به گزارش مشرق به نقل از آينده نيوز،فاطمه طباطبايي که خود نيز در دانشگاههاي کشور، وصيتنامه امام را تدريس ميکند، در اين گفتوگو اشاره کرده است که اين وصيتنامه الگويي اجرايي براي استقرار کامل نظام سياسي اسلامي در کشورهاي مسلمان و بالاخص ايران است.
اهم اظهارات عروس امام در ادامه مي آيد:
روند تاريخي نگارش وصيتنامه توسط امام(ره)
* ايشان وصيتنامه خودشان را در تاريخ 26 بهمن سال 1361 نگاشتند و بعد يادداشتي خطاب به اعضاي اولين مجلس خبرگان رهبري فرستادند و آنجا مطرح کردند که من اين مجموعه را در 33 صفحه بهعنوان وصيتنامه سياسي خودم نوشتم. بعد ايشان نسخهاي از وصيتنامه خود را به امانت نزد اعضاي مجلس خبرگان گذاشتند و سفارش کردند که اين مجموعه بعد از مرگ اينجانب منتشر شود. امام غير از اين، نسخهاي را هم به مشهد فرستادند.
طباطبايي در ادامه به شرح ماجراي بردن نسخهاي از وصيتنامه امام(ره) به مشهد توسط خودش اشاره مي کند.
* البته امام پنج سال بعد آن نسخههاي وصيتنامه را پس گرفتند و بنا به تغيير و تحولاتي که اتفاق افتاده بود، تغييراتي جزئي در آن به وجود آوردند. *
* دقيقاً نميدانم چه تغييراتي در آن به وجود آوردند. از اين جهت ميگويم تغييرات جزئي بود که امام زمان زيادي صرف اين تغييرات نکردند.
مباني کلي وصيتنامه امام(ره)
* امام در وصيتنامهشان ابتدا مباحث نظري و اعتقادي خودشان را مطرح کردند، اقرار و اعتراف به دين اسلام کرده و از حقانيت اسلام سخن گفتهاند. بعد هم راجع به حديث ثقلين بحث کردند و نکته جالبي که امام هشدار ميدهند اين که مراقب باشيد تا جريان پس از رحلت پيامبر(ص) تکرار نشود.
را امام در ابتداي وصيتنامه خود به حديث ثقلين اشاره کردهاند
* اينکه امام چرا اين حديث را آوردند، جاي بحث و تحقيق دارد. امام همچنين در وصيتنامه خود خيلي روشن و واضح به توأم بودن دين و سياست تأکيد کردند. به نظر ايشان اين دو حوزه از هم تفکيک نميشوند و از هم جدا نيستند. ايشان در وصيتنامهشان تأکيد دارند که ديانت از سياست جدا نيست، يعني آدم ديندار، سياسي هم هست و نميتواند ادعا کند که سياست ارتباطي به من ندارد. وصيتنامه امام(ره) يک پارادايم فکري براي حکومت اسلامي بوده است. *
* حضرت امام همواره نظر خود را اعلام ميکردند. تنها فرق وصيتنامه ايشان با بقيه دستورالعملهايشان در زمان رهبري اين بود که وصيتنامه سربسته بود و بعدها باز شد. محتواي وصيتنامه ايشان چندان فرقي با دستورالعملها و بيانات ايشان در زمان حياتشان ندارد. ايشان از يافتهها و تجربيات خودشان در وصيتنامه، دستورالعملهايي براي زمان نبودنشان ارائه کردهاند که تا حدودي جامعه و نظام را از خطر انحراف دور ميکند؛ ايشان رهنمودهايي به ارگانهاي مختلف داشتند.
* خاصيت مهم وصيتنامه امام اين است که ميتواند جاودان باقي بماند و اگر بهصورت مقطعي اموري تغيير کند، خطوط کلي آن هميشه ثابت است و زمان محدودي ندارد. *
* براي فهم بعضي از موارد وصيتنامه، بايد مطالعات تاريخي داشته باشيم. *
* مثلاً ايشان در برخي مواقع از گروههايي صحبت ميکنند که ما براي فهم اين بيان بايد ابتدا آن گروهها را بشناسيم و درکي از شرايط آن زمان داشته باشيم تا به عمق بيان امام واقف شويم.
فهم وصيتنامه و تطبيق تاريخي آن
* در قدم اول، محتواي وصيتنامه بايد به درستي فهميده شود اما انطباق آن با شاخههاي مختلف به عهده متخصصان آن شاخههاست؛ مثلاً در بعد فقهي وصيتنامه، مسلماً بايد کارشناسان فقهي نظر خود را ارائه دهند و شرايط و مقتضيات بيانات امام را در زمينه فقهي مطالعه کنند و آن را با حال و شرايط کنوني تطبيق دهند. براي نمونه يکي از بندهايي که امام بسيار بر آن تأکيد داشتند اين بود که نظاميها نبايد وارد سياست بشوند و بسيار تأکيد داشتند که فرماندهان، افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع کنند و به صراحت ميگويند ورود اينان در احزاب سياسي موجب تباهي آنان ميشود و از دولت و مردم و مجلس و رهبر يا شوراي رهبري ميخواهند که نگذارند چنين اتفاقي بيفتد. همانطور که ميبينيد، اين يک اصل کلي است که امام مصرانه از همه ميخواهند و نيازي نيست که براي فهم اين مسأله به شرايط آن زمان برگرديم و ببينيم که نظاميان در آن زمان چگونه بودهاند، بلکه اصلي کلي است که در همه زمانها صدق ميکند اما درباره دانشگاه، توصيههاي ايشان براي مبارزه با گروهکهايي که دانشگاه را بهصورت پادگان نظامي در آورده بودند، قطعاً مقطعي است و در شرايطي حکم تغيير ميکند. *
*
طباطبايي در برابر اين سؤال که «عدهاي معتقدند اگر جامعه تغيير کرده، اين جامعه است که بايد خودش را با وصيتنامه امام(ره) وفق دهد اما عدهاي هم درمقابل معتقدند که اين وصيتنامه امام(ره) است که بايد با توجه شرايط روز بازخواني شود. به نظر شما کداميک از اين دو ديدگاه درست است؟» نيز چنين گفت. *
* به نظر من هر دوي اين ديدگاهها درست است، چرا که بعضي چيزها در جامعه تغيير کرده و طبعاً احکام آنها هم تغيير ميکند. برخي موارد هم شامل اصول کلي ميشود که ثابت هستند و خطوط کلي جامعه را ترسيم ميکنند و جامعه بايد خودش را با وصيتنامه وفق دهد. يعني وصيتنامه اين دو بخش را داراست. *
* مثلاً همين اصول کلي راجع به دين و سياست؛ اين يک قانون کلي است و امام هميشه بر آن تأکيد داشتند يا همان عدم ورود نظاميان به سياست که امام اعتقاد داشتند هميشه و در هر زماني بايد از اين قانون پيروي کرد.
ميزان اجراي وصاياي امام
* فکر ميکنم هنوز در اجرا به معنا و مفهوم واقعي دستورالعملهاي امام نرسيدهايم و هنوز با خواسته امام فاصله زيادي داريم. *
* سليقههاي افراد و مسؤولان با هم فرق ميکند. مثلاً در خصوص اهميتي که امام به مسأله زنان ميدادند، حتي در همان زمان هم جامعه نتوانست با امام همگام شود. همانطور که ميدانيد، امام سه نفر را براي يک دعوت بسيار عظيم ديني نزد گورباچف، آخرين دبيرکل حزب کمونيست شوروي سابق فرستادند که يکي از آنها خانم دباغ بودند. وقتي اين خانم به ايران برگشت، حتي صداوسيماي ما هنگام مصاحبه اين موضوع رابر نميتابيد، در حالي که اگر آن افراد خودشان را مقداري با انديشه امام وفق ميدادند، چقدر ميتوانستند در آن زمان روي حضور و انتخاب يک زن از سوي امام که از شأنيت مرجعيت فقهي نيز بر خوردار بود، تبليغ کنند و در پاسخ به اعتراضات دشمنان اسلام به عدم رعايت حق زن، قد علم کنند. يادم ميآيد زمان مصاحبه با آيتالله جوادي آملي و خانم دباغ در بازگشت از سفر به شوروي، دوربين صداوسيما بهگونهاي حرکت ميکرد که اصلاً خانم دباغ ديده نشود، چه برسد به سؤال و پرسشي از ايشان.
*
* مثلاً در مورد پيوند دانشگاه و حوزه، منظور امام اين نبود که عدهاي استاد بهصورت صوري و ظاهري بين دانشگاه و حوزه رد و بدل شوند، بلکه منظور ايشان اين بود که دانشگاهيان با اشرافشان روي علوم روز، پيشرفتهاي علمي را در اختيار علماي حوزه قرار دهند و فقهاي حوزه هم احکام و استنباطهاي جديد ديني خود را در اختيار دانشگاهها قرار دهند تا ثمره اين همکاري، بهوجود آمدن علمي نو باشد اما متأسفانه اين اتفاق نيفتاده است. من يادم ميآيد زماني که آيتالله موسوي اردبيلي از قم آمده بودند تا جلسهاي راجع به جامعهالزهراي قم در خصوص تحصيل زنان داشته باشند، امام در آن جلسه مکرراً از آنها خواسته بودند که کار مهمي براي خانمها بکنند، گفته بودند به اين قشر از جامعه در طول تاريخ بسيار ظلم شده است و زنان استعدادهاي زيادي دارند اما هيچگاه فضا براي بروز آن نداشتهاند. امام اعتقاد داشتند زنان هم ميتوانند به درجه اجتهاد برسند و با شرايط و خصوصيات زنانگي به فقه نگاه کرده و استنباط کنند و ميتوان از درک آنان، مطالبي نو استخراج کرد اما وضع بهگونهاي است که از علم و تجربيات خانمهاي مجتهد استفاده نميکنند و آنها عملاً حاشيهنشين شدهاند.
برخورد امام (ه) با منافقين
* من يادم مي آيد زماني به امام گفتند آقاي رجوي مي خواهد ملاقاتي با شما داشته باشد. اما گفتند« اسلحه شان را زمين بگذارند، من خودم به ملاقاتش مي روم.» اگر مي خواهيم برخورد امام با منافقين را درک کنيم ، بايد از شرايط تاريخي آن دوران مطلع باشيم و ببينيم امام آن حرف ها را در چه بستري زده اند، چرا که وقتي زمان زيادي از يک ماجرا مي گذرد ، انسان مي تواند آن را به شکل ديگري تجزيه و تحليل کند. بسيار پيش مي آيد که در برخي شرايط راه ديگري براي افراد وجود نداشته و بعد ها اين راه به وجود آمده است ولي ما فکر مي کنيم اگر از اين راه وارد مي شدند و اين گونه عمل مي کردند،شايد بهتر بود.
ماهنامه مديريت ارتباطات در شماره آذرماه خود در مورد وصيتنامه امام خميني(ره) با فاطمه طباطبايي، عروس امام و همسر حاج احمد خميني گفتوگويي انجام داده است.