به گزارش مشرق به نقل از فارس، حلقه مخالفان داخلی اسرائیل با اقدام نظامی علیه ایران تکمیل شد. شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی نیز به جمع مخالفان حمله به ایران پیوست. نکته جالب توجه اینکه پرز نه تنها مخالف اقدام علیه تاسیسات هستهای ایران است بلکه طبق گزارش کانال 10 تلویزیون اسرائیل، هدایت گروهی از مقامات کابینه و اعضاء کنست در این زمینه را نیز بر عهده دارد.
پیش از او نیز «بنی گانتس»، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل مخالفت خود با این اقدام را به آگاهی شماری از وزیران ارشد رسانده و حتی در نشستی محرمانه گفته: "توان اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران محدود است و اسرائیل آماده رویارویی با تهدیدات ایران نیست."
از دیگر مخالفان طرح حمله به ایران، میتوان به «دن مریدور»، وزیر اطلاعات و انرژی اتمی اسرائیل اشاره کرد که بیان هر گونه سخنی درباره اقدام نظامی علیه ایران را «اشتباه» میداند. او که از معاونان نتانیاهو به شمار میآید و در عین حال به حزب لیکود تعلق دارد، بر این باور است که جنگ با ایران، منافع اسرائیل را به مخاطره میاندازد.
«میئر داگان»، رئیس سابق موساد، «شائول موفاز»، وزیر جنگ سابق و رهبر حزب کادیمای اسرائیل و ژنرال «آهارون زوی فارکاش»، فرمانده اطلاعات ارتش اسرائیل نیز همگی نظراتی همسو با گانتس و مریدور دارند.
نکته اینجاست که همه این مخالفتها بر یک واقعیت دلالت دارد و آن اینکه تمامی این افراد به خوبی آگاهند در عالم واقع چنین امری امکان پذیر نیست چراکه اگر چنین بود اسرائیل طی سالها جوسازی رسانهای و دیپلماتیک و تهدیدات مکرر درباره حمله به مراکز هستهای ایران، تاکنون جنگندهها و بمبافکنهای خود را علیه ایران به پرواز در آورده بود. در تحلیل عدم تهاجم نظامی اسرائیل به مراکز هستهای ایران به چند دلیل واضح میتوان رسید.
پراکندگی تاسیسات هستهای ایران
تاسیسات هستهای ایران در سطح کشور پراکنده شدهاند. در واقع، پس از حمله نیروهای هوایی اسرائیل به تاسیسات هستهای عراق، ایران از این جریان درس گرفت و آن دسته از تاسیسات خود را که در برنامه هستهای نقشی مهم دارند، در مناطق مختلف کشور پخش کرد. سیاستمداران کشورمان به همین نیز بسنده نکردند و برخی از این زیرساختها نظیر فردو را در اعماق زمین بنا کردند. در نتیجه نیروهای ویژه اسرائیل قادر به تخریب این تاسیسات نخواهند بود.
تردید درباره عواقب تهاجم به ایران
از طرفی مقامات اسرائیلی شک ندارند در صورت حمله، با پاسخ قاطع ایران روبرو خواهند شد، اما نکته اینجاست که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی این رژیم هیچ ارزیابی دقیقی از حجم و سطح این پاسخ در اختیار ندارند. حتی مدت زمان پاسخ ایران به چنین تهاجمی نیز برای آنها روشن نیست، به این معنا که برای آنها مشخص نیست آیا ایران به حملات موشکی طی چند ساعت اکتفا خواهد کرد و یا اینکه با ورود قطعی حزبالله لبنان در شمال و برخی گروههای مقاومت فلسطینی غزه در جنوب، آتش جنگ مدتها زبانه خواهد کشید. بنابراین تردید درباره عواقب ویرانگر چنین تهاجمی، یکی از مهمترین موانع در اتخاذ چنین تصمیمی است.
عدم وحدت نظر حلقه داخلی مقامات اسرائیلی
از رئیس رژیم صهیونیستی گرفته تا مقامات امنیتی، نظامی و اطلاعاتی، هیچ کدام با «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر و «ایهود باراک»، وزیر جنگ اسرائیل درباره حمله به ایران اتفاق نظر ندارند و غیر از این دو، مابقی با وجود نگرانی از برنامه هستهای ایران، از چنین اقدامی حمایت نمیکنند.
اظهارات مئیر داگان، بنی گانتس، مریدور و «گابی اشکنازی»، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش اسرائیل در مخالفت با اقدام نظامی علیه ایران نشان میدهد جمعبندی سازمانهای امنیتی اسرائیل از نتایج چنین اقدامی بسیار تکان دهنده است.
فرماندهان سابق و کنونی ارتش اسرائیل نیز تاکنون بارها به طور مستقیم و غیرمستقیم مخالفت خود را با چنین اقدامی اعلام کردهاند چون به خوبی میدانند با توجه به معادلات کنونی، ارتش تحت فرماندهی آنها به تنهایی قادر به اداره چنین نبردی نیست.
شکنندگی اقتصاد اسرائیل
نه تنها اقتصاد اسرائیل بلکه اقتصاد جهانی نیز در شرایطی نیست که بتواند نتایج چنین جنگ ویرانگری را تحمل کند. گزارشهای اقتصادی بانک مرکزی و وزارت اقتصاد اسرائیل طی سه سال گذشته بیانگر افت نمادهای اقتصادی این رژیم است.
«یاروم آریاو»، یکی از مقامات اقتصادی پیشین اسرائیل نیز اخیرا با شدت گرفتن لفاظیهای نتانیاهو و ایهود باراک درباره حمله به ایران، در گفتوگو با روزنامه «هاآرتص» نسبت به هزینههای چندین میلیارد دلاری که درگیر شدن با ایران به اقتصاد اسرائیل تحمیل میکند، هشدار داد.
آریاو در ابتدا به هزینههایی اشاره کرد که جنگ 33 روزه با لبنان به اقتصاد اسرائیل تحمیل کرده و گفت: اسرائیل در جنگ سال 2006، که تنها در یک جبهه بود و در آن هم نیاز به استفاده از تمام نیروهای ارتش نبود، 8.2 میلیارد شِکِل (واحد پول رژیمصهیونیستی) (بیش از 2 میلیارد دلار) بودجه فوقالعاده به ارتش اختصاص داده شد. علاوه بر این، 1.75 میلیارد دلار نیز پس از جنگ، صرف بازسازی مناطق آسیبدیده شد.
او با تاکید بر این نکته که این هزینهها در حالی صرف شد که اسرائیل در آن زمان هنوز از نسل جدید تسلیحات گرانقیمت خود (نظیر گنبد آهنین و موشکهای آرو) نیز استفاده نمیکرد، متذکر شد، جنگ با ایران قطعا هزینههای بسیار بالاتری دارد.
بنابراین چنین جنگی نه تنها باعث خروج سرمایههای بینالمللی از سرزمینهای اشغالی خواهد شد بلکه در صورت بالا گرفتن درگیریها، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی این رژیم نیز به شدت در معرض تهدید قرار خواهند گرفت.
با توجه به نفوذ گسترده نخبگان اقتصادی در هیئت حاکمه اسرائیل و در اختیار گرفتن بسیاری از کرسیهای مهم در ساختار تصمیمگیری این رژیم، بسیار طبیعی است آنها با چنین اقدامی مخالفت کنند.
مخالفت آمریکا با اقدام اسرائیل علیه ایران
بسیار سادهانگارانه است که گمان شود اسرائیل به طور یکجانبه تصمیم به اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران بگیرد. از طرفی، نه تنها باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا از راهکارهای دیپلماتیک و تحریمهای اقتصادی برای فشار بر ایران حمایت کرده، بلکه هیئت حاکمه نومحافظهکار گذشته یعنی جرج بوش نیز از اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران پشتیبانی نمیکردند.
طبق برآورد اطلاعات ملی آمریکا، ایران کماکان با ساخت سلاح هستهای فاصله دارد. از طرفی، ارزیابی کاخ سفید تاکنون این بوده که حمله به ایران همه خاورمیانه را به آتش خواهد کشید. با توجه به این دو نکته، دولتمردان آمریکایی به شدت با اقدام نظامی اسرائیل مخالفند به ویژه اینکه سال جاری میلادی، در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری قرار دارند و ترجیح میدهند این تحول مهم و تاثیرگذار در فضایی آرام برگزار شود.
علاوه بر این، واشنگتن اطمینان دارد ایران در برابر حمله به تاسیسات اتمی خود ساکت نخواهد نشست. از طرفی، تعهد آمریکا به امنیت اسرائیل نیز باعث بیطرف ماندن کاخ سفید در چنین جنگی نخواهد شد. بنابراین، در صورت ورود آمریکاییها به این درگیری، نه تنها منافع ملی آنها تامین نخواهد شد، بلکه عملا تهدیدکننده منافع ملی آنها در خاورمیانه نیز خواهد بود.
مجموعه این عوامل به روشنی نشان میدهد علت مخالفتهای گسترده مقامات نظامی، اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل با نظر نتانیاهو و باراک برای حمله به ایران چیست.