به گزارش مشرق، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی درباره مواضعش در مورد مسائل پس از
انتخابات سال 88، اظهار داشت: چند نکته در این رابطه وجود دارد؛ شما گفتید
که مسائل را شفاف بیان کنید، من هم آمادهام ، چرا که من کسی نیستیم که در
پستو حرف بزنم و مجموع صحبتهای من از روز اول انتخابات تا الان وجود دارد و
اینها چیز پنهانی هم نیست.
وی افزود: متأسفانه عدهای نمیخواهند که مسئله روشن شود و تصور میکنند که اگر به کسی تهمتی بزنند و دروغی بگویند چیز خوبی است. من هم که نمیتوانم هر روز بگویم که شما دروغ گفتهاید؛ بعضی از آقایان حرف دروغی را به من نسبت دادند و من گفتم که حرفشان دروغ است ولی باز هم آن را تکرار کردند.
اهم صحبتهای رییس مجلس را در ادامه به نقل از فارس بخوانید؛
* بعضیها دوست دارند که در صحنه سیاسی چترباز باشند؛ عالم سیاست هم قواعدی دارد و باید این قواعد را از نظر بیان و سایر موارد رعایت کرد و در اظهار نظر صف بندی و طبقه بندی داشت.افراد چتر باز کاری به قواعد ندارند و فقط میخواهند کار خود را پیش ببرند.
* در مسائل بعد از انتخابات سال 88 تفاوتی با مسائل 2 خرداد وجود داشت و اگر کسی این تفاوت را درک نکند دچار مشکل میشود. بعد از انتخابات یکسری عوامل بیرونی وجود داشت و یک موج داخلی هم در کشور موجود بود یعنی ما با یک پدیده اجتماعی هم مواجه بودیم. عدهای قصد بهرهبرداری سیاسی داشتند که این مسئله یک عقبه اجتماعی هم پشت سرش داشت؛ به هر حال عدهای در آن زمان معترض بودند و تصور اشتباهی برای آنها شکل گرفته بود و در واقع این افراد وضع تهران را با جاهای دیگر مقایسه میکردند.
* وقتی با یک پدیده اجتماعی مواجهیم اگر آن را امنیتی کنیم مضر است و ضرر میکنیم بر همین اساس باید این پدیده اجتماعی را روشن کرد.
مثال این مسئله مانند اسبی است که رم کرده و شما جلوی آن اسب بایستید و اگر این کار را کنید آن اسب از روی سر شما عبور میکند. اما اگر سوار آن اسب شوید و آرام آرام اسب را تحت کنترل بگیرید اسب آرام آرام میایستد.
* کنترل پدیدههای اجتماعی فرمول بندی دارد، مسائلی را که ذکر میکنم در واقع برگرفته از تجربیات امنیتی من است؛ بعضی افراد در مدیریت صحنه عجولند و یا اینکه مقاصد دیگری دارند؛ ولی در کل من متدولوژی حل مسائل اینگونه را در همان چیزی میدانم که ذکر شد.
* در قضیه تحصن مجلس ششم یک عده از سیاسیون سر و صدا کردند. ولی چون عقبه اجتماعی نداشتند کاری از پیش نبردند ولی در مسائل بعد از انتخابات عقبه اجتماعی وجود داشت بر همین اساس باید این عقبه اجتماعی روشن میشدند تا آرام شوند.
* برخی افراد در ایام بعد از انتخابات دوست داشتند فقط فحاشی کنند و برای خود موقعیت کسب کنند، به اعتقاد من باید به مسائل بعد از انتخابات طبیبانه نگاه میکردیم به هر حال در مسائل بعد از انتخابات مردم دو دسته شدند و عدهای نگاه خاص خود را داشتند که باید با آنها منطقی و دقیق و با آرامش حرف میزدیم و البته نحوه رفتار با مغرضین هم طوری دیگر بود.
* نماز جمعهای که رهبری داشتند و ادبیاتی که ایشان استفاده کردند بسیار روشنگرانه بود؛ آیا دیگران هم همین ادبیات را استفاده کردند؟ رهبر انقلاب بساطی را پهن کردند که دیگران روشن شوند ولی عدهای از همان روز اول توپخانه گذاشتند.
* با کسانی که میخواهند تندروی کنند و دنبال مسئله ایجاد کردن هستند باید برخورد شود؛ در هر صورت فکر نمیکنم که هیچ رئیس قوهای در مورد این مسئله به اندازه من حرف زده باشد؛ دیگران حرف زیادی نزدند؛ ما با ادبیات خودمان حرف میزنیم و اگر هم شما میگوید که این ادبیات عیب دارد بحث دیگری است.
* بنده با آقای خاتمی ارتباط نداشتم؛ ولی فردای همان روزی که انتخابات برگزار شد یعنی روز شنبه احساس کردم که یک هیجان در جامعه وجود دارد و استنباط من هم این بود که نقطه اصلی این موضوع آقای کروبی و موسوی هستند.
* با توجه به اینکه نظر رهبری این بود که ما زودتر اعلام موضع کنیم بنده همان موقع اطلاعیه دادم و نظرم را اعلام کردم و بعد از آن هم با آقای موسوی صحبت کردم، آقای موسوی یک سری گله مندیها داشت و من به وی توصیه کردم که حرفهایش را به رهبری بزند و جامعه را ملتهب نکند و آقای موسوی هم پذیرفت و بعد از آن هم با دفتر رهبری صحبت کردم و مقرر شد که آقای موسوی خدمت رهبری حرفهایش را مطرح کند. که فردای آن روز ایشان با رهبری دیدار و صحبت کردند .
* بعد از آن در روز دوشنبه هم راهپیمایی صورت گرفت که در آنجا من به موسوی پیام دادم که در راهپیمایی شرکت نکند چرا که هر چقدر پشت صحنه مسائل حل میشد بهتر بود؛ بعد از اینکه از این مسائل نتیجه نگرفتم با شورای نگهبان صحبت کردم و پیشنهادم به شورای نگهبان این بود که سه نفر را مشخص کنند تا این 3 نفر موضوع را بررسی کنند و اگر کسی هم شکایتی دارد این شکایت در جمع 3 نفر مورد بررسی قرار گیرد.
* بعد از بحثهای فراوان شورای نگهبان نظر بنده را پذیرفت و 3 نفر هم مشخص شدند. در آن زمان من با آقای موسوی هم صحبت کردم و به وی گفتم قرار شده که این مسئله در جمع 3 نفره بررسی شود که آقای موسوی هم موضوع را پذیرفت و بعد گفت که اجازه دهید که تا فردا مشورتی انجام دهم و نتیجه را به شما اطلاع می دهم که فردای آن روز پنجشنبه بود. ولی آقای موسوی خبری به من نداد که این کارش اشتباه بود و فردای آن روز که جمعه بود رهبری در نماز جمعه صحبت فرمودند؛ من تا جمعه شب هم منتظر خبر آقای موسوی بودم ولی خبری نشد.
* {در پاسخ به این سؤال که آیا با آقای هاشمی هم در آن زمان تماس داشتید؟} هم اکنون به خاطر ندارم ولی فکر نمیکنم در این زمینه دیدار و تماسی با ایشان برقرار شده باشد.
* آقای موسوی موضوع گروه 3 نفره را پذیرفته بود، مسائل بهتر حل میشد، حالا اینکه آقای موسوی با چه کسی مشورت کرد، نمیدانم، ولی در هر حال تلاشهای زیادی صورت گرفت که مسئله به این جا نینجامد و ما هم نمیتوانستیم این مسائل را در همان زمان بگوییم چرا که قصد داشتیم اتفاقات را حل کنیم و مقدار زیادی از زمان هم صرف همین مسائل شده بود و به اعتقاد من همه این اقدامات باید صورت میگرفت.
* امروز کسی نمی تواند بگوید با وی صحبت نشده یا راه حلی وجود نداشته است حتی بعد از این اتفاقات که گاه بیانیههای تندی از آقایان صادر میشد من هم موضعگیری میکردم و هم پیغام میدادم که این راه درستی نیست و یک بار هم با آقای کروبی صحبت کردم و به وی همین مطلب را گفتم و یک بار هم که آقای کروبی در مورد زندانها مطلب نادرستی را مطرح کرد، کمیته مجلس بررسی لازم را انجام داد و من هم علناً موضعگیری کردم.
* به هر حال یک سری آسیبها در این میان انجام گرفت و وقتی که آسیبی به وقوع پیوست باید با توجه به جنس آسیب برای آن راه حل نسخه پیچید؛ فکر میکنم اگر همگی پشت سر رهبری حرکت میکردند، مسئله راحتتر حل میشد، آنچه برای من مهم بود، مهار آن آتش و سپس خاموش کردن آن با کمترین هزینه بود و در فکر منافعی هم برای خود نبودم؛ لذا آنگونه اقدام کردم.
وی افزود: متأسفانه عدهای نمیخواهند که مسئله روشن شود و تصور میکنند که اگر به کسی تهمتی بزنند و دروغی بگویند چیز خوبی است. من هم که نمیتوانم هر روز بگویم که شما دروغ گفتهاید؛ بعضی از آقایان حرف دروغی را به من نسبت دادند و من گفتم که حرفشان دروغ است ولی باز هم آن را تکرار کردند.
اهم صحبتهای رییس مجلس را در ادامه به نقل از فارس بخوانید؛
* بعضیها دوست دارند که در صحنه سیاسی چترباز باشند؛ عالم سیاست هم قواعدی دارد و باید این قواعد را از نظر بیان و سایر موارد رعایت کرد و در اظهار نظر صف بندی و طبقه بندی داشت.افراد چتر باز کاری به قواعد ندارند و فقط میخواهند کار خود را پیش ببرند.
* در مسائل بعد از انتخابات سال 88 تفاوتی با مسائل 2 خرداد وجود داشت و اگر کسی این تفاوت را درک نکند دچار مشکل میشود. بعد از انتخابات یکسری عوامل بیرونی وجود داشت و یک موج داخلی هم در کشور موجود بود یعنی ما با یک پدیده اجتماعی هم مواجه بودیم. عدهای قصد بهرهبرداری سیاسی داشتند که این مسئله یک عقبه اجتماعی هم پشت سرش داشت؛ به هر حال عدهای در آن زمان معترض بودند و تصور اشتباهی برای آنها شکل گرفته بود و در واقع این افراد وضع تهران را با جاهای دیگر مقایسه میکردند.
* وقتی با یک پدیده اجتماعی مواجهیم اگر آن را امنیتی کنیم مضر است و ضرر میکنیم بر همین اساس باید این پدیده اجتماعی را روشن کرد.
مثال این مسئله مانند اسبی است که رم کرده و شما جلوی آن اسب بایستید و اگر این کار را کنید آن اسب از روی سر شما عبور میکند. اما اگر سوار آن اسب شوید و آرام آرام اسب را تحت کنترل بگیرید اسب آرام آرام میایستد.
* کنترل پدیدههای اجتماعی فرمول بندی دارد، مسائلی را که ذکر میکنم در واقع برگرفته از تجربیات امنیتی من است؛ بعضی افراد در مدیریت صحنه عجولند و یا اینکه مقاصد دیگری دارند؛ ولی در کل من متدولوژی حل مسائل اینگونه را در همان چیزی میدانم که ذکر شد.
* در قضیه تحصن مجلس ششم یک عده از سیاسیون سر و صدا کردند. ولی چون عقبه اجتماعی نداشتند کاری از پیش نبردند ولی در مسائل بعد از انتخابات عقبه اجتماعی وجود داشت بر همین اساس باید این عقبه اجتماعی روشن میشدند تا آرام شوند.
* برخی افراد در ایام بعد از انتخابات دوست داشتند فقط فحاشی کنند و برای خود موقعیت کسب کنند، به اعتقاد من باید به مسائل بعد از انتخابات طبیبانه نگاه میکردیم به هر حال در مسائل بعد از انتخابات مردم دو دسته شدند و عدهای نگاه خاص خود را داشتند که باید با آنها منطقی و دقیق و با آرامش حرف میزدیم و البته نحوه رفتار با مغرضین هم طوری دیگر بود.
* نماز جمعهای که رهبری داشتند و ادبیاتی که ایشان استفاده کردند بسیار روشنگرانه بود؛ آیا دیگران هم همین ادبیات را استفاده کردند؟ رهبر انقلاب بساطی را پهن کردند که دیگران روشن شوند ولی عدهای از همان روز اول توپخانه گذاشتند.
* با کسانی که میخواهند تندروی کنند و دنبال مسئله ایجاد کردن هستند باید برخورد شود؛ در هر صورت فکر نمیکنم که هیچ رئیس قوهای در مورد این مسئله به اندازه من حرف زده باشد؛ دیگران حرف زیادی نزدند؛ ما با ادبیات خودمان حرف میزنیم و اگر هم شما میگوید که این ادبیات عیب دارد بحث دیگری است.
* بنده با آقای خاتمی ارتباط نداشتم؛ ولی فردای همان روزی که انتخابات برگزار شد یعنی روز شنبه احساس کردم که یک هیجان در جامعه وجود دارد و استنباط من هم این بود که نقطه اصلی این موضوع آقای کروبی و موسوی هستند.
* با توجه به اینکه نظر رهبری این بود که ما زودتر اعلام موضع کنیم بنده همان موقع اطلاعیه دادم و نظرم را اعلام کردم و بعد از آن هم با آقای موسوی صحبت کردم، آقای موسوی یک سری گله مندیها داشت و من به وی توصیه کردم که حرفهایش را به رهبری بزند و جامعه را ملتهب نکند و آقای موسوی هم پذیرفت و بعد از آن هم با دفتر رهبری صحبت کردم و مقرر شد که آقای موسوی خدمت رهبری حرفهایش را مطرح کند. که فردای آن روز ایشان با رهبری دیدار و صحبت کردند .
* بعد از آن در روز دوشنبه هم راهپیمایی صورت گرفت که در آنجا من به موسوی پیام دادم که در راهپیمایی شرکت نکند چرا که هر چقدر پشت صحنه مسائل حل میشد بهتر بود؛ بعد از اینکه از این مسائل نتیجه نگرفتم با شورای نگهبان صحبت کردم و پیشنهادم به شورای نگهبان این بود که سه نفر را مشخص کنند تا این 3 نفر موضوع را بررسی کنند و اگر کسی هم شکایتی دارد این شکایت در جمع 3 نفر مورد بررسی قرار گیرد.
* بعد از بحثهای فراوان شورای نگهبان نظر بنده را پذیرفت و 3 نفر هم مشخص شدند. در آن زمان من با آقای موسوی هم صحبت کردم و به وی گفتم قرار شده که این مسئله در جمع 3 نفره بررسی شود که آقای موسوی هم موضوع را پذیرفت و بعد گفت که اجازه دهید که تا فردا مشورتی انجام دهم و نتیجه را به شما اطلاع می دهم که فردای آن روز پنجشنبه بود. ولی آقای موسوی خبری به من نداد که این کارش اشتباه بود و فردای آن روز که جمعه بود رهبری در نماز جمعه صحبت فرمودند؛ من تا جمعه شب هم منتظر خبر آقای موسوی بودم ولی خبری نشد.
* {در پاسخ به این سؤال که آیا با آقای هاشمی هم در آن زمان تماس داشتید؟} هم اکنون به خاطر ندارم ولی فکر نمیکنم در این زمینه دیدار و تماسی با ایشان برقرار شده باشد.
* آقای موسوی موضوع گروه 3 نفره را پذیرفته بود، مسائل بهتر حل میشد، حالا اینکه آقای موسوی با چه کسی مشورت کرد، نمیدانم، ولی در هر حال تلاشهای زیادی صورت گرفت که مسئله به این جا نینجامد و ما هم نمیتوانستیم این مسائل را در همان زمان بگوییم چرا که قصد داشتیم اتفاقات را حل کنیم و مقدار زیادی از زمان هم صرف همین مسائل شده بود و به اعتقاد من همه این اقدامات باید صورت میگرفت.
* امروز کسی نمی تواند بگوید با وی صحبت نشده یا راه حلی وجود نداشته است حتی بعد از این اتفاقات که گاه بیانیههای تندی از آقایان صادر میشد من هم موضعگیری میکردم و هم پیغام میدادم که این راه درستی نیست و یک بار هم با آقای کروبی صحبت کردم و به وی همین مطلب را گفتم و یک بار هم که آقای کروبی در مورد زندانها مطلب نادرستی را مطرح کرد، کمیته مجلس بررسی لازم را انجام داد و من هم علناً موضعگیری کردم.
* به هر حال یک سری آسیبها در این میان انجام گرفت و وقتی که آسیبی به وقوع پیوست باید با توجه به جنس آسیب برای آن راه حل نسخه پیچید؛ فکر میکنم اگر همگی پشت سر رهبری حرکت میکردند، مسئله راحتتر حل میشد، آنچه برای من مهم بود، مهار آن آتش و سپس خاموش کردن آن با کمترین هزینه بود و در فکر منافعی هم برای خود نبودم؛ لذا آنگونه اقدام کردم.