به گزارش مشرق به نقل از فارس، سینمای اجتماعی از ژانرهای پایه و البته خطرساز هنر هفتم است. این سینما همیشه در ایران، مورد بحث و کانون توجه فیلمسازان بوده است، اما به همین اندازه کار کردن در این گونه سینمایی دشوار است چراکه تفسیرهای متفاوتی از فیلمها صورت میگیرد که برخی به واقعیت نزدیک و برخی هم آنچنان اغراقآمیز است که دیگر از وادی نقد و تحلیل دور میشود.
از این رو با چند نفر از سینماگران و منتقدان به گفتوگو نشستیم تا نظر آنها را در این زمینه جویا شویم:
* برخی فیلمسازان فاقد بینش عمیق نسبت به جامعه خود هستند
«محمدتقی فهیم» منتقد سینما در این خصوص به فارس میگوید: سینما فارغ از ماهیت صنعت و رسانه بخشی از هنر است. همه سینماگران نیز مدعیاند که هنرمند هستند و زمانی که بحث هنر به میان میآید میخواهند ادعای خود را در بطن تصاویر دراماتیزه کنند، اما در این میان هنرمندی موفق است که دارای پشتوانه مطالعاتی و دانش عمیق نسبت به جامعه خود باشد. حال اینکه چرا برخی سینماگران به سیاهنمایی در آثار خود میپردازند باید گفت این هنرمندان فاقد بینش اجتماعی عمیق نسبت به جامعه هستند، در غیر این صورت میدانستند امید جزء جداییناپذیر هنر است.
* فیلمهای فاقد امید تنها حدیث نفس فیلمساز است
وی در ادامه توضیح خود میگوید: در کنار هر حرکت عدالتخواهانه و آسیبشناسانه در جامعه، امید وجود دارد، اما ما هماکنون با گرایش انبوهسازی و تکثرگرایی در صنعت فیلمسازی مواجه هستیم. فیلمسازان عموما به جای داشتن پشتوانه مطالعاتی عمیق با دیدن فیلمهای خارجی یا اتکا به تحصیلات آکادمیک به عرصه فیلمسازی وارد میشوند و آنچه میسازند تنها حدیث نفس و البته درک شخصی محدود خود از جامعه است.
این منتقد سینما با تاکید بر پرداخت و مشکلات اجتماعی در فیلم معتقد است: مردم مشکلات زیادی دارند، حتما باید به این مشکلات در سینما پرداخته شود، اما این بدان معنی نیست که نباید امید را در این آثار جاری کرد. همانطور که میدانید سالهاست صاحب آثاری هستیم که نگاه سیاه و فاقد امید داشتهاند. معمولا در محافل خاص و جشنوارههای خارجی مورد استقبال قرار گرفته است و مخاطبان داخلی آن را پس زدهاند.
علیرضا سربخش کارشناس رسانه در این باره میگوید: در جمعبندی که از رصد فیلمهای جشنواره فجر سیام داشتیم، نزدیک به 40 درصد فیلمها یاس و ناامیدی را به مخاطب القا میکرد و این رشدی بیسابقه است که در آن سعی شده در اراده ملت تأثیر گذاشته و قدرت و حرکت مردم را در مبارزه با استکبار و صهیونیسم بینالملل زیر سؤال ببرند.
* ساخت فیلمهای ناامید کننده از بیرون هدایت میشود
سربخش درباره دلایل ساخت این نوع فیلمها از سوی بخشی از فیلمسازان میگوید: بیتردید این مقوله از بیرون هدایت میشود در جشنوارههای خارجی به فیلمسازان ما وعده میدهند که اگر در فیلمهایتان یأس و ناامیدی را عقنه کنید ما مخارج و هزینه های آن را تامین خواهیم کرد و کمک میکنیم که شما جهانی شوید.
* مدیریت سینما از عوامل تولید سیاهنمایی در سینما
این کارشناس رسانه، در ادامه توضیحات خود میگوید: نکته بعدی این است که برخی هنرمندان ما دلشان میخواهد ره صد ساله را یک شبه طی کند. اینها تلاش میکنند هر طور شده به سرعت پلههای ترقی را ـ البته به زعم خود ـ طی کنند، اما غافل از این هستند که این مسائل حرکت خودشان را زیر سؤال میبرد.
و اما نکته آخر مدیریت سینما است و تفاوت عملکرد دولت نهم و دهم. در حقیقت آن حساسیتی که دولت نهم در ارتباط با این مسائل داشت در دولت نهم دیده نمیشود مگر نه اینکه یکی از شرایط ارائه اثار در جشنوارههای خارجی نمایش همان فیلم در داخل است، اما ما میبینیم یکی دو فیلم مانند «پذیرایی ساده» به جشنواره سوئیس و «خانه پدری» به جشنواره ونیز فرستاده میشوند.
این در حالی است که همین معاونت سینمای در سال اول مسئولیت خود جلوی اکران فیلمی چون «کتاب قانون» را گرفت برای اینکه معتقد بود این نوع فیلمها شِمای زیبایی از اسلام را به نمایش نمیگذارد حال باید دید چه اتفاقی افتاده که در سال اول و آخر اینقدر نگرش این معاونت متغییر شده است.
* وظیفه فیلمساز، امیدآفرینی است
اما جمال شورجه کارگردان و تهیهکننده سینما در این باره معتقد است: امیدآفرینی در سینما جزء تکالیف و از وظایف فیلمساز است.
وی با اشاره به سخنان رهبری با هنرمندان و مسئولان صدا و سیما در سالهای گذشته میگوید: اخلاق، دین، آگاهی و امیدآفرینی در آثار از تاکیدات رهبری به همه دستاندرکاران تولید آثار فرهنگی هنری به ویژه سیما و سینما است.
* فیلمساز ناامید آثارش هم ناامید از کار در میآید
شورجه در ادامه توضیحات خود میگوید: اگر ما در آثارمان تنها ناملایمات، چرکیها و تلخیها را، آن هم به صورت غلو آمیز میبینیم؛ یا از سر ناآگاهی فیلمسازان ما نسبت به این اصول است یا اساساً آنها به این فرامین اعتقادی ندارند، یا اینکه فیلمسازی که چنین آثاری را تولید میکند معتقد به باورهای دینی و انقلابی نیست و فکر میکند جمهوری اسلامی اسلام و قرآن نمیتواند مشکلات جامعه را حل کند بنابراین کسانی که تا این حد ناامید از حل مشکلات جامعه هستند طبیعی است فیلمهایشان هم ناامیدانه از کار در میآید و مخاطب را نیز سرگردان و ناامید میکند.
شورجه معتقد است که این فیلمهای سیاهنما و تلخنگار در دورانی مورد توجه جشنوارههای خارجی و دولتهای غربی بود، اما الان حتی این موضوعات برای آنها نیز تکراری شده، چرا که نمیتوانند با توجه به پیشرفتهای ایران در این سه دهه اخیر نمایش نارساییها و چرکنماییهای غلوآمیز درباره ایران را در فیلمها باور کنند.
به گزارش فارس، با همه این اوصاف سینمای ایران در مظان اتهام به سیاهنمایی در عمده آثار خود قرار دارد و باید دید آیا عدم آگاهی لازم فیلمسازان نسبت به جامعه، جاهطلبی و ره صد ساله را یک شبه رفته برنامهسازان یا مدیریت سینما، کدام یک این پراکندگی و آشفتگی محتوایی آثار سینمایی را منجر شده است؟ آیا راه امید بخش در این هزار راه ناامیدی فیلمهای سینمایی وجود دارد، یا خیر؟