کد خبر 1437365
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۲
جزییات تازه از قتل‌های سریالی پلنگ سیاه در مشهد

خیلی خونسرد کنار قاتلی دیگر ایستاده بود و به سنگفرش‌های اتاق شیشه‌ای می‌نگریست. انگار نه انگار که تا ساعتی دیگر به دار مجازات آویخته خواهد شد، هنوز هم قصد داشت غرورش را به رخ دیگران بکشد!

به گزارش مشرق، به ظاهر، آرام به نظر می‌رسید و گاهی به چشمان قاتلی می‌نگریست که در کنارش قرار داشت و هراسان و وحشت زده به این سو و آن سو چشم می‌دواند تا شاید چاره‌ای برای رهایی از مجازات (اعدام) بیابد.

در این هنگام بود که از پشت شیشه‌های اتاق نگاهش در نگاهم حلقه شد. برای اولین بار لبخندی زد و سری تکان داد. گویی تاکنون در عالمی زندگی می‌کرد که پای هیچ انسانی به خاک آن نرسیده بود و هیچ جنبنده‌ای در آن یافت نمی‌شد! و حالا آشنایی در برابرش قرار داشت.

او درحالی که مرا با نام کوچک خطاب می‌کرد، گفت: همان خبرنگاری هستی که قبلا فقط با تو مصاحبه کردم! ... بدون آن که فرصت را از دست بدهم پرسیدم، ملاقاتی هم داشتی؟ گفت: نه به کسی زنگ زدم و نه کسی تاکنون به دیدارم آمده است!

یعنی در این سه سال و چند ماه که در زندان بودی، هیچ کدام از بستگان یا دوستانت به ملاقات تو نیامده اند؟

نه!

عادت داشت پاسخ‌های کوتاه بدهد! کمتر سخن می‌گفت و من هم می‌دانستم که باید با ترفندهای خبرنگاری او را وادار کنم تا پاسخ سوالاتم را بدهد! به همین دلیل بی درنگ پرسیدم:

پس این همه آدمکشی آن هم به خاطر «رفاقت» هیچ و پوچ بود؟

نه! دیگران را نمی‌دانم، ولی من همه چیزم را پای رفاقت گذاشتم! ...

روزی که دستگیر شدی فقط به دنبال این بودی که بفهمی چه کسی تو را لو داده است. خوب به خاطر دارم به من گفتی اگر بفهمم چه کسی مرا لو داده است، او را حتی در زندان هم می‌کشم! بالاخره در این مدت متوجه شدی چه کسی تو را لو داده است؟

با تعجب نگاهم کرد، گویی این موضوع را به کلی فراموش کرده بود! با حرص وولع خاصی گفت: کی بود؟ جان من بگو! تو می‌دانی؟

چند بار خواستم به این قاتل بی رحم بگویم همان کسانی که تو برای رفاقت با آن‌ها آدم می‌کشتی، تو را بازیچه خودخواهی هایت کرده بودند و با تعریف و تمجیدهای چاپلوسانه کاری کردند که جان چند انسان بی گناه را گرفتی و امروز ...، اما سکوت کردم؛ با او که در پای چوبه دار بود، سخنی نگفتم، اما شاید این جملات درس عبرتی باشد برای آنانی که مدعی می‌شوند همه چیز را باید پای «رفاقت» گذاشت!...

جزییاتی از قتل‌های سریالی پلنگ سیاه در مشهد +عکس

بی درنگ سوالاتم را تغییر دادم و پرسیدم پشیمانی؟

خیلی خونسرد و آرام گفت: نه! اصلا!

اگر به سال‌های گذشته بازگردی، از مسیر آدمکشی برمی گردی؟

نه! باز هم به همین جا برمی گردم! یعنی آدم می‌کشم!

خلافکاری هایت را از همان سال ۸۴ آغاز کردی؟

نه! از سال ۸۲ زمانی که در یکی از مراکز دولتی کار می‌کردم.

اما گفتی سال ۸۴ پس از دستبرد مسلحانه به طلافروشی در باخرز روانه زندان شدی؟

بله! قبل از آن در سال ۸۲ با سلاح به سوی مردی شلیک کردم که لباس سنتی یکی از استان‌های جنوبی کشور را به تن داشت. به همین دلیل هم از کارم اخراج شدم البته قبل از آن هم خلافکاری داشتم!

هیچ کدام از افرادی که تاکنون به قتل رسانده ای، می‌شناختی؟

نه! من فقط نشانی آن‌ها را از دوستانم می‌گرفتم. اگر کسی می‌گفت فلانی قلدری می‌کند و به من زور گفته است، برای روکم کنی او را می‌کشتم!

در مصاحبه قبلی گفتی اگر دستگیر نمی‌شدی چند نفر دیگر را هم می‌کشتی؟ حالا می‌توانی نام آن افراد را بگویی؟

حالا که تا چند دقیقه دیگر اعدام می‌شوم! چه فایده‌ای دارد؟ ولی اگر دستگیر نمی‌شدم باز هم دست به آدمکشی می‌زدم. قبلا هم که گفتم من معتاد به آدمکشی هستم! و برای دیگران انتقام می‌گیرم...

لحظات اجرای حکم فرا رسیده بود و ماموران بدرقه قصد داشتند «پلنگ سیاه» را پای چوبه دار ببرند! در حین انتقال به محل اعدام در کنارش قرار گرفتم و برای آخرین بار پرسیدم: برای خانواده ات حرفی نداری؟

با حالتی تمسخرگونه نگاهم کرد و گفت: کدام پدر و مادر؟ احساس کردم دل پردردی از خانواده دارد و ریشه تبهکاری هایش نیز به خانواده باز می‌گردد. اگرچه در مصاحبه هنگام دستگیری گفته بود: پدر و مادرم فوت کرده اند!

بی درنگ سوال کردم به افرادی مانند خودت که مسیر خطایی را در پیش گرفته اند، چه می‌گویی؟

و او در حالی که به چوبه دار نزدیک شده بود، گفت: آن‌ها هم مانند من نصیحت پذیر نیستند! اگر نصیحت گوش کنند که راه غلط نمی‌روند!

و با این جمله طناب دار بر گردن گانگستر مخوف قرار گرفت. او برای لحظاتی چشمانش را بست و در افکار خودش غرق شد، گویی به همه انسان‌های بی گناهی می‌اندیشید که جان آن‌ها را گرفته بود و حالا باید تقاص پس می‌داد. دمپایی‌ها را از پایش بیرون انداخت و دوباره به قاتلی چشم دوخت که قرار بود در کنار او قصاص شود، اما آن قاتل وحشت زده به اولیای دم التماس می‌کرد و فریاد می‌زد اشتباه کردم، غلط کردم...

و لحظاتی بعد در حالی طناب دار با مهلت یک ماهه اولیای دم از گردن قاتل مرد میوه فروش باز شد که برای آخرین بار نگاهم در نگاه «پلنگ سیاه» گره خورد و او بر دار مجازات جان سپرد.

شایان ذکر است گانگستر مخوف معروف به «پلنگ سیاه» پس از دستبرد مسلحانه به یک طلافروشی در باخرز به مدت ۸ سال در زندان به سر برد و پس از آزادی از زندان در سال ۹۲ فردی را در تربت جام به رگبار بست و سپس در اردیبهشت سال ۹۷ دو جوان را در اطراف میدان تلویزیون مشهد با شلیک گلوله به قتل رساند و چند روز بعد توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در حالی دستگیر شد که به تبهکاری‌های دیگری نیز اعتراف کرد.

منبع: روزنامه خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 12
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۱۳:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    22 2
    اره دیگه همین پلنگای سیاهه کشف نشده تو جامعه الان شدن اغتشاشگر... هرچند اغتشاشگرا بیشتر شبیه دسته ی کفتارها میمونن وقتی یه بسیجی رو تنها دوره میکنن
    • DE ۱۹:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
      1 0
      هر کدامشان هم چندین بار توسط پلیس ایران که بدون شک در دنیا جزو بهترین هاست دستگیر و توسط قوه ی قضاییه آزاد شده اند. بدبختی اینجاست و دستگیر شدگان حوادث اخیر در زندان با این افراد معاشرت میکنند و بعد آزاد میشوند یعنی یک دوره ی عالی قتل و جنایت سازمان یافته ی سیاسی.
  • IR ۱۶:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    7 0
    بفرمایید، آزاد کردنش باعث مرگ سه نفر دیگر شده. جوابش را آن آقای قاضی بایستی بدهد.
    • IR ۱۹:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
      7 0
      دقیقا درسته چرا این سابقه دارها را زود آزاد می کنید یا چرا مرخصی میدهید
    • محمد قزل IR ۰۰:۱۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۲
      1 0
      الان باز چندنفر سلبریتی واراذل پیداشون میشه ونه به اعدام میگن ولی اگر آزادشون کنن باز میگن چرا این اوباش را آزاد میکنید
  • عمو IR ۱۶:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    4 0
    عَ..... ولی اینکه نه شلک پلنگه نه سیاست. خوب بود اونجا بودم جناب سرهنگ اجازه می داد یکی می زدمش که دیگه بلند نشه از زمین.
  • IR ۱۷:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    3 0
    بعضی مواقع میگم اسم چه حیوانی رو نام ببرم که به حق آن حیوان بعضا زیبا بر نخوره،،،، حتی کفتار هم از این حیوان صفت بهتره،،،، مشخصه یک فرد عقده ای و اسلام ستیز و کاملا بی اعتقاد،،، و اصلا اعتقادی به عقبا نداره،،،، نشانه بی فرهنگی، بی اعتقادی، وحشی گری ،،،که این همه مردم بی گناه کشت،،، توی ابد در جهنم بسوز،،،، لباس سنتی جنوبی چکار داشت،، عقده ای بی فرهنگ وحشی،،، داشتن پدر و مادر از یک پدر باشه مسلما اینطور بار نمیاد،،،، خدا این نظام و قوه قضاییه رو نگهداره، که با این افراد برخورد میکنه واقعا میشناسن چطور ذاتی دارن،،،
  • GB ۱۷:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    4 0
    کسی که جون یک انسان دیگه رو بگیره و خون به دهنش مزه کنه فقط با اعدام اصلاح میشه. نمی‌فهمم چرا اولیای دم رضایت میدن که یه قاتل بیاد بیرون بره بیشتر آدم بکشه.
  • IR ۱۷:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    4 0
    دست زدن به اسلحه برای عموم مردم , ترسناک و دلهره آور است حتی عموم مردم از گرفتن چاقو در دست هم وحشت دارند حتی چاقوی میوه خوری را هم حساب کنید همه شنیدین که می گن نوکشو پایین بگیر یعنی ترس وجود دارد باید بفهمید کسی که اسلحه می کشد دیگر ترسش ریخته برای شده یک چیز ساده و عادی و این به زندان بره و بیاد بیرون باز هم مرتکب اقدام مسلحانه می شه nبار این اتفاق افتاده همچین آدم نماهایی را دیگر نباید آزاد کرد یا آزاد می شن باید حداقل 4 انگشت یک دستشون قطع بشه که دیگر حداقل نتونه اسلحه سرد و گرم دستش بگیره مجازات اصلا بازدارنده نیست مردم هم سال هاست چنین مطالباتی دارند تو همین جریان فتنه اخیر هم کاملا قابل حدس است که بخش زیادی از اغتشاش گران خشن سابقه دار هستند حتی مورد داشتیم که این ها به خدمت سرویس های جاسوسی دشمن مثل اسرائیل درآمدن از مردم سوال بپرسید به پشتوانه رای قاطع مردمی , حکم قطع انگشت و دست را برای این ها به اجرا بگذارید .
  • ناشناس IR ۱۸:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    2 0
    حیف به این اسمها نیست فقط بگید روباه سیاه
  • نیما IR ۱۹:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    5 0
    اگر میدانست چه عذاب دردناکی برای او در برزخ قبری و قیامت در انتظار اوست اینچنین خونسرد نبود
  • IR ۲۳:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    1 0
    و باز هم یه سابقه دار . کی میخواهند تصمیم بکیرند که حبس های بلند مدت به مجرمین بدهند خدا مبانن

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس