به گزارش مشرق، چند روز قبل دختر جوانی که مسافر کشور ایتالیا بود وارد فرودگاه امام خمینی(ره) شد. اما همین که چمدان‌هایش را روی دستگاه ایکس‌ری گذاشت مأمور جوانی که در کنار دستگاه ایستاده بود، با نگاهی عجیب از او خواست چمدانش را روی میز بگذارد. دختر جوان بی‌خبر از همه جا به خواسته مأمور بازرسی عمل کرد اما زمانی که چمدان باز شد، مأمور جوان با چند بسته نان مواجه شد و پس از باز کردن نان‌ها، دختر جوان در کمال ناباوری با ماده مخدر شیشه مواجه شد که دور از چشم او به طرز ماهرانه‌ای در میان نان‌ها جاسازی شده بود.

انکار دختر نوازنده

دختر جوان بلافاصله به اتهام حمل و انتقال مواد مخدر بازداشت شد اما زمانی که در مقابل بازپرس دادسرای ناحیه ۲۴ قرار گرفت، گفت: این چمدان مال من نبود دقایقی قبل از ورود به فرودگاه یک تاکسی اینترنتی آن را به من تحویل داد.

وی در ادامه گفت: من از کودکی به خوانندگی و نوازندگی علاقه زیادی داشتم و از آنجایی که صدایم خوب بود، از طریق دوستان و فامیل تشویق به خوانندگی می‌شدم. با آنکه وضع مالی‌ام خوب نبود اما سعی کردم گیتار یاد بگیرم و در کنارش هم خوانندگی می‌کردم. کم کم با خواننده‌ها و نوازندگان خیابانی آشنا شدم و به پیشنهاد یکی از آنها وارد گروهشان شدم. از زمانی که وارد گروه آنها شده بودم، بیشتر دیده می‌شدم یک شب که در حال اجرای برنامه‌ای بودیم، پسری به نام آرین به سراغم آمد. به من گفت که صدای فوق‌العاده‌ای دارم و با کمی کار روی صدایم می‌توانم خواننده خوبی شوم بعد هم کم‌کم به او علاقه‌مند شدم. مدعی بود که وضع مالی خوبی دارد و خانواده‌اش در خارج از کشور زندگی می‌کنند.

زمانی که آرین مطلع شد من آرزوی تحصیل در کشور اتریش و نوازندگی و خوانندگی دارم، پیشنهادی وسوسه انگیز به من داد. گفت که یکی از دوستانش در ایتالیا زندگی می‌کند و می‌تواند برای من دعوتنامه بفرستد. از ایتالیا هم با کمک دوستش می‌توانم به اتریش بروم و در دانشگاهی مشغول تحصیل شوم. دلم می‌خواست آرین هم با من در این سفر باشد اما او گفت مشکل سربازی دارد و بزودی با خرید سربازی‌اش، خودش را به من می‌رساند. او ادامه داد: آرین برایم ویزا گرفت و من راهی فرودگاه شدم. اما شبی که پرواز داشتم آرین از من خواست چمدانی را که پر از خوراکی بود برای دوستش ببرم. آرین به قدری برایم کار انجام داده بود که نمی‌توانستم به او نه بگویم غافل از اینکه داخل چمدان مواد مخدر شیشه جاساز شده است و من دستگیر شدم.

دستگیری پسر مرموز

با اطلاعاتی که دختر جوان در اختیار بازپرس پرونده قرار داد، دستور بازداشت آرین صادر شد. کارآگاهان مبارزه با مواد مخدر از طریق خودروی اینترنتی که چمدان را به فرودگاه آورده بود، موفق شدند محل زندگی آرین را پیدا کنند و پسر جوان بلافاصله دستگیر شد. آرین در تحقیقات گفت: من به این دختر دروغ گفتم ما یک باند هستیم که مواد مخدر به خارج قاچاق می‌کنیم. من وضع مالی خوبی نداشتم در یک میهمانی با پسری به نام سعید آشنا شدم که خیلی ثروتمند بود او وقتی فهمید بی‌پولم پیشنهاد کار داد و به من گفت می‌توانم خیلی زود پولدار شوم. من هم که دنبال راهی برای رسیدن به پول بودم قبول کردم. سعید گفت برای قاچاق مواد به خارج باید افرادی را پیدا کنیم که ظاهری موجه دارند تا بتوانند آنها را برایمان انتقال دهند. این دختر اولین سوژه من بود و از آنجایی که عشق رفتن به خارج از کشور و خوانندگی داشت همان روزهای اول با پیشنهادم موافقت کرد.

با کمک آرین، کارآگاهان خیلی زود موفق به دستگیری سعید شدند. سعید در تحقیقات بیان کرد که سردسته باند در خارج از کشور است و او از طریق اینترنت با سردسته در تماس است و اطلاعات زیادی از او ندارد. با اعتراف سعید، تحقیقات برای دستگیری سایر اعضای باند ادامه دارد.