهتر از ما است. اين واقعيت را بايد قبول کنيم. اگر ميخواهيم پيشرفت کنيم، بايد برنامهريزي داشته باشيم. بهانهاي براي اين باخت نميآورم و اين شکست را به گردن ميگيرم.
پس از آن که تيم نتيجه نميگيرد، دلايلي از جمله در اختيار نداشتن کل تيم طي مدت کافي و عدم تدارک لازم براي اين بازيها مطرح ميشود اما نکته اينجاست که وقتي سه بر يک از کره پيش هستيم و پنج، شش دقيقه بيشتر به پايان مسابقه باقي نمانده يعني اين که از تمام اين مسايل عبور کرديم، يعني ديگر تيم شدهايم و توانستيم تا آن لحظه کره را شکست دهيم. حال در اين شرايط اگر سه گل ميخوريم، ضعف جاي ديگري است. انجام بازيهاي تدارکاتي پيش از بازيها و نيز چهارمسابقه خوب قبل از نيمهنهايي، تيم اميد را آماده و به مثابه يک اردوي خوب براي آنها بود.
باخت در نيمه دوم مستقيما مربوط به مربي و بازي خواني و دانش اوست نيمه دوم معروف به نيمه مربيان است و در تيم اميد ديديم که اکثر نيمه دوم ها را واگذار کرديم.
در تمام دنيا اين باشگاهها هستند که بازيکنان را آماده و پرداخته مي کنند و در تيم ملي مورد استفاده قرار مي گيرند ولي در ايران چنين رسمي نيست و هيچ نهادي به فکر بازيکن سازي نيست و فقط بازيکن سالاري مرسوم است و دروازه باني که قيمت ميلياردي دارد به راحتي از جوانان کره چهار گل دريافت مکند البته در کنار اين دروازه بان مدافعان چند صد ميليوني هم وجود دارند که مثل آب خوردن دريبل مي خورند و موقعيت گل در اختيار رقبا قرار مي دهند.
نکته اين است که چون سيدمهدي رحمتي و سيدجلال حسيني با حضوردر دروازه و مرکز خط دفاع، اسکلت دفاعي تيم ما را تشکيل ميدادند و با توجه به اين که تقريبا تمام گلهاي خورده ما از ژاپن و کره از مرکز دفاع ما بود، اين زنگ خطري براي تيم ملي بزرگسالان هم هست که حريفان آسيايي سيستم دفاعي ايران را کاملا شناسايي کردند. پنجاه درصد کار دفاع ما برعهده رحمتي و حسيني بود که بايد در اين زمينه براي تيم بزرگسالان بررسي بيشتري داشته باشيم.
جالب است که باخت تيم ملي اميد با پيروزي رضا يزداني در کشتي همزمان شد و گل چهارم کره اي ها با تصاوير کشتي قاطي شد! و جواد خياباني گزارشگر و مجري برنامه بعد از حدود 15 دقيقه تازه متوجه شد که فوتبال باخته است! و شايد از همين روست که برزگر سرمربي سابق تيم ملي کشتي مي گويد فوتبال را تعطيل کنيد تا 20 مدال طلاي ديگر بگيريد!
فوتبال ايران براي اولين بار پس از بازي هاي آسيايي 1994 دست خالي از آوردگاه بازيهاي آسيايي به ايران بازگشت.