کد خبر 166206
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۴

پايگاه اينترنتي وابسته به جريان نفاق مي نويسد: اعتماد به هاشمي ايجاد يأس و نااميدي مي كند؛ چرا كه او بر سر پيمان نمي ايستد. پاسخ آن است كه هاشمي به خاطر جنبش سبز و دموكراسي به ميدان نيامده است. نقطه هاشور دموكراسي خواهي و جنبش سبز با هاشمي توافقي نيست.

به گزارش مشرق روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

اين جوجه ماركسيست در جلسات سران اصلاح طلبان چه مي كرد؟

يك ماركسيست دير به دوران رسيده درباره گروه هاي ضد انقلاب مي گويد ما در عرصه سياسي بيشتر با تابوت هاي خالي گروه ها روبرو هستيم.

«ع-ت» در مصاحبه با سايت اخبار روز با بيان اينكه من يك ماركسيست هستم، به حضور (نفوذ) خود در انجمن اسلامي(!) دانشگاه اميركبير اشاره كرد و درباره بي محتوا شدن اغلب گروه هاي معارض گفت: در عرصه سياسي ما بيش تر از آنكه با نام هايي حاضر و موجود در واقعيت و حال رو به رو باشيم با بازماندگاني از دوران گذشته روبه رو هستيم. بازماندگاني كه تابوت هاي خالي سازمان ها و گروه هايي در گذشته را روي دوش خود حمل مي كنند. اين افراد مي خواهند چيزي را كه نيست به زور زنده معرفي كنند.

وي افزود: البته حساب افراد محترمي كه بخشي از زندگي خود را براي آرمان خود فدا كرده اند. و اكنون نيز به حقيقت پايبند هستند جداست. اين افراد ممكن است كار سياسي را كنار گذاشته باشند يا همچنان به عنوان شخصيت مستقل يا در چارچوب گروه هاي جديدي مشغول به امر سياست باشند اما خيلي صريح مي گويم افرادي كه مي خواهند از نام احزاب و گروه هايي كه در گذشته وجود داشته است هويت سياسي بگيرند يا نان بخورند بايد اسم كلاش را روي آنها گذاشت و گفت: مثلاً از نظر كار حزبي من معتقدم حزب توده بي نظيرترين حزب سياسي در خاورميانه بوده است. بماند كه همان موقع هم كاملاً برپايه سياست هاي اتكالي پيش مي رفت و در سايه نفوذ ابرقدرت شمالي ايران نفس مي كشد اما سازماندهي قوي داشت اما اكنون از حزب توده به عنوان يك گروه «موجود»، «زنده» و «حاضر در واقعيت» نام بردن يك جك بي معني و يك خطاي بزرگ سياسي است. چريك هاي فدايي هم با آن آبرو و عظمت بعد از سال 57 به آن وضع افتادند. اكنون فكر مي كنم حداقل 20 محفل مختلف ادعا دارد نمايندگي اين سازمان را دارند. اين ادعا نه تنها با واقعيت همخواني ندارد كه تبديل به يك تراژدي شده است. داخل ايران هم اين پديده را شاهد هستيم. افراد به اسم يك مجله توقيف شده، يك گروه دانشجوئي از هم پاشيده، يك محفل حقوق بشري و غيره مي چسبند و در آن متوقف مي شوند. به عنوان منبع هويت گيري، جسد خشك شده مجموعه اي را كه ديگر وجود ندارد را تا سال ها يا تا پايان عمر خود روي صندلي سياست مي نشانند.

«ع-ب» درباره اين پرسش كه وضعيت نيروهاي چپ (ماركسيست) در داخل ايران چگونه است، گفت: از جهاتي خوب و از جهاتي بد! خوب از اين نظر كه نيروهاي چپ در ايران با پس گردني دهه هفتاد و هشتاد ادب شده اند و سر عقل آمده اند. بد از اين لحاظ كه زمان دشمن ماست و مثل برق و باد مي گذرد. در بهترين حالت پنج سال و در بدترين حالت يك سال زمان داريم براي انجام كاري كه بايد يك يا چند دهه روي آن كار مي شده است.

وي سپس درباره اوضاع آشفته جبهه سرمايه داري جهاني تصريح كرد: نه در كشورهاي پيراموني كه اين بار در كانون هاي سرمايه داري جهاني، قطار اقتصاد جهان بعد از حركت سريع بر روي ريل نئوليبراليسم به يكباره در ناكجا آباد، از خط خارج شده است. بعضي هنوز در شوك هستند و بعضي ديگر داد و فريادي به راه انداخته اند. وضعيت آمريكا، اسپانيا، پرتغال، يونان، انگليس را ببينيد. دوران برقراري دولت رفاه به بهاي چاپيدن كشورهاي پيراموني سرآمده است. جلوي سهم خواهي چيني ها را كه نمي توانند بگيرند. هند، برزيل، آفريقاي جنوبي و غيره هم كه مدعي هستند. از بودجه «آموزش و پرورش» و «بهداشت و درمان» و «خدمات اجتماعي» مي زنند و به ثروتمندان و بانك ها به عنوان جايزه براي گندي كه به وضعيت جهان زده اند وام هاي بلاعوض مي دهند. صداي مردم هم در اعتراض به ماليات گرفتن از فقرا براي ثروتمند كردن دوباره ثروتمنداني كه ماليات نمي دهند بلند مي شود.

اين جوجه ماركسيست درباره نفوذ برخي طيف هاي شبه چپ ماركسيست در دانشگاه ها گفت: من به شخصه در زمان عضويت در شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه پلي تكنيك در بعضي جلسات سران اصلاح طلبان حضور داشتم. در زماني كه احمدي نژاد قدرت را در دولت به دست گرفت رسماً به بدنه جوان خود مي گفتند «خودتان را جلو نياندازيد. چپ ها را تحريك كنيد تا با احمدي نژاد درگير شوند و بعد شما زير تابوت آنها را بگيريد و كم كم جلو برويد».


اسرائيل آشتي شيعه و سني در خاورميانه را مرگ خود مي داند

«اسرائيل دنبال فتنه گري ميان شيعه و سني در منطقه است. ايران به رغم همه دشمني هاي آمريكا و اسرائيل، به موفقيت هاي بزرگي در خاورميانه دست يافته است».

روزنامه القدس العربي چاپ لندن با بيان اينكه صهيونيست ها نگران پيشرفت هاي ايرانند و مي گويند ايران برنده شد، فكري براي اين موضوع بكنيد، نوشت: رژيم اسرائيل و متحدان آن در آمريكا از جمله ايپك نقش اصلي را در برافروختن فتنه منازعات مذهبي ميان شيعه و سني در خاورميانه دارند. آنها با جديت و شدت به دولت هاي غربي و آمريكا فشار مي آورند كه اگر نظم زندگي مسالمت آميز سني و شيعه به وجود آيد، قدرت و امنيت اسرائيل از بين خواهد رفت. آنها سناريوهاي مختلفي را در اين زمينه ترسيم مي كنند، به خصوص كه موفقيت انقلاب جمهوري اسلامي ايران در سال 1979 باعث شده است تا اين كشور به كعبه آمال و اميد روشن جهان تشيع تبديل شود. براي همين بود كه اسرائيلي ها از عدم سرنگوني شاه و صدام حسين حمايت مي كردند و مي گفتند كه نظام هاي ديكتاتوري آنها به نفع ما است. هنگامي هم كه ديدند بايد حقيقت را بپذيرند و حكومت هاي مردمي اي در ايران و عراق بر سر كار آمده اند كه تاب تحمل زياده خواهي هاي اسرائيل را ندارند، بر تنور جنگ شيعه و سني دميدند و هر روز نيز در آن هيزم مي ريزند.

دكتر علي الهليل نويسنده قطري القدس العربي مي افزايد: بي شك قرباني چنين وضعيتي نه ايران و عراق بلكه كشورهاي عربي حوزه خليج فارس هستند كه همچنان حكومت هاي ديكتاتوري بر آنها حكومت مي كنند و خواسته يا ناخواسته در راستاي منافع آمريكا و اسرائيل به فتنه شيعه و سني دامن مي زنند.

وي اضافه كرد: ايران در حال حاضر علي رغم دشمني هاي آمريكا و اسرائيل توانسته است دستاوردهاي بسياري را در خاورميانه كسب كند كه به جرات مي توان گفت كشورهاي مستبد عربي هيچ كدامشان آن دستاوردها را به دست نياورده اند. ما شاهديم كه ايران به چه دستاوردهاي بزرگي در عراق، لبنان، سوريه، فلسطين، بحرين و حتي كويت و عربستان رسيده است بدون اين كه حتي يك ريال ايراني از جيب خود بپردازد و پيش بيني مي شود در آينده نيز ايران دستاوردهاي بيشتري را به دست آورد. حالا غرب هر چقدر هم تلاش كند كه اقتصاد ايران را ويران كند باز هم نخواهد توانست كه جلوي دستاوردهاي ايران را بگيرد.

اين نشريه عربي در پايان خاطر نشان كرد: هر آن چه امروز در بحرين، منطقه الشرقيه و القطيف عربستان، عراق و حتي در داخل ايران شاهديم و عده اي تلاش دارند كه فضاي شيعه و سني را حاكم كنند چيزي جز فتنه انگيزي و شيطنت هاي اسرائيل نيست كه مي خواهد به واسطه آن قضيه فلسطيني را به محاق ببرد و آنها را از حقوقشان محروم كند و پس از آن در كشورهاي عربي خليج فارس نيز دشمن وهمي ايران را درست كند و كاري كند كه اعراب فراموش كنند كه تنها دشمن اصلي شان نه ايران بلكه اسرائيل است.

هركس در حاكميت شوك و تنش ايجاد كند به كار ما مي آيد

ارگان گروهك ملي-مذهبي براي چندمين بار تصريح كرد جريان اپوزيسيون داراي برخي هم پوشاني ها با هاشمي رفسنجاني است و بايد از نقش وي درون حاكميت استفاده كرد.

وبسايت اين گروهك كه توسط شماري از عناصر فراري از پاريس به روزرساني مي شود، با بيان اينكه مخالفان داراي مناطق هاشوري مشترك با هاشمي هستند نوشت: اگر نيروي دموكراسي خواهي [اسم مستعار جريان هاي برانداز] وجود دارد كه بتواند راه دموكراسي را بدون ديگران بگشايد مي تواند چنين كند، با توجه به مجموعه شرايط؛ تناسب قوا؛ شرايط جهاني؛ دموكراسي خواهان جامعه محور بايد بتوانند با هاشمي و آنچه كشمكش مديريتي درون حاكميت است، برخوردي مناسب كنند. اين به خاطر نقشي است كه هاشمي درون حاكميت دارد.

پايگاه اين گروهك در ادامه با بيان اينكه هاشمي ديگراني را با خود دارد كه مخالف سياست هاي موجود هستند، تصريح مي كند: «اما سوال اين است كه اين مخالفت كه در جريان است آيا مي تواند براي دموكراسي خواهان از سبزها؛ ملي-مذهبي ها و ملي دموكراتها مفيد باشد؟ البته با موقعيتي كه اين جريانات دارند يعني امكان راه انداختن حركتي مستقل و موثر مانند سال 1388 را ندارند، اما پتانسيل آن را دارند. جنبش سبز توان حركت اجتماعي ندارد. اين نيرو براي حركت به فضا نياز دارد.»

نويسنده در ادامه با طرح اين پرسش كه «اين بستر را چه عواملي مي تواند ايجاد كند؟» نوشت: كشمكش درون حاكميتي و بحران هاي آن و هم سويي هاشمي با خواست هاي جنبش سبز، حركت هاشمي را مفيد مي كند. اين مفيد بودن، قرارداد ميان هاشمي و سبزها و دموكراسي خواهان نيست، اما هم سويي است كه مي تواند ادامه يابد و بستگي به شرايط دارد.

وبسايت ملي-مذهبي در ادامه خاطر نشان كرد: حال بايد ديد آيا امكان ديگري براي تحول و تلاش وجود دارد. اگر ندارد، بدون اينكه دچار توهم روي رفتار هاشمي شويم، بايد توجه كنيم كه پتانسيل اجتماعي هميشه برقرار نيست، اگر دوره سركوب طولاني پتانسيل مزبور را از ميان ببرد، بازيافت آن سال ها زمان مي خواهد تا حركتي از صفر شروع شود. براي اين كه از بحران حاكميتي استفاده شود تا باز براي سالها جامعه به كما يا بي حسي و كرختي نرود؛ در نتيجه بحران درون حاكميت براي دموكراسي خواهان مفيد است. پس مي توان مويد هر حركت در جهت تنش در مديريت حاكميت شد؛ بدون آنكه دچار توهم شويم چه در توان خود يا در برآورد دموكرات بودن نيروها، چون در سياست موازنه قواست كه يك نيرو را قدرت مي بخشد.

پايگاه اينترنتي وابسته به جريان نفاق مي نويسد: مسئله و ابهام بعدي اين است كه اعتماد به هاشمي ايجاد يأس و نااميدي مي كند؛ چرا كه او بر سر پيمان نمي ايستد. پاسخ آن است كه هاشمي به خاطر جنبش سبز و دموكراسي به ميدان نيامده است. نقطه هاشور دموكراسي خواهي و جنبش سبز با هاشمي توافقي نيست. چرا كه وي هم در شرايط سختي قرار دارد. تلاش او براي تغيير فضا و خارج شدن از سكون فعلي، به نفع ماست. اما وي با نظر و تحليل خود وارد ماجرا شده است. منتها بايد ديد كه دموكراسي خواهان توان آن را دارند، از تغيير فضا سود جويند و باز در معادلات سياسي نقش موثر و تعيين كننده پيدا كنند؟ مشكل ما اعتماد صددرصدي يا عدم اعتماد صفر درصدي است. ابهام ديگر اين است كه هاشمي نقش مهمي ندارد و در نتيجه [اميد بستن به او] تلاش بي حاصل است. هر رفتار و فعاليت سياسي نتايج مثبت و منفي دارد. بايد در برآورد نهايي رفتار سياسي را نمره مثبت و منفي داد. در حال حاضر آنچه جامعه ما نياز دارد، شوك است. اين شوك را هر كس وارد كند مفيد است. بحران مديريتي در جامعه بي حس و نيمه كرخت شده، بايد در درون حاكميت تحرك ايجاد كند. اين تحرك مي تواند در سطح عمومي حساسيت ايجاد كند. در اين صورت تحرك هاشمي مفيد است. چرا كه اگر حتي به نشاط مخالفان منجر نشود، بحران مديريتي حاكميت را علني تر مي كند.

نفوذي كيهان نيستم ولي از اين قمپزها حالم به هم مي خورد!

«من مخالف حرف زدن و مقاله نوشتن و مصاحبه كردن و كامنت گذاشتن عليه رژيم نيستم فقط مي گويم بايد مواظب باشيم كه اغراق نكنيم و به قول كيهان قمپز در نكنيم»!

«فرهاد- م» يكي از ضد انقلابيون فراري بعد از اين مقدمه در وبلاگ خود نوشته است «وقتي آن طرف را مي بينم كه آمريكا و اتحاديه اروپا و اسرائيل و خيلي كشورهاي ديگر دنيا با تحريم و تهديد، حمله نظامي به جنگ رژيم ديني ايران آمده اند، اين طرف خنده ام مي گيرد، البته خنده كه نه، عقم مي گيرد. مي پرسيد از كدام طرف؟ مي گويم از خودمان يعني از اپوزيسيون ايران در آمريكا و اروپا» مي پرسيد چرا؟ مي گويم اپوزيسيون وسط اين معركه كجا ايستاده و چه نقشي دارد؟ اول آب پاكي بريزم روي دست همه و بگويم گور... كيهان و بعد اعتراف كنم كه جايگاه خودمان را در اين معركه كجا مي بينم. كجا؟ آنجا كه همين كيهان... درباره ما نوشته بود «وقتي دو تا مهندس با هم دعوا مي كنند يك عمله نبايد پشت سر هم بپرسد بيل من چي شد؟ خنده ام مي گيره كه چند تا پيرزن و پيرمرد زهوار دررفته كه نصف پاشون لب گوره، به نام اپوزيسيون عليه رژيم قمپز در مي كنند كه بعله، فلان مي كنيم و فلان مي كنيم و از خودم مي پرسم، از دست پير و پاتال هايي مثل زهرا رهنورد و نوشابه اميري و مهرانگيز كار و فرزانه روستايي و اسماعيل نوري علا و بيژن صف سري و كاظم علمداري و مرتضي كاظميان و مسعود بهنود و مهدي فتاپور و محسن كديور و اميرارجمند و بقيه اين طيف چه كاري عليه رژيم برمي آيد؟ باز هم مي گويم منظورم اين نيست كه عليه رژيم حرفي نزنيم. اپوزيسيون بايد حرف بزند و تحليل كند ولي نبايد قمپز در كند و ريش و قيچي خودمان را دست چند تا پيرزن و پيرمرد زهوار دررفته ندهيم و حرفهايي نزنيم كه اگر به گوش ملت در داخل كشور برسد، به ريشمان بخندند و ما را ماليخوليايي تصور كنند.

«فرهاد -م» در ادامه نوشته است «من نه مدحي دوم و سوم و نمي دانم چندم هستم و نه عامل نفوذي كيهان فقط چند تا كلمه حرف حساب دارم. اگر هنوز هم دانستن را حق مردم مي دانيد جواب بدهيد و من و امثال من را در اين غربت غم گرفته از سرگرداني و ترديد نجات بدهيد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • وطن پرست ۲۳:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۷
    0 0
    کورشودچشمی که طاقت دیدن هاشمی راندارد
  • ناشناس ۰۰:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۹
    0 0
    ب حرف کسی میتوان اعتماد خوب کرد که لااقل هم سطح هاشمی باشد و نه کمتر

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس