این زیارت خوانده شد و به نتیجه رسید و موشکباران قطع شد، البته بسیاری از یاران در اواسط امر، زیارت را رها کردند، اما مرحوم آیتالله حقشناس تا پایان چهل روز پایداری کرد و کار را به سرانجام رسانید، مطالبی که در این مبحث میآید به این جریان اشاره دارد که استاد در تاریخ هفت اسفند سال 1366 ایراد فرمودند:
باید با اخلاص دعا کنید تا مستجاب شود
باید با اخلاص خودتان، با واقعیت خودتان، با اتکا به پروردگار که فرموده است: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»، این عمل را انجام بدهید. پروردگار هیچگاه به روی سیاه من نگاه نمیکند، اما خواهش میکنم این چند روزه که مشغول خواندن زیارت هستید، اگر یک کسی به شما فحش داد، در جواب بگو قربانت بروم! همین! خودت را در تمام جهت تسلیم پروردگار کن؛ در حال مراقبه باش. میخواهی روزی یک ساعت و نیم، دو ساعت وقت صرف دعا کنی که - ان شاءالله فقط یگانه کسی که در مقابل این پلنگ تیز دندان - یعنی صدام - است، اباعبدالله (ع) است. امام صادق (ع) میفرماید: بروید به اباعبدالله (ع) توسل بجویید، حضرت ثامن الحجج (ع) هم همین طور است، مبادا در این مدت معترض کسی بشوی، به کسی چیزی بگویی، یا اگر او چیزی گفت، جوابی بدهی!
ببین جونم! یک چیزی به شما بگویم: بعضیها میگویند اصلاً دعا برای چه؟ خود مسئولین میگویند جنگ باید باشد، چرا ما دعا کنیم؟ به این کارها کار نداشته باش آقا جون من! تو همت کن و مردم را از این قضایا و گرفتاری جنگ نجات بده! مگر حضرت اباعبدالله (ع) نمیتواند جنگ را به نفع اسلام خاتمه بدهد؟ عزیز الله است، آقا!
یکی از مهمترین آداب دعا
مبادا مرا تنها بگذارید! چون در آن خواب گفته شده است که ایشان - یعنی بنده - در معیت افرادی زیارت را میخوانند، از این معلوم میشود که باید دسته جمعی به در خانه خدا برویم! شما هر وقت میخواهید بخوانید، بخوانید؛ اما آن چیزی که به نظر بنده اهمیت دارد این است که از خودت بگذری تا نتیجه بدهد، اگر در داخل خانه، اهل بیت فحش داد، نصیحتش کن! جواب را نده؛ در بیرون فحش شنیدی، مثل این باشد که او گفته باشد قربانت بروم، «المدح و الذم فیه سیّان» یعنی متورع، شخص با ورع- یعنی پارسا - مدح و ذم در موردش علی السواء است؛ چون خودش را در برابر پروردگار حساب میکند، مگر کسی گفت خر، تو خر میشوی؟ بگوید بیشرف، بگوید فلان ...؛ اصلاً این چند روزه مثل یک محرم باش.
بنده وقتی میروم به زیارت ثامنالحجج (ع)، از نظر روحی و مراقبت محرم میشوم، مثل این که آدم برای مکه محرم شده است. یک کسی به من گفت، آقای میرزا خواب دیدهام محرم شدی! گفتم درسته، هیچ من گوشم به این حرفها بدهکار نیست که مثلاً اگر میروم حرم ثامن الحجج ضریح را نگاه کنم! چقدر باشکوه است، طاق را نگاه کنم چطور ساخته شده! نه بابا، بلکه من این همه به ارض اقدس مشرف شدهام، توجه به نقش جغرافیایی آنجا هم نکردم! فایدهای برای من ندارد، اینها اصلاً چی چی هست؟ پس زبان تو، چشم تو، گوش تو باید مراقبت بشود و اگر میخواهی یک قدم بلندی برداری، خیالاتت را هم کنترل کن، وقتی که توجه به پروردگار میکنی، ابتلائات قلبی، غم و غصهها کم میشود، «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» قلبها آرام میشود. آن وقت یک طمأنینهای، یک خاطر جمعی، یک متانت، یک آرامش وجودی پیدا خواهی کرد! اصلاً زیارت عاشورا، زیارت و دعای مهذب است، یعنی تو را تهذیب میکند، با خواندن این زیارت واقعاً دلت نمیخواهد غیبت بکنی، توهین و اهانت بکنی.
خدمت یکی از رفقا عرض کردم، یک وقت زیارت عاشورا را برای روا شدن مقاصد شخصی خودت میخوانی، آن را باید هیچ کس نفهمد؛ اما این را حالا دیگر اعلامیه صادر شده و اعلامیه چسباندند که این عمل برای رفع این غائله است - ان شاءالله - و مانعی ندارد. من میدانم پشت سر ما میگویند اینها جنگ را میخواهند تمام بکنند! شما اصلاً گوشت به این حرفها بدهکار نباشد؛ اظهار عقیده نکن! من و شما چه کاره هستیم که اظهار عقیده بکنیم؟ آنکه جلودار و رهبر است، او وظیفه خودش را میداند با پروردگار؛ به شما چه؟ به من چه؟ ما فعلاً طرفمان حضرت اباعبدالله (ع) است.
جایگاه دعا در زندگی
حالا من یک حدیث قشنگی برایتان میخوانم تا ببینید چقدر خوب است: «قال النبی صلی الله علیه وآله: ألا أدلّکم علی سلاح ینجیکم من اعدائکم و یدرّ أرزاقکم؟ قالوا: بلی؛ قال: تدعون ربّکم باللّیل و النّهار. فإنّ سلاح المؤمن الدّعا»، پیامبر اکرم (ص) فرمود: آیا نمیخواهید اسلحهای به شما معرفی کنم، به شما بدهم که شما را نجات دهد؟ آیا دلالت بکنم شما را به یک سلاح و اسلحه که شما را نجات میدهد؟ دعا سلاح انبیاست- به قدری من از این کلمه نجات خوشم آمد، به قدری این کلمه برای من روح افزا بود، به قدری بشارت بود که وصف ندارد، آقا جون! من کاری به این کارها ندارم؛ من به عرض و طول قضیه کاری ندارم؛ من به کم و کیف قضیه کاری ندارم! ما را وضع نجات بده!
حتی حیوانات هم از برکت امام (ع) بهرهمند میشوند
به امام باقر (ع) عرض کردند که آقا گرگ آمده است، همه فرار کردند! حضرت فرمود: این گرگ با من کار دارد، با کسی کاری ندارد. گرگ آمد با زبان خودش با حضرت صحبت کرد و عرضه داشت: گوشت و پوست شیعیان شما بر ما حرام است، من برای حاجتی به در خانه شما آمدهام؛ ماده من در این کوه است؛ دعا کنید او به سلامت فارغ شود، حضرت فرمودند: برو فارغ میشود، گنجشک خدمت حضرت رضا (ع) آمد و گفت: یابن رسولالله! من در گوشهای تخم میگذارم اما ماری میآید و تخمها را میخورد. حضرت فرمود: برو دیگر مار نمیآید! تمام شد، آقاجون من!
علاج این پلنگ تیز دندان(صدام) اباعبدالله است، ایشان عزیز الله است. آنها متصرف در کائنات هستند: «ارادة الرب فی مقادیر اموره تهبط الیکم و تصدر من بیوتکم»؛ البته این را هم فرمودهاند که «لا تجعلونا أربابا وقولوا فی فضلنا ما شئتم»، ما را رَبّ ندانید و درباره فضیلت ما هر چه میتوانید بگویید!
پس آقا وقتی زیارت عاشورا میخوانی، اصلاً لال شو، اصلاً انگار چیزی نمیشنوی، آنهایی که زیارت عاشورا میتوانند بخوانند، چهل نفر باید باشند، تنها نباید بخوانند. توجه باید باشد، یکی توجه در خلوت دارد! یکی توجه در جلوت دارد ... خلاصه دریابید!!
«الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ»، در گذشتهها - وقتی جنگ میکردند و با شمشیر و نیزه به هم میزدند، میبایست سپر میگرفتند، دعا هم سپر مؤمن است و او را از بلاها حفظ میکند. شما سپر باید بگیری داداش جون! این زیارت و دعا سپر توست؛ «وَ مَتَی تُکْثِرْ قَرعَ البَابَ یُفْتَحْ لَکَ؛ مَن استَدامَ قَرْعَ البابِ وَ لَجَّ وَلَجَ»، هر کس هی دری را بکوبد، بالاخره در باز میشود؛ منتهی الامر ممکن است طول بکشد، اما در آخر کار برایت باز میشود.
گناه انسان را به ورطه هلاک میاندازد
اما امیرالمومنین (ع) فرمود: «احذروا الذنوب المورطة والعیوب المسخطة اولی الابصار والاسماع والعافیة والمتاع، هل من مناص أو خلاص أو معاذ أو ملاذٍ أو فرارٍ أو محار أم لا؟»، آی بندگان خدا! حذر کنید از گناهانی که صاحب خودش را به هلاکت میاندازد، نوع تمرّد در فرامین پروردگار، انسان را هلاک میکند، کسی که متابعت از شهوات میکند، هلاک شده است؛ کسی که امیال نفسانیاش را ترتیب اثر میدهد، خدای او همان است و هلاک میشود؛ و همچنین حذر کنید از عیوبی که پروردگار را به غضب در میآورد، مثل اهانت کردن به اولیای خدا، اولیای خدا را چیزی به حساب نیاوردن، به حرفهایشان اعتنا نکردن، به مواعظه الهیه که از دهان آنها صادر میشود، ترتیب اثر ندادن، هی منازعه کردن.
گوشتان، چشمتان و زبانتان باید کنترل باشد. اگر کسی گفت عاقبت این دعاها چه شد، ابداً گوش نکن، عرض کردم، اگر بخواهی که از این دعا نتیجه بگیری، باید از زبان لال، از گوش کر و از چشم کور باشی و آن را انجام بدهی.
من وقتی که زیارت عاشورا میخواندم- حالا برای هر قضیهای - از آب شبمانده هم پرهیز میکردم، این کار یعنی چه؟ اگر اینجا یک صحبتی میشد که آقا دعا ما را کنید - خوب من نوعاً مؤمنین را دعا میکنم- ولی گفتم الان من مشغولم؛ اگر شما صحبت بکنید، انگار من دارم حمالی میکنم! نگذارید این هم حمالی بشود.
من وقتی در قم بودم، چون میدانستم قبل از ظهر شروع کنم آقایان اهل علم سراغ من میآیند، بعد از ظهر، بعد از نماز و ناهار شروع میکردم، ناهار را فوراً میخوردم و شروع میکردم، حالا پانزده روز گذشته! پانزده روز، روزی یک و نیم ساعت. خدا رحمت کند آقا میرزا ابوالقاسم دلال را، آدم خوبی بود هر وقت قم میآمد، دیدن من میآمد، آن روز هم آمد، در حجره از پشت بسته بود؛ هی در زد! گفت: خوابید؟ بعضی از مقدسین فکر نمیکنند اشکال شرعی دارد، حتما یک عذر شرعی دارد که در را باز نمیکند - دوباره در زد، باز یک بار دیگر! من فراموش کرده بودم که کتاب دعا را ببندم، وقتی آمد تو گفت: به به! دارید زیارت عاشورا میخوانید؟ پیش خودم گفتم که این زیارت عاشورایی که در آن به به باشد، دیگر به درد نمیخورد، میدیدم وقتی که به به میگفت، دیگر حساب من طی شد، حالا اگر بمباران هوایی یک قدری اوقات شما را تلخ کرده است، زیارت عاشورا که بخوانید اوقات تلخیتان از بین میرود.
یکی از صفات مؤمن
یک حدیث کوچک هم بخوانم که اوقات شما به جا بیاید؛ راوی میگوید: از حضرت أبیعبدالله الصادق (ع) پرسیدم: «بِأَیِّ شَیْءٍ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قالَ: بِالتَّسْلیمِ للّهِ، وَالرِّضا فیما وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرورٍ أَوْ سَخَطٍ» یابن رسول الله! چه راهی است که ما بفهمیم مؤمن هستیم یا دیگری مؤمن است؟، حضرت فرمود: ببینید تسلیم به خدا دارد؟ رضایت دارد به آن چیزی که وارد میشود بر او؟
«المؤمن لا تختله کثرة المصائب وتواتر النوائب عن التسلیم لربه والرضا بقضائه کالحمامة التی تؤخذ فراخها من وکرها ثم تعود إلیه»، مؤمن این مکاره و سختیها را یک چیز معمولی میداند و زیادتی سختیها او را از تسلیم و رضا به قضای الهی باز نمیدارد، در تمام شرایط همان تسلیمی که دارد، دارد! بابا! خداوند یک اعلامیه دارد، نمیدانید؟ آخه یک اعلامیه دیگران میدهند و یک اعلامیه خداوند متعال میدهد.
اعلامیه حضرت حق این است: قال النبی صلی الله علیه وآله: یقولالله عزّ و جلّ مَن لَم یَرضَ بقَضَائی وَ لَم یَشکُر لنَعمَائی و لَم یَصبِر عَلَی بَلائِی فَلیَتّخِذ رَبّاً سِوَائِی»؛ اگر کسی در بلاهای من صبر نمیکند و به قضای من رضا نمیدهد، برای خود رب دیگری بگیرد! اصلاً بسیاری از این بلاها عمل خود من است که حالا منعکس شده، این عمل خود من است!
آدم خوب این طور است: «کالحَمامَةِ الَّتی تُوخَذُ فَراخُها مِن وَکرِها ثُمَّ تَعُودُ إلیه»؛ این کبوتری که من در قفس دارم، خودش بچه میگذارد، میبیند بچههایش را جلویش سر میبرند، اما دو مرتبه سرش را پایین میاندازد و با کمال تسلیم در لانهاش میرود، پس بنابراین اگر بخواهی بفهمی که مؤمنی یا نه؛ ببین که تسلیم در برابر اراده الهی و در برابر حوادث داری یا نه!
آن انسان شقی کار خودش را باید بکند؛ او باید سیر استکمالی خودش را بکند، خدا رحمت بکند مرحوم آقای شاه آبادی رضوان الله علیه - استاد فلسفه، استاد عرفان - میفرمود: همان طوری که مؤمن باید سیر استکمالی خودش را در ماه رمضان بکند، شقی هم باید سیر استکمالیاش را در شقاوت بکند؛ ولیکن اینها باید سیر خودشان را بکنند، آن کار خودش را میکند و شما هم کار خودتان را بکنید، اما این چند وقت هر خورده حسابی، بدهکاری، طلبکاری که با کسی دارید تسویه کنید. اگر کسی از دستت ناراضی است، آنها را از خودت راضی کن، از حق خودت هم صرف نظر کن، تا ببینیم انشاءالله الرحمن چه میشود.