به گزارش گروه اجتماعي مشرق براي نمونه، 10دانشمند و ماجراجو که جان خود را فداي هدفشان کرده اند در زير مي آيد:
اليزابت اسکيم:
مدت کوتاهي بعد از مرگ مادر، اليزابت اسکيم با پزشک مادرش -دکتر وولف- ازدواج کرد. از آن زمان، او شيفته اختراع تازه آن هنگام، يعني اشعه ايکس شد. وي کار قبلياش را که کتابداري بود رها کرد تا در آزمايشات شوهرش شرکت کند. آنها يک ماشين اشعه ايکس خريدند و نخستين آزمايشگاه اشعه ايکس را در سانفرانسيکو احداث کردند. متأسفانه آنها از عوارض اشعه ايکس آگاه نبودند و خودشان را در آزمايشات در معرض اشعه قرار ميدادند و موضوع آزمايشات ميشدند. سرانجام اليزابت اسکيم در نتيجه سرطان درگذشت.
لوييس اسلوتين:
وي در پروژه منهتن که هدفش درست کردن نخستين بمب هستهاي بود شرکت داشت. در يکي از آزمايشات او به صورت تصادفي ظرفي محتوي بريليوم را در درون محفظه ديگري رها کرد که باعث يک واکنش خطرناک شد. بقيه دانشمنداني که در اتاق بودند، هاله آبي يونيزاسيون را مشاهده کردند و موجي از گرما را حس کردند. ميزان اشعهاي که او دريافت کرد، تقريبا به اندازه اشعهاي است که در صورت فاصله 1500 متري از يک اتفجار اتمي، نصيب آدم ميشود.
اسلوتين را بالافاصله به بيمارستان بردند، اما او نه روز بعد درگذشت.
اتو ليلينتال:
او را پادشاه گلايدر ميشناختند. ليلينتال، يکي از پيشگامان هوانوردي بود و نخستين انساني بود که چندين پرواز موفق با گلايدر داشت. عکسهاي او در همه روزنامهها و مجلات چاپ ميشدند و منجر به اين عقيده عمومي ميشدند که هوانوردي، امري ممکن خواهد شد.
اما در جريان پروازي در سال 1896، ستون مهره او بعد از سقوط از ارتفاع 17متري شکست.
آخرين حرف او اين بود: فداکاريهاي کوچک بايد انجام شوند.
ماري کوري:
ماري کوري، نيازي به معرفي ندارد، او و شوهرش پيير، در سال 1898 راديوم را کشف کردند و در پي اين شکف، مشغول خواص اين عنصر بودند. متأسفانه، مشخص شد که تماس مداوم با اشعه ميتواند منتهي به بيماري شود. ماري کوري در سال 1934 در نتيجه ابتلا به لوسمي درگذشت.
جان گادفري پاري توماس:
او يک مهندس و اتوموبيلران ولزي بود. آرزوي زندگي او شکستن رکورد سرعت مالکوم کمپل بود. به همين منظور او اتوموبيلي به نام «بابز» ساخت. اما در جريان تلاش براي شکست رکورد، يکي از زنجيرهاي اتوموبيل او پاره شدن و به گردنش برخورد کرد و منجر به مرگ فوري او شد.
الکساندر بوگدانف:
در تلاش براي جواني هميشگي، او شروع به آزمايشاتي روي انتقال خون شد. او تزريق خون را روي خودش امتحان کرد و ادعا کرد که طاس شدنش متوقف شده و ديد چشمش بهتر شده است. اما او اصلا خونهاي اهداکنندهها را آزمايش نميکرد و در يکي از آزمايشان خون فردي مبتلا به مالاريا و سل را به خودش تزريق کرد و در نتيجه عوارض اين تزريق درگذشت!
جان فرانسيس دو روزيه:
او معلم فيزيک و شيمي بود. وي يکي از کساني بود که نخستين پرواز بالون را نظاره کرده بود و همين مطلب شوق پرواز را در او ايجاد کرده بود. او نخستين کسي بود که با بالون به ارتفاع 900 متري رسيد. او کارش را در اين مرحله متوقف نکرد و در تلاش بعدي در نظر داشت از فراز کانال لنگليس، از انگليس به فرانسه برود. متأسفانه بعد از اينکه او 450 متر اوج گرفت، بالونش منفجر شد و منجر به مرگ او شد.
کارل اسکيل:
او يک داروساز بود و شخصي بود که عناصر شيميايي زيادي مثل اکسپژن، کلورين، تنگستن، منگنز و موليبيدن را کشف کرده بود. اما او عادت عجيبي داشت: چشيدن کشفياتش!
او گرچه در يک نوبت، بعد از چشيدن سيانيد هيدروژن، نمرد! اما دفعه بعد از چشيدن جيوه درگشت!
هنري وينستنلي:
او فانوس دريايي معروفي را در اديستون در بريتانيا احداث کره بود. وي که از استحکام سازهاش مطمئن بود، ترجيح داد که در حين يک طوفان در درون آن بماند. متأسفانه فانوس دريايي او در هم شکست و وينستنلي و 5 نفر ديگر در اين ميان کشته شدند.
کارل سوسِک:
او کپسولي اختراع کرده بود که طبق ادعاي او ميتوانست شخصي را به سلامت از آبشار نياگارا بگذراند! در سال 1985 ، يک شرکت سرمايهگذاري حاضر شد که به او براي آزمايش کپسول ويژهاش کمک کند. به همين منظور در يکي از مناطق تگزاس آبشاري 55 متري ساخته شد. کپسول او ميبايست بعد از فرود درون چاله پايين آبشار مصنوعي ميافتاد. اما متأسفانه کپسول به لبه اين چاله برخورد کرد و سوسيک روز بعد درگذشت!
هر کدام از ابزارها و دستگاههايي که ما در زندگي عادي خود از آنها استفاده ميکنيم، ثمره تلاشهاي بيوقفه دانشمندان و افراد زيادي بودهاند. اگر فداکاري، ريسکپذيري، شهامت و ماجراجويي اين افراد نبود، ما هيچ کدام از اين فناوريها و ابزارها را نداشتيم.