به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاری دانشجو ، یکی از دغدغه هایی که پس از انتخابات مجلس نهم پدید آمد موضوع وضعیت آینده اصولگرایان است، وضعیتی که شاید مقداری علاقه مندان به جریان ناب اصولگرایی را نگران کرده باشد.

امیر حسین قاضی زاده نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی و کاندیدای مورد حمایت دو گروه مطرح اصولگرا حرف هایی درباره عمده اصولگرایان داخل مجلس بیان کرده است که چندان خوشایند نیست.

قاضی زاده با مطرح کردن برخی رفتارهای حزبی و قبیله ای در مجلس که بعد از اتمام انتخابات مجلس نهم رخ داد گفت : وقتي رفتار سياسي شخصيت‌هاي سياسي خصوصا افرادي كه طراز اول هستند، نكته برتر اين است كه از ابزاري كه در اختيار دارند استفاده مي‌كنند. يعني آن سيستمي كه آنها مديريت مي‌كنند مورداستفاده حزبي قرار می گیرد. فرصت‌ها را طوري فراهم مي‌كنند كه فقط ياران خود در آن جاي بگيرند و كساني كه با آنها نيستند حذف شوند چون اكثر اين چهره‌هاي سياسي در راس جايي هستند و از آن مكاني كه هستند اين استفاده را مي‌برند براي اينكه قدرت رانت‌شان باعث افزايش لابي‌شان شود چون اگر رانت نباشد نمي‌توانند لابي كنند جمعي را با خود همراه كنند امتياز بدهند و امتياز بگيرند.
 
 
* در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می خوانید:
 
*- آقای قاضی زاده! وضعيت كلي اصولگرايان پس از انتخابات مجلس به شكل خاصي تبديل شد به اين ترتيب كه كساني كه قبل از انتخابات يك رويه اي داشتند پس از انتخابات تغيير رويه داده و دم از وحدت ديگري مي‌زدند و يا انتقاداتي كه تا قبل از انتخابات داشتند پس از انتخابات به آن پايبند نماندند. در واقع یک نوع نفاقی در تصمیم گیری را شاهد بودیم. دلیل آن چیست؟
 
قاضی زاده: صحبت در اين مورد در حال حاضر كمي حساس است چون ما در شرايط عادي نيستيم و فقط تحليل موضوع خواهم كرد و دنبال اتهام‌زني به كسي نيستم دسته‌بندي كه به كار خواهم برد هم به اين دليل است پديده‌اي كه با آن روبه‌رو هستيم جلوه جديدي از روندهاي بعد از جنگ است كه تجلي آن در تير ماه 87 و فتنه 88 ديده شد به عبارت ديگر با ابعاد جديدي از فتنه روبه‌رو هستيم.
 
سه گروه نقش آفرین در فتنه
 
در موضوع فتنه سه گروه نقش‌آفريني مي‌كنند، يك گروه نظام سلطه است كه هدفش براندازي است؛ چرا كه با آرمان‌هاي انقلاب اسلامي نمي‌تواند كنار بيايد، گروه دوم معاندين داخلي هستند كه از اساس ماهيت يك حكومت ديني كه هدفش پياده كردن ارزش‌هاي ديني است مخالف هستند البته نه يك حكومت ديني سكولار كه در ظاهر دين دارد اما در باطن تا زماني كه اين دو گروه مخالفت كنند فتنه اتفاق نمي‌افتد.
 
فتنه زماني رخ مي‌دهد كه مرزها به هم مي‌ريزد و بخشي از خوب و بد ادغام مي‌شوند در دوره حضرت علي (ع) اگر قرار بود روم شرقی با مسلمانان پيكار كند تبديل به جنگ مسلمانان با كفار مي‌شد زماني فتنه شكل گرفت كه شخصيت‌هايي از درون نظام اسلامي و حتي از درون اردوگاه علي (ع) برخاستد كه فتنه جمل و نهروان بدين ترتيب بود، ابعاد فتنه صفين نيز نام اسلام را داشت اما بعضا از درون اردوگاه علي (ع) برخاستند.
 
گروه سوم فرصت‌طلبان حوزه‌هاي مختلف هستند كه چون در چارچوب حكومت ارزشي و الهي چه در افكار عمومي و چه در ركن ركين نظام احساس تنگي مي‌كنند و امتيازگيري‌هاي قبلي و قدرت‌هاي قبلي‌شان به خطر مي‌افتد به لحاظ تاكتيكي همسو با دو جريان قبلي مي‌شوند و اين جاست كه فتنه شكل مي‌گيرد؛ چرا كه مرزها غير شفاف مي‌شود.
 
حالا همين گروهي كه اين كار را مي‌كند شامل طيف‌هايي هستند يك عده بر اساس برنامه‌ريزي در پي امتيازگيري مي باشند يك عده به لحاظ ضعف تحليل، يكسري به دليل وابستگي‌هاي سياسي، جناحي، قومي و اقتصادي در اين دام مي‌افتند.
 
در حال حاضر در وسط يك فتنه اقتصادي هستيم با همان ابعادي كه فتنه سياسي داشت از يك طرف دشمن خارجي با سلاح تحريم تمام ابزار را به كار گرفته كه صدمه بزند، دشمنان و معاندان داخلي به دنبال تغيير شرايط اقتصادي و ضربه زدن به آن هستند و فرصت‌طلبان سياسي – اقتصادي نيز درصدد بهره‌برداري از اين شرايط مي باشند.
 
عده ای با تنگ کردن معیشت در پی امتیازگیری از حاکمیت هستند
 
حال يك عده با فرصت‌طلبي اقتصادي در پي سود هستند و يك عده هم با بر هم زدن فضاي اقتصادي كشور و تنگ كردن معيشت در پي امتيازگيري از حاكميت مي باشند كه نظام نگذارد آنها حذف شوند.
گروه‌هاي مختلفي هم هورا مي‌كشند يك گروه آنهايي هستند كه از صحنه بيرون ماندند و مي‌گويند ببينيد كه كسي غير از ما نمي‌تواند كشور را اداره كند و يك عده كه در قدرت هستند مي‌گويند اگر ما از قدرت كنار برويم شما رنگ آرامش را ديگر نخواهيد ديد و هر دو طرف منفعتي براي خود تعريف كرده‌اند و اين فرصت‌طلبي است از مسائلي كه در كشور رخ مي‌دهد براي مصادره به مطلوب.
 
يك گروه با استفاده از فضاهاي سياسي امنيتي كه در اطراف كشور رخ مي‌دهد مثل قضيه سوريه و تهديدهايي كه در اطراف كشور رخ مي‌دهد سپس با استفاده از مسائل اقتصادي كشور و تشويق‌ها و دادن آدرس‌هاي غلط به دشمن براي تشديد تحريم‌ها فرصت طلبي مي كنند و بعضي نيز به دنبال اين هستند كه دولت فعلي را ناكارآمد جلوه دهند و برخي نحله‌هايي كه ممكن است در مجموعه قدرت باشند با اين هدف كه به مردم بگويند اگر ما نباشيم كشور به درستي هدايت نمي‌شود و اين بعد ديگري از فتنه است كه شكل خود را تغيير مي‌دهد.
 

ساکتین فتنه فرصت طلبان سیاسی بودند
 
جرياني به نام ساكتين هستند كه به نوعي فرصت‌طلبي سياسي در قضيه فتنه سياسي كردند، در حال حاضر در بعد اقتصادي  و در بعد فتنه فرهنگي هم به همين معنا وجود دارند بنابراين يك سير است كه بعد از جنگ آغاز شده و دشمن در سه گام آن را طراحي كرده است.
 
گام اول توسعه رفاه‌طلبي در جامعه است، گام دوم وابسته‌سازي نخبگان جامعه به خارج از كشور و استحاله فكري و فرهنگي نخبگان، آقازاده‌ها، شخصيت‌ها، خبرنگاران، هنرمندان و صاحبان صنايع و تمام كساني كه كشور را اداره مي‌كنند و همچنين توسعه وابستگي ما؛ چرا كه در زمان جنگ تا به اين حد به ارز و دلار و ارتباط با خارج وابسته نبوديم اما اين وابستگي امروز اتفاق افتاده است.
 
گام سوم فشار مرحله بندي شده و تشديد شونده‌ اقتصادي است دليل طراحي اين سه گام در كنار هم اين است كه اگر يك جامعه‌اي بتواند سرباز خود را با يك خرما سير كند زير فشار مستقیم اقتصادي با پايبندي به اعتقاد از پا در نخواهد آمد.
 
جامعه ای از پا در می آید که رفاه طلب باشد
 
وقتي جامعه‌اي از پا در مي‌آيد كه بدنه جامعه به رفاه‌طلبي خيلي عادت كرده باشند و نخبگان جامعه هم تحمل مقاومت سياسي را نداشته باشند و زندگي خود و فرزندان‌شان وابسته به غرب باشد بنابراين به خاطرخود يا فرزندش كوتاه نمي‌آيد.
 
در فيلم قلاده‌هاي طلا جمله‌اي بود بدين مضمون كه ما سال هاست اينجاييم و آنها خود و بچه‌هايشان آن طرف هستند و اين ماييم كه مي‌مانيم.
 
اين برنامه‌ريزي نظام سلطه است تا فضا را بدين شكل پيش ببرد و به نتيجه برساند و سپس گام‌هاي تشديد شونده را پس از وابسته‌سازي اقتصادي در پيش بگيرد تا نظام را از پا در آورد اتفاقي كه در بين اصولگرايان افتاد شامل همين جريان است.
 
بالاخره پس از چند مرحله انتخابات اصلاح‌طلبان و به خصوص پس از فتنه بدنه اصلاح‌طلبان به اين نتيجه رسيدند كه ديگر در بين افكار عمومي مردم جايگاهي ندارند، آنها دو راه را مي‌توانستند در پيش بگيرند كه در پيش هم گرفتند و به دو گروه تقسيم شدند درست مثل سازمان منافقين.
 
يك گروه وارد فاز معاند شدند كه از معاندت با نظام و ولايت گرفته تا حركت مسلحانه و جاسوسي و فاز دوم تبديل شدن به جريان نفوذ است كه براي نفوذ نياز به مجرا و اشخاصي دارد كه در قدرت جايگاهي داشته باشند.
 
بنابراين اينها بايد خود را به اركان و شخصيت‌هاي قدرت نزديك كنند و با امتياز دادن امتياز كسب كنند كه يك نوع معامله رخ دهد تقريبا از مجلس هشتم رگه‌هايي از اين را مي‌ديديم دليل چنين اتفاقي اين است كه وقتي آقاي احمدي‌نژاد بر سر قدرت آمد يكي از چيزهايي كه بر هم زد كاركرد جريان‌هاي سياسي در اداره كشور بود اعتقاداتي كه در مورد جريان‌هاي سياسي داشت درست بود و حق با ايشان بود.
 
افراد که جای جریان های سیاسی را گرفتند کار خراب‌تر شد
 
اما چيزي كه جانشين جريان‌هاي سياسي شد كار را خراب‌تر كرد و اين افراد بودند كه جاي جريان‌هاي سياسي را گرفتند.
 
وقتي جرياني باشد ارتباط افراد با آن مورد توجه قرار مي‌گيرد اما وقتي افراد در منظر قرار گرفتند كه در انتخابات مجلس هم تشديد شد بدين ترتيب كه دو نفر به عنوان ركن سياسي جريانات قرار گرفتند و بعد اين افراد بازيگرداني كردند يعني نسبت جمعيت با آن افراد به مجلس آمد و صحنه‌گرداني كردند كه در انتخابات رياست جمهوري آينده نيز اتفاق خواهد افتاد.
 
در انتخابات آتی جریان اصولگرا و اصلاح طلب نداربم
 
به نظر من در انتخابات آتي رياست جمهوري چيزي به عنوان جريان اصولگرايي و اصلاح‌طلبي نخواهيم داشت.
 
افرادي خواهيم داشت كه شايد جمعي از اصلاح‌طلبان و يا اصولگرايان از آن حمايت كرده باشند البته ممكن است برخي كانديداها فقط اصولگرايان و يا فقط اصلاح‌طلبان باشند كه ربطي به جريان‌هاي سياسي نخواهد داشت بلكه به كاركرد افراد مربوط است و افراد آمده‌اند كه اين جايگاه را پيدا كنند و اينها به جاي جريان‌ها تبديل به علم سياسي شده‌اند.
 
طبيعتا اين فرصت براي جريان‌هاي سياسي كه اين وسط مي‌خواهند فرصت‌طلبي كنند و با تغيير پوشش و نزديك كردن به افراد در راس قدرت امتياز بگيرند و امتياز بدهند يعني به بقاي آنها كمك كنند و به آنها براي آينده وعده دهند و امتياز بگيرند، وجود دارد.
 
کنار آمدن با جریان حزب الله نقاد سخت است
 
جريان حزب‌الله هم جرياني سخت‌گير، نقاد، با گذشت كم در عرصه سياسي و  در راستای كنار نيامدن با خطاهاي افراد و گذشت نكردن از آنهاست و كنار آمدن با آنها سخت‌تر است و به تدريج تبديل به گروهي مي‌شوند كه كارش نقادي و اعتراض است و با افرادي كه در راس قدرت بوده و با جمع كردن آدم‌هايي كه از ریشه اصلاح‌طلب دوم خردادي هستند . هم اکنون دور يك چهره اصولگرا جمع شده اند کنار نمی آیند.
 
اين فقط مربوط به مجلس يا شهرداري يا دولت نيست در عمده افرادي كه محور جريان‌هاي سياسي هستند صدق مي‌كند و شايد به ندرت غير از اين باشد و مدل كار سياسي تغيير پيدا كرده است و شاهد اين موضوع در مجلس هستيم.
 
جريان انتخابات كمي تغيير پيدا كرد يعني افراد و احزاب كنار هم نشسته بودند اما بعد اشخاص محور شدند و آرايش سياسي كاملا تغيير پيدا كرد به گونه‌اي كه ديروز عده‌اي به عده ديگر اعتراض مي‌كردند اما امروز دست برادري داده‌اند و با هم كار مي‌كنند دليلش هم اين افراد هستند يعني اگر اين افراد نبودند و نفرات ديگر بودند آرايش تغيير پيدا مي‌كرد.
 
نكته قابل توجه همان جريان نفوذ است چون در اينجا ما سابقه سياسي افراد را فراموش مي‌كنيم و به امروز آنها نياز داريم و چون امروز مي‌توانند به ما كمك كنند ديگر به اين موضوع كار نداريم.
 
دادن میدان بازی به مبلغ جریان فتنه
 
بطور مثال عضو فراكسيون فرد كارآمدي بوده كه با اصولگرايان زاويه داشته يا دوم خردادي و اصلاح‌طلب بوده و با اصولگرايان مشكل داشته و يا مبلغ جريان فتنه بوده و يا چيزهاي ديگر، ولي چون امروز به اين فرد نياز داريم به دليل اينكه فرد موثر و حرافي است براي او ميدان بازي تعريف مي‌كنيم و در انتها اتفاقاتي كه شما را شگفت زده مي‌كند، رخ مي‌دهد.
 
*- رابطه جريان نفوذ با برخي از افرادي كه در راس جريان‌هاي سياسي كشور حضور دارند بالاخص اصولگرايي چطور تعريف شده است؟ چون يك موقع جرياني مي‌داند كه در آن نفوذ رخ داده است و يا برخي مواقع نمي‌داند و تعريف اين دو متفاوت است.
 
قاضي‌زاده: بزرگان سياسي دو سه مورد تحليل دارند و بعد براي خود اين آزادي را قائل مي‌شوند، مي‌گويند ما با يك جريان نمي‌توانيم كشور را اداره كنيم و هر كسي كه در چارچوب نظام قرار مي‌گيرد بايد مورد استفاده قرار گيرد اين حرف درستي است بنابراين بايد با آنها كار كنيم و ديگر اصولگرا و اصلاح طلب نداريم همه اصولگرا هستند.
 
نكته ديگر مخالفت مخالفشان را تندرو مي‌نامند و اسم كار خود را ميانه‌روي مي‌گذارند و در ميانه‌روي اجازه تعامل به خودشان مي‌دهند و اين ميانه‌روي ماحصلش يك بي ايماني يا لامذهبي سياسي مي‌شود كه نداشتن مواضع روشن و داشتن مواضع منحصر به فرد را سبب مي‌شود.
 
بزرگان سیاسی که مواضع خود را با نیازهایشان تغییر می دهند مي‌گويند ملاك مواضع من است و من كار ندارم جريان‌ها يا گروه‌هاي سياسي چگونه‌اند هر چه من مي‌گويم همان است بنابراين من اجازه دارم هر زماني مواضع خود را بر اساس نيازها تغيير دهم.
 
ديگر نيازي به تطبیق مواضع من با مواضع گروه‌ سياسي نيست به هر حال وقتي جريان‌هاي سیاسي جاي خود را به افراد دهند اين اتفاق مي‌افتد و مي‌گويند همه چيز خودم هستم و چيزي وجود ندارد كه شما آن را با من تطبيق دهيد و اين اتفاقات مي‌افتد كه احزاب چهل ساله و چهره‌هاي سياسي كه وابسته به آن هستند حركتي مي‌كنند كه شما به هيچ عنوان تفسير و تعبيري بر آن نداريد.
 
استفاد حزبی از ابزار سیستم تحت مدیریتی خود
 
مثلا با يك شخصيت كاملا دوم خردادي ديدار و او را دعوت به يك فعاليت سياسي مي‌كنند چون شما مرزها و اصول را به هم زديد و نبود مرزهاي مشخص سبب يك آزادي عمل را براي هر كاري و بودن با هر كسي بر سر يك سفره فراهم كرده است و معيار و ملاك دوست و دشمني‌ات هم خودت مي‌شوي يعني هر كس با من نيست ديگر نيست!
 
وقتي رفتار سياسي شخصيت‌هاي سياسي خصوصا افرادي كه طراز اول هستند، نكته برتر اين است كه از ابزاري كه در اختيار دارند استفاده مي‌كنند. يعني آن سيستمي كه آنها مديريت مي‌كنند مورداستفاده حزبي قرار می گیرد.
 
فرصت‌ها را طوري فراهم مي‌كنند كه فقط ياران خود در آن جاي بگيرند و كساني كه با آنها نيستند حذف شوند چون اكثر اين چهره‌هاي سياسي در راس جايي هستند و از آن مكاني كه هستند اين استفاده را مي‌برند براي اينكه قدرت رانت‌شان باعث افزايش لابي‌شان شود چون اگر رانت نباشد نمي‌توانند لابي كنند جمعي را با خود همراه كنند امتياز بدهند و امتياز بگيرند.
 
همين طور كه اين جريان نفوذ دنبال گرفتن امتياز است آن شخصيت‌هاي سياسي هم بدين ترتيب هستند آنها هم براي امتيازگيري از ابزاري كه در اختيار دارند، امتياز مي‌دهند.
 
برهم خوردن آرایش سیاسی مجلس پس از انتخابات 92
 
جريان نفوذ فرصت‌طلب است و اگر چيزي به دست نياورد همراهي نخواهد كرد بنابراين اين آرايش به احتمال زياد با انتخابات رياست جمهوري در مجلس تغيير خواهد يافت چون جريان قدرت ممكن است طوري تغيير يابد كه به شدت اين صحنه آرايي را كه در مجلس رخ داده بر هم بزند.
 
مثلا اگر يك نفر از اصلاح‌طلبان رئيس جمهور شود چه اتفافي مي‌افتد؟ تمام آنهايي كه بدنه اصلاح‌طلبي دارند و مي‌گويند اصولگرا هستند بلافاصله خط خود را جدا مي‌كنند و از آن دولت حمايت مي‌كنند و ديگر با اين ساختارها كه در مجلس طراحي شده به جايي نمي‌رسند اگر از مخالفان اصلاح‌طلبان به قدرت برسد و از ميانه‌روها نباشد مثل فردي از جبهه پايداري به رياست جمهوري برسد مجددا اين شرايط به كلي تغيير خواهد كرد، اگر فردي از ميانه‌روها كه خود ادعا مي‌كند، به رياست جمهوري دست يابد ممكن است اين فضا حفظ شود كه احتمال اين ضعيف است.
 
بنابراين مي‌بينيد كه اين سامانه چون براي يك موضوع خاص و نه اهداف سياسي روشن بلكه براي حفظ قدرت شكل مي‌گيرد به سرعت هم تغيير مي‌يابد.
 
بنابراين آن را نمي‌توان و نبايد تحليل جرياني كرد البته مي‌توان از بدنه‌اي كه تغيير شكل داده تحليل جرياني كرد اما رفتار افراد را نمي‌توان تحليل جرياني كرد.
 
*- ارتباط اين موضوع با عدم وجود احزاب قدرتمند كه فكري هستند و از ابتدا پايه‌چيني كرده‌اند و افراد خود را تربيت كرده باشند، چيست؟
 
قاضي‌زاده: هم نظام قدرت در كشور حزبي نيست و هم حزب قدرتمند وجود ندارد و هر دو اين‌ها بايد باشد البته حزب را به اين معنا قبول ندارم من نگاهي ديگر به تشكل ديني دارم كه در مرزهاي حق، مرزي ندارد يعني اگر كسي عضو آن نباشد به آن رجوع مي‌كند و افراد در تشكل ديني تكليف محورند و در آن معامله شكل نمي‌گيرد جدا كردن اين خيلي سخت‌ مي‌شود يك تشكيلات ديني كه بتواند اين كار را ساماندهي كند به سختي ممكن است كار خود را پيش ببرد.

در حزب قدرتمند برنامه جای افراد انتخاب می شود
 
اما اگر حزب قدرتمندي داشتيم و برنامه‌ها جاي افراد انتخاب مي شدند شاهد كمتر شدن مشكلات بوديم چون الان لابي‌ها براي افراد است و ارتباطي به برنامه‌ها ندارد.
 
در همين جرياني كه براي انتخابات آتي كار مي‌كند چند نفر برنامه روشني براي كشور مبتني بر سياست‌هاي اعلامي مقام معظم رهبري دارند.
 
بعد كه دولت‌ها شكل مي گيرد برنامه‌ ها به وجود مي‌آيد، چند نفر از افراد مشخص شده‌اند كه اين برنامه‌ها را اجرا خواهند كرد بايد گفت هيچ كس.
 
«خبرگزاری دانشجو»- اين اتفاق در مجلس هم افتاد يعني افراد مي‌آمدند به صحنه كه تنها عنوان جبهه‌اي را داشته و مي‌گفتند ما عضو اين جبهه هستيم.
 
قاضي‌زاده: البته جبهه‌ها هم در بين نيروهاي موجود نزديك‌ترين ‌ها به خود را انتخاب كردند.
 

*- يعني نيرويي نداشتند؟
 
قاضي‌زاده: نه يعني اينكه حزبي بگويد قاضي‌زاده تو كانديدا بشو اين اتفاق نيفتاد والا وقتي قاضي‌زاده كانديدا شد جبهه‌هاي مختلف بررسي كردند و ديدند اين را مي‌توانيم جز اردوگاه خود به حساب آوريم.
 
دلایل عدم تمایل چهره های جدی برای حضور در مجلس
 
مشكلي كه براي مجلس داريم اين است كه افت تمايل چهره‌هاي جدي براي حضور در انتخابات مجلس را شاهديم چون بايد از آنها دعوت شود و آورده شوند اما اين اتفاق نمي‌افتد و جريان‌هاي سياسي نگاه مي‌كنند كه چه افرادي حضور يافته‌اند و بر اساس آن اقدام مي‌كنند.
 
اكنون در انتخابات آتي رياست جمهوري هم اين اتفاق مي‌افتد اين كه چه كساني مي‌آيند و ما بر اساس آنها برنامه‌هايمان را تنظيم مي‌كنيم و كسي نمي‌رود ببيند اصلح كيست و او را دعوت كند و طبيعتا اين بار سنگيني است.
 
کدام انسان متدین عاقل زیر بار 75میلیونی می رود؟
 
كدام انسان خداشناس، عاقل، متديني بار 75 ميليون آدم و بار تاريخ بشريت را بر مي‌دارد و اغلب اين شخصيت‌ها مشكلي در زندگي ندارند و در جايي در حال خدمت هستند. اين كه مي گويم عمدتا رخ مي‌دهد و نمي‌گويم همه بدين شكل هستند.
 
*- شايد در ذهن اين گونه شکل بگیرد كه اين شخص محوري به طور اخص در زمان آقاي احمدي‌نژاد شكل گرفته است.

قاضي‌زاده: نه، قبلا هم بودند و حتي خود آقاي هاشمي با توجه به اينكه ماهيت كاملا حزبي داشت تبديل به شخصيت سياسي شد يعني كاركردهاي حزبي افت و فردي رشد كرد و معكوس عمل شد.
 
آقاي خاتمي هم بدين شكل كم كم خود را از احزابي كه از او حمايت كرده بودند جدا كرد و تبديل به يك فرد شد البته درست است كه الان سردمدار جريان اصلاحات است اما يك بعد شخصي و متفاوت براي خود حفظ كرده و اين مشكلي است در كشور ما كه البته بر بحث خوب يا بد بودن اين موضوع ورود نمي‌كنم و مي‌گويم چيزي كه امروز مي‌بينيد عارضه اين نوع رفتار است كه در حال تشديد است و احتمالا در انتخابات رياست جمهوري ادامه پيدا كند.
 
* - شايد برخي اتفاقات كه در مجلس رخ مي‌دهد و مردم كمتر از آن مطلع هستند و بيشتر از قوانيني كه تصويب مي‌شود اطلاع پيدا مي‌كنند و شايد اصحاب رسانه و فعالين سياسي بيشتر از طعم و بوي برخي لابي‌گري‌ها را در مجلس متوجه شوند، در مجلس نهم بيشتر ديده مي‌شود شما چقدر فكر مي‌كنيد اين موضوع براي‌‌ آينده جريان اصولگرايي و كشور خطرناك باشد؟
 
جریان اصولگرایی رفتار منسجم ندارد
 
قاضي‌زاده: من الان قائل به اينكه جريان اصولگرايي در كل رفتار منسجم دارد نيستم الان افراد به شكل شخصي تصميم مي‌گيرند و چون غالبا جريان وجود ندارد اگر داخل مجلس هم جناحي تشكيل مي‌شود بر اساس نزديكي تفكرات است و انتخابات خود فرد است كه اين جناح تشكيل مي‌شود البته اين هم خوب است و هم بد بنابراين رفتار جرياني تحت عنوان جريان اصولگرايي در كلان كشور و در داخل مجلس نمي‌بينم به همين دليل همه مي‌گويند ما اصولگراييم.
 
وقتی همه خود را اصولگرا می دانند/یعنی مجلس دگراندیش ندارد؟
 
اين ناشي از نبود ساختار مشخص و مناسب و عدم مرزهاست كه همه مي‌گويند ما اصولگراييم اين چه حزبي است كه همه داخلش هستند.
 
يعني ما در اين دوره مجلس كسي كه دگرانديش باشد نداريم؟ يا هيچ كسي وابسته به اصلاحات نيست؟ البته من وارد جزئيات موضوع نمي‌شوم چون هر فرد به تنهايي تصميم مي‌گيرد مي شود محل تاثيرپذيري و تاثيرگذاري و لابي شكل مي‌گيرد.
 
لابي چه زماني شكل مي‌گيرد؟ يك موقع شما با يك حزب يا جريان لابي مي‌كنيد كه تفكر جمعي بر آن حاكم است.
 
بعضی نمایندگان ملت درگیر مسائل اقتصادی شده اند
 
اما اينجا چون تفكر تك تك افراد موثر است هم تاثيرپذير مي‌شود و هم تاثيرگذار، اول اين لابي جنبه سياسي دارد يعني براي تصميم سمت‌هاست پس جنبه اقتصادي پيدا مي‌كند چون شما باب آن را باز و اين فرصت را براي گفت‌وگو فراهم كرده‌ايد چون اين جايگاه همان‌طور كه قدرت سياسي دارد تاثيرگذاري در حوزه اقتصادي هم دارد مثل بعضي نمايندگاني كه درگیر مسائل اقتصادي مي‌شوند.
 
* - نكته‌اي كه بعضا خود مردم را هم سردرگم مي‌كند اين است كه پيش از انتخاب هيئت ريسه جلساتي وجود داشت که هر كدام با 200 عضو برگزار مي‌شد و جمع آن از کل مجلس هم فراتر ممی رفت. معنای این تحرکات از سوی برخی نمایندگان چه بود؟
 
زندگی شخصی نماینده مجلس باید شفاف باشد
 
قاضي‌زاده: مرز كه نباشد همين اتفاق مي‌افتد ما يكي از بحث‌هايي كه در انتخابات نمايندگان داريم اين است كه نماينده‌اي كه مي‌آيد بايد شفاف باشد به شكلي كه زندگي شخصي‌اش به چه شكلي است نوع تصميم‌گيري‌اش چگونه است چه جرياني از آن حمايت مي‌كند و با چه چيزي مخالفت مي‌كند؟
 
اين سازوكار انتخاب است كه مشكل دارد اين آدم به مجلس مي‌آيد و چون حق انتخاب دارد به خود اين اجازه را مي‌دهد و بايد حرف‌ها را بشنود و درستش را انتخاب كند و اين نابساماني را شما مي‌بينيد.
 
شايد از اين نظر خوب باشد كه حرف‌هاي دو گروه را گوش كردند و بهترين را انتخاب كردند اين نوع انتخاب كردن بدين معنا جايش در مجلس نيست.
 
مجلس جای تجربه اندوزی سیاسی نیست

 
مجلس جاي تجربه‌آموزي سياسي نيست مجلس جاي تجربه‌آموزي قانون و اجرايي نيست افراد با تجربه در حوزه سياست، اجرا و قانون بايد وارد مجلس شوند افرادي كه شناسنامه شفاف و مواضع روشن و داراي آگاهي‌هاي عميق و بينش سياسي دقيق هستند.
 
بايد كساني كه جريانات و شخصيت‌هاي سياسي را مي‌شناسند به مجلس بيايند نه اينكه به مجلس بيايند و بعد بگويند چه كنيم و حرف‌هاي مختلف را گوش دهيم تا ببينيم كدام درست است.
 
در حوزه سياست عرض مي‌كنم؛ چراكه در حوزه‌هاي تخصصي قانون‌گذاري طبيعتا بايد حرف‌هاي مختلف را گوش داد چون متخصص نيستيم اما كسي به مجلس مي‌آيد بايد در حوزه سياست آدم صاحب نظري باشد و داراي مواضع روشن باشد.
 
* - موافقيد كه اين موضوع در مجلس هفتم و هشتم كمتر به چشم مي خورد؟
 
قاضی زاده: به اين دليل كه پوشش اتفاق افتاده است اين موضوع بيشتر به چشم مي‌خورد يك بخشی از همكاران ما وقتي سابقه سياسي‌شان را رصد كنيد مي‌بينيد كه این افراد در 2 خرداد 76 براي خاتمي كار مي‌كردند در دولت خاتمي مديريت كردند و پست داشتند و در انتخابات 84 با كانديداي اصولگراها نبودند و در 88 هم با كانديداي اصولگراها نبودند.
 
اصلاح طلبان دیروز؛ اصولگرایان امروز
 
اين‌ها اسم خود را اصولگرا مي گذارند اين گروه در دوره‌هاي قبل يا به عنوان اصلاح‌طلب و يا مستقل به مجلس مي‌آمدند و نمي‌گفتند اصولگرا هستيم و يا مي‌گفتند اصلاح‌طلب اصولگرا هستيم اما اين دوره مي‌گويند ما اصولگرا هستيم به همين خاطر موضوع تشديد شده است.
 
* - بحث ضعف قوانين هم در انتخابات نمايندگان بعضا به چشم مي‌خورد؛ شايد يك آشوب ذهني مثلا در بحث اعتبارنامه‌ها براي ما پيش بيايد، جايي كه قانون كمي يا ضعف دارد يا نمي‌داند چه بايد بكند، اينكه افراد مي‌آيند و به خاطر يك اعتراض به همه اعتراض مي‌كنند يعني دست نماينده را باز گذاشته اند.
 
قاضي‌زاده: بخش هاي آيين‌نامه‌اي مجلس اشكالاتي دارد، اما اينكه شما عنوان سياسي خود را تغيير دهيد، ارتباط ندارد خيلي از افراد هستند كه اصلاح‌طلب هستند و در اصلاح‌طلبي هم جدي هستند و كسي به اعتبارنامه‌شان اعتراض نمي‌كند؛ مثل آقاي تابش چه كسي اين دوره يا دوره‌هاي قبل اعتراض كرد.
 
رسما هم نظرش را اعلام مي‌كند و شفاف هم هست و خيلي هم خوب است؛ اين نوع موضع‌گيري بسيار خوب مي باشد كه آدم هم با خودش صادق است و هم احترام دارد و در سمت‌هاي مختلف مجلس انتخاب مي‌شود؛ مثلا در كميسيون تلفيق به وي راي مي‌دهند و نايب رئيس كميسيون تلفيق مي‌شود.
 
مجلسی که اصولگرایانش به یکباره اصلاح طلب می شوند
 
اينكه بخواهيد با يك پنهان‌كاري سياسي استفاده‌اي ببريد و مثلا در انتخابات رياست جمهوري با پيروزي احتمالي كانديداي اصلاح‌طلب به يكباره مجلسي كه اين همه اصولگرا دارد، يك جمعي اصلاح‌طلب مي‌شوند.
 
* - به نظر مي‌رسد در جريان اصولگراها به يك بن‌بست جرياني رسيده‌ايم؛ يعني اينكه تعريفي نيست و يا اگر هست به كف بدنه سياسي ما نرسيده است؟
 
قاضي‌زاده: در يك دوره گذار سياسي هستيم؛ اول انقلاب ليبرال‌ها بودند و جريان طرفدار امام كه دو جريان بودند، منافقين كه حذف شدند پس بين جريان طرفداران امام خط يك و سه يا جناح چپ و راست ايجاد شد.
 
در دوره پس از آن نیز اصولگرا و اصلاح‌طلب به وجود آمد و الان در حال تولد جريان‌هاي جديد هستيم و اصولگرايي و اصلاح‌طلبی اسامي‌شان است اما اين در حال تغيير است.
 
اصولگرايان  و اصلاح‌طلبان و افراد ديگري كه در اين وسط هستند به سه جريان تقسیم می شوند يا ‌آرايش آنها تغيير پيدا مي‌كند.
 
مرزبندی جریانی افراد تغییر پیدا می کند
 
اينكه چه اتفاقي مي‌افتد را نمي‌خواهم پيش‌بيني كنم، اما در حال يك‌گذاري هستيم كه مرزبندي جرياني افراد تغيير پيدا مي‌كند، كما اينكه مرزبندي برخي چهره‌هاي با سابقه اصولگرا با چهره‌هاي اصلاح‌طلب نزديك شده است و خيلي اصولگراها از اصولگرايي دور شده‌اند و بايد آنها را اصلاح‌طلب دانست تا اصولگرا.
 
* - بازيگران اصلي پس از دوران گذار فكر مي‌كنيد چه كساني باشند؟ افرادي خواهند بود كه به نفع انقلاب وارد صحنه شوند و يا براي منافع خودشان وارد صحنه مي‌شوند؟
 
قاضي‌زاده: بستگي دارد موضوع را در چه سطحي تحليل كنيم؛ يك زماني است كه سخت گيرانه با موضوع برخورد مي‌كنيم و ذره‌اي طرف غل و غش دارد و رفتار شرك‌آلود دارد و هم چارچوب نظام را قبول دارد و در ضمن به خودش و حزبش هم فكر مي‌كند.
 
تعداد زيادي به اين شكل هستند نه به اين شكل كه چارچوب نظام و رهبري را قبول نداشته باشند، بلكه چارچوب نظام، ولايت‌فقيه و دشمني با آمريكا را قبول دارند، اما در كنار آن شرايطي را براي خود هم قائلند كه اين مخلصانه نيست.
 
اما خارج از نظام هم نيست يك وقتی سطح تحليل آسان‌گيرانه است اينها تا زماني كه بين منافع خود و نظام تعريف مشتركي داشته باشند در چارچوب نظام باقي مي‌مانند! اما خلاف اين تعريف كنند از چارچوب نظام بيرون مي‌افتند.
 
برخی شخصیت های نظام به دامن دشمن افتادند
 
اينها در معرض اين موضوع قرار دارند همانطور كه در قضيه فتنه شخصيت‌هايي كه درون نظام بودند، نتوانستند در بزنگاه از منافع شخصي خودشان و ديدگاه شخصي خود به نفع نظام بگذرند و در دامن دشمن افتادند.
 
اما خيلي هم گذشتن به مانند آيت‌الله خزعلي كه فرزندان خود را به دست خود راند؛ يعني از دو طرف چهره داشتيم كه برخي توانستند از فرزندان خود به خاطر نظام و زماني كه نظام نياز داشته، دست بكشند و برخي نتوانستند؛ اينها در معرض اين خطر هستند و حرف ما اين است كه افرادي كه در معرض خطر هستند نبايد علمداران جدي باشند.
 
اما به هر حال نبايد آنها را حذف كرد و بايد از آنها استفاده كرد؛ چرا كه گروه و مخاطباني دارند و حرف شان محترم و قابل شنيدن است و بعد ظرفيت‌هايي براي حضور اينها تعريف مي شود؛ چرا كه منشا خدمت هستند و خدمت هايشان قطعا بيشتر از خيانت‌هايشان است.
 
مثلا دولت خدمات زيادي انجام داده، هر چند نقصاني هم دارد. وقتي رياست مجلس و شهردار تهران را هم تحليل مي‌كنيم همين طور است، آقاي قاليباف در پاوه بوده و به عنوان فرمانده جنگ و در نيروي هوايي سپاه فعاليت داشته و خدمات زيادي در شهرداري كرده است كه بايد اين خدمات را ديد، حال ممكن است برخي رفتارهاي سياسي‌شان را قبول نداشته باشيم و بگوييم اينها به نوعي تيم خودشان را هم مي‌بينند تا جايي مهم است كه وقتي نظام و ولايت نياز دارد من اين از خودگذشتگي را از خود نشان دهم و هر كسي نتواند اين جا ترمز كند، بيرون مي‌افتد و خودش خود را جدا مي‌كند.
 
* - اين جريان نفوذي چه ارتباطي با جريان اصلاح‌طلبان دارد؟
 
قاضي‌زاده: اين‌ها جريان نفوذ اصلاح‌طلبان در اصولگراها هستند.
 
* - حرف‌هايي كه اكنون از اردوگاه اصلاح‌طلبي زده مي‌شود، تماما صبحت از ناكارآمدي دولت و مجلس اصولگراست؟
 
راهبرد سه گانه اصلاح طلبان
 
قاضي‌زاده: اصلاح‌طلبان راهبرد 3 گانه تعريف كرده‌اند؛ يك بخش فشار به نظام در راستاي فشار خارجي و تهديد امنيتي است؛ نوع روابط ما با همسايه‌ها مثل عربستان و تركيه مسائل اقتصادي داخلي و فشار به نظام براي كوتاه آمدن نظام است و سطح چانه زني‌شان هم به نوعي است كه اگر به خودشان ختم نشد يك گروه ميانه‌رو را به قدرت برسانند؛ چرا كه اگر آنها به قدرت برسند انگار آنها رسيده‌اند.
 
اصلاح طلبان به محض رسیدن به قدرت حرف هایشان یکی می شود
 
كافيست اصلاح طلبان به قدرت برسند تا بازوهاي خود را جمع كنند و همه حرف‌هايي كه زده مي‌شود را يكي مي‌کنند؛ مثل عبدالله نوري، موسوي خوئيني‌ها يا خاتمي و امثالهم يك گروه اينها هستند.
 
غير از كساني كه معاند شدند و از نظام خارج شدند مثل گنجي، مهاجراني يا موسوي و كروبي يك گروه ميانه هستند كه شبه كارگزاراني‌ها و كساني كه اطراف هاشمي هستند، اينها نگاه‌شان اين است كه مي‌توانيم كشور را اداره كنيم و اين ظرفيت را هم داريم.
 
شعارشان اين است كه اصولگراها روابط خارجي را بر هم زدند و زندگي مردم را سخت كرده‌اند و ما مظهر اعتداليم و تنش‌زداييم و بايد در روابط هسته‌اي تخفيف دهيم و بر اين لبه كار مي‌كنند در لبه‌اي كه بايد با دنيا، عربستان، تركيه، اروپا و آمريكا تعامل كنيم و روابط‌مان به هم نخورد و مسائل داخلي را حل كنيم چه كار داريم به اين كارها كار مي‌كنند.
 
مواضع کارگزاران با نظام متفاوت است
 
لبه‌اي كه مواضع‌شان با مواضع اصلي نظام متفاوت است به دليل اينكه مسائل نظام در بحث انرژي هسته‌اي و تحريم‌ها روشن است و اينها بيرون از اين حرف مي‌زنند و مي‌خواهند با اين نگاه كار را پيش ببرند.
 
اما گروهي ديگر هستند كه در مركز آن صادق زيباكلام قرار دارد و يا مصاحبه‌اي كه داريوش قنبري و خباز كرد اينها مي‌گويند بايد با چهره اصولگراي معتدل به توافق برسيم و در قدرت با او سهيم شويم.
 
اصولگراي معتدل يعني شخصي كه مواضع اصلي نظام را قبول دارد، ممكن است تاكتيكش متفاوت باشد؛ چهره‌هايي مثل لاريجاني، ‌رضايي و قاليباف مواضع نظام را در انرژي اتمي و مسئله تحريم‌ها و مسئله رابطه با آمريكا ر اقبول دارند و ممكن است تاكتيك‌ها و روش‌هايشان با دولت فعلي متفاوت باشد؛ مي‌گويند ما اين گفتمان را پذيرفته‌ايم و خودمان را به آنها نزديك مي‌كنيم و بخشي از قدرت را مي‌گيريم اگر دقت كرده باشيد بخشي از اصلاح‌طلبان در اين دولت به قدرت برگشتند و اين در راستاي همين بوده است.
 
در مجلس نهم به صورت گسترده تري اين كار را انجام دادند؛ يعني ماهيتا اصلاح‌طلب هستند، اما ميدان بازي و افراد را پذيرفته‌اند تا در يك رابطه رفت و برگشتي بخشي از قدرت بگيرند و در عوض به آن شخصيتي كه به آنها كمك مي‌كند، كمك كنند و اين در عمده شخصيت‌هاي سياسي ما ديده مي‌شود.
 
* - فكر مي‌كنيد اين جريان بتواند در انتخابات دوره بعدي موفق ظاهر شود؟ تئوری وحدت ملی را چه کسانی طرح کردند؟
 
قاضي‌زاده: تئوري وحدت ملي كه توسط اصولگرايان بيان شده، توسط اصولگراياني ارائه شد كه جايگاه تشكلي خود را نزد مردم از دست دادند و براي بازسازي اردوگاه‌شان نياز به جمعيت بيشتر داشتند.
 
اين تئوري بيان شد تا آن بخش از اصلاح‌طلبان كه مي‌خواهند در ميدان بازي حضور داشته باشند را به خود جذب كنند و با خود همراه كنند.
 
* - فكر مي‌كنيد در آينده سياسي و دوران انتخابات مشخصا نقش دولت چه خواهد بود؛ چون برخي اطرافيان دولت صداي اين را سر مي‌دهند كه اصولگرايان براي ما كاري نكردند ما خودمان يك فرد بوديم و مردم راي دادند و به اصولگرايي ارتباطي نداشت؟ اينها چه نقشي را بازي خواهند كرد؟
 
قاضي‌زاده: شخصيت‌هاي سياسي كه در بطن قدرت هستند و جايگاه و ابزاري دارند مثل اشخاص هيئت رئيسه كه تريبون و تلويزيون و  افراد ذي‌نفوذ در دولت، چون وزرا به آنها نياز دارند تابع نظرشان هستند.
 
در دولت رئيس جمهور به طريق اولي اين قدرت را دارد و شهردار تهران هم به همين ترتيب.طبيعتا چون شخص محوري شده و اينها هم ابزار قدرت در اختيار دارند كه تريبون و نفوذ براي آنها توليد مي‌كند، محل تاثير هستند.
 
شما نمي‌توانيد بگوييد دولت بي‌نقص خواهد بود در انتخابات اينكه نقش چه ميزان است بستگي به تحولات آينده دارد.
 
چهره های جدید در انتخابات آتی به قدرت می رسند
 
* - شما چه پيش‌بيني مي‌كنيد؟
 
قاضي‌زاده: ما شاهد به قدرت رسيدن چهره‌هاي جديدي خواهيم بود.
 
* - رابطه برخي لابي‌گري‌ها همواره براي قشر دانشجو دغدغه بوده است؟
 
قاضي‌زاده: ايمان مردم ما خيلي قوي است و حتي افرادي كه ظاهر ديني ندارند اين انقلاب و مملكت را دوست دارند و خائن كم پيدا مي‌شود مردم به اصلاحات تا زماني رجوع داشتند كه تصور مي‌كردند در دايره نظرات امام كار مي‌كنند و وقتي ديدند از اين دايره خارج شدند به آن پشت كردند؛ چرا كه هفت انتخابات پي‌درپ شكست خوردند.
 

اصولگرایان در چارچوب اصول مقبول مردم هستند/فتنه همچنان ادامه دارد
 
اگر همين اتفاق را كه اصلاح‌طلبان رقم زدند اصولگرايان رقم بزنند، مردم اين اتفاق را براي اصولگرايان هم رقم خواهند زد، البته تا وقتي به عنوان اصولگرا قبول دارند كه در چارچوب اصول ببينند.
 
كشور با مشكلات زيادي روبه‌رو خواهد بود؛ چرا كه فتنه همچنان ادامه دارد و آمريكايي‌ها مي‌دانند بحث مرگ و زندگي براي اسرائيل مطرح است مردم ما را در بزنگاه‌ها مشاهده مي‌كنند و بستگي دارد چه رفتاري از خود نشان دهيم كه باعث خسته شدن مردم شویم و دعواي بيهوده به راه بیندازيم به همين دليل پيش‌بيني مي‌كنم چهره‌هاي جديدي خواهيم داشت.
 
* - برخي درگيري‌هاي بين مجلس و دولت را در همين راستا تعريف مي‌كنيد؟
 
دلزدگی مردم از سیاسیونی که به خود و گروهشان می اندیشند
 
قاضي‌زاده: مي‌بينم كه اين درگيري ها منجر به دلزدگي مردم از شخصيت‌هاي سياسي موجود مي‌شود كه به خود و گروه و تيم‌شان فكر مي‌كنند و نه به مردم و مشكلات مردم و خون شهدا و اسلام؛ چرا كه اگر كسي به خون شهدا فكر ‌كند، صبورتر رفتار مي كند.
 
آدم حسابي‌ها نمي‌آيند بار 75 ميليون نفر را از زمين بلند كنند وقتي فرد خود را به اين طرف و آن طرف مي‌زند؛ يعني قدرت طلب است و مردم اين را خوب مي‌فهمند  ومردم رفتار قدرت‌طلبانه از سوي فرد را نمي‌پذيرند.
 
دلایل عدم رجوع مردم به هاشمی
 
* - حتي اگر قوي باشد؟ 
 
قاضي‌زاده: آقاي هاشمي شخصيت بسيار قوي در حوزه سياسي اجرايي كشور است، كدام يك از اين شخصيت‌ها سابقه هاشمي را دارند و يا انگشت كوچك آقا هاشمي هستند، مردم وي را به عنوان شخصيت قوي قبول دارند، اما چرا به وي رجوع نمي‌كنند.
 
به اعتقاد من نگاه عمومي مردم در تقوا و اخلاص در خدمت است و دليل محبوبيت احمدي‌نژاد در دولت نهم اين بود نه كارهايي كه كرد.
 
دولت خود را اصولگرا نمی داند، مجلس هم معلوم نیست اصولگرا باشد
 
* - فكر مي‌كنيد مجلس و دولت به عنوان اصولگرا آينده‌اي را رقم خواهد زد؟
 
قاضي‌زاده: دولت كه خود را اصول گرا نمي‌داند مجلس هم معلوم نيست اصولگرا هست يا نيست؛ پس اين حرف را نگوييد.
 
ناکارآمدی دولت را به حساب اصولگرایان نگذارید
 
* - حداقل اسم اصولگرايي را كه يدك مي‌كشند؟
 
قاضي‌زاده: چه دليلي دارد به مردم آدرس غلط دهيم و بعد بگوييم اصولگرايان ناكارآمدند.
 
وقتي دولت مي‌گويد اصولگرا نيست، چه اصراري داريم بگوييم اصولگراست كه بعد ناكارآمدي دولت را به حساب اصولگرايان بگذاريم يا وقتي تركيب اصولگرايان مجلس مشخص نيست چه اصراري داريم بگوييم مجلس اصولگراست كه بعد اگر لابي و زد و بند ديديد، بگوييد اصولگرايان اهل اين كارها هستند.
 
* - يعني اصولگرا دانستن مجلس هم يك نوع….؟
 
قاضي‌زاده: اول ثابت كنيم اصولگرا هست يا نه، اگر بحث اسلام است كه هر كسي كه شهادتين گويد، مسلمان است.
 
سابقه سياسي و كاركردهاي اين 290 نماينده را بايد بررسي كرد كه با چه كساني بودند و به چه شكلي بودند، بعد ببينيم اصولگرا هستند يا نه؛ مثلا كسي كه از فعالين ستاد انتخاباتي كروبي بود و الان در مجلس هست و مي‌گويد اصولگرا هستم بايد او را اصولگرا بدانيد يا در اوج فتنه قبل ستاد اصولگرايان طرفدار موسوي را تاسيس كرده و براي موسوي كار كرده بايد اصولگرا بدانيم؟
 
ما نمي‌گوييم حق حيات ندارد، مي‌گوييم يا با واژه اصولگرايي خداحافظي كنيم يا اگر مي‌گوييم اصولگرا بايد ثابت شود؛ چرا كه يك ضوابطي دارد و دولت هم مي‌گويد اصولگرا نيست و اصولگرايان به من ظلم كرده‌اند.

* - پس بايد سوال را عوض كنيم دولت دهم و مجلس نهم، اصولگرايان را به جايي مي‌رسانند كه مردم از آنها رويگردان شوند؟
 
مردم از اصولگرایان به دامن اصلاح طلبان نمی روند/اگر فتنه نبود، رئیس جمهور بعدی قطعا اصلاح طلب بود
 
قاضي‌زاده: مردم از اصولگرايان عدول نمي‌كنند كه به دامان اصلاح‌طلبان بروند، بخصوص با فتنه اين اتفاق نخواهد افتاد فتنه از اين نظر نعمت بود؛ چرا كه اگر اتفاق نمي‌افتاد مي‌گفتم رئيس جمهور بعدي قطعا اصلاح‌طلب است، ولي فتنه باعث شد اصلاح‌طلبان ماهيت اصلي خود را در محبوب‌ترين چهره خود كه ميرحسين موسوي نخست‌وزير دوران امام بود نشان دهند.
 
وقتی نخست وزیر دوران جنگ رفتارش با آمریکایی ها یکی شد كه حتي كسي كه با امام كار كرده و نخست‌وزير دوران جنگ بوده است در انتها رفتارش با آمريكايي‌ها يكي مي‌شود؛ پس برگشت از اصولگرايان به سمت به كسي مهم است يا در داخل خود اصولگرايي اگر دو گروه شوند مردم به آن سمت مي‌روند كه به آرمان‌ها و ارزش‌هاي نظام نزديك‌تر است.
 
* - حتي با تبليغات فراوان كه عليه اين جريان مي شود؟
 
برای مردم دین مهمتر از معیشت است
 
قاضي‌زاده: بله اگر مردم مي‌خواهند از نظام عدول كنند، جلوتر از اينها اين كار را مي‌كردند؛ چيزي كه برايشان مهم است اسلام است هر كسي را به پياده‌سازي دين در قول و عمل نزديك ببينند به او رجوع مي‌كند، البته معيشت براي‌شان مهم است، ولي دين مهم است.
 
وقتي در اين چارچوب افراد را هم طراز ديدند به دنبال برنامه‌هاي معيشت افرادي مي روند، اگر كار را به اين نقطه رسانيم كه مردم ما را از نظام ندادند حتما ما را كنار مي‌گذارند.
 
اميدوارم كار مجلس نهم و دولت دهم آنجا نكشد كه مردم ما را هم راستاي نظام ندانند، من نسبت به مجلس نهم با تمام اختلاف‌نظرهايي كه با دوستان هست بدبين نيستم و مجموعه اقدامات‌شان را در چارچوب نظام مي‌بينم؛ چرا كه شعارها و مباني ما را قبول دارند، ارزش‌ها و سياست‌هاي اقتصادي مناسب براي معيشت مردم را قبول دارند و حتي اصلاح‌طلباني كه به مجلس آمده‌اند و اسم‌شان را اصولگرا گذاشته‌اند را نيز در ظاهر داستان قبول دارند؛ بنابراين ممكن است برخي رفتارهايي كه بوي فساد از آن مي‌آيد را ببينيم، اما اينكه در كلان با نظام به مشكل داشته باشند، نيست.
 
در دولت را هم اين را نمي‌بينم. قدرت‌ ها هضم نظام و گستردگي نظام به حدي هست كه اين مقدار نوسان را هضم كند.
 
به هر حال وقتي دموكراسي را قبول كرديم اين از عوارض و لوازم آن است و جامعه و سياسيون باید رشد كنند، چون هنوز به آن آرمان‌ شهر و انتخاب افراد امام زماني خيلي فاصله داريم برايم روشن نيست كه مردم بتوانند افراد امام زماني انتخاب كنند و خود امام زمان بايد بيايد تا افراد امام زماني انتخاب كند.
 
ماحصل 30 سال زد و خورد سیاسی همین شخصیت های سیاسی است
 
داشته‌هاي نظام ما همين است؛ 30 سال نوسان و زد و خوردهاي سياسي باعث شده ماحصلش اين شخصيت‌ها شود.
 
* - دستمان كمي خالي به نظر مي‌رسد؟
 
قاضي‌زاده: نمي‌خواهم بگويم دستمان خالي است يا پر، بايد با همين‌ها نظام را پيش ببريم پيش‌بيني آقا اين است كه نسل‌هاي بعدي بهتر از اين نسل است و بايد همين طور باشد به هر حال به ظهور نزديك مي‌شويم و بايد با اين داشته‌ها كشور را پيش ببريم و دعواهاي آنها را جدي نگيريم و كار خود را براي نظام و اسلام و انقلاب انجام دهيم؛ بگذاريد آنها همديگر را خوب بزنند، داشته‌هاي ما همين است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس