به گزارش مشرق،اگر تا چند وقت پيش کسي برايمان از صحنهاي تعريف ميکرد که وسط روز و در يکي از خيابانهاي پر رفت و آمد شهر، شخصي با ضربات چاقو به کسي حمله کرده و هيچکس هم هيچ کاري نميکند، فکر ميکرديم دارد از بخشهايي از فيلمي که به تازگي ديده حرف ميزند؛ اما همين چند وقت پيش بود که حادثه ميدان کاج سعادتآباد ذهنيت خيلي از ما را نسبت به وقوع اينگونه اتفاقات تغيير داد. ماجرا از دعواي دو مرد بر سر زن دلخواهشان آغاز شد که درگيري به چاقوکشي منجر شده و يکي از طرفين دعوا پس از وارد کردن ضربات متعدد چاقو به طرف ديگر، با تهديد به اين که خودزني ميکند مانع از کمکرساني به فرد مضروب شد تا جايي که خونريزي زياد مرگ او را رقم زد. اين در حالي است که مردم و حتي ماموران نيروي انتظامي در محل حادثه حضور داشتند و دوربين به دست، به تماشاي آنچه باور نميکردند در حال رخ دادن باشد ايستاده بودند. در اين ميان چند نفري هم دست به تلفن برده و با اورژانس تماس گرفتند اما در نهايت تعلل و کوتاهي ماموران پليس و مردم و تأخير در رسيدن آمبولانس به مرگ مضروب منجر شد. پس از آن و از آنجا که اين اتفاق بازتاب بسياري در سطح جامعه داشت و با تاسف و نگراني زيادي از سوي مردم مواجه شد، دستور رسيدگي فوري به اين پرونده و رساندن هرچه سريعتر عامل يا عاملان جنايت به سزاي عملشان صادر شد. همچنين فرمانده انتظامي تهران بزرگ با اشاره به اين که ماموران حاضر در صحنه در دستگيري قاتل تعلل کردهاند، تصريح کرد که با هر دو مامور حاضر در صحنه برخورد انضباطي لازم صورت گرفته و هر دوي آنها به بازرسي فرماندهي انتظامي تهران بزرگ جهت سير مراحل قانوني معرفي شدند.
ديروز نيز در جلسه رسيدگي به اتهامات متهم به جنايت حادثه سعادتآباد که از سوي قضات شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد، ابعاد مختلف اين قضيه مورد بررسي قرار گرفت. در اين جلسه متهمان اين پرونده يعني"يعقوب" معروف به مهدي 31 ساله و "سعيده" معروف به کيميا 32 ساله حضور داشتند که اتهام متهم رديف اول مباشرت در قتل عمدي محمدرضا (يزدان)، اخلال در نظم عمومي و قدرت نمايي به وسيله چاقو بوده و اتهام متهم رديف دوم نيز معاونت در قتل عمدي محمدرضا. يعقوب که سابقه زندان نيز دارد در بيان وقايعي که منجر به قتل محمدرضا شد، با تأکيد بر اين که از سوي سعيده تحريک به انجام اين کار شده است، گفت: "او از من نخواست که محمدرضا را به قتل برسانم بلکه فقط خواست که او را بزنم. از او پرسيدم اگر کشته شود، چکار کنيم؟ او گفت 45 ميليون ديهاش را ميدهم و بعد از گذشت 6 ماه از خانوادهاش رضايت ميگيريم. من زير تيغ هستم و از هيچ چيز نميترسم. ميدانم اشتباه کردم اما سعيده من را تحريک ميکرد. به من ميگفت تو بيغيرتي و من با هر حرف او خود به خود تحريک ميشدم. اين سعيده بود که به من گفت يزدان فردا به دفتر ميرود وگرنه من اصلاً خبرنداشتم و او را هم نميشناختم. " او با بيان اين که در لحظه جنايت دچار جنون آني شده بوده، درباره اعتيادش به مواد مخدر اظهار داشت: "من اعتياد نداشتم چند سال چيزي مصرف نميکردم تا اينکه وارد زندان شدم و از آن زمان شيشه مصرف کردم. مطمئنم شيشه در وقوع اين جنايت تأثير داشت چون من از خود بيخود شده بودم. از طرف ديگر ناراحتي اعصاب داشتم اما هيچگاه به پزشک مراجعه نکردم. در لحظه ارتکاب قتل هم هيچ صحنهاي را به ياد ندارم و فقط يزدان جلوي چشمهايم بود. "
پس از آن سعيده به دفاع از خود پرداخت و با بيان اين که بارها از سوي يعقوب تهديد شده و کتک خورده، درباره آشنايياش با او با اشاره به اين که آشنايي آنها از دفتر معاملات ملکي که محل کار سعيده بوده آغاز شده، گفت: "ما هيچ رابطهاي با هم نداشتيم. ما مدام با هم درگير بوديم، ايشان شيشه مصرف ميکرد و به ديگران ميگفت که من با او دوست هستم. " سعيده با تکذيب اينکه يعقوب شريک او در دفتر بوده است، در پاسخ به اين سؤال که چرا به اخاذي ايشان در دو سال و نيم گذشته تمکين ميکردي؟ گفت: "من مدام از او شکايت ميکردم تا به زندان برود و در آن مدت آرامش داشته باشم حتي پول پانسيونش را چندين بار پرداختم. او چون ميديد من بيکس و کار هستم اين کارها را ميکرد. "
قاضي پرسيد، آخرين باري که شش ماه زندان رفت چه کار کرد؟ سعيده توضيح داد: "قبل از آن مرا با چاقو زده بود. دو بار مرا تهديد کرده بود. يک بار به پليس زنگ زدم و وقتي مامورها جلوي در آمدند سريع در را باز کردم و فرار کردم. آخرين بار با يک پرايد پشت در خانه پنهان شده بود. تا او را ديدم گفت داخل ماشين بشين. ادکلن را از داخل کيفم درآورد و به چشم من زد طوريکه از چشمم خون ميآمد. در نهايت راننده من و او را جلوي کلانتري پياده کرد و تحويل داد. او هرچه خواست به کلانتري گفت مرا هم به پزشکي قانوني بردند و در بازپرسي گفتند تبرئه هستي. " سعيده ادامه داد: "من به خانوادهاش گفتم پسرتان آخر مرا ميکشد و به خاطر من اعدام ميشود. مادرش با بيرون آوردن او هم پسر خود را و هم من را بدبخت کرد. "
او درباره نحوه ورود محمدرضا به اين ماجرا گفت: "اواخر شهريورماه، براي اجاره يک منزل به دفتر ما آمد اما به دلايلي که نميدانم از اين کار منصرف شد. بعد از آن شروع به تماس گرفتن با من کرد و از من خواست باهم رابطه برقرار کنيم و در دفتر من مشغول به کار شود. " قاضي از کيميا سؤال کرد که طبق شواهد موجود، تو دنبال کسي بودي تا مقابل يعقوب از تو حمايت کند که متهم در جواب گفت: "چنين چيزي را قبول ندارم اما يعقوب به قدري وحشتناک بود که همه مشاوران من از او ميترسيدند. وقتي هم که يزدان از من خواستگاري کرد همه تعجب کردند اما من گفتم که قصد ازدواج ندارم. " کيميا افزود: "يزدان به من زنگ زد و مدعي شد که براي اينکه يعقوب مرا رها کند، به دروغ به او گفته که با من ارتباط دارد؛ همين حرف او باعث شد که يعقوب به شدت عصباني شده و دست به اين کار بزند. "
در اين جلسه دادگاه و بعد از اظهارات وکلاي متهمان، بيان اتفاقات توسط شاهدان و آخرين دفاعيات توسط متهمان، قاضي عزيزمحمدي ختم جلسه را اعلام و صدور حکم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه موکول کرد. پدر مقتول اين حادثه نيز ضمن انتقاد از مردم حاضر در صحنه و پليس خواستار قصاص قاتل پسرش جلوي درب بنگاه محل حادثه شد. پدر مقتول خطاب به رياست دادگاه کيفري استان تهران گفت: "تقاضاي من اشد مجازات متهمان است. " وي افزود: "با اينکه بچه من ديگر زنده نميشود اما شايد با قصاص قاتل و مجازات متهم ديگر، جامعه آگاه شود. " وي تأکيد کرد که در اين حادثه بيشتر از همه، مردم حاضر در صحنه جرم و پليس دل ما را شکستند.
دادگاه محاکمه قاتل حادثه سعادتآباد امروز برگزار شد. پدر مقتول در اين دادگاه گفت: بيشتر از همه، مردم حاضر در صحنه و پليس دل ما را شکستند.<BR>