گروه بینالملل مشرق - نهم سپتامبر مصادف با نوزدهم شهریور ماه 1380 احمد شاه مسعود در دهکده "خواجه بهاءالدین" در شمال افغانستان ترور شد. دو روز بعد، حادثه یازدهم سپتامبر رخ داد و آمریکا به بهانه آن لشگرکشی عظیمی را به افغانستان آغاز کرد مسعود را دو خبرنگار با ملیت های تونسی و الجزایری و با گذرنامه بلژیکی ترور کردند. نوع عملیات انتحاری بود. یکی از تروریست ها در محل انفجار و در دم کشته شد و دیگری گریخت؛ اما دستگیر شد و روز بعد خبر رسید او نیز حین اقدام به فرار کشته شده است.
بمب در دوربین فیلمبرداری جاسازی شده بود. احمد شاه مسعود و مترجم او "عاصم سهیل" در این واقعه به شهادت رسیده و تعدادی نیز زخمی شدند. با مرگ هر دو تروریست که در پوشش خبرنگار این عملیات را انجام دادند راه برای شناسایی عوامل پشت پرده بسته شد. بعدها تلاش پلیس افغانستان و کمیته حقیقت یاب نیز چنانکه پیش بینی می شد به هیچ نتیجه های نرسید و تا امروز ماجرای ترور "شیر دره پنجشیر" در هاله از ابهام باقی مانده است نه در زمان واقعه و نه پس از آن و تا امروز، هیچکس مسؤولیت این عملیات را بر عهده نگرفت.
بسياري معتقدند ترور مسعود در نهم سپتامبر، با حادثه اي که دو روز پس از آن يعني در يازدهم سپتامبر رخ داد رابطه آشکار و صريحي دارد؛ آنها باور دارند احمد شاه مسعود تحمل ورود قواي اشغالگر غربي را به سرزمينش نداشته و چنانچه زنده ميماند بسياري از رزمندگان، گرد او جمع شده و چهبسا طالبان نيز به او پيوسته و اختلافات را کنار ميگذاشتند و همه عليه اشغالگران وارد جنگ ميشدند لذا اشغالگران و در رأس آنها آمريکا تصميم گرفتند ابتدا او را از صحنه حذف کنند.
برخي نيز باور دارند سرسختي مسعود در مسير جهاد سبب شده بود بسياري از نزديکان وي نيز از او روي برگردانده و اين مجاهد محبوب و سرشناس را مانعي جدي براي نزديکشدن به غرب تلقي نمايند؛ لذا گمان آن ميرود که عدهای از آنان در جريان اين نقشه شوم بوده و حتي در تسريع و تسهيل انجام آن دست داشتهاند.
البته تمام آنچه آمد حدس و گمانهايي است که دلايلي متقن براي اثباتشان در دست نيست اما عموم مردم افغانستان بهويژه شيفتگان احمد شاه مسعود بهخوبي دريافتهاند نه در گذشته و نه در حال، ارادهاي جدي براي يافتن قاتلان اصلي مسعود و انگيزه آنها از اين اقدام وجود ندارد. همه ترجيح ميدهند اين روزها در کنار آمريکاييها و کمکهاي چند ده ميلياردي غرب به دولت افغانستان، مسعود و آرمانها و پرونده شهادتش را به فراموشي بسپارند. احمد شاه مسعود در اواخر عمرش بسيار به ايران نزديک شده بود؛ ماهوارهاش روي شبکههاي ايراني تنظيم شده و در کتابخانه بزرگش، سري آثار شهيد مطهري و دکتر شريعتي راه يافته بود.
هرچه هست در اين نميتوان ترديد کرد که اگر او زنده بود، زير سايه بمبافکنهاي آمريکايي وارد کابل نميشد. او يک مسلمان و ميهنپرست حقيقي بود و چنين افرادي چندان خوشايند هيچ اشغالگري نيستند.
بمب در دوربین فیلمبرداری جاسازی شده بود. احمد شاه مسعود و مترجم او "عاصم سهیل" در این واقعه به شهادت رسیده و تعدادی نیز زخمی شدند. با مرگ هر دو تروریست که در پوشش خبرنگار این عملیات را انجام دادند راه برای شناسایی عوامل پشت پرده بسته شد. بعدها تلاش پلیس افغانستان و کمیته حقیقت یاب نیز چنانکه پیش بینی می شد به هیچ نتیجه های نرسید و تا امروز ماجرای ترور "شیر دره پنجشیر" در هاله از ابهام باقی مانده است نه در زمان واقعه و نه پس از آن و تا امروز، هیچکس مسؤولیت این عملیات را بر عهده نگرفت.
بسياري معتقدند ترور مسعود در نهم سپتامبر، با حادثه اي که دو روز پس از آن يعني در يازدهم سپتامبر رخ داد رابطه آشکار و صريحي دارد؛ آنها باور دارند احمد شاه مسعود تحمل ورود قواي اشغالگر غربي را به سرزمينش نداشته و چنانچه زنده ميماند بسياري از رزمندگان، گرد او جمع شده و چهبسا طالبان نيز به او پيوسته و اختلافات را کنار ميگذاشتند و همه عليه اشغالگران وارد جنگ ميشدند لذا اشغالگران و در رأس آنها آمريکا تصميم گرفتند ابتدا او را از صحنه حذف کنند.
برخي نيز باور دارند سرسختي مسعود در مسير جهاد سبب شده بود بسياري از نزديکان وي نيز از او روي برگردانده و اين مجاهد محبوب و سرشناس را مانعي جدي براي نزديکشدن به غرب تلقي نمايند؛ لذا گمان آن ميرود که عدهای از آنان در جريان اين نقشه شوم بوده و حتي در تسريع و تسهيل انجام آن دست داشتهاند.
البته تمام آنچه آمد حدس و گمانهايي است که دلايلي متقن براي اثباتشان در دست نيست اما عموم مردم افغانستان بهويژه شيفتگان احمد شاه مسعود بهخوبي دريافتهاند نه در گذشته و نه در حال، ارادهاي جدي براي يافتن قاتلان اصلي مسعود و انگيزه آنها از اين اقدام وجود ندارد. همه ترجيح ميدهند اين روزها در کنار آمريکاييها و کمکهاي چند ده ميلياردي غرب به دولت افغانستان، مسعود و آرمانها و پرونده شهادتش را به فراموشي بسپارند. احمد شاه مسعود در اواخر عمرش بسيار به ايران نزديک شده بود؛ ماهوارهاش روي شبکههاي ايراني تنظيم شده و در کتابخانه بزرگش، سري آثار شهيد مطهري و دکتر شريعتي راه يافته بود.
هرچه هست در اين نميتوان ترديد کرد که اگر او زنده بود، زير سايه بمبافکنهاي آمريکايي وارد کابل نميشد. او يک مسلمان و ميهنپرست حقيقي بود و چنين افرادي چندان خوشايند هيچ اشغالگري نيستند.
*محمدحسین جعفریان