به گزارش مشرق، ۱۰ ماه از رفتن دولت حسن روحانی میگذرد و پسلرزه آنچه از او در طول ۸ سال باقی مانده همچنان در فضاهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، بینالمللی و سیاسی وجود دارد. در عرصه سیاسی پایان دولت حسن روحانی با یک اختلاف بزرگ بین او و حامیانش یعنی اصلاحطلبان همراه بود.
اصلاحطلبان که هنوز به گفته خودشان نتوانستهاند بعد از عملکرد رئیس دولت تدبیر و امید کمر راست کنند، نمیخواهند تجربه سالهای ۹۲ و ۹۶ تکرار شود. از همین رو، علی صوفی وزیر دولت اصلاحات در این مصاحبه تأکید میکند که اصلاحطلبان بنا دارند تا در هر انتخاباتی با هویت اصلاحطلبی حضور داشته باشند.
متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است:
اصلاح طلبان طی گفتوگوهایی که صورت میدهند تاکید دارند که مسیر سختی پیش رو دارند تا مردم را با خود همراه کنند. وضعیت جریان اصلاحات را چگونه می بینید؟
شرایطی که اصلاحطلبان در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکنند این است که هم حامی اعاده حقوق مردم باشد و هم از چهارچوبی که قانون اساسی برای حاکمیت مردم بر سرنوشت خود تعیین کرده دفاع کنند که در راس آن انتخابات است. در قانون اساسی آمده که حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود از طریق انتخابات صورت میگیرد. این انتخابات نیز عوامل متعددی دارد؛ از عوامل اجرایی گرفته تا عوامل نظارتی، کاندیداها و مردم، انتخاب کنندگان و انتخاب شنوندگان.
در انتخاباتها مردم به عنوان انتخاب کننده کنار گذاشته میشوند و نامزدها هم به عنوان انتخاب شونده عدم احراز صلاحیت میشوند. همه راههای مسدود شده و معتقدیم که اصلاح طلبان راه سختی در پیش دارند. شرایط کنونی نشان از رضایت و گرایش مردم به صندوق های رای ندارد و راهی هم برای اصلاح طلبان باقی نمانده که مردم را به پای صندوق های رای بکشاند و آنها را امیدوار کنند که با مشارکت در انتخابات و انتخاب نمایندههای خود در قوای مختلف میتوان در جهت بهبود اوضاع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقشی را ایفا کنند.
آقای صوفی! قطعا همه باید کمک کنند که مردم مشارکت بالایی در انتخابات داشته باشند اما بهتر نیست قبل از پرداختن به این نکات نخست بگویید که چرا مردم از انتخابات مایوس شدند؟ نمیخواهید گزارش بدهید که ۸ سال در مواجهه با مردم چه کردید؟ دولت یازدهم و دوازدهم دست همفکران شما بوده است؛ لطفا بفرمایید با اعتماد مردم چه کردید؟ اگر همین امروز دولت دست یاران شما باشد قرار است چه اقداماتی صورت دهید که زمان حسن روحانی صورت نگرفته است؟
اصلاح طلبان دولت حسن روحانی را نماینده جریان اصلاحطلبی نمیدانند.
آقای دکتر صوفی چرا اصرار دارید این مطلب را تکرار کنید. بالاخره اصلاحطلبان در دولت حسن روحانی دارای چندین وزارتخانه مهم اعم از اقتصادی و اجرایی بودند.
اصلاحطلبان دولت خاتمی را نماینده جریان اصلاحطلبی و عملکرد آن دوران را مصداق توانایی و شایستگیشان برای اداره کشور میدانند.
اما اصلاحطلبان حضور بسیار پررنگی در دولت حسن روحانی داشتند و در سال های ۹۲ و ۹۶ رسما از او حمایت و تشکیلات ستادی خود را نیز در اختیار او قرار دادند.
دوره آقای روحانی به دو بخش تقسیم میشود. حضور اصلاحطلبان در دوره ۴ ساله نخست پررنگ بود.
*همه نگاه روحانی به سیاست خارجی بود
اگر بخواهیم درصدی محاسبه کنیم حضور اصلاحطلبان در دولت نخست آقای روحانی چند درصد بود؟
به گونهای بود که نقش آقای جهانگیری در دولت اول آقای روحانی به عنوان معاون اول رئیس جمهور واقعی بود. چون پل ارتباطی روحانی با اصلاح طلبان اسحاق جهانگیری بود و در گزینش مدیران (مدیران ستادی، مدیران ثبت، وزارتخانهها و استانداران) نیز ایفای نقش میکرد. روحانی در دولت نخست خود تلاش میکرد با شعارها و عملکرد، خود را به اصلاحطلبان نزدیک کند. گرچه اصلاحطلبان در دولت نخست به آقای روحانی انتقاداتی داشتند. ما به روحانی انتقاد داشتیم که نگاه ایشان نباید صرفا به خارج از کشور باشد بلکه باید به داخل کشور نیز اهمیت بدهد و از طریق سیاستها مشکلات را حل کند و همه تخم مرغهایش را در یک سبد نگذارد. دستاورد روحانی در دوره نخست ریاست جمهوری سبب شد که اصلاحطلبان بدون قید و شرط از او حمایت کنند و او نیز نسبت به دور نخست، ۴ میلیون رای بیشتر آورد.
نگاه رئیس دولت اعتدال به مردم پروسهای بود
در دولت دوم آقای روحانی همه چیز به یک باره تغییر کرد. نگاه او به مردم و اصلاحطلبان پروسهای بود! او هم به ۲۴ میلیون رای طرفداران خود پشت کرد هم به اصلاحطلبان؛ او به تعهداتی که به مردم داده بود بی اعتنا شد و به صورت آشکار و بارزی به طوری که چند ماه از دولت دومش نگذشته بود مردم به خیابان ها ریختند و ابراز نگرانی خود را از تغییر رویکرد روحانی نشان دادند. روحانی به بی راهه رفت و حتی بسیاری از اصلاحطلبان استعفای او را هم کلید زدند. نقش جهانگیری در دولت کمرنگ شد و همه وظایف معاون اول رئیس جمهور را محمود واعظی (رئیس دفتر رئیسجمهور) به عهده گرفت و نقش جهانگیری تشریفاتی شد.
برخی معتقدند اظهاراتی از این قبیل برای این است که آقای جهانگیری و اصلاحطلبان را از تصمیمات روحانی در دولت دوم مبرا کنید.
خیر. آقای روحانی در دولت دوم خود خیلی شفاف و صریح اعلام میکرد که من اصلاح طلب نبوده و اصولگرا هستم.
البته مدت زمان زیادی بود که آقای روحانی در بین اصولگرایان دیگر پایگاهی نداشت...
بله به نظر من هم آقای روحانی اصولگرا هم به آن معنا نبود. آقای نهاوندیان رئیس دفتر آقای روحانی که یکی از چهره های اصولگرا محسوب میشد اما در دولت دوم کنار گذاشته شد. با حضور آقای واعظی به عنوان رئیس دفتر روحانی اختلافات بین اصلاحطلبان و روحانی تشدید یافت. او همواره تاکید داشت که رای اصلاحطلبان در پیروزی روحانی تاثیر گذار نبوده است. روحانی اختیارات آقای جهانگیری به عنوان معاون اول رئیس جمهور را به آقای واعظی تفویض کرد و دیگر این واعظی بود که همهکاره دولت محسوب میشد و چینشها با دستور و اختیار او صورت میگرفت. اصلاح طلبان مخالفت خود را بارها و بارها را اعلام کردند و ما بارها و بارها از حسن روحانی برائت خود را اعلام کردیم از این حیث کارنامه دولت دوم حسن روحانی نه قابل قبول و نه مورد حمایت اصلاحطلبان است. عملکرد دولت دوم آقای روحانی مایوس کننده و برای کشور زیانبار بود و برخی از مشکلاتی که امروز به چشم میخورد به همین دلیل است.
و امروز عملکرد زیانبار آقای روحانی را در وضعیت فعلی کشور مشاهده میکنیم...
بله قطعا همینطور است. بنده البته مکررا درباره راه اشتباهی که آقای روحانی دنبال کرد مصاحبه و هشدار دادم. اساسا اصلاحطلبان به همین دلیل در انتخابات سال ۹۸ در انتخاب نامزدها بر هویت اصلاحطلب خود دفاع کردند و وقتی نامزدهای ما رد صلاحیت شدند اطلاعیه داده و لیستی اعلام نکردیم.
اصلاحطلبان در سال ۹۸ نمیخواستند مجلس دهم تکرار شود
یعنی عدم معرفی لیست برای فرار از شکست نبود؟ هرچند که اصلاحطلبان در نهایت با دو لیست یاران هاشمی و برای ایران با سرلیستی مجید انصاری وارد کارزار انتخابات شدند اما شکست خوردند.
بله برخی از احزاب مثل حزب کارگزاران و احزابی که نامزد داشتند لیستی را معرفی کردند و این بر خلاف رویکرد شورای عالی سیاستگذاری بود. این شورا در سال ۹۸ بر هویت اصلاحطلبی تاکید داشت. چون نمیخواست مجلس دهم و روحانی تکرار شوند. اصلاحطلبان در سال ۹۲ یک غیر اصلاحطلبی را انتخاب کرده بودند که در دور دوم دولت خود که دیگر خود را از رای مردم بی نیاز میدانست نشان داد که چقدر با اصلاحطلبی و مطالبات مردم فاصله دارد.
در سال ۱۴۰۰ نیز جبهه اصلاحات بر هویت اصلاحطلبی تاکید کرد. هرچند که حزب کارگزاران، عبدالناصر همتی را معرفی کرد اما نتوانست اصلاحطلبان را با خود همراه کند.
اما آقای خاتمی اعلام کرد که از همتی حمایت میکند...
آقای خاتمی بنا بر مصلحت هایی و برای نه به تحریم انتخابات، در انتخابات مشارکت و اصلاحطلبان را نیز برای مشارکت در انتخابات تشویق کردند و همین اتفاق افتاد اما همتی گزینه اصلاحطلبان نبود.
مردم به حق از دولت دوم روحانی ناامید و مایوس شدند و از اصلاح طلبان بخاطر حمایت از روحانی ناراحتند و در انتخابات شرکت نکردند و از جریانات سیاسی کشور گریزان شدند و این وضعیت باقی است. بنابراین ما دولت خاتمی را دولت اصلاحات میدانیم نه دولت آقای روحانی را.
آیا اصلاحطلبان در حال حاضر کاندیدای حداکثری دارند که بخواهند به مردم معرفی کنند.
بله خود آقای خاتمی.
البته آن زمان دوستانتان میگفتند عملکرد آقای روحانی آنقدر بد بوده که اگر آقای خاتمی هم نامزد شود رای نمیآورد. هرچند که آقای خاتمی یکبار ریاست قوه مجریه را بر عهده داشته است یعنی اصلاحات بعد ۱۵ سال از دولت او، هنوز یک فرد را ندارند که کاندیدای حداکثری باشد و متعاقب آن گردش نخبگان هم رقم بخورد؟
آقای جهانگیری در سال ۹۶ به عنوان اصلاحطلب نامزد شد.
غیر از آقای جهانگیری فرد دیگری است که کاندیدای حداکثری باشد؟
بله هستند افرادی که به عنوان نامزد حداکثری جریان اصلاحات به مردم معرفی شوند.
محمدرضا عارف چطور؟ او را نامزد حداکثری نمیبینید؟
آقای عارف در سال ۹۲ نامزد حداکثری نبود اما بعدها میتوانست به عنوان نامزد حداکثری باشد.
پس چرا از او دعوت نکردید که نامزد شود. او حتی برای انتخابات مجلس یازدهم هم از ترس شکست نامزد نشد. در عین حال پس شما معتقدید افرادی مثل عارف و جهانگیری می توانند نامزد حداکثری شما باشد.
اگر شرایط فراهم شود.
شرایط فراهم شود یعنی چه. آقای عارف و جهانگیری احراز صلاحیت شده و اکنون فرض کنید انتخابات است. اگر اصلاحطلبان علیرغم حضور نامزد حداکثری انتخابات را ببازند میپذیرند یا باز بهانه میآورند؟
قطعا باید بپذیرند. اصلا دلیلی دیگر وجود ندارد. اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از ۱۴ نفر برنامه گرفته و با آنها حتی مصاحبه صورت داده بودند که این افراد ثبت نام کرده و پس از اعلام نظر نهایی شورای نگهبان یکی را انتخاب کنند اما هیچ یک از این افراد در صحنه باقی نماند و از فیلتر شورای نگهبان عبور نکردند بنابراین مجال حضور رقابتی از اصلاحطلبان گرفته شد. در هیچ کجای دنیا اینگونه نیست. در همین آمریکا نامزد دموکراتها و جمهوریخواهان از دو سال قبل مشخص است و طی یک مکانیسم درون حزبی در نهایت به یک الی دو نفر میرسند و سپس برای رقابت معرفی میشوند.
در سال ۱۴۰۰ به هر حال شخصیتی هایی همچون مهرعلیزاده معاون رئیس دولت اصلاحات و عبدالناصر همتی عضو شاخص حزب کارگزاران حضور داشتند.
عبدالناصر همتی هیچ گاه خودش را حتی رسما اصلاحطلب معرفی نکرده است. اصلا به عنوان یک شخصیت سیاسی شناخته نمیشود. او هیچگاه گزینه اصلاح طلبان نخواهد بود در هیچ شرایطی.
آقای مهرعلیزاده چطور؟
آقای مهرعلیزاده عضو شورای مرکزی حزب ما است و اصلاحطلب محسوب میشود.
پس چرا اصلاحطلبان از او حمایت نکردند؟
چون آقای مهرعلیزاده نامزد حداکثری اصلاحطلبان نبوده است و حتی در لیست ۱۴ نفره اصلاحطلبان هم حضور نداشتند.
حمایت نکردن از مهرعلیزاده برای فرار از پذیرفتن شکست نبود؟ شما میفرمایید آقای مهرعلیزاده عضو شورای مرکزی حزب پیشرو اصلاحات که شما دبیرکل آن هستید بوده پس چرا اجازه دادید او کاندیدا شود و وقتی او کاندیدا شد چرا با اصلاحطلبان برای حمایت از او وارد گفتوگو نشدید؟
چون آقای مهرعلیزاده کاندیدای حزب پیشرو اصلاحات نبود. حزب پیشرو اصلاحات جلسات مکرری داشت و در نهایت تاکید داشت که بنده به عنوان دبیرکل حزب به عنوان نامزد ریاست جمهوری نامنویسی کنم.
چرا نامنویسی نکردید؟
من نه نام نویسی کردم و نه حتی وارد بازی گزینش نامزدها شدم. من ارزیابی اولیهای صورت دادم و از دوستانم در حزب عذرخواهی کردم. بنابراین نامزد حزب پیشرو اصلاحات بنده بودم نه آقای مهرعلیزاده؛ آقای مهرعلیزاده تلاش داشت تا به عنوان نامزد حزب پیشرو اصلاحات معرفی شود اما چون قبل از اینکه ایشان ثبت نام کند و تائید شود حزب تصمیم خودش را برای عدم حضور در انتخابات گرفته بود بنابراین به خواست آقای مهرعلیزاده پاسخ مثبت داده نشد و به صورت منطقی با این قضیه برخورد شد.
*کاندیداتوری در انتخابات نظاممند نیست
پس اصلاح طلبان برای ۱۴۰۴ گزینههای زیادی را دارد که وارد عرصه انتخابات کنند؟
بله اما نکته مهم این است که کاندیداتوری در انتخابات نظام مند نیست. احزاب برای کسب و مشارکت در قدرت و نقد و اصلاح قدرت تشکیل میشود اما این معنا و مفهوم از احزاب گرفته شده است. بنابراین مجال فعالیت سیاسی و ماموریت انتخاباتی از آنها گرفته شده است. احزاب را مثل یک شرکت در نظر بگیرید که اقداماتی را صورت می دهند که در مناقصه شرکت کنند اما روز مناقصه به آنها بگویند شما صلاحیت ندارید این نقض غرض و بی معنا است. در عرصه سیاست نیز هم راستا با قانون احزاب، فعالیت ها شکل میگیرد اما اکنون این مجال از احزاب گرفته شده است و افراد تا لحظه آخر باید تسبیح بیندازند و جریانات سیاسی تا آخرین لحظه نگرانند و نمیتوانند با مردم هم قرص و محکم حرف بزنند.
اخیراً خبری آمد که آقایان روحانی، سیدحسن خمینی و خاتمی دیداری داشتند. از جزئیات این دیدار مطلع هستید؟
مطلقا خیر؛ این ملاقاتها طبیعی است و اینکه چهرههای مطرح سیاسی کشور به صورت گعدهای و دورهای دور هم جمع شوند و در مورد شرایط، اوضاع و احوال مردم صحبت کنند و در مورد راهکارها تبادل نظر کنند طبیعی است و آنچه بنده شنیدم در همین خصوص بوده و این نشست برنامه ریزی شدهای نیست.
یعنی در مورد مباحث انتخاباتی بحث نشده است؟
خیر. فقط شرایط کشور مورد بحث قرار گرفته است.
آقای دکتر ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
شما هم موفق و پیروز باشید.