کورت والدهایم چهارمین دبیر کل سازمان ملل بود که پیش از انقلاب و در سال 1356 به ایران سفر کرد تا درباره نقض قوانین حقوق بشر در رژیم پهلوی با مقامات آن رژیم گفت وگو کند. کسی چه میدانست دبیر کل اتریشی سازمان ملل دو سال بعد یکی از اولین مقاماتی است که به ایران انقلابی سفر میکند.
والدهایم در پی گروگانگیری دیپلماتهای سفارت آمریکا در تهران، کوششی را برای آزادی گروگانهای آمریکایی آغاز کرد اما برنامههای او در سفرش به ایران به طور ناگهانی در تهران لغو شد. کشف توطئه ترور علیه او دلیل این اتفاق بود. وزارت خارجه وقت ایران با صدور بیانیهای نوشت:
«آقای کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد مطابق قراری که از قبل اعلام شده بود در نظر داشت که به اتفاق وزیر امور خارجه و بعضی از همراهان خود بعدازظهر امروز از معلولین انقلاب اسلامی ایران که در حال حاضر میهمان کمیته امداد امام در باشگاه افسران هستند دیدار کند. اما بنا به اطلاعی که به دفتر وزیر امور خارجه رسید ظاهرا عدهای معدود و سرسپردۀ خارجی قصد داشتند با سوءاستفاده از تظاهرات اطراف باشگاه مرتکب توطئهای در این برنامه شوند، آقای والدهایم علیرغم تمایل شدید خود برای این دیدار بنا به توصیۀ وزارت امور خارجه از انجام این دیدار انصراف حاصل کرد.»
دیدار والدهایم با کمال خرازی
روزنامه کیهان فردای آن روز در خبری پرده از این توطئه برداشت و نوشت که عوامل توطئهگر علاوه بر والدهایم، تصمیم داشتند با یک اقدام مسلحانه چند تن از شخصیتهای مملکتی و همچنین گروهی از مردم بیدفاع و بیسلاح را نیز بکشند.
این روزنامه نوشت: با توجه به اعلامیهای که دو روز قبل از سوی گروه فرقان منتشر شد که ۷ تن از شخصیتهای مملکتی در لیست ترور این گروه تروریستی قرار گرفتهاند، چنین به نظر میرسد که عامل این توطئه اعضا و افراد گروه فرقان بودهاند.
کورت والدهایم هرچند موفقیتی در جهت آزادسازی گروگانها به دست نیاورد، اما در مصاحبهای با خبرگزاری رویترز با اشاره به وقایعی که در جریان حضورش در تهران اتفاق افتاد، تاکید کرد: «سفرم به ایران خطرناک ولی سودمند بود.»
والدهایم چندی بعد در مقر سازمان ملل دیداری با محمدعلی رجایی رئیس جمهور وقت ایران نیز داشت. دیدار آن ها بیشتر معطوف به تجاوز عراق به خاک ایران بود. والدهایم تلاش می کند بحث را به ماجرای گروگانهای آمریکا منحرف کند که شهید رجایی تاکید می کند به آنجا رفته است تا درباره تجاوز عراق به خاک ایران گفت وگو کند. والدهایم در آن در این دیدار می گوید که در سفرش به ایران خود، جنایات ساواک را دیده است.
او که خود از مجروحان جنگ جهانی دوم هم بود با وقوع جنگ ايران و عراق، اولاف پالمه، نخست وزير پيشين سوئد را مأمور ميانجيگری ميان ايران و عراق و پایان دادن به این جنگ می کند؛ اما خودش نوميدانه پيش بينی می کند که جنگ مدت زيادی به طول خواهد انجاميد.
کورت والدهایم در ۱۴ ژوئن ۲۰۰۷ (۲۴ خرداد ۱۳۸۶) بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
دکوئیار و سفری برای قطعنامه پایانی جنگ
هر چه تلاشهای کورت والدهایم در پایان دادن به جنگ تحمیلی بی نتیجه بود، خاویر پرز دکوئیار در اواخر تصدی اش بر دبیر کلی سازمان ملل تلاشهای زیادی کرد تا ایران قطعنامه 598 را بپذیرد. سفر او به ایران در شهریور سال 66 هم دقیقا به همین خاطر انجام شد. او در این سفر دیداری با رهبر معظم انقلاب که در آن زمان رئیس جمهور ایران بودند انجام داد. سپس با اکبر هاشمی رفسنجانی که در آن مقطع ریاست مجلس را برعهده داشت دیدار می کند. اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب دفاع و سیاست درباره سفر خاویر پرز دکوئیار به ایران نوشته است:
«ساعت شش و نیم صبح به مجلس رسیدم. در گزارشها سفر آقای خاویر پرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل در راس اخبار است. تا ساعت ده و نیم. در جلسه علنی ماندم. مراجعات نمایندگان زیاد بود. گردان مالک اشتر از رزمندگان خوزستان آمدند. برای آنها صحبت کردم.
آقای حاجی ذبیح الله بخشی، حزباللهی معروف آمد. اجازه خواست که جمعی حزباللهی را برای اعلان آمادگی تداوم جنگ، در مقابل دبیر کل سازمان ملل بیاورد. گفتم لازم نیست...ظهر آقای علی محمد بشارتی قائم مقام وزیر امور خارجه آمد، گزارش سفر به چین را داد و پیام نخست وزیر آن کشور را آورد که دبیر کل سازمان ملل را با دست خالی برنگردانیم و از فشارها در صورت مایوس شدن شورای امنیت اظهار نگرانی کرد. آقای ناصری از وزارت خارجه آمد. مذاکرات انجام شده با دبیر کل سازمان ملل تاکنون را توضیح داد. مطالبی برای مذاکرات من با او و برنامه جلسه خصوصی من با دبیر کل با پیشنهاد خود او پیشنهاد کرد؛ پذیرفتم. عصر دکتر ولایتی آمد و مذاکرات با دبیرکل تا آن ساعت را گفت. سپس با آقای دکوئیار دبیرکل سازمان ملل ملاقات مفصلی داشتیم. آنها میخواهند ابتدا آتش بس پذیرفته شود، سپس کارهای دیگر و ما میخواهیم اول متجاوز معرفی شود و سپس امور دیگر. آخر کار، جلسه را خصوصی کردیم؛ من و دبیرکل و آقای سیروس ناصری به عنوان مترجم. قرار بود دکتر ولایتی هم باشد. معاون دبیر کل گفت اگر ولایتی باشد، او هم باشد و لذا ولایتی هم نماند. مذاکرات صریح تر انجام شد. او تهدید کرد که شورا این را نمیپذیرد و من تهدید کردم، بسیج عمومی میدهیم و جنگ را جدیتر میگیریم. سرانجام بنا شد بگوید احساس من این است که اگر کمیته شناسائی متجاوز تشکیل شود، ایران تحرکی در جبههها نخواهد داشت، تا نتیجه کار کمیته اعلان شود و سپس آتش بس خواهد بود..»
دبیرکل سازمان ملل متحد پس از مذاکراتش با مقامات ایران، تهران را به سوی بغداد ترک می کند. وی پیش از ترک تهران در گفت و گو با ایرنا می گوید: «نظرات ارزنده مسئولین ایران، مرا در مأموریتم که یافتن راه حلی عادلانه برای مسئله جنگ است، کمک می کند. من در سفر به تهران که مأموریتی از سوی شورای امنیت بود، موفق شدم از نقطه نظرات رئیس جمهوری، رئیس مجلس، نخست وزیر و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران آگاه شوم.»
دیدار مقام معظم رهبری در کسوت ریاست جمهوری با دکوئیار
بالاخره نیمه شب 27 تیرماه سال 1367 محمد جعفر محلاتی سفیر وقت ایران در سازمان ملل متحد به منزل آقای دکوئیار تلفن می زند و به او می گوید ساعاتی قبل نامه ای از سید علی خامنه ای، رئیس جمهوری وقت، مبنی بر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دریافت کرده است.بعدها و در سال 1999 جیاندومنیکو پیکو دستیار ویژه دکوئیار در کتابی تحت عنوان مرد بدون اسلحه خاطراتی از تلاش های دکوئیار برای متقاعد کردن ایران به پذیرش قطعنامه منتشر می کند و و توضیح می دهد چگونه قدرتهای بزرگ جهانی و صدام که نگران سقوط رژیمش بود در سال 66 خواستار پایان جنگ ایران و عراق بودند، اما در سال 67 سرمست از استفاده گسترده از سلاح های شیمیایی علیه سربازان ایران ناگهان با چرخشی ۱۸۰ درجه ای تمایلی به آتش بس نشان نمی دانند.
او می نویسد دیپلماتهای آمریکایی در سازمان ملل متحد نقشه هایی را به او نشان داده که حاوی مسیر های احتمالی حمله عراق و ورود به خاک ایران بوده است. یکی از آنها به او گفته که عجله ای نیست و آمریکا و شوروی چند ماه بعد شاید خود راهی برای پایان جنگ بیابند.
پطرس غالی و روابطی متاثر از رابطه ایران و مصر
پطرس غالی دیپلمات مصری ششمین دبیرکل سازمان ملل بود. از سال 1992 تا سال 1997. او شاید بنا به روابط نداشته ایران و مصر، تنها دبیر کلی بود که به ایران نیامد اما به ایران نیامدنهای او را کوفی عنان جبران کرد.
علاقه عنان به ایران
عنان پیش از آنی که دوبار در هیبت نماینده سازمان ملل در امور سوریه به ایران سفر کند در مهرماه سال 87 به عنوان دبیر کل سابق سازمان ملل برای حضور در همایش دین در دنیای معاصر به ایران آمده بود. اما قبل از آن دو بار به عنوان دبیر کل سازمان ملل به ایران آمده بود.
او در سال 76 در وضعیتی مشابه وضعیت این روزهای ایران که میزبان اجلاس عدم تعهد بود برای اولین بار به تهران آمد. کوفی عنان به عنوان میهمان ویژه اجلاس سران کشورهای اسلامی وارد تهران شد. عنان در دیداری که در آن زمان با رهبر معظم انقلاب داشت ضمن درخواست دعا از رهبر معظم انقلاب اسلامى گفت: من و هيئت همراهم تحت تأثير دوستى و ميهمان نوازى ايرانيان قرار گرفته ايم.
دبیر کل غنایی سازمان ملل چهار سال بعد باز به ایران آمد. آن هم در شرایطی که ایران متهم به دخالت در امور افغانستان شده بود. عنان که بعد از 40 سال به عنون اولین دبیر کل سازمان ملل در آن مقطع به اسلام آباد و کابل سفر کرده بود تا برای بازسازی افغانستان با دولت موقت این کشور رایزنی داشته باشد از آنجا راه ایران را در پیش گرفت و پنجم بهمن سال 80 وارد تهران شد. او به نقش ایران در بازسازی افغانستان معتقد بود؛ همچنانکه چندی پیش به عنوان نماینده سازمان ملل در امور سوریه به این نقش در حل بحران سوریه ایمان داشت و در مسیر تلاش هایش برای حل بحران سوریه دو بار به ایران آمد.
بان کی مون و تشکر از یک تمدن
بان کی مون در میان مخالفت های رژیم صهیونیستی و آمریکا چهارشنبه هفته گذشته به ایران آمد و جمعه ایران را ترک کرد. پیش از سفر دبیر کل سازمان ملل به ایران، بنیامین نتانیاهو نخست وزی رژیم صهیونیستی در یک گفت وگوی تلفنی از او خواسته بود به تهران نرود و این سفرش، اشتباه است. حرفی که در چند روز گذشته از زبان برخی مقامات آمریکایی هم شنیده شد.
دیدار بانکیمون با رهبر فرزانه انقلاب اسلامی
اما بان کی مون در راس هیاتی 16 نفره به ایران آمد، دستهایش را در فرودگاه به نشان سلام ژاپنی مقابل وحید دستجردی وزیر بهداشت گرفت که به استقبال او رفته بود و از خاطرات شیرین سفرهای قبلی اش به ایران حرف به میان کشید. او گفت ایرانیان دستاوردهای بزرگی برای کل بشریت داشته و جهان باید متشکر تمدن ایران باشد. دیدار او با رهبر معظم انقلاب بازخورد بالایی در رسانه های دنیا داشت. او با رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی نیز دیدار کرد و موقع خداحافظی در فرودگاه مهرآباد گفت: اجلاس تهران بلکه به معنای پیشگامی و رهبری ایران است.