کد خبر 167801
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۸

با ابتکاری که بچه ها آن شب انجام دادند برانکارد ها را بالای سرشان کشیده بودند، مرتب برانکاردها پر از آب می شد که سر برانکارد را بچه ها بلند می کردند و آبها روی نفر عقبی ریخته می شد.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، آنچه می خوانید خاطره ایست از عملیات محرم که در آبان ماه سال 1361در منطقه شرهانی انجام شد.

 
*بعداز نماز مغرب و عشاء آماده حرکت شدیم هر گروهان در یک خط قرار گرفته و پشت سر هم ایستاده بودیم. کلاه آهنی بر سر داشتیم ماه کامل بود و همه جا را روشن کرده بود ما دسته اول گروهان بودیم. تا میدان مین دشمن 5 الی 6 کیلو متر فاصله بود حرکت در شب بدون صدا بود در هر دسته دو عدد برانکارد حمل می شد. دو نفر از بچه های تخریب در دسته ما بودند.

در جلوی مسیر میدان مین و موانع دشمن ورود خانه فصلی دویرج بود بر اساس اطلاعات گشت و شناسایی رود خانه دویرج تا مچ پا آب بیشتر نداشت( 5 الی 10 سانت) لکه ابری تیره رنگ در آسمان پدیدار شد روی ماه پوشیده شد و هوا تاریک گردید. باران شروع به باریدن کرد گروهان ما در حال حرکت بود همین طور باران تند تر می شد. لباسها خیس شده بود و اطراف ما آب جمع شده بود.

 
با ابتکاری که بچه ها آن شب انجام دادند برانکارد ها را بالای سرشان کشیده بودند، مرتب برانکاردها پر از آب می شد که سر برانکارد را بچه ها بلند می کردند و آبها روی نفر عقبی ریخته می شد برای مقابله به مثل نفرات عقبی سر برانکارد را بالا می بردند و آب روی نفرات جلویی ریخته می شد. بعضی ها ایثار می کردند و از زیر برانکارد خارج می شدند و با نفرات دیگر زیر باران خیس شده بودند جابجا می شدند.

در مسیر کاهی اوقات توقف داشتیم که نفسی تازه می کردیم تا ایستادن صف، بچه ها از صف خارج می شدند و برای کار ضروری به اطراف شیارها و لابه لای درختان می‌رفتند. در صف گاهی پیامی رد و بدل می شد و نزدیک شدند به میدان مین را هشدار می دادند، نوار شب رنگ سفیدی را بر روی زمین توسط گروه تخریب پهن کرده بودند. دو نفر از رزمندگان جهت هشدار شروع میدان مین در کنار معبر ایستاده بودند. اطراف نوار پراز مین های خنثی شده بود و سیم های خاردار حلقوی روی هم قرار گرفته بود.


خیلی آهسته آهسته و با فاصله حرکت می کردیم گاهی اوقات در میدان مین نیم خیز می شدیم. نزدیک رودخانه درختان گز زیادی وجود داشت تمام چاله های اطراف پر از آب شده بود صدای شر شر آب رود خانه بگوش رسید. کنار رودخانه همه جا را آب فرا گرفته بود سیل به شدت روی هم می غلتید و می رفت.

وسایلی برای عبور از رودخانه نداشتیم وسط رودخانه دو الی سه متر آب روی هم سوار بود چفیه ها را بعنوان طناب به هم بستندند یک نفر ارتشی که شنا بلد بود وارد رودخا نه شد که سر چفیه را آنطرف رودخانه نگه دارد که او وسط آب گیر کرده بود بچه ها به گروههای کوچکتر تقسیم شدیم وبا اسلحه و تجهیزات به آب زدیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس