1- ویژگی برجسته سریال افسانه دونگ یی همانند اکثر سریال های تاریخی کره ای داستان بسیار ساده و روان آن می باشد. در سریال "افسانه دونگ یی" دختری به نام دونگ یی که در قصر زندگی می کند متوجه توطئه بانو جانگ که یکی از همسران امپراطور است علیه ملکه می شود. بنابراین تلاش می کند تا توطئه ی بانو جانگ را برملا سازد و در این مسیر با افراد زیادی آشنا می شود که طرفدار آشکار شدن حقیقت هستند و همچنین با افرادی مواجه می شود که در توطئه با بانو جانگ شریک هستند. در این میان امپراطور علاقمند است که حقیقت را دریابد در نتیجه با دونگ یی آشنا می شود و ...
ماجراهای مربوط به توطئه بسیار ساده و قابل باور به تصویر کشیده شده اند. همچنین از سخنرانی و دیالوگهای پیچده و طولانی در سریال خبری نیست. در حقیقت هنر کارگردان پشت سرهم قرار دادن زیرکانه و ربط این ماجراها به همدیگر با یک ریتم تند است. در نتیجه بیننده با تماشای هر قسمت این سریال ماجراهای متنوع ولی ساده ای را می بیند که می تواند به راحتی آنها را باور کند و در نتیجه علاقمند می شود تا سریال را دنبال کند.
در نقطه مقابل اینگونه سریالها، سریالهای تاریخی ایرانی قرار دارند که اکثرا متکلف و پیچیده ساخته می شوند. اکثر قسمتهای سریال شامل خطبه خوانی یا سخنرانی های طولانی است و در بسیاری از قسمتهای آنها بجز این گونه سخنرانی ها اتفاق خاصی نمی افتد و همین عامل باعث ریزش مخاطب در سریالهای ایرانی می شود
2- شخصیت های سریال خیلی باور پذیر هستند. برای مثال امپراطور به صورت عادی سخن می گوید . از جملاتی نظیر " ما این چنین می کنیم و آن چنان می کنیم" خبری نیست. امپراطور با وجودیکه فرمانروای سرزمین است اما گاهی دوست دارد در میان مردم عادی هم حاضر شود و با آنها تفریح کند. همچنین امپراطور بدلیل نظام طبقاتی حاکم از بسیاری از کارهایی که مردم عادی می توانند انجام دهند محروم است. در نتیجه مخاطب در می ییابد که برعکس ظاهر پرزرق و برق امپراطوری شخص امپراطور چقدر تنهاست.
نکته دیگر این که شخصیت های سریال در طول سریال شکل می گیرند. مثلا ما شخصیت بانو جانگ و تغییر او از یک شخصیت مثبت به یک شخصیت منفی را در طول سریال مشاهده می کنیم. همچنین کارهایی که دونگ یی در طول سریال انجام می دهد به ما می قبولاند که وی یک فرد باهوش است.
در حالیکه بعضا مشاهده می شود که در سریال های ایرانی کارگردان شخصیت ها را با سخنرانی یا نقل قول معرفی می کند و توانایی شخصیت سازی ندارد. بعنوان مثال در سریال مختار شاهد این بودیم که افراد مختلف دائما در مورد توانایی های نظامی و جنگی مختار صحبت می کردند و دائما وی را فردی باهوش در امورات جنگی میدانستند. اما بر خلاف این گفته ها، مخاطب تلویزیونی در قسمت آخر سریال مشاهد می کند که مختار در تنها نبردی که به صورت واقعی شمشیر بدست وارد جنگ شده فراموش کرده بود که زره بر تن کند (با وجودیکه در کاخ و جاهایی که نیاز نبود همیشه زره بر تن داشت) و به همین دلیل با تیر های دشمنانش زخمی و سپس کشته شد و بعد هم سریال تمام شد!
3- در سریالهای کره ای شخصیت های منفی از روی رفتارشان شناسایی می شوند و نه از روی چهره. قیافه کاراکترهای منفی سریال نظیر بانوجانگ، برادرش جانگ هی جائه و بقیه همانند شخصیتهای مثبت سریال است.
متاسفانه در سریال های ایرانی برای نشان دادن شخصیت منفی داستان معمولا صورت وی را زشت نشان می دهند که البته نتیجه ای جز غیر واقعی شدن داستان سریال و ریزش مخاطبان ندارد. برای مثال در سریالهای تاریخی نظیر سریال مختارنامه برای نشان دادن مخالفان آن ها را مردانی با ریش و بدون سیبیل به تصویر کشیده بودند که باعث زشت شدن صورت آنها می شد و یا قیافه هایی مضحک و یا شبیه هیولا برای برخی مخالفان مختار در نظر گرفته شده بود.
4- در نهایت در سریالهای کره ای سعی بسیار به استفاده از رنگهای روشن و تصاویر زیبا و محیط های شاد دیده می شود. در سریال افسانه دونگ یی شاهد لباسها و بناهای رنگارنگ و متنوع به همراه تصاویری زیبا از طبیعت سرزمین کره هستیم. به بیان دیگر شاهد آن هستیم که کارگردان های کره ای دیگر از لنزهای خاکستری و قهوه ای برای تاریخی نشان دادن سریالهایشان استفاده نمی کنند.
متاسفانه رنگ های مورد استفاده در سریالهای ساخت داخل همچنان تیره و کدر است و حال و هوای داستان کهنه و قدیمی هستند.
نکاتی که در بالا ذکر شد نمونه ای از ویژگی های مثبت سریالهای کره ای و ضعف های متقابل سریال های ایرانی بودند. امید است با توجه به ظرفیت بالای بازیگری و تجربیاتی گرانبهایی که در کشور ما در زمینه ساخت سریال های تاریخی وجود دارد و در نظر گرفتن نکات مثبت کارهای تولیدی سایر کشورها به وضعیتی برسیم که سریالهای تاریخی ایرانی چنان جذابیتی پیدا کنند که علاوه بر مخاطبین داخلی برای سرتاسر دنیا از جمله مخاطبین کره ای نیز جذابیت داشته باشند.