به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه خود نوشت:
يعني مي فرماييد كه اپوزيسيون گوسفند است؟!
دستاوردهاي همايش پنجم اتحاد جمهوري خواهان ايران كه در كلن آلمان با حضور مشتي اپوزيسيون پير و پاتال تشكيل شده بود همچنان ادامه دارد!
در آخرين مورد از اين دستاوردهاي بي نظير، «مسعود.ن» با انتشار يادداشتي در گويانيوز، با اشاره به اين همايش اپوزيسيون را دچار «فرايندهاي سوداگرانه، غيراخلاقي و غيرفرهنگي» خواند و از بحران اعتماد در ميان ضد انقلاب خبر داد. وي برخي از شركت كنندگان در اين گونه همايش ها را به نوعي نفوذي جمهوري اسلامي توصيف كرد و نوشت؛ «تا كي قرار است دمكراسي طلبان و آزاديخواهان سرزمينمان از يك سوراخ چند بار نيش بخورند، و يا با مار در آستين و خصم در خانه، براي تحقق خواست هاي انساني و دموكراتيك مردم ميهنمان مبارزه كنند؟ تا كي؟»
چند روز بعد هم «بابك.الف» در جوابيه اي نوشت «مسعود.ن» با تحليل خود همه اپوزيسيون را گوسفند فرض كرده است!
«نوشته شما را... خواندم. پنهان نمي كنم كه سخت دچار شگفتي شدم. بي تعارف بگويم نوشته شما را دور از انصاف و مغاير با اخلاق سياسي يافتم... مي گويم دور از انصاف، از اين نظر كه شما فرازي از صحبت فردي را كه در همان سخنراني صريحا اعلام مي كند در مقام ناظر در همايش شركت كرده است و به هر دليل درست يا نادرست، مدت هاست كه مقامي در رهبري آنجا قبول نمي كند؛ اين همه بزرگ كرده، به همه و به يك جريان سياسي تعميم داده و به داوري نشسته ايد! آيا در اين آبستراكسيون از جمع و خلاصه كردن آنها در يك فرد؛ تك تك ما را به گوسفند و جمع ما را به گله گوسفندان تقليل نمي دهيد؟»
نويسنده در ادامه با نگاهي عاقل اندرسفيه، همپالكي خود را نصيحت مي كند كه براي ارزيابي اين همايش بهتر است به بيانيه آن رجوع كند و نه به سخنان چند نفر از شركت كنندگان.
استناد به بيانيه اين همايش براي اثبات موفقيت و همبستگي اپوزيسيون نيز در نوع خود جالب است چرا كه اين بيانيه از فرط اتحاد و همبستگي دو هفته بعد از پايان ميتينگ صادر شد!
گفتني است سالانه ده ها مورد از اين گونه همايش ها و ميتينگ ها با عناوين مختلف در اروپا و آمريكا برگزار مي شود كه خرج سفر و هتل و ناهار و شام شركت كنندگان از سوي سرويس هاي اطلاعاتي غرب و در چند مورد به طور آشكار از سوي سفارت سعودي در كشور ميزبان پرداخت شده و ضد انقلاب هاي فراري هم در اين ميان ديداري با هم تازه مي كنند و البته گاهي هم پاچه هم را مي گيرند!
اين آقا هم جايزه مي خواهد!
رسانه هاي زنجيره اي ضدانقلاب مدتي است تلاش دارند تا با دروغ پراكني و فضاسازي، شبهات و شايعاتي را درباره محيط زندان ها در ايران پمپاژ نمايند.
آنچه در ميان اين خط رسانه اي برملا شد هماهنگي زندانيان و محكومان فتنه با نهادهاي به اصطلاح حقوق بشري است.
اين رسانه ها در دو هفته گذشته اخبار و گزارش هاي متعددي درباره اعتصاب غذاي يك زن زنداني كه جرايم امنيتي مرتكب شده بود را در حجم گسترده اي توليد كردند و هر چند از همان ابتدا معلوم بود كه اين يك ترفند رسانه اي است اما جمعه گذشته پشت پرده اين تلاش ها و تحركات لو رفت چرا كه همان خانم زنداني - نسرين ستوده- از طرف پارلمان اروپا جايزه ساخاروف - جايزه به اصطلاح حقوق بشري- دريافت كرد و برخي از سايت هاي اپوزيسيون فاش كردند كه اعتصاب غذاي وي سفارشي و صوري بوده و با هدف زمينه سازي براي بهره برداري مجامع بيروني صورت پذيرفته است. ضمن آن كه جايزه 50 هزار يورويي ساخاروف و چند جايزه ديگر مي تواند دستمزد مناسبي براي اين ماموريت باشد!
در همين حال، يكي ديگر از محكومان فتنه از داخل زندان به اصطلاح گزارشي درباره وضعيت يكي از زندان ها نوشته است.
مهدي محموديان در نوشته اي مبسوط كه در اقدامي هماهنگ رسانه هاي بيگانه، آن را بازتاب و بازنشر داده اند مدعي شده كه تعداد زيادي در انتظار مجازات اشد هستند و عدد و رقم آنها را نيز توضيح داده است و در پايان نتيجه گرفته كه در زندان ها فشارها، عذاب ها و شكنجه ها بيداد مي كند!
اكنون چند سؤال ساده مطرح است؛ چطور در زندان هايي كه اين همه فشار و شكنجه هست، اين آقا توانسته يك گزارش مبسوط بنويسد و از داخل زندان آن را براي رسانه هاي خارج كشور ارسال كند؟
وي آمار و ارقام مورد ادعا را براساس كدام مستندات مطرح كرده است؟
آيا نبايد مسئولان زندان و ضابطين محترم دادگستري نظارت بيشتري بر محكومان و مجرمان داشته باشند كه آنها نتوانند به راحتي آمارهاي دروغ بنويسند و بعد در رسانه هاي زنجيره اي ضدانقلاب منتشر نمايند؟
به نظر مي رسد اين آقا هم هوس كرده با شلوغ كاري و هياهو و دروغ پراكني و جا باز كردن در رسانه هاي ضدانقلاب جايزه حقوق بشري و دلارهاي آمريكايي بگيرد.
هيزم بي بي سي بر آتش خيالي
هفته گذشته بود كه روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز در گزارشي مدعي شد واشنگتن و تهران بر سر مذاكره مستقيم و دو جانبه درباره پرونده هسته اي ايران به توافق رسيده اند. چند روز پس از آن نيز رسانه هاي غربي مدعي شدند ولايتي به نمايندگي از ايران با آمريكايي ها مخفيانه مذاكره كرده است كه با تكذيب صريح وي مواجه شد.
بي بي سي نيز روز دوشنبه با انتشار گزارشي با عنوان «مقام هاي ايراني «مذاكره» پنهاني مي كنند يا «ديدار» مخفيانه؟» سعي كرد هيزمي بر اين آتش خيالي بيندازد. بي بي سي در گزارش خود به شكلي موذيانه و غيرمستقيم سعي مي كند به مخاطب اينگونه القا كند كه رابطه اي برقرار شده است، هرچند ممكن است نتوان نام آن را مذاكره گذاشت!
«محتمل است كه فرستادگان حكومت ايران با نمايندگاني از دولت آمريكا در دوره رياست جمهوري باراك اوباما هم ديدارهايي انجام داده باشند اما با توجه به روابط فعلي ايران و آمريكا و اجماع جهاني بي سابقه اي كه ايالات متحده عليه ايران و برنامه اتمي اش استوار كرده، بسيار بعيد است كه دو طرف در اين دوره حتي به توافقات ابتدايي براي انجام «مذاكره» رسيده باشند.
به اين ترتيب ممكن است در سال هاي اخير ديدارهايي معمول ميان فرستادگان نه چندان بلندپايه دو طرف انجام شده باشد اما چنين ديدارهاي احتمالي حتي در صورت تكرار به هيچ وجه به معناي «مذاكره» نمي تواند باشد.»
جنجال سازي هاي رسانه اي غرب در اين مورد در حالي است كه كمتر از يك هفته به انتخابات رياست جمهوري آمريكا باقي مانده و نحوه برخورد با ايران به يكي از چالش برانگيزترين موضوعات براي نامزدهاي آن تبديل شده است.
بي بي سي يك روز پيش از اين گزارش نيز، گزارشي با عنوان «آيا ولايتي با آمريكايي ها مخفيانه مذاكره كرده است؟» را منتشر كرده بود كه همين خط خبري را دنبال مي كرد.
اينگونه خبرسازي ها درباره مذاكره ايران و آمريكا، آن هم بصورت مخفيانه در حالي منتشر مي شود كه از يكسو، جمهوري اسلامي بارها اعلام كرده است مذاكره با شيطان بزرگ خط قرمز انقلاب اسلامي است و ايران نيازي به آن ندارد و از سوي ديگر به نوشته نيويوركر حاكي از نقش و اهميت تعيين كننده ايران در معادلات بين المللي است كه هيئت حاكمه آمريكا هر از چندگاه با طرح خبري درباره مذاكره با ايران و علي رغم تكذيب بلافاصله آن از سوي ايران، سعي در بهره گيري از اين جايگاه برجسته دارد.
كي بود كي بود ما نبوديم بي خيال تقلب!
اصلاح طلبان و حاميان جريان فتنه كه تا ماه ها پيش، تصور مي كردند بدون مرزبندي با فتنه گران و ساختارشكنان، مردم و نظام براي آنها تره خرد كرده و فرش قرمز براي حضورشان در عرصه سياست پهن مي كنند، اين روزها با سرخوردگي هرچه تمام تر تغيير استراتژي داده اند. بعد از آنكه اصلاح طلبان دريافتند كه بود و نبود آنان در عرصه انتخابات، تأثيري در مشاركت سياسي مردم ندارد، سعي كردند به مرور استراتژي خود را تغيير دهند.
براين اساس، اين جريان در ماه هاي اخير، به شدت بر حجم تبليغاتي خود افزوده و روزي نيست كه يكي از چهره هاي اين جريان با روزنامه ها و رسانه هاي زنجيره اي خود مصاحبه و گفت وگو نكنند. در همين حال، «احمد شيرزاد» نماينده اصلاح طلب مجلس ششم در گفت وگو با روزنامه «مردم سالاري» به صراحت بيان كرد كه ما بايد از هر فرصت پيش آمده به نفع خود استفاده كنيم. البته وي براي موجه نشان دادن چهره اصلاح طلبان اينطور وانمود كرد كه: «اگر اجازه بالندگي به اصلاح طلبان داده شود بنده با توانايي كه از آنها سراغ دارم هر چند وقفه اي در فعاليت آنها افتاده است ولي كار به سرعت انجام خواهد شد». وي معتقد است كه اصلاح طلبان نه تنها از فرصت انتخابات بلكه از هر فرصت سياسي بايد استفاده كنند.
شيرزاد در پايان اين مصاحبه، با پذيرش تلويحي و ديرهنگام خطاهاي اصلاح طلبان گفت: هر مقام اجرايي و سياسي امكان خطا دارد و بايد بپذيرد كه گاهي ممكن است خطا كند. مجموعه اصلاح طلبان نيز از اين اصل مستثني نيستند و خود را انسان هاي زميني مي دانند كه مانند هر انسان ديگري و مانند آدم ابوالبشر امكان خطا دارند. البته وي توضيح نداد حالا كه حاميان فتنه متوجه اشتباهشان شده اند چرا از مردم به خاطر اهانت هايي كه به ارزش هاي انقلاب و شعور سياسي ملت كردند، عذرخواهي نمي كنند.
همنوايي با اسرائيل عليه راهيان نور
هفته گذشته بود كه 26 دختر دانش آموز اهل شهرستان بروجن در مسير بازگشت از منطقه راهيان نور بر اثر واژگون شدن اتوبوس جان خود را از دست دادند. اين حادثه دلخراش در حالي كه قلوب مردم ايران را داغدار كرده بود، به سوژه اي تبديل شد كه معاندان نظام چه در خارج و چه در داخل آن را به پاي جمهوري اسلامي بنويسند.
هفته نامه «الف-ج» وابسته به جريان فتنه در شماره اين هفته نامه خود با تيتر «اعزام هاي اجباري دانش آموزان را متوقف كنيد» همصدا با بي بي سي و ديگر رسانه هاي ضدانقلاب و با عقده گشايي تمام به اين موضوع پرداخته است.
اين هفته نامه در ابتداي اين گزارش با مظلوم نمايي تمام، اعزام هاي دانش آموزان به مناطق راهيان نور را اجباري و تنها به خاطر كسب 10 نمره عملي دروس آمادگي دفاعي دانسته است و مي نويسد: بچه هايي كه اكثر آنها به اجبار و تنها به خاطر كسب 10 نمره عملي واحد درسي آمادگي دفاعي بايد از شهر و زادگاه خود در بروجن و خوزستان مي رفتند؛ نيم روزي حركت كردند و شب هنگام رسيدند... و بچه هاي مردم دور از خانه و در تاريكي شب به كام مرگ رفتند و قطعه قطعه شدند.
«الف-ج» در جايي ديگر از اين گزارش خروجي اردوهاي راهيان نور را در دو واژه «مرگ» و «اجبار» توصيف مي كند و با زير سؤال بردن بعد محتوايي و معنوي اين اردوها، مي نويسد: اما نمي خواهيم از «اردو»ها بگويم. بطور مشخص تاكيد بر دو واژه است، يكي «مرگ» و ديگري «اجبار».
استفاده از واژه «اجبار»، ادبياتي است كه در يك هفته گذشته رسانه هاي ضدانقلاب و مخصوصا رسانه هاي اسرائيلي با آن فضاسازي زيادي عليه نظام به راه انداختند، اين در حالي است كه پدر يكي از دانش آموزان حادثه ديده به نام «مريم باباخانيان» كه بدحال ترين مجروح حادثه ديده كاروان راهيان نور است و هم اكنون در بخش مراقبت هاي ويژه بيمارستان گلستان اهواز بستري است، درباره اين اردو مي گويد: من براي رسانه ها و راديوهاي بيگانه پيام دادم و اميدوارم آنها اين پيام را منتشر كنند، آنها بايد بدانند كه ما از خط شهدا خارج نمي شويم و پشتيبان نظام و مملكت هستيم؛ بچه هاي ما براي نمره به اردوي راهيان نور نرفتند، آنها با ميل و اشتياق رفتند و در حال برگشت از خوزستان بودند كه اين سانحه به وجود آمد و قبل از آمدنشان هم دخترم مريم مرتب تلفني با من در تماس بود و خيلي خوشحال و راضي بود. دخترم به من مي گفت كه در سرزمين هاي دفاع مقدس حال خوشي داشته و خيلي راضي بود و او به شهدا علاقه زيادي داشت.
اما در اين ميان سردار سليماني دبير قرارگاه مركزي راهيان نور در كشور قضاوت هاي غلط و جوسازي هاي عجولانه رسانه هاي بيگانه و انتشار آن توسط برخي افراد را رد كرده و درباره اعزام دانش آموزان به راهيان نور مي گويد: اين اردوها به صورت كاملا داوطلبانه بوده و براساس يك فرايند كاملا قانوني براساس تفاهم نامه و ابلاغيه مشترك وزارت آموزش و پرورش و بسيج برگزار مي شود و كليه دانش آموزان با رضايت نامه والدين حضور مي يابند لذا اجباري بودن آن گفتاري دروغ و بياني بي اساس و ناجوانمردانه است.
يعني مي فرماييد كه اپوزيسيون گوسفند است؟!
دستاوردهاي همايش پنجم اتحاد جمهوري خواهان ايران كه در كلن آلمان با حضور مشتي اپوزيسيون پير و پاتال تشكيل شده بود همچنان ادامه دارد!
در آخرين مورد از اين دستاوردهاي بي نظير، «مسعود.ن» با انتشار يادداشتي در گويانيوز، با اشاره به اين همايش اپوزيسيون را دچار «فرايندهاي سوداگرانه، غيراخلاقي و غيرفرهنگي» خواند و از بحران اعتماد در ميان ضد انقلاب خبر داد. وي برخي از شركت كنندگان در اين گونه همايش ها را به نوعي نفوذي جمهوري اسلامي توصيف كرد و نوشت؛ «تا كي قرار است دمكراسي طلبان و آزاديخواهان سرزمينمان از يك سوراخ چند بار نيش بخورند، و يا با مار در آستين و خصم در خانه، براي تحقق خواست هاي انساني و دموكراتيك مردم ميهنمان مبارزه كنند؟ تا كي؟»
چند روز بعد هم «بابك.الف» در جوابيه اي نوشت «مسعود.ن» با تحليل خود همه اپوزيسيون را گوسفند فرض كرده است!
«نوشته شما را... خواندم. پنهان نمي كنم كه سخت دچار شگفتي شدم. بي تعارف بگويم نوشته شما را دور از انصاف و مغاير با اخلاق سياسي يافتم... مي گويم دور از انصاف، از اين نظر كه شما فرازي از صحبت فردي را كه در همان سخنراني صريحا اعلام مي كند در مقام ناظر در همايش شركت كرده است و به هر دليل درست يا نادرست، مدت هاست كه مقامي در رهبري آنجا قبول نمي كند؛ اين همه بزرگ كرده، به همه و به يك جريان سياسي تعميم داده و به داوري نشسته ايد! آيا در اين آبستراكسيون از جمع و خلاصه كردن آنها در يك فرد؛ تك تك ما را به گوسفند و جمع ما را به گله گوسفندان تقليل نمي دهيد؟»
نويسنده در ادامه با نگاهي عاقل اندرسفيه، همپالكي خود را نصيحت مي كند كه براي ارزيابي اين همايش بهتر است به بيانيه آن رجوع كند و نه به سخنان چند نفر از شركت كنندگان.
استناد به بيانيه اين همايش براي اثبات موفقيت و همبستگي اپوزيسيون نيز در نوع خود جالب است چرا كه اين بيانيه از فرط اتحاد و همبستگي دو هفته بعد از پايان ميتينگ صادر شد!
گفتني است سالانه ده ها مورد از اين گونه همايش ها و ميتينگ ها با عناوين مختلف در اروپا و آمريكا برگزار مي شود كه خرج سفر و هتل و ناهار و شام شركت كنندگان از سوي سرويس هاي اطلاعاتي غرب و در چند مورد به طور آشكار از سوي سفارت سعودي در كشور ميزبان پرداخت شده و ضد انقلاب هاي فراري هم در اين ميان ديداري با هم تازه مي كنند و البته گاهي هم پاچه هم را مي گيرند!
اين آقا هم جايزه مي خواهد!
رسانه هاي زنجيره اي ضدانقلاب مدتي است تلاش دارند تا با دروغ پراكني و فضاسازي، شبهات و شايعاتي را درباره محيط زندان ها در ايران پمپاژ نمايند.
آنچه در ميان اين خط رسانه اي برملا شد هماهنگي زندانيان و محكومان فتنه با نهادهاي به اصطلاح حقوق بشري است.
اين رسانه ها در دو هفته گذشته اخبار و گزارش هاي متعددي درباره اعتصاب غذاي يك زن زنداني كه جرايم امنيتي مرتكب شده بود را در حجم گسترده اي توليد كردند و هر چند از همان ابتدا معلوم بود كه اين يك ترفند رسانه اي است اما جمعه گذشته پشت پرده اين تلاش ها و تحركات لو رفت چرا كه همان خانم زنداني - نسرين ستوده- از طرف پارلمان اروپا جايزه ساخاروف - جايزه به اصطلاح حقوق بشري- دريافت كرد و برخي از سايت هاي اپوزيسيون فاش كردند كه اعتصاب غذاي وي سفارشي و صوري بوده و با هدف زمينه سازي براي بهره برداري مجامع بيروني صورت پذيرفته است. ضمن آن كه جايزه 50 هزار يورويي ساخاروف و چند جايزه ديگر مي تواند دستمزد مناسبي براي اين ماموريت باشد!
در همين حال، يكي ديگر از محكومان فتنه از داخل زندان به اصطلاح گزارشي درباره وضعيت يكي از زندان ها نوشته است.
مهدي محموديان در نوشته اي مبسوط كه در اقدامي هماهنگ رسانه هاي بيگانه، آن را بازتاب و بازنشر داده اند مدعي شده كه تعداد زيادي در انتظار مجازات اشد هستند و عدد و رقم آنها را نيز توضيح داده است و در پايان نتيجه گرفته كه در زندان ها فشارها، عذاب ها و شكنجه ها بيداد مي كند!
اكنون چند سؤال ساده مطرح است؛ چطور در زندان هايي كه اين همه فشار و شكنجه هست، اين آقا توانسته يك گزارش مبسوط بنويسد و از داخل زندان آن را براي رسانه هاي خارج كشور ارسال كند؟
وي آمار و ارقام مورد ادعا را براساس كدام مستندات مطرح كرده است؟
آيا نبايد مسئولان زندان و ضابطين محترم دادگستري نظارت بيشتري بر محكومان و مجرمان داشته باشند كه آنها نتوانند به راحتي آمارهاي دروغ بنويسند و بعد در رسانه هاي زنجيره اي ضدانقلاب منتشر نمايند؟
به نظر مي رسد اين آقا هم هوس كرده با شلوغ كاري و هياهو و دروغ پراكني و جا باز كردن در رسانه هاي ضدانقلاب جايزه حقوق بشري و دلارهاي آمريكايي بگيرد.
هيزم بي بي سي بر آتش خيالي
هفته گذشته بود كه روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز در گزارشي مدعي شد واشنگتن و تهران بر سر مذاكره مستقيم و دو جانبه درباره پرونده هسته اي ايران به توافق رسيده اند. چند روز پس از آن نيز رسانه هاي غربي مدعي شدند ولايتي به نمايندگي از ايران با آمريكايي ها مخفيانه مذاكره كرده است كه با تكذيب صريح وي مواجه شد.
بي بي سي نيز روز دوشنبه با انتشار گزارشي با عنوان «مقام هاي ايراني «مذاكره» پنهاني مي كنند يا «ديدار» مخفيانه؟» سعي كرد هيزمي بر اين آتش خيالي بيندازد. بي بي سي در گزارش خود به شكلي موذيانه و غيرمستقيم سعي مي كند به مخاطب اينگونه القا كند كه رابطه اي برقرار شده است، هرچند ممكن است نتوان نام آن را مذاكره گذاشت!
«محتمل است كه فرستادگان حكومت ايران با نمايندگاني از دولت آمريكا در دوره رياست جمهوري باراك اوباما هم ديدارهايي انجام داده باشند اما با توجه به روابط فعلي ايران و آمريكا و اجماع جهاني بي سابقه اي كه ايالات متحده عليه ايران و برنامه اتمي اش استوار كرده، بسيار بعيد است كه دو طرف در اين دوره حتي به توافقات ابتدايي براي انجام «مذاكره» رسيده باشند.
به اين ترتيب ممكن است در سال هاي اخير ديدارهايي معمول ميان فرستادگان نه چندان بلندپايه دو طرف انجام شده باشد اما چنين ديدارهاي احتمالي حتي در صورت تكرار به هيچ وجه به معناي «مذاكره» نمي تواند باشد.»
جنجال سازي هاي رسانه اي غرب در اين مورد در حالي است كه كمتر از يك هفته به انتخابات رياست جمهوري آمريكا باقي مانده و نحوه برخورد با ايران به يكي از چالش برانگيزترين موضوعات براي نامزدهاي آن تبديل شده است.
بي بي سي يك روز پيش از اين گزارش نيز، گزارشي با عنوان «آيا ولايتي با آمريكايي ها مخفيانه مذاكره كرده است؟» را منتشر كرده بود كه همين خط خبري را دنبال مي كرد.
اينگونه خبرسازي ها درباره مذاكره ايران و آمريكا، آن هم بصورت مخفيانه در حالي منتشر مي شود كه از يكسو، جمهوري اسلامي بارها اعلام كرده است مذاكره با شيطان بزرگ خط قرمز انقلاب اسلامي است و ايران نيازي به آن ندارد و از سوي ديگر به نوشته نيويوركر حاكي از نقش و اهميت تعيين كننده ايران در معادلات بين المللي است كه هيئت حاكمه آمريكا هر از چندگاه با طرح خبري درباره مذاكره با ايران و علي رغم تكذيب بلافاصله آن از سوي ايران، سعي در بهره گيري از اين جايگاه برجسته دارد.
كي بود كي بود ما نبوديم بي خيال تقلب!
اصلاح طلبان و حاميان جريان فتنه كه تا ماه ها پيش، تصور مي كردند بدون مرزبندي با فتنه گران و ساختارشكنان، مردم و نظام براي آنها تره خرد كرده و فرش قرمز براي حضورشان در عرصه سياست پهن مي كنند، اين روزها با سرخوردگي هرچه تمام تر تغيير استراتژي داده اند. بعد از آنكه اصلاح طلبان دريافتند كه بود و نبود آنان در عرصه انتخابات، تأثيري در مشاركت سياسي مردم ندارد، سعي كردند به مرور استراتژي خود را تغيير دهند.
براين اساس، اين جريان در ماه هاي اخير، به شدت بر حجم تبليغاتي خود افزوده و روزي نيست كه يكي از چهره هاي اين جريان با روزنامه ها و رسانه هاي زنجيره اي خود مصاحبه و گفت وگو نكنند. در همين حال، «احمد شيرزاد» نماينده اصلاح طلب مجلس ششم در گفت وگو با روزنامه «مردم سالاري» به صراحت بيان كرد كه ما بايد از هر فرصت پيش آمده به نفع خود استفاده كنيم. البته وي براي موجه نشان دادن چهره اصلاح طلبان اينطور وانمود كرد كه: «اگر اجازه بالندگي به اصلاح طلبان داده شود بنده با توانايي كه از آنها سراغ دارم هر چند وقفه اي در فعاليت آنها افتاده است ولي كار به سرعت انجام خواهد شد». وي معتقد است كه اصلاح طلبان نه تنها از فرصت انتخابات بلكه از هر فرصت سياسي بايد استفاده كنند.
شيرزاد در پايان اين مصاحبه، با پذيرش تلويحي و ديرهنگام خطاهاي اصلاح طلبان گفت: هر مقام اجرايي و سياسي امكان خطا دارد و بايد بپذيرد كه گاهي ممكن است خطا كند. مجموعه اصلاح طلبان نيز از اين اصل مستثني نيستند و خود را انسان هاي زميني مي دانند كه مانند هر انسان ديگري و مانند آدم ابوالبشر امكان خطا دارند. البته وي توضيح نداد حالا كه حاميان فتنه متوجه اشتباهشان شده اند چرا از مردم به خاطر اهانت هايي كه به ارزش هاي انقلاب و شعور سياسي ملت كردند، عذرخواهي نمي كنند.
همنوايي با اسرائيل عليه راهيان نور
هفته گذشته بود كه 26 دختر دانش آموز اهل شهرستان بروجن در مسير بازگشت از منطقه راهيان نور بر اثر واژگون شدن اتوبوس جان خود را از دست دادند. اين حادثه دلخراش در حالي كه قلوب مردم ايران را داغدار كرده بود، به سوژه اي تبديل شد كه معاندان نظام چه در خارج و چه در داخل آن را به پاي جمهوري اسلامي بنويسند.
هفته نامه «الف-ج» وابسته به جريان فتنه در شماره اين هفته نامه خود با تيتر «اعزام هاي اجباري دانش آموزان را متوقف كنيد» همصدا با بي بي سي و ديگر رسانه هاي ضدانقلاب و با عقده گشايي تمام به اين موضوع پرداخته است.
اين هفته نامه در ابتداي اين گزارش با مظلوم نمايي تمام، اعزام هاي دانش آموزان به مناطق راهيان نور را اجباري و تنها به خاطر كسب 10 نمره عملي دروس آمادگي دفاعي دانسته است و مي نويسد: بچه هايي كه اكثر آنها به اجبار و تنها به خاطر كسب 10 نمره عملي واحد درسي آمادگي دفاعي بايد از شهر و زادگاه خود در بروجن و خوزستان مي رفتند؛ نيم روزي حركت كردند و شب هنگام رسيدند... و بچه هاي مردم دور از خانه و در تاريكي شب به كام مرگ رفتند و قطعه قطعه شدند.
«الف-ج» در جايي ديگر از اين گزارش خروجي اردوهاي راهيان نور را در دو واژه «مرگ» و «اجبار» توصيف مي كند و با زير سؤال بردن بعد محتوايي و معنوي اين اردوها، مي نويسد: اما نمي خواهيم از «اردو»ها بگويم. بطور مشخص تاكيد بر دو واژه است، يكي «مرگ» و ديگري «اجبار».
استفاده از واژه «اجبار»، ادبياتي است كه در يك هفته گذشته رسانه هاي ضدانقلاب و مخصوصا رسانه هاي اسرائيلي با آن فضاسازي زيادي عليه نظام به راه انداختند، اين در حالي است كه پدر يكي از دانش آموزان حادثه ديده به نام «مريم باباخانيان» كه بدحال ترين مجروح حادثه ديده كاروان راهيان نور است و هم اكنون در بخش مراقبت هاي ويژه بيمارستان گلستان اهواز بستري است، درباره اين اردو مي گويد: من براي رسانه ها و راديوهاي بيگانه پيام دادم و اميدوارم آنها اين پيام را منتشر كنند، آنها بايد بدانند كه ما از خط شهدا خارج نمي شويم و پشتيبان نظام و مملكت هستيم؛ بچه هاي ما براي نمره به اردوي راهيان نور نرفتند، آنها با ميل و اشتياق رفتند و در حال برگشت از خوزستان بودند كه اين سانحه به وجود آمد و قبل از آمدنشان هم دخترم مريم مرتب تلفني با من در تماس بود و خيلي خوشحال و راضي بود. دخترم به من مي گفت كه در سرزمين هاي دفاع مقدس حال خوشي داشته و خيلي راضي بود و او به شهدا علاقه زيادي داشت.
اما در اين ميان سردار سليماني دبير قرارگاه مركزي راهيان نور در كشور قضاوت هاي غلط و جوسازي هاي عجولانه رسانه هاي بيگانه و انتشار آن توسط برخي افراد را رد كرده و درباره اعزام دانش آموزان به راهيان نور مي گويد: اين اردوها به صورت كاملا داوطلبانه بوده و براساس يك فرايند كاملا قانوني براساس تفاهم نامه و ابلاغيه مشترك وزارت آموزش و پرورش و بسيج برگزار مي شود و كليه دانش آموزان با رضايت نامه والدين حضور مي يابند لذا اجباري بودن آن گفتاري دروغ و بياني بي اساس و ناجوانمردانه است.