به گزارش مشرق کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
وقتي راديو فردا سياست افزايش جمعيت ايران را مضر مي داند!
در راستاي اعلام مخالفت راديوفردا وابسته به سازمان جاسوسي آمريكا با برنامه هاي كلان و كليدي نظام ، اين بار هم اين رسانه تاكيدات اخير مبني بر لزوم افزايش جمعيت كشور را بر خلاف منافع كشور دانست.
راديو فردا كه وظيفه و رسالت اصلي خود را زير سوال بردن سياست هاي خرد و كلان نظام مي داند و نيز از آنجايي كه اين رسانه آمريكايي موظف است مردم را نسبت به تاكيدات رهبري و نيز مسئولان مختلف بدبين و بدگمان كند ( كه البته هميشه هم ناكام بوده و نتيجه عكس گرفته است ) ، اين بار به بهانه هاي جديدي سياست افزايش جمعيت كشورمان را زير سوال برد .
بر همين اساس به دنبال تاكيدات فراوان مقام معظم رهبري مبني بر لزوم افزايش جمعيت كشور حتي تا 150و 200 ميليون نفر كه البته با ارائه دلايل منطقي و روشني مبني بر افزايش جمعيت پير و بازنشسته كشور طي دهه هاي اينده و نيز كاهش نيروي كار جوان ، همراه بود ، راديوفردا باز هم به مخالفت و جوسازي مبادرت كرد و به بهانه هاي عوام گونه اي همچون نبود شرايط لازم در ايران و يا پيروي از برخي كشور هاي پيشرفته در اين زمينه با اين سياست منطقي و لازم براي كشورمان مخالفت كرد .
گفتني است در حال حاضر جمعيت كشور ما جمعيت جواني است كه اين نسل طي چند دهه آينده با افزايش سن و از كار افتادگي مواجه خواهند بود و البته رشد جمعيت كشور طي سالهاي نه چندان دور با اين روند فعلي بسيار پايين خواهد بود كه با نياز هاي كشور به نيروي انساني و نيروي كار جوان به هيچ وجه مطابقت ندارد و اما، نكته درخور توجه آن كه كشورهاي اروپايي از كاهش شديد نرخ رشد جمعيت و پير شدن جوامع خود به شدت نگران هستند و از اين رو آينده اي مبهم و تاريك را پيش بيني مي كنند. بسياري از كشورهاي اروپايي در پي اين نگراني جدي، علاوه بر تشويق جوانان به ازدياد نسل، براي هر فرزندي كه متولد مي شود، پاداش نقدي و كمك هاي غيرنقدي فراواني در نظر گرفته و پرداخت مي كنند، ولي علي رغم اين تشويق و ترغيب ها، كاهش جمعيت در كشورهاي غربي و بي ميلي جوانان به ازدواج و تشكيل خانواده همچنان به صورت يك معضل بزرگ اجتماعي وجود دارد.
نسخه اپوزيسيون، برمي گرديم ولي بازنمي گرديم!
سايت ضدانقلاب «خودنويس» در مطلبي مبسوط سعي كرد تا براي اوضاع وخامت بار اپوزيسيون نسخه اي بپيچد و خارج نشينان فراري را از باتلاق بدبختي و سرطان بي اقبالي برهاند.
اين سايت در مقاله اي به قلم «امير ح.م» مي نويسد نگاهي ساده به آشفته بازاري به نام اپوزيسيون ايراني در خارج از كشور نشانگر اين واقعيت است كه افراد و گروه هاي مخالف نتوانسته اند از دام خودمحوري و انحصارطلبي رها شوند و هرگز نخواهند توانست براي يك روز هم كه شده همديگر را تحمل كنند.
اين مقاله با تصريح بر بي خاصيتي انواع منشورها، كنگره ها، همايش و نشست ها از سوي اپوزيسيون، از جمله دلايل شكست اپوزيسيون و مخالفان نظام جمهوري اسلامي را «بي هويتي» آنها دانسته و مي افزايد؛ «به جاي حضور در يك ظرف خودجوش، همه مدعيان دست به دعوت ديگران به شوراها و گروه هايي كرده اند كه كساني به عنوان دعوت كننده و گروهي به عنوان مدعو و به عبارت دقيق «سياهي لشكر» در آنها شركت كرده اند.»
همچنين نويسنده در اين مقاله در حالي نسخه بازگشت به ميهن را براي اپوزيسيون مي پيچد كه در عملي شدن آن ترديد مي كند و بلافاصله مي نويسد؛ اين پيشنهاد به سرعت و به شدت مورد استقبال رسانه ها قرار مي گيرد!
«خودنويس» همچنين در اين گزارش مطرح كرده است چنين پيشنهادي از سوي هر كسي مي تواند سؤالات بسياري به اذهان متبادر كند، برخي نيز از ايراد اتهام و توهم به پيشنهاد دهنده مضايقه نخواهند كرد كه گويا اين هم توطئه اي از سوي حكومت مي باشد!
گفتني است در ميان گروههاي اپوزيسيون اين پرسش مطرح شده است كه اگر آنگونه كه ادعا مي كنيد اهل مبارزه هستيد، چرا با اندك احساس خطر از ايران گريخته ايد و چنانچه مدعي ايران دوستي هستيد چرا به دشمنان ايران نظير آمريكا، انگليس، فرانسه و اسرائيل پناهنده شده ايد؟! در پي گسترش اين پرسش كه تضاد ميان ادعا و عملكرد اپوزيسيون را برملا مي كند، برخي از گروههاي اپوزيسيون براي فرار از اين تضاد رسوا كننده چاره كار را در اتخاذ پز آمادگي براي بازگشت ديده اند ولي براي اينكه كسي انتظار عمل به اين ادعا را نداشته باشد، بلافاصله مطرح مي كنند كه البته بازگشت، امكان پذير نيست و آنها كه در داخل هستند بايد به جنبش سبز(!) ادامه دهند!