کمتر کسی است که «عباس شیرخدا» را نشناسد و صدای او را از رادیو و تلویزیون نشنیده باشد.
«عباس شیرخدا» سال 1312 در تهران به دنیا آمد و پس از مدت کوتاهی پدرش را از دست داد. از اینکه نتوانسته پدرش را ببیند و در آغوش بکشد بسیار ناراحت است. آقای والیزاده معلمش را مشوق خود در شاهنامهخوانی میداند و میگوید اگر حمایتهای همسرم «مهین قربانپور» نبود، نمیتوانستم موفق شوم.
خواندن گپ و گفت فارس با «عباس شیرخدا» خالی از لطف نیست:
لطفا خودتان را معرفی کنید بگویید و درباره نام خانوادگیتان کمی توضیح دهید.
- «عباس شیر خدا» متولد سال 1312 تهران هستم و تقریبا دو سال از جهان پهلوان تختی کوچکترم. شیرخدا فامیلی بود که پدربزرگم که اهل شعرخوانی و ورزش بود داشت؛ الان هم که من اشعار فردوسی را حماسهسرایی میکنم، این فامیل به کارم میخورد، مانند نجاری که این شغل را دارد و فامیلش هم نجار باشد. من در همان کودکی پدرم را از دست دادم و از اینکه نمیتوانم بگویم بابا غصه میخورم. بیشتر زحمات ما را داییهایم کشیدند. مادرم هم مربی قرآن و زن بامرام و مشتی بود.
آشنایی شما با جهان پهلوان تختی چگونه شکل گرفت؟
- محلی که ما زندگی میکردیم، فاصله چندانی با خانه پهلوان تختی نداشت، همیشه در زورخانه با هم بودیم.
خاطرهای از مرحوم تختی دارید؟
- روزی که تختی با مدال طلای المپیک به تهران برگشت، من برای او شعر خواندم: جهان پهلوان تختی نامدار که هست از برای جهان افتخار... اما او با جوانمردی و ارادتش به امیر مومنان علی(ع) گلی به من تقدیم کرد و گفت: برای مولایم علی بخوان نه من.
تختی چرا در ذهن مردم ماندگار شده است؟
- تختی معنای واقعی انسانی کامل و سر به زیر بود، هر چند آقای موحد شش دوره طلای کشتی دنیا را آورد ولی همه میگویند تختی، چون جوانمرد بود. اگر بخواهم به یکی از جوانمردیهای او اشاره کنم میتوان به مسابقات کشتی جهان که در تهران برگزار شد، اشاره کرد. کشتیگیر روسی که دست خود را باندپیچی کرده بود به مصاف با مرحوم تختی رفت اما این پهلوان ایرانی تا انتهای کشتی دست باندپیچی شده او را نگرفت و کشتی هم مساوی شد. پهلوان تختی مرام میهماننوازیاش را به خوبی در این کشتی نشان داد.
ورزشکاران ما در حال حاضر بسیار خوب هستند ولی نمیتوانند تختی شوند.
مرحوم تختی وقتی میخواست امضا کند، دست هیچ کس را رد نمیکرد و حتی به کسی هم نگاه نمیکرد. تختی به خاطر جوانمردیاش به این مرحله رسید.
چگونه سراغ حماسهسرایی رفتید؟
- از همان ابتدا که مدرسه میرفتم به شاهنامهخوانی علاقه داشتم و با همین عشق و علاقه همیشه نمرات درس ادبیات فارسی را 20 میگرفتم. معلمم آقای «والیزاده» مشوق اصلی من در شاهنامهخوانی بود.
حماسهخوانی من تنها به مدرسه و باشگاه ختم نشد و حتی در زمان جنگ تحمیلی هم مورد استفاده قرار گرفت؛ با ضبط اشعار حماسی که در تهران میخواندم:
«تن به خواری ندهند مردان مرد
گفت مرد جنگی که گریزد از نبرد
هست ایران چهره مردان دلیر
در جوانمردی و مردانگی
این ملک که جایگاه شیران باشد دلاورانش فراوان باشد
خواهی بدانی که این ملک کجاست
این ملک بدان کشور ایران باشد»
آیا در این نیم قرن تلاش خود، شاگردانی هم تربیت کردید؟
- در 55 سال اجرای برنامه، کسی را ندیدم که از عهده این کار برآید. شاگردانی داشتم اما نتوانستند همانند من حماسهسرایی کنند. یک روز به فرزندم فرهاد گفتم پسرم بیا و همانند من بخوان و هنر مرا را بیاموز. گفت، بابا از فرزند جهان پهلوان تختی «بابک» پرسیدم چرا کشتیگیر نشدی، تو میتوانستی قهرمان جهان بشوی، گفت اگر قهرمان دنیا هم بشوم ولی نمیتوانم جای پدرم تختی را بگیرم. گفت پدر هر چند من بتوانم کار شما را هم انجام دهم اما همانند شما نمیتوانم حماسهسرایی کنم.
در حال حاضر از «حسن شیرخدا» فرزند برادرم که از قاریان برجسته قرآن کشور است، برای ادامه راه این هنر دعوت کردم و معتقدم تنها کسی که بتواند این هنر را ادامه دهد همین است و با تمرین و تکراری که داریم اشعار حماسی را با صدای رسا و بلند میخواند و در ویژهبرنامهای که برای شبکه 5 ضبط شده روزهای آینده برنامه اجرا خواهد کرد.
اجراهای کنونی شما از رسانه ملی چگونه است؟
-در حال حاضر برای تلویزیون برنامه اجرا میکنم که این برنامهها برای هر ماه در 30 قسمت ضبط و برای پخش آماده میشود.
یک خاطرهای از اجرای برنامه زنده دارم که جالب است. در رادیو برنامه زنده داشتیم، نفر اولی که باید مداحی میکرد دیرتر میرسید. چون برنامه زنده بود من قبول کردم به جای او بخوانم، برای اولین بار بود که مدیحهسرایی کردم.
الهی هر چه دارم از تو دارم به جز درگاه تو... هنوز این بیت تمام نشد که آن مداح آمد و ادامه آن را اینگونه خواند، مولایی یا مولا...
چرا کمتر در زورخانه ضرب میزنید؟
- معتقدم در زورخانه نباید خواند، معتقدم از یک ساعتی که برای 100 نفر میخوانم بایستی بیشترین بهره را برد. تلاش میکنم با حضور در رادیو و تلویزیون این اجراها را همه بشوند نه عده کمی.
شغل دیگری هم دارید؟
- من قبلا کارمند مخابرات در امجدیه بودم و در حال حاضر چند سالی است که بازنشسته شدم.
آیا شده به خاطر صدایتان نتوانید غذایی که دوست دارید را بخورید؟
- ایام نوروز که میشود زمانی که خانواده و یا میهمانان پسته میخورند،
من غصه میخورم؛ به دلیل اینکه به خاطر صدایم نمیتوانم از اینگونه تنقلات
بخورم.
آرزویی هم دارید؟
- خدا را شکر به خواستههایم رسیدهام، اما آرزوی من سلامتی ورزشکاران است، مخصوصا افراد مریضی که در بیمارستانها چشم به راه بهتر شدن هستند.
تلخترین خاطره حضور شما در میادین ورزشی چیست؟
- تلخترین خاطره من زمانی است که از رادیو شنیدم آقای تختی فوت کرده است. همان لحظه نشستم و کلی گریه کردم. تشییع جنازه این جهان پهلوان هم هیچ وقت از یادم نمیرود. از میدان شوش تا شاهعبدالعظیم شهر ری جمعیت آمده بود.
آیا برای اجرای برنامه به سایر کشورها دعوت شدهاید؟
- برای اجرای برنامه به کشورهای فرانسه و چین رفتم. در المپیک یا میادین جهانی هنوز همراه ورزشکاران نرفتم. تا به حال تقاضای همراهی نکردم، اما اگر مرا با خودشان ببرند بیشتر روحیه و انرژی میگیرند.
چه خوب بود که از سوی دوستان برای اینگونه مسابقات دعوت میشدم. در مسابقه پیروزی و استقلال برای بیش از 100 هزار نفر در استادیوم آزادی خواندم. در ورزش یک چیزی به نام انسانیت وجود دارد. تاکنون کسی نگفته از شیرخدا که 50 سال کشتی مملکت را همراهی کرده، تقدیر شایستهای کنیم. من کوچکترین توقعی ندارم ولی باید به رسم جوانمردی به این مسایل اهمیت داد.
موسیقی هم گوش میکنید؟
- من خاطرخواه نوعی از موسیقی هستم که مذهب جعفری در آن باشد.
آثار موسیقی کدام خواننده را گوش میکنید؟
- علیرضا افتخاری و شعر «به یاد استاد» او از اشعا مورد علاقه من است.
محمد گلریز هم که از دوستان من هم است، صدایش را گوش میدهم. در جشنهای پس
از انقلاب اجراهای مختلفی با او در آبادان داشتم که خاطراتش برایم ماندگار
است. برای فیلم «قیصر» هم ضرب زدم که از بهترین موسیقیهای فیلم است.
به نظر شما چرا خصلت پهلوانی و جوانمردی در قدیم بیشتر از الان بود؟
-در قدیم جوانمردی زیاد دیده میشد، مثلا میتوانستی زن و بچه خود را به دوستت بسپاری و به مسافرت بروی. علتش را نمیدانم، باید در زورخانه به دنبال آن رفت. معتقدم جوانان باید مرام پهلوانی را یاد بگیرند. اسم ائمه، سادات، ابوالفضل(ع)، حضرت امیر، امام حسین(ع) و... زمانی که در گود زورخانه برده میشود با جوانمردی آنها آشنا میشویم. گود زورخانه سرچشمه رسمهای پهلوانی است. آقای حسین رضازاده نام ابوالفضل (ع)را از زورخانه وام گرفت و توانست قهرمان جهان شود.
تاکنون از سوی چه شخصیت کشوری مورد تقدیر قرار گرفتید؟
- تنها کسی که در این مملکت پس از 55 سال از من تقدیر کرد، سرلشکر صالحی فرمانده کل ارتش بود. زمانی که برای اجرا به تربیت بدنی ارتش میرفتم، وی به مراه همکارانش در ورزش شرکت میکرد و بالاخره در اختتامیه بانزدهمین جشنواره فرهنگی ورزشی ارتش که در خردادماه 86 برگزار شد، سرلشگر صالحی و علی مجدآراء از من تقدیر کردند. سردار مجید مشایخی هم در بسیج از من تقدیر کرده است. شهردار تهران آقای قالیباف که علاقه زیادی به ورزش و ساخت سالنهای ورزشی دارد و برادر شهیدش هم ورزشکار بوده نیز از من تقدیر کرده است.
جایگاه ورزش زورخانهای میان ورزشها چیست؟
- ورزش باستانی سرآمد همه ورزشها است و از گود زورخانه، پهلوانان کشتی تا ژیمناستیک و وزنهبرداری بیرون آمدهاند.
برنامهریزیها باید طوری باشد که جوانان به صورت رایگان ورزش کنند، چه خوب است که آموزش و پرورش هم درسی تئوری به ورزش اختصاص دهد تا دانشآموزان بتوانند با رشتههای مختلف ورزشی آشنا شوند.
جمله پایانی:
- با کمی تأمل پاسخ میدهد، احترام به مادر.
«عباس شیرخدا» در پایان ما را اینگونه بدرقه میکند: هموطنان، جوانمردان، خبرنگاران، روزنامهنگاران، خدا یار و نگهدار شما باد