محمد روشن- بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی- وقتی این پرونده را دید به کارآگاهان ماموریت داد به خانه زوج مسن در فرمانیه بروند و آنجا را جستوجو کنند. افسران پرونده هنگامی که وارد منزل این زن و شوهر شدند در همان نگاه اول اطمینان یافتند باید منتظر اخبار ناگواری باشند چرا که خانه بهطور کامل به هم ریخته بود و علائم و نشانه هایی از وقوع سرقت به چشم میخورد.
در شرایطی که هیچ ردپایی از حشمت و همسرش وجود نداشت ردیابی خودرو پراید آنها در دستور کار قرار گرفت و بالاخره ماموران این خودرو را در حوالی پل سیدخندان متوقف و رانندهاش را که مردی 48ساله به نام علیرضا بود، بازداشت کردند. این مظنون برادر همان فردی بود که گم شدن عمه و شوهرعمهاش را به پلیس خبر داده بود. به این ترتیب او در حالی متهم اصلی پرونده شناخته شد که پیش از او چند مظنون دیگر مورد تحقیق قرار گرفته و از آنان رفع اتهام شده بود.
علیرضا در بازجوییها به کشتن عمه و شوهرعمهاش اقرار کرد و از کینهای قدیمی سخن گفت که در سالهای طولانی او را نسبت به زوج مسن خشمگین نگه داشته بود.
این مرد به خاطر کشمکشهای طولانی با همسرش از او جدا شده و معتقد بود دخالت های بی مورد مهشید آتش اختلاف میان آن دو را شعله ور کرده و کارشان را به طلاق کشانده بود. این تصور نفرتی را در علیرضا به وجود آورده بود که به گفته خودش وی را به ارتکاب جنایت ترغیب کرد.
علیرضا در اعترافاتش گفت: به خانه حشمت و مهشید رفتم و اول عمهام را با چاقو کشتم و بعد شوهرش را که در حمام بود به قتل رساندم، سپس اجساد را در دو پتو پیچیدم و در صندوق عقب پراید حشمت جا دادم. جنازه عمهام را در بیابان های کیانمهر به آتش کشیدم و پیکر حشمت را ته درهای در جاده چالوس پرت کردم. بعد از آن دوباره به خانه مقتولان برگشتم و مقداری از لوازمشان را مثل فرش و یکسری مدارک به سرقت بردم و در این مدت از پراید مقتولان استفاده کردم.
پس از اعترافات این مرد میانسال کارآگاهان در قالب دو گروه به جاده چالوس و کیانمهر رفتند اما اثری از جنازهها وجود نداشت و معلوم شد نیروی انتظامی این دو منطقه اجساد را پیدا کرده و تحت عنوان مجهول الهویه به پزشکی قانونی تحویل داده و حتی جسد زن مسن در بهشت زهرا دفن شده است.
با تکمیل شدن تحقیقات برای متهم قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر شد و پرونده او برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه دادگاه اولیای دم برای متهم تقاضای قصاص کردند. علیرضا هم با قبول اتهامش گفت: به خاطر سوءظن به حشمت الله و تصور اینکه آنها زندگی مرا خراب کردهاند دست به این جنایت زدم.
قضات دادگاه در ادامه متهم را به دوبار قصاص نفس، پرداخت دیه و زندان محکوم کردند. در ادامه پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات شعبه 16 دیوان عالی کشور حکم را تايید کردند.