دبیرکل جبهه پایداری گفت: نوشتن نامه بی‌بسم‌الله، نامه بی‌سلام و والسلام، کار بدی است، از هر که باشد؛ باید التزام به ولایت در عمل نشان داده شود و اگر نباشد، خود این انحراف است.

به گزارش مشرق ، آقاتهرانی در سال 1384 به دعوت احمدی‌نژاد معلم اخلاق هیئت دولت شد؛ پس از آن در دوره دهم هیئت دولت نیز به دعوت احمدی‌نژاد بار دیگر در درس اخلاق دولت شرکت کرد؛ حجت‌الاسلام آقاتهرانی همچنین دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی است که 6 مرداد ماه 1390 رسماً با حضور آیت‌الله مصباح‌یزدی اعلام موجودیت کرد، وی در مجلس نهم نیز به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.

در ادامه گفت و گوی فارس با مرتضی آقاتهرانی را ملاحظه می کنید :


  تلخ و شیرین‌های انتخابات مجلس نهم از نظر شما چیست؟

اگر اصولگراها بیشتر با یکدیگر صحبت می‌کردند به توافقات بهتری می‌رسیدند، البته ما جلسات مختلفی با افرادی که در اصول با ما همراهی می‌کنند برگزار کردیم و اینکه موفق شدیم یا نشدیم به نوع نشست‌ها و دیدگاه‌ها بستگی دارد ولی نمی‌دانم به چه دلیل بحث‌هایی از سوی افرادی همچون آقای بادامچیان که تجربه سیاسی بالایی دارد مطرح می‌شود، البته شاید در نقل قول‌ها اشتباهی رخ داده باشد؛ چراکه این‌گونه سخنان از ایشان توقّع نیست.

البته انتخابات مجلس نهم خوب بود؛ تلخی‌ انتخابات گذشته این بود که گاهی اوقات برخی از افراد طرف مقابل را خراب می‌کردند که امر شایسته‌ای نبود و نباید بین اصولگراها این حالت‌ها به وجود آید، رقابت باید رقابت سالم باشد و ادب و احترام یکدیگر را باید حفظ کرد.

اختلاف سلایق و تفاوت‌های فردی وجود دارد و گروه‌ها مختلف هستند، اما نباید یکدیگر را خراب کنیم و نسبت به یکدیگر کارهای پست انجام دهیم؛ وقتی همه اخلاق را رعایت کنند بسیار عالی می‌شود، چراکه دیگر جنگی وجود ندارد.

در واقع زدن دیگران به این معنی است که من همه چی هستم و دیگران نه یعنی به نوعی ادعای خدایی کردن که این مطلوب نیست.

  نوع حضور جبهه پایداری در انتخابات مجلس نهم، مبنای شکل‌گیری و ناگفته‌هایی از نوع ارتباط آیت‌الله مصباح با این جبهه را بیان فرمایید.

درباره اصل حضور جبهه پایداری به چند حادثه قبل از انتخابات که تقریباً با فتنه شروع شد باز می‌گردم؛ در دوران فتنه همراه با عده‌ای از نمایندگان مجلس احساس شد که اشتباهاتی حتی در بین خواص خودی در حال شکل‌گیری است.

* بصیرت‌دهی اساس تشکیل جبهه پایداری است

مقام معظم رهبری همانند دیده‌بانی هستند که از محل مرتفعی نگاه می‌کنند؛ ممکن است مسائلی که به نظر ما مهم نیست، به نظر ایشان مهم باشد و مواردی که از نظر ما مهم است از نظر ایشان مهم نباشد و این طبیعی است چراکه ایشان از بالا رصد می‌کنند؛ در این صورت نباید به یکدیگر پرخاش کرد و درگیر شد؛ بلکه باید بر این باور بود که حرف ایشان اصل است حتی اگر با نظر ما هم مخالف باشد.

رهبر معظم انقلاب در بیانات خود خطاب به خواص گفتند که شفاف بگویید، علنی بگویید؛ ممکن است نظر برخی خواص این باشد که حرف نزنند اما حضرت آقا اینگونه خواستند؛ نشست و برخواست ما بیشتر با خواص بود، مجلسی‌ها نیز جزو خواص هستند و منظور از خواص فقط دولت نیست؛ درک افراد متفاوت است ولی بنده به عنوان یک بچه حزب‌اللهی معتقدم همانند جبهه وقتی فرمانده حرف آخر را می‌زند دیگر نباید روی حرف ایشان حرف زد.

وقتی فرمانده حرفی را گفت دیگر نباید بحث کرد؛ قبل از آن می‌توان مشاوره داد، اما وقتی ایشان به نتیجه رسید دیگر نباید روی آن حرف زد؛ در آن زمان جلساتی بین نمایندگانی که بهتر به حرف‌های آقا عمل می‌کنند برگزار شد، خدمت آقا که مشرف شدیم حرف اصلی ایشان این بود که در تاریکی‌ها نورافکن بی‌اندازید و بصیرت‌دهی کنید؛ در واقع این مسئله‌ای است که همه به آن نیاز داریم.



*ناگفته‌های حجت‌الاسلام آقاتهرانی از آیت‌الله مصباح در تشکیل جبهه پایداری

هر فردی باید بصیرت پیدا کرده و تلاش کند روز به روز بر بصیرتش افزوده شود، مقام معظم رهبری نیز همین مسئله را مطرح کردند؛ بعد از آن بود که دوستان نشست‌های خاصی را برگزار کردند؛ عده‌ای از داخل مجلس و عده‌ای نیز از بیرون ملحق شدند و آرام‌آرام طی جلساتی خدمت آیت‌الله یزدی، آیت‌الله مصباح و آیت‌الله خوشوقت می‌رفتیم که آیت‌الله مصباح قبل از انتخابات مجلس نهم گفت چرا اعلام موضع نمی‌کنید تا عده‌ای که مثل شما فکر می‌کنند با شما هم مسیر شوند.

یادم هست در جلسه‌ای آیت‌الله مصباح درخصوص تنظیم و تهیه اساسنامه‌ای تاکید داشت و گفت الان تعقل، تعبد و عدالت بر محور ولایت را شروع کنید و از کمی افراد نترسید؛ همین مسئله که مطرح شد بسیاری از نمایندگان و دوستان دیگر به ویژه جوانان اعلام آمادگی کردند و در ترغیب و تشویق کردن ما مؤثر بودند.

البته ما گاهی می‌ترسیدیم از اینکه مبادا حضرت آقا این حرکت‌ها را نپسندند و نخواهند از این رو حواسمان بسیار جمع بود که ایشان چه می‌گویند؛ اگر در صحبت‌های ایشان یک دفعه کدی را دادند ما دقیقاً از ایشان تبعیت کنیم و چیز دیگری مطرح نباشد، حتی خود پایداری نیز در آن صورت برای ما مطرح نبود.

  نگرانی شما درباره نوع رفتار بود یا اصل تشکیل جبهه؟

نسبت به اصل تشکیل جبهه خیلی زود متوجه شدیم که مقام معظم رهبری حساسیتی ندارند؛ برای اینکه یک نوع تشکل است تا دوستان به صورت تشکیلاتی کار کنند و منظم جلو بروند.

  در خصوص برخی شایعات درباره نظر مقام معظم رهبری درباره جبهه پایداری در دیدار با آیت‌الله مصباح چه نظری دارید؟

جالب است که آن یک جلسه سری بین مقام معظم رهبری و آیت‌الله مصباح بود و بر همین اساس آیت‌الله مصباح گفتند نمی‌خواهم بگویم که چه شده است؛ ایشان هیچ‌جا نگفته‌اند چه شده و عده‌ای که این موارد را مطرح می‌کنند از غیب خبر دارند.

آیت‌الله مصباح بارها تأکید کردند که اصلاً این مسئله را نگفته‌ام و بنا هم ندارم بگویم؛ حتی به بنده هم از آن دیدار چیزی نگفتند؛ البته من هم نمی‌پرسیدم و می‌گفتم اگر صلاح بدانند آن را مطرح می‌کنند؛ گاهی اوقات بین بزرگان جلساتی است که می‌خواهند در مجلس امانت حفظ شود و دلیل ندارد که آدم بخواهد کنکاش کند که چه اتفاقی افتاده است.

بد نیست در روزنامه‌های گذشته نگاهی داشته باشیم که چه کسانی این موضوع را مطرح کردند و بعد هم گفتند که یک آدم موثق به آنها گفته است؛ در یک جلسه‌ دو نفره که خصوصی است آن آدم موثق کیست؟ حضرت آقا در گوش شما فرموده‌اند یا آیت‌الله مصباح؟ از این رو چنین مواردی کارهای قشنگی نیست.

*جلسات جبهه پایداری با آیت‌الله خوشوقت و آیت‌الله مصباح یزدی

وقتی کار جبهه پایداری شروع شد جلساتی را خدمت آیت‌الله مصباح، آیت‌الله خوشوقت و آقایان دیگر داشتیم که بسیار مفید بود و شکل اصلی جبهه خود را پیدا می‌کرد و این گذشته از صحبت‌های مقام ولایت بود که ما تعقیب می‌کردیم؛ شعار پایداری برگرفته از صحبت‌های مقام معظم رهبری در 14 خرداد سال قبل در حرم امام(ره) بود از این رو ما می‌خواستیم این راه را ادامه دهیم؛ اما یک‌سری از نکات وجود داشت ما پولی نداشتیم و حزب یا گروهی هم نبودیم که پیش از این یارگیری کرده باشیم، بلکه تازه می‌خواستیم شروع کنیم و این چگونه صورت می‌گیرد؟

  برخی می‌گفتند آقای محصولی هم از خمس مالش پول داده است؟

محصولی می‌گفت همان‌هایی که این مسئله را بیان می‌کنند شاهدند که خمسم را چند سال پیش به دفتر آقا تحویل دادم؛ متأسفانه برخی این مطالب را بیان می‌کنند که آدم از آنها توقع ندارد، برخی هر چیزی را به هر فردی نسبت می‌دهند مثلاً کسی که در جامعه آدم پشت سرش نماز می‌خواند، او هم از این حرف‌ها می‌زند و این‌ها همه درس است.

آیت‌الله مصباح در جلساتی که داشتیم تشبیهی داشتند مبنی بر اینکه در دفاع مقدس تعداد افراد و تجهیزات کم بود در حالی که تجهیزات دشمن کماً و کیفاً عالی‌تر بود، 160 کشور جمع شده بودند و یک هدف داشتند تا ما را به زمین بزنند و واقعا اگر به آن می‌رسیدند ایران تقسیم می‌شد اما نتوانستند؛ چرا تصور می‌شود خداوند فقط در جبهه، جنگ و جهاد وجود دارد؟‌ خداوند در دانشگاه، بازار و در وادی سیاست هم می‌تواند حضور داشته باشد.

  نظر آیت‌الله مصباح درباره اعضا به چه شکل بود؟

آن زمان تلاشمان این بود که تحقیقات روی نامزدها صورت گیرد؛ همه گروه‌ها هرکسی را که می‌خواهند معرفی و کار شورای نگهبان نیز تمام شود و قبول و رد آن معلوم شود، سپس ببینیم بین آنها چه کسی اصلح است و از بین آنهایی که به نظر ما آمد بهترین هستند 30 نفر را برای تهران انتخاب کردیم.

*آیت‌الله مصباح راجع به 30 نفر لیست تهران نظر دادند

  آیت‌الله مصباح هم نظر دادند؟

راجع به تهران بله ولی راجع به شهرستان‌های دیگر خیر؛ در تهران 30 نفر انتخاب کردیم و خود بنده خدمت آیت‌الله مصباح بردم، آیت‌الله خوشوقت هم لیست را دیدند؛ یکی از مواردی که ما در جبهه پایداری از همان ابتدا به آن مقید بودیم و الان هم در نوشتن اساسنامه روی آن ایستاده‌ایم این است که یک شورای فقها داشته باشیم تا آنها به مصوبات و کارهایی که می‌خواهیم انجام دهیم در بزنگاه‌ها و سرپیچ‌ها نگاه کرده و با نظارت درست آنها باشد که هم در وادی سیاست و هم در تشخیص مبانی اسلامی قوی باشند.

*تشکیل شورای فقهی در جبهه پایداری

  این شورا چه کسانی بودند؟

آن زمان آیت‌الله خوشوقت، و آیت‌الله مصباح و اینک یک روحانی بزرگوار دیگری را به این شورا اضافه خواهیم کرد.

  این شورا در حال حاضر هم هستند؟

جبهه پایداری یک اساسنامه، مرامنامه و اصولی می‌خواست؛ برای مثال اگر کسی می‌خواهد جزء پایداری باشد باید بداند ما چه می‌گوییم؟ در زمان انتخابات مجلس وقت این کار را نداشتیم و باید خیلی زود وارد معرکه می‌شدیم؛ از این رو با توجه به صحبت‌هایی که حضرت آقا داشتند و می‌خواستیم صحبت‌های حضرت آقا حتی‌المقدور پیاده شود، مجبور بودیم کار را به سرعت شروع کنیم.

در آن زمان یک عده اعتماد کردند و آمدند اما بعد از آن در پی این بودیم که اساسنامه را تدوین کنیم؛ در حال حاضر اساسنامه تهیه و در حالت نهایی شدن است.

  آیا برای جبهه پایداری مجوز هم می‌گیرید؟

اگر قانون به ما اجازه داد به شکل تشکل عمل کنیم، به همین صورت عمل خواهیم کرد و به دنبال مجوز نمی‌رویم، اما اگر ببینیم خلاف قانون است و قانون به ما اجازه نمی‌دهد، نام جبهه را ثبت خواهیم کرد.

  انتخاب نام جبهه به دلیل پیشینه تشکلی بود یا احساس می‌کردید جبهه‌ای در برابر جبهه دیگر است؟

احساس می‌کردیم یک عده ولایی بودند و با عنوان ولایت آمدند اما بر ولایت پایداری نکردند پس ما بر آن پایداری کنیم، یعنی اصل اصیلی که همه آن را مطرح می‌کنیم؛ هیچ گروه، حزب و فردی در عرصه سیاسی در ایران نیست و اگر هم هست در حال حاضر دیگر وجود خارجی ندارد که بگوید ما ولایت فقیه را قبول نداریم.

آقای کواکبیان که دوم خردادی است در مجلس می‌گفت ما ولایت را قبول داریم اصلاح‌طلبان نیز قبول دارند و اصولگرایان در هر طیفی که هستند ولایت را قبول دارند از این رو باید پای آن بایستیم؛ می‌گوییم کشور ولایی و متعلق به امام زمان(عج) است نایب امام زمان(عج) در دوران غیبت ولایت فقیه است پس باید پای این عقیده بایستیم چراکه این جزء اعتقادات ما است؛ شیعیان در کشور ما و حتی کسانی که شیعه هم نیستند ولایت را قبول دارند و منکر ولایت نیستند وقتی این وجه مشترک همه ما هست باید پای آن بایستیم.

*شرایط نماینده اصلح

  با توجه به اینکه یکی از محورهای انتخاب اصلح این است که در برابر فتنه ساکت نباشند شرایط نماینده اصلح را بفرمائید.

از بچگی به یاد دارم که حضرت امام(ره) در هر انتخاباتی می‌فرمودند اصلح را انتخاب کنید و به مجلس بفرستید از این رو باید دید اصلح کیست؛ برخی از شرایط انتخاب اصلح در قانون اساسی، آیین‌نامه وزارت کشور و شورای نگهبان است و برخی از این شرایط نیز در صحبت‌های امام (ره) و مقام معظم رهبری بیان می‌شود و  مقام معظم رهبری در حال حاضر به روز صحبت می‌کنند؛ ایشان چند وجه افتراق گذاشته بودند که ساکت نبودن در فتنه و متصل نبودن به کانون‌های قدرت و ثروت که باید اینها را به عنوان یک اصل مدنظر قرار داد.

  امکان دارد جبهه پایداری در یک جایی نسبی حساب کرده باشد و عده‌ای از ساکتین جزو جبهه پایداری باشند؟

ادعای عصمت که نمی‌کنیم، و نباید هم داشته باشیم، ممکن است در انتخاب اشتباه هم کرده باشیم، اما در هر حال، دنبال این هستیم که بهترین را برگزینیم.

  برخی در مقابل می‌گویند کاسبین فتنه به میدان آمده‌اند و از کلمه ساکتین فتنه کاسبی می‌کنند معلوم نیست این تئوری از کدام کره نازل شده است؛ نظرتان در این باره چیست؟

این موضوع را حضرت آقا مفصل جواب دادند؛ این روایت در نهج البلاغه است که در فتنه مثل بچه شتر باش که نه سینه دارد که شیر بدهد و نه کمر دارد که بار بدهد و آقا به خوبی در آنجا آن را تبیین کردند؛ رهبر انقلاب این عذر را به هیچ وجه نپذیرفتند که ساکت باشیم؛ در زمان امام علی (ع) ابوموسی اشعری که ساکت بود گفت من نه در جنگ جمل می‌آیم و نه با عایشه علیه امام علی(ع) و نه با طلحه و زبیر می‌جنگم و نه با امام علی(ع)، عمار و مالک علیه معاویه و عمر و عاص می‌جنگم؛ می‌خواهم ساکت بمانم و ذکر و قرآنم را بخوانم؛ آیا چنین کسی نزد امیرالمؤمنین(ع) انسان معتبری است؟ فکر می‌کنید حضرت علی(ع) چنین آدمی را قبول دارند؟

اینکه می‌گویند این عبارت از کجا آمده باید گفت اصل آن را مقام معظم رهبری مطرح کردند؛ چون دوستان ما بیشتر به دنبال این بودند که حضرت آقا کجا کد می‌دهند و چه می‌گویند ما حواسمان جمع بود و حساسیت داشتیم هنوز هم به همین شکل است.

  برخی از مردم معتقدند فضا غبارآلود شده است و اینکه می‌شود دو جبهه حق برابر یکدیگر قرار می‌گیرند؟

دو جبهه حق در برابر یکدیگر قرار نمی‌گیرند؛ در حال حاضر دو گروه اصولگرا وجود دارند اما بعضی از سؤالات مطرح است که باید به آنها پاسخ داده شود؛ مثلا وقتی حضرت آقا نسبت به چیزی حساسیت داشتند ما هم باید حساسیت داشته باشیم یا نه؟ حرف آخر را بین ما چه کسی می‌زند و اینکه فصل‌الخطاب و حجت را چه کسی می‌دانیم؟ به نظر بنده در بین افراد با حفظ احترام به همه باید مقام ولایت و صحبت‌های ایشان را حجت دانست؛ البته این کف ولایتمداری است، که همه برای حفظ اقتدار کشور و تمامیت ارضی باید این گونه فکر کنند.

  هر دو جبهه اصولگرا معتقدند این موضوع را مطرح می‌کنند.

احترام آیت‌الله مهدوی کنی و آیت‌الله مصباح باید حفظ شود ما در جبهه پایداری به کسی بی‌احترامی نمی‌کنیم ولی خود این بزرگواران را هم با مقام معظم رهبری چک می‌کنیم؛ ما موظفیم آیت‌الله مصباح و آیت‌الله مهدوی‌کنی را اگر صحبتی می‌کنند با مقام ولایت تراز کنیم، این کار را باید انجام دهیم و اگر انجام ندهیم اشتباه است از این رو ما با حق می‌سنجیم؛ البته احترام این بزرگان وجود دارد و کسی نباید دیگری را خراب کند چراکه خلاف اخلاق است.

*عده‌ای که قبل از انتخابات مجلس دم از وحدت می‌زدند بعد از انتخابات رقابت را در پیش گرفتند

  برخی این عقیده را دارند که بعد از انتخابات مجلس جبهه پایداری تا حدودی از شعارهایش مثل بحث ساکتین فتنه عقب‌نشینی کرده و کوتاه آمده و با برخی از آنها عکس‌های یادگاری می‌اندازد و اینکه تشکیل جبهه متحد و پایداری برای بازارگرمی قبل از انتخابات و بر اساس زد و بند سیاسی بود اما در اصل همه یکی بودند، این مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مقام معظم رهبری قبل از انتخابات به رقابت سالم تأکید داشتند و اینکه یکدیگر را لکه‌دار نکنید، ایشان با اصل رقابت مخالفت نکردند، و خود ایشان نیز این واژه را به کار بردند؛ وقتی مجلس آغاز به کار کرد ایشان بحث اتحاد را مطرح کردند، بنده ولی فقیه را به روز می‌دانم و در اینجا می‌خواهند که رقابت نباشد؛ برای بنده عجیب بود برخی که آن زمان دم از وحدت می‌زدند در مجلس که آمدند رقابت را در پیش گرفتند بد نیست اینها خود را با حرف آقا چک کنند.

ایشان بعد از انتخابات فرمودند با یکدیگر رفاقت کنید الان در کمیسیون با یکدیگر کار می‌کنیم و نمی‌شود به دلیل اینکه آنها با ما نبوده‌اند هرچه گفتند مخالفت کنم؛ بنده فکر می‌کنم یک فرد اصلح است و دیگری، فرد دیگری را اصلح می‌داند نباید نسبت به یکدیگر دروغ و تهمت زده شود، صلاحیت‌ها گفته شود و مردم به هرکس که خواستند رأی بدهند؛ پس از آن هم، بنا بر قواعد هر دو نماینده هستند و باید با یکدیگر برای ارتقاء نظام کار کنند.

*یکی از علاقه‌هایم شرکت در جلسات آیت‌الله مهدوی‌کنی است

یکی از علاقه‌های بنده این است که بتوانم در جلسات آیت‌الله مهدوی‌کنی شرکت کنم و الان هم برای سخنرانی در دانشگاه امام صادق(ع) از بنده دعوت کردند؛ در ماه رمضان به هیچ‌جا قول سخنرانی ندادم و تنها سه برنامه را قبول کردم؛ سه‌شب احیاء در مصلی، مسجد بلال و حاج‌محمد طاهری چراکه می‌خواستم در کمیسیون فرهنگی که به بنده رأی دادند پای کار باشم و هرچه توان دارم برای این کمیسیون صرف کنم؛ اما وقتی بچه‌های امام صادق(ع) آمدند و دعوت کردند، استثنائاً پذیرفتم. چراکه برای دانشگاه امام صادق(ع) و آیت‌الله مهدوی احترام قائل هستم؛ بنده دوست ندارم نسبت به بزرگترهایمان بی‌ادبی صورت گیرد، و کسی که این‌گونه عمل کند، از ما نیست.

  در گزارشی که در مجلس هشتم ارائه شد در بین نمایندگانی که ملاقات مردمی کمی داشتند نام شما ذکر شده بود؛ درباره این گزارش چه نظری دارید؟

به این شکل نیست؛ البته ملاقات‌‌های مردمی بنده کم است به دلیل اینکه کار جدی‌ام مجلس است و قرار ملاقات‌های مردمی را در دفترم می‌گذارم؛ در مجلس مردم را خیلی معطل می‌کنند چون حراست آنجا نیز وظیفه‌ای دارد که باید آن را انجام دهد؛ مثلا کسی می‌آید عقد دختر و پسر بخواند و یک جعبه شیرینی می‌آورد اما نمی‌گذارند داخل بیاورد از این رو در جای دیگری باشد بهتر است؛ بیشتر دوست دارم در بین مردم بیایم الان ملاقا‌ت‌های مردمی و حتی جواب نامه‌ها خیلی زیاد شده و دنبال آن هستیم.

  شما دو جلسه درس اخلاق داشتید اما یکی را تعطیل کردید.

در حال حاضر دیگر دو جلسه را نمی‌روم با اینکه آقای احمدی‌نژاد دعوت کردند، اما واقعاً نمی‌توانم بروم.

  در حال حاضر آیت‌الله حائری‌شیرازی به جای شما درس اخلاق دولت را می‌دهد؟

آیت‌الله حائری چهارشنبه‌ها به جای خودشان می‌روند؛ می‌خواهم برای مجلس وقت بیشتری بگذارم چراکه خیلی کار سختی است به ویژه کمیسیون فرهنگی که با 85 نهاد در ارتباط است و تعداد ما در کمیسیون خیلی نیست؛ هر چقدر بدویم به برخی از آنها نمی‌رسیم از این رو باید با اولویت‌بندی برنامه چهارساله خود را معین کنیم تا بتوان بر آن متمرکز شد.

  چرا در مجلس درس اخلاق گذاشته نمی‌شود؟

باید این موضوع مطرح شود البته این مسئله به هیئت‌رئیسه مجلس باز می‌گردد؛ مقام معظم رهبری فرموده‌اند که درس اخلاق گفته شود؛ اتفاقاً نمایندگان وقت هم دارند چراکه مجلس معمولاً ساعت  8 و 15 دقیقه شروع می‌شود.

  با توجه به هشدار‌های آیت‌الله مصباح که می‌گوید فتنه بزرگتری در راه است آیا شما به بحث جریان انحرافی قائل هستید؟

بله باید مترصد و مواظب بود و ممکن است فتنه‌ای بدتر از قبل هم پیش بیاید؛ مقام معظم رهبری نیز در صحبت‌هایشان این مسئله را مطرح کردند؛‌ انحراف نیز به همین شکل است هرچه جلوتر می‌رویم دقت مسئله بیشتر می‌شود و هوشیاری ما باید بیشتر باشد.

در زمان پیامبراکرم(ص) ایشان با کفار می‌جنگیدند اما امیرالمؤمنین با کفار نجنگیدند بلکه مسلمان‌نما و اهل نماز بودند؛ جنگ اول با معاویه و جنگ دوم با عایشه زن پیغمبر است که این مسئله بسیار پیچیده‌ای است؛ در جنگ نهروان هم با خوارج که نماز شب خوان هستند جنگیدند؛ هرچه جلوتر می‌رویم سخت‌تر می‌شود؛ این جریانی است که همیشه بوده و خواهد بود؛ جریان فتنه و انحراف از سنت‌های الهی هستند.

  جریان اصولگرایی نسبت به اصلاح‌طلبان روشنگری بسیاری می‌کرد اما در مورد انحراف این تبیین انجام نمی‌شود؛ آیت‌الله مصباح معتقد است این جریان وابسته به فراماسونر است؛ در بحث‌های اعتقادی مثلاً اعتقاد به مهدویت، منظور جریان انحرافی چه نوع مهدویتی است؟

این امر مقداری تخصصی است؛ مؤسسه آیت‌الله مصباح مجله‌ای دارند که مفصل در این باره بحث می‌کند و ویژگی‌های انحرافاتی مثل فراماسونرها که گاهی از اوقات کلان است و در سطح جهانی مطرح می‌شود و ممکن است قرن‌ها حاکم باشند مفصل بیان می‌کند؛ حرف اصلی جبهه پایداری نیز بصیرت‌دهی است تا در آنجا مطرح شود که انحراف چیست؟ حد و حدود انحراف چگونه معین می‌شود و میزان تشخیص انحراف کجاست؟ همچنین انحراف جایگاه‌های مختلفی دارد گاهی در عقاید، اقتصاد، اخلاق و سیاست وجود دارد؛ ممکن است فردی نماز شب بخواند و در اعتقاد مشکلی نداشته باشد و به فروع اسلام هم به خوبی عمل کند اما در سیاست سکولار بوده و التقاطی فکر کند؛ به این شکل نیست وقتی کسی در ساحتی منحرف شد، الزاماً در تمام ساحت‌های دیگر نیز منحرف باشد؛ البته این قاعده هم کلیّت ندارد، چراکه رابطه موضوعات با یکدیگر یکسان نیست.

*ضرورت وجود کرسی‌های آ»اداندیشی در دانشگاه‌ها

 

  بحث ما بیشتر روی مسائل اعتقادی است؛ مرز فساد اقتصادی یا سیاسی را قانون به خوبی مشخص کرده اما مباحث اعتقادی خیلی به قانون مربوط نیست؛ عرفان‌های کاذب و برخی مسائلی که جریان انحرافی مطرح می‌کنند خطرناک است از این منظر می‌گوییم که باید توسط علماء تبیین شود.

تبیین این مسائل با علما، حوزه، نهادهای مقام ولایت در دانشگا‌ها و کرسی‌های آزاداندیشی است که طی هفته‌های گذشته شورای انقلاب فرهنگی بحث مفصلی راجع به این کرسی‌ها داشت، اقداماتی انجام شده اما نمی‌توانم بگویم همانی است که آقا می‌خواهند و باید بیشتر از این آنها کار شود تا آئین‌نامه درستی برای کرسی‌های آزاداندیشی تدوین شود، مبادا که توهین به افراد و مقدسات در آن رخ دهد و حرمت‌ها ریخته شود؛ بلکه باید از این جلسات مسائلی را یاد گرفت و قدرت تفکر جوانان را رشد داد، در این صورت این نشست‌ها بسیار مفید خواهد بود.

پرداختن به امر مهدویت در قم سابقاً وجود نداشت اما چند سالی است که مراکزی تحت عنوان تحقیق درباره مهدویت و امام عصر (عج) و اینکه انحرافات آن از کجاست؟ به وجود آمده است؛ ادعا در این امر کم نبوده و متعلق به حال هم نیست، در حج هر چند ماه یک‌بار کسی ادعا می‌کند که من مهدی هستم و این مسائل طبیعی است، چنین مسائل ارزشمندی خیلی زود بدل‌های قلابی پیدا می‌‌کنند، از این رو باید روی این مسائل بیشتر کار شود.

  شما در دولت درباره ادعاهای انحرافی هم بحث می‌کردید؟

بحث خیلی خوبی داشتیم، برای جلسه دولت رساله بیستم صحیفه سجادیه مکارم‌الاخلاق را انتخاب کرده بودم؛ یک بار در دوران فتنه و انتخابات مقام معظم رهبری در نماز جمعه فرمودند این دعا را خوب تفسیر کنید و بنده بسیار خوشحال شدم که چه موضوع خوبی را برای دولت انتخاب کرده‌ام؛ امام سجاد (ع) به خوبی خط ناب اخلاق الهی را نشان می‌دهند.

* شخصیت‌ها را باید با حق سنجید

 

برخی مواقع وقتی شخصیت‌ها برای آدم مهم می‌شوند خود این مسئله انحراف سیاسی است و نباید این مسئله صورت گیرد؛ در سیاست اسلامی شخص مطرح نمی‌شود و شخصیت‌ها را باید با حق سنجید نه اینکه حق با شخصیت‌ها سنجیده شود.

  آیا با شما هم بحث‌هایی هم صورت می‌گرفت؟

بله، گاهی اوقات برخی از وزرا سؤالی را مطرح می‌کردند اما معمولاً چون 20 دقیقه وقت بیشتر نبود بنده خیلی اهل پرحرفی نیستم و بحث خود را قبلاً آماده می‌کردم و پس از تایپ، آن را خدمت آیت‌الله مصباح می‌بردم تا آن را ببیند؛ گاهی اوقات گوشه‌ آن نوشته‌ای یادداشت می‌کردند که این مطلب درست است، ولی در 20 دقیقه تنها ایجاد شبهه و یا سؤال می‌کند و شما وقت جواب آن را هم نداری؛ در هر حال، آیت‌الله مصباح از بالا به مقاله نظر می‌کردند، در حالی که بنده بیشتر جزئی‌نگری می‌کردم.

در جلسه اخلاق گاهی که سؤال می‌شد بنده اگر می‌توانستم جواب می‌دادم در غیر اینصورت می‌گفتم هفته دیگر روی آن کار می‌کنیم؛ اما در بین همه، خود آقای احمدی‌نژاد بیشتر از دیگران بحث را به چالش می‌انداخت و می‌پرسید چرا این را می‌گویید و بنده نیز اگر می‌دانستم جواب می‌دادم و معمولاً هم حل می‌شد چراکه قبلا روی موضوعات به خوبی کار شده بود و می‌توانست پاسخگوی سؤالات باشد؛ بنده برای جلسه هیئت دولت تقریباً یک روز وقت می‌گذاشتم یعنی از ساعت 8 صبح به دفترم می‌آمدم تا ساعت 12 ظهر سپس مطالب را خدمت استاد ارائه می‌‌کردم و اصلاحات آیت‌الله مصباح را هم به آن اضافه می‌کردم؛ کتاب‌های مختلف را مطالعه و تحقیق می‌کردم و در واقع نیمِ دیگر روز را هم به ارائه بحث و تکمیل شدن نوشته می‌پرداختم؛ در حال حاضر هم به همین دلیل نمی‌توانم قبول کنم چراکه یک روز وقت می‌خواهد.

  برای اصلاحات قم می‌رفتید؟

قبل از نمایندگی که قم بودم و فقط برای اخلاق به تهران می‌آمدم و بر می‌گشتم، ولی در دوران نمایندگی مجلس، این روز را به قم می‌رفتم؛ شنبه از صبح تا ظهر در دفترم بودم تا مطالب را آماده کنم و استاد آن را ببینند؛ می‌خواستم در دولت اخلاقی گفته شود که در شأن وزرا و رئیس‌جمهور باشد، از این رو کوتاه نمی‌آمدم و می‌خواستم وظیفه‌ای که دوستان به گردن بنده نهاده‌اند به بهترین شکل انجام شود و البته بر این توفیق خداوند را سپاسگزارم، امیدوارم او بپذیرد.

ممکن است کسی بگوید 10 تا 20 دقیقه زمان می‌برد اما واقعاً اینطور نیست؛ تلاش جهاد گونه رمز موفقیت افراد است؛ در هر کاری دولت، مجلس یا هرجای دیگری که وارد می‌شوید، سعی کنید به خوبی از عهده آن برآیید؛ اما هرگاه به این شکل نبوده هرکس هم که باشد زمین می‌خورد و نسبت به وقت خویش و دیگران باید پاسخگو باشد.

*دولت مورد اتهام است و از خود دفاع نمی‌کند

  وجود جریان انحرافی در بدنه دولت صحت دارد یا خیر؟

برخی از موارد واقعیت ندارد و برخی از موارد هم واقعیت دارد؛ در برخی از موارد نیز دولت مورد اتهام قرار می‌گیرد و هیچ دفاعی برای اینکه مورد اتهام قرار نگیرد نمی‌کند، در حالی که می‌تواند شفاف بیان کند که این موارد صورت نگرفته از این رو این اتهامات وجود دارد؛ مثلاً می‌گویند یک صندلی خالی در دولت برای امام زمان (عج) گذاشته‌اند، این دروغ است ولی گاه بیانات و رفتار برخی از مسئولین با مبانی اسلام احکام آن سازگاری نداشتند و گاه مخالف است، این موارد جای بحث دارد.

اگر کار به کرسی‌های آزاداندیشی کشیده و مطرح شود خیلی از موارد روشن خواهد شد؛ بنده به خاطر حرمتی که در دولت داشتم، بر خود وظیفه می‌دانستم که اگر از دوستان دولت مطلبی را ببینم، در جلسه‌ای [خصوصی] با خود آن‌ها و یا آقای احمدی‌نژاد آن را مطرح کنم؛ البته آقای احمدی‌نژاد هم اهل بحث و گفت‌وگو است؛ اگر ابهامی درباره موضوعی وجود داشت، وظیفه می‌دانستم آن را روشن کنم و لذا با هم صحبت می‌کردیم تا موضوع به خوبی تبیین شود.

آنچه مهم است، التزام عملی به ولایت است و الاّ بسیاری می‌گویند ما به ولایت اعتقاد داریم و ما هم می‌دانیم که اعتقاد دارند اما این باید نمود پیدا کند.

پیامبر اسلام وقتی امیرالمومنین حضرت علی (ع) را به ولایت منصوب کردند، فرمودند من کنت مولاه فهذا علیٌّ مولاه و در ادامه گفتند اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و أحِبَّ مَن أحَبَّه و أبغِض مَن أبغَضَهُ و انصُر مَن نَصَرَهُ و اخذُل مَن خَذَلَهُ و أدِرِ الحقَّ مَعَهُ حیثُ دار؛ اینها معنا دارد که پیامبر گرامی اسلام دشمنان علی را نفرین می‌کنند در حق دوستانشان دعا می‌کنند، و هر که او را یاری کند از خداوند برایش یاری خواسته  او که امام را خوار کند، خدا ذلیلش کند؛ در یک کلام حضرت مولا را مدار حق می‌دانند.

*نامه بی‌سلام نشان از انحراف است

این در قرآن کریم است که وقتی ولایت مطرح می‌شود، خداوند متعال از ما خواسته به اهل بیت (ع) مودت بورزیم؛ مودت محبت نیست، ابراز محبت است؛ یعنی بگوییم هر چه آقا گفت، با جان و دل می‌پذیریم و لذا نوشتن نامه بی‌بسم‌الله، نامه بی‌سلام و والسلام، کار بدی است، از هر که باشد.

این نقد به برخی افراد و دوستان ما هست که چرا نمی‌گویند حرف آقا حرف آخر است و اگر در دلشان قبول دارند که انشاءالله هم همین است، باید آن را ابراز کنند؛ چون ما که از دل این و آن خبر نداریم.

باید التزام به ولایت در عمل نشان داده شود و اگر نباشد، خود این انحراف است؛ از هر کسی که باشد؛ لذا بنده معتقدم جریان انحراف به نوعی می‌تواند همه جائی باشد و اینکه بخواهیم آن را به اشخاص منحصر کنیم و اسم بگذاریم، خیلی درست نیست، فکر انحراف را باید شناخت و رد کرد، سپس از وابستگان به آن باید اعلان برائت کرد.

نفاق هم همینطور است؛ وقتی صبحت از نفاق و منافق می‌شود، فوراً نام مجاهدین خلق به ذهن ما خطور می‌کند اما واقعاً فقط آنها منافقند؛ یک نماینده یا یک فعال سیاسی نمی‌تواند منافق باشد و مرتبتی از این بیماری در ما نیست؟ پس باید آن را بیابیم و حل کنیم.

امام صادق (ع) در این باره می‌فرمایند اگر فردی دروغ بگوید، وعده دهد و عمل نکند و در امانت خیانت کند، حتی اگر نماز بخواند و روزه هم بگیرد، او منافق است.

  از اینکه حوصله کردید و به سؤالات ما جواب دادید، متشکریم.

بنده هم از شما که زحمت کشیدید، متشکرم، و در این ماه مبارک، دعا می‌کنم خداوند متعال به همه ما حسن عاقبت عطا کند.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس