کد خبر 153370
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۱۱
به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :


آب اصولگراي معتدل با فتنه گر در يك جوي نمي رود

يك عضو حزب اعتمادملي از هاشمي رفسنجاني خواست ليدري يك مثلث با حضور خاتمي و ناطق را در انتخابات رياست جمهوري سال آينده برعهده بگيرد.
محمدرضا خباز ضمن 2 مصاحبه با باشگاه خبرنگاران و مهر گفته است: هاشمي نه به معناي كامل اصولگراست و نه اصلاح طلب بلكه مجموعه نيروهاي معتدل دو طيف را قبول دارد و با آنان در ارتباط است.
خباز با اشاره به تشكيل مثلث انتخاباتي هاشمي، ناطق و خاتمي، افزود: براي برگزاري هر چه باشكوه تر انتخابات و به ميدان آمدن تمامي نيروها بايد مثلث انتخاباتي ناطق، هاشمي و خاتمي تشكيل شود.
اين اصلاح طلب و نماينده سابق مجلس گفت: هاشمي رفسنجاني، ناطق و خاتمي تجربه مديريت در سطوح عالي را دارند و هاشمي به عنوان فردي فراجناحي، ناطق به عنوان اصولگرايي معتدل و خاتمي هم به عنوان اصلاح طلبي معتدل در روئوس اين مثلث حضور خواهند داشت.
عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي خاطر نشان كرد: ممكن است از ميان اين سه نفر، كانديداي رياست جمهوري هم انتخاب شود اما اين مسئله بايد براساس اتفاق نظر آنان باشد.
وي با بيان اينكه اصلاح طلبان تاكنون هيچ نشست مشتركي براي انتخابات نداشتند و تصميمي اتخاذ نكرده اند، گفت: هاشمي بايد سكاندار انتخابات باشد و مجموعه نيروهاي دلسوز را دور هم جمع كند.
وي در توضيح مثلث هاشمي، ناطق نوري و خاتمي گفت: اين سه شخصيت مي توانند ليدري احزاب در زمان انتخابات را به عهده بگيرند و با جمع بندي از شرايط عمومي كشور وفاق ملي ايجاد كنند.
وي افزود: اين مثلث اگر به صحنه بيايد با هم افزايي كه با يكديگر دارند مي توانند با هماهنگي ديگر نيروها و شخصيت هاي انقلابي فردي ولايي و متعهد را براي رياست جمهوري انتخاب كنند.
اظهارات خباز درباره ولايي و متعهد موخر كردن فردي مانند خاتمي در حالي است كه خاتمي در برهه هايي بخشي از بار محافل تجديدنظرطلب و اسناد طلب را به دوش كشيد. از سوي ديگر اين تعبير «نيروهاي معتدل دو طيف اصولگرا و اصلاح طلب» تعبيري به عافيت مغشوش و غيرواقعي است چرا كه اصولگرايان معتدل مرزبندي روشني با فتنه انگيزي و ساختارشكني دارند حال كه طيف فعال جبهه اصلاحات نقش آخرين فتنه 88 بودند و طيف منفعل آنها نيز حاشيه امنيت را انتخاب كردند و بنابراين اعتدال بعد از حوادث سال 88 دقيقا بر مبناي موضع صريح در برابر آشوب طلبان و براندازان معنا پيدا مي كند.
اصولگرايي و اصلاح طلبي حقيقي در قاموس جمهوري اسلامي ضوابط روشني دارد كه با اصول ستيزي و فسادگري قابل جمع نيست. البته آن حكيم بزرگ مي گويد «شيربي يال و دم و اشكم كه ديد / اين چنين شيري خدا هم نافريد»، اما برخي محافل سياسي نظير اصلاح طلبان منش هاي شترمرغي - نه اين و نه آن، هم اين و هم آن- را بيشتر مي پسندند و به همين دليل هم پس از شكست فتنه گران نقابدار در فتنه 88 معتقدند بايد التقاطي از عناوين اصولگرايي و اصلاح طلبي را بدون احراز لوازم آن دست و پا كرد.
 
    
 

نقش عمله اپوزيسيون در كنترات كانادا و اسرائيل

يك پايگاه اينترنتي فتنه گران از طيف هاي همسو خواست در ماجراي تعطيلي نمايشي سفارت كانادا در تهران مراقب باشند به شكل علني در جبهه اسرائيل قرار نگيرند.
تارنماي «سفيران سبز اميد» كه توسط شماري از عناصر فراري فعاليت مي كند، مي نويسد: متأسفانه هر حركتي كه از سوي كشورهاي غربي در برخورد با ايران صورت مي گيرد با حمايت برخي ايرانيان مواجه مي شود و براي شنيدن هر قطعنامه و تهديد و تحريمي عليه ايران هورا مي كشند و با بسته شدن سفارتي، كف و سوتشان به هوا مي رود.
اين سايت با بيان اينكه «با بسته شدن سفارت كانادا در تهران بار ديگر شاهد همان داستان هميشگي ذوق زدگي اين دسته از مخالفان حكومت هستيم»، نوشت: «تأثيرپذيري سياست خارجي دولت كانادا از سياستهاي اسرائيل خصوصاً در حوزه خاورميانه تا اندازه اي است كه برخي «بنيامين نتانياهو» را وزير امور خارجه واقعي كانادا مي خوانند و معتقدند دولت كانادا سياستگذاري در امور خاورميانه خود را به «اورشليم» كنترات داده است. با اين تفاسير و با در نظر گرفتن تحركات چند هفته گذشته اين دولت براي همراه كردن ديگر كشورها عليه ايران، پي بردن به دلايل اصلي پشت پرده قطع روابط ديپلماتيك و تعطيلي سفارت كانادا را آسانتر مي نمايد. پيام تبريك نخست وزير اسرائيل كه تنها چند ساعت پس از اعلام رسمي قطع روابط صادر شد نشان داد كه اين اقدام تا چه اندازه باعث شادماني دولت متبوعش شده است و قرار دادن ايران در ليست محور شرارت عملاً مرهمي شد بر ناكامي هاي چند هفته گذشته اسرائيل در جلب نظر مثبت مقامات آمريكايي.» يادآور مي شود اخيراً توني بورمن رئيس سابق تلويزيون ملي كانادا (CBC) با انتقاد از موضع صهيونيستي دولت كانادا عليه ايران گفته بود: ظاهراً ما وزير خارجه جديدي پيدا كرده ايم به نام بنيامين نتانياهو(!)
همچنين گلوبال ريسرچ در تحليلي تصريح كرده بود كانادا با اقدام اخير چوب حراج به حيثيت خود زده است.
گلوبال ريسرچ مي نويسد: ليندا مك كگ يكي از نويسندگان معروف كانادايي زماني در كتاب خود با نام «كانادا و امپراطوري آمريكا» همه چيز را در مورد خدمات بي شائبه دولت كانادا به واشنگتن به بحث گذاشته بود و ثابت كرده بود كه شراكت و همياري سياسي كانادا با آمريكا چگونه روح و سنت اين كشور را از آنها گرفته و اوتاوا را درعمل به نوكر آمريكايي ها تبديل كرده است.»
در ادامه اين تحليل آمده است: «از زمان روي كارآمدن «استفن هارپر» به عنوان نخست وزير در كانادا، اطاعت از اوامر واشنگتن در دولت اين كشور تشديد شده است. كانادايي ها كه همواره سعي مي كردند در موضوعات مرتبط با اسرائيل موضعي عادلانه را اتخاذ كنند، از زمان روي كارآمدن هارپر عملاً به مدافع سرسخت اسرائيلي ها تبديل شده اند. هارپر در سال 2006 و در جريان جنگ اسرائيل عليه لبنان، بمباران مناطق بي دفاع و زنان و كودكان را سياستي منطقي از جانب اسرائيل خواند و حمايت كرد.  


دفاع منافقانه محسن كديور از قاتلان دانشمندان هسته اي كشور

چند عضو حلقه لندن به بهانه حمايت از مخالفان سياسي جمهوري اسلامي، مدعي شدند ايران «مخالفان سياسي» را اعدام مي كند.
محسن كديور، عبدالعلي بازرگان و حسن يوسفي اشكوري كه سايت جرس را اداره مي كنند در نوشته مشتركي به همراه دو تن ديگر (مهدي ممكن و صديقه وسمقي)، با بيان اينكه «در اسلام چيزي با ارزش تر و محترم تر از جان انسان معرفي نشده» مدعي شدند: يكي از عناويني كه حكومت همواره براي حذف و اعدام مخالفان خود از آن به ناروا بهره برده اند، عنوان محاربه است. قانون مسما به مجازات اسلامي مخالفان جمهوري اسلامي را با عنوان محارب مستحق مجازات هاي سنگين از جمله اعدام دانسته است در حالي كه مخالف سياسي غيرمسلح را به ويژه اگر مرتكب اخافه و جنايت نشده باشد، هرگز با چنين عنواني نمي توان اعدام كرد.
در ادامه اين نوشته از جمهوري اسلامي خواسته شده تا در امر دماء و جان شهروندان اكيدا احتياط كنند و حكم صادره اعدام براي شهروندان مخالف سياسي به اتهام محاربه لغو شود.
نكته جالب در اين نوشته ادعاي فاقد سند و مصداق است.به عبارت ديگر تيم كديور كه سابقه متواتري در نشر اكاذيب و جنجال عليه جمهوري اسلامي و نهايتا فاكتور كردن اين اقدامات براي محافل غربي دارد، تعمدا براي ادعاي گزاف خود حتي يك سند و مدرك ارائه نكرده كه جمهوري اسلامي براي كدام مخالف سياسي خود اتهام محاربه و حكم اعدام صادره كرده است؟ علت اين امر نيز روشن است چرا كه نه تنها براي هيچ مخالف سياسي در ايران به صرف مخالفت حكم اعدام صادر نشده بلكه عناصر ياغي و آشوب برپاكني هم هستند كه بسترساز جنايات انجام گرفته در بحبوحه فتنه 88 نقش آفريني كردند اما با اغماض و رأفت مواجه شدند.
از سوي ديگر مي توان پرسيد براي چه كساني و كدام مخالف سياسي حكم اعدام صادر مي شود. طبق قانون غير از مرتكبين قتل عمد و قاچاقچيان عمده موادمخدر، اعضاي گروهك هاي تروريستي مستوجب مجازات اعدام هستند. البته اتهام محاربه صرفا متوجه اعضاي گروهك هاي تروريستي و كساني است كه دست به جنايت و ترور به قصد ارعاب و براندازي شوند بنابراين جا دارد بپرسيم طي ماه هاي اخير غير از اشرار آدم كش و قاچاقچياني كه محكوم به اعدام شده اند، چه كسان ديگري حكم اعدام گرفته اند؟
مرور اخبار نشان مي دهد كه عناصر محكوم به اعدام به اتهام محاربه، دو گروه-اعضاي گروهك هاي تروريستي نظير منافقين و پژاك و شماري از تروريست هاي همكار موساد كه در ترور سبعانه دانشمندان هسته اي نقش داشته اند- بوده اند و بنابراين سوال از آقاي كديور اين است كه وي و هم قطارانش چه سر و سرّي با سازمان هاي تروريستي منافقين و پژاك و سرويس جاسوسي رژيم صهيونيستي دارند كه از جنايتكاران مزدور آنان حمايت مي كنند؟ آيا تقسيم كاري ميان اينها و تروريست هاي موساد برقرار است؟ و با اين وصف آقاي كديور چرا وقتي متهم به همكاري با برخي محافل صهيونيستي مي شود، قيافه آدم هاي غيرتي را مي گيرد و انكار مي كند؟!
يادآور مي شود در جريان فتنه 8 ماهه سال 88 ده ها شهروند در حوادث مختلف جان باختند كه خون همه آنها نيز به گردن تحريك كنندگان آشوب و فتنه- از جمله حلقه لندن- سنگيني مي كند در حالي كه آنها هنوز مجازات نشده اند. قرآن كريم درباره فتنه گران به تصريح مي فرمايد «الفتنه اكبر من القتل» و «الفتنه اشد من القتل» ؛ فتنه از قتل بزرگ تر و شديدتر است.
شايان ذكر است محسن كديور چند سال پيش با اغواي آقاي منتظري توانسته بود از وي فتوايي عليه فناوري هسته اي و مسئوليت كشورهاي ديگر در صورت عدم تمكين يك كشور در اين باره بگيرد كه مورد استقبال گسترده محافل صهيونيستي قرار گرفت.


كارگردانان بدتر از سگ رفتار مي كنند

بازيگر آواره ايراني (گ.ف) اين روزها براي مطرح شدن به هر كاري دست مي زند. اين بازيگر كه در شرايط نامناسبي در فرانسه به سر مي برد در تازه ترين مصاحبه خود با نشريه انگليسي گاردين به كارگرداناني كه او را در سينماي ايران مطرح كرده اند نيز رحم نكرده و ضمن متهم كردن آنان گفته است: «اصغر فرهادي مرا شكنجه مي كرد، او در حالي كه پرده گوش من سوراخ شده بود اجازه نداد براي مداوا به بيمارستان بروم.» او درباره كارگردانان ايراني كه با آنها كار كرده است به خبرنگار اين نشريه گفت: «من از هر فيلمي زخمي در بدن دارم، آنها بدتر از سگ با تو رفتار مي كنند. تو بايد مانند برده كار كني.» اين بازيگر كه با خيال خام پيوستن به اقيانوس هاليوود پس از حضوري 10 دقيقه اي در فيلم Body Of Lies كشور را ترك كرد اكنون به فاضلاب تمدن غرب رضايت داده و در فيلم هاي مستهجن و بي اعتبار با كارگرداناني دست چندم ايفاي نقش مي كند. او كه اين روزها به شدت سرخورده و منزوي به نظر مي رسد تقريبا دست به هر كاري مي زند تا به نحوي تحت پوشش خبري رسانه ها قرار گيرد، از نوازندگي و خوانندگي و مانكني گرفته تا ارائه تحليل هاي عجيب و غريب سياسي و...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس