سرویس جهان مشرق- در بیش از دو سالی که از درگیری جهان با غائله‌ای به نام کووید 19 می گذرد، یک چهره به صورت ثابت، و به نحوی دوره‌ای، نقش جغد شوم را بازی می‌کند و همین که اندکی دغدغه‌های مردم دنیا از بابت کنترل آن چه پاندمی خوانده می‌شود، راحت می‌گردد، دنیا را تهدید به فاجعه‌هایی بدتر از کووید در آینده نزدیک می‌کند. بزرگ‌ترین شومن رسانه‌ای کووید 19 در دو سال گذشته، نه یک پزشک یا درمان‌گر، که یک سوپرمیلیاردر و مالک یک غول نرم‌افزار رایانه‌ای است.

بیل گیتس که ظاهرا خود متوجه اثرات منفی این همه نغمه‌ی شوم از حلق خودش شده، چندی قبل در مصاحبه با روزنامه فایننشال تایمز گفت:

" نمی خواهم صدای عذاب و تاریکی باشم، ولی چیزهای بدتر تازه در راه است."

او در همین مصاحبه، در ادامه همان هشدارهای آشنا خواستار آن شد که یک تیم ناظر جهانی برای مقابله تهدیدات بیماری جدید تشکیل شود.[1]

جامعه‌شناسان در تعریف نوع خاصی از پیش‌بینی با عنوان  پیشگویی خودمحقق‌گر یا پیشگویی خود انجام (Self-fulfilling prophecy)گفته‌اند که "آنگونه از پیش بینی است که وقتی اعلام شد، شرایطی را هم ایجاب می‌کند که باعث شود همان پیشگویی به حقیقت بپیوندد. به عنوان مثال در سال ۱۹۲۹ در  آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایعه شد که بانک‌ها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانک‌ها هجوم بردند و پول‌های خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانک‌ها شد.

مدت‌هاست که منتقدان گیتس، بر مبنای شواهد و قرائن و سابقه عملکردهای او، این دسته از پیشگویی‌های او را از نوع خودمحقق‌گر می دانند. با این تفاوت که از نظر بخش رادیکال این منتقدان، اصولا این نفیرهای شومی که از گلوی بیل گیتس بلند می شود، اصولا نه پیشگویی که نوعی اعلام برنامه و پیش‌آگهی دادن از دستور کار یک «الیت جهانی» است که توسط گیتس نمایندگی می شود و به دنیال بازتنظیم جهانی و حاکم کردن «نظم نوین جهانی» است.

ناظران بدبین و موشکاف، که چندان با موج‌های رسانه‌ای جریان اصلی حواسشان پرت نمی شود و بیشتر به دنبال خواندن بین سطور اخبار هستند تا خود اخبار، به یاد می آورند که درست زمانی که مقارن با شروع «پاندمی» و انتشار ویدیوهای هراس‌آور و آخرالزمانی از آدم‌هایی که وسط خیابان روی زمین می افتادند و به اسم مبتلایان به کووید به مردم دنیا عرضه می شدند (و البته بعدتر دیگر خبری از این ویدیوها نبود!)، و دقیقا زمانی که بیل گیتس به عنوان «قهرمان» مبارزه با کووید در رسانه‌های مطرح می شد، اخبار دیگری هم در جریان بود که در سایه هراس جهانی ایجاد شده درباره کووید به حاشیه رفت و چندان افکار عمومی را درگیر نکرد.

یکی از مهم‌ترین خبرهای این‌چنینی، مطرح شدن روابط عمیق میان بیل گیتس و «جفری اپستین» بود. جفری اپستین، جنایتکار جنسی و صاحب بزرگ‌ترین شبکه‌ی جهانی قاچاق کودکان با هدف بردگی جنسی بود، کسی که مشهور است برای سرگرمی‌های جنسی اهریمنی چهره‌های معروف و قدرتمند، سوژه جور می کرد و آرشیو گسترده‌ای از عکس و فیلم از پشت پرده سیاه و تاریک شخصیت‌های شناخته شده سیاسی، اقتصادی و هنری در اختیار داشت.

در 10 آگوست 2019، درست زمانی که افکار عمومی آمریکا منتظر لب باز کردن اپستین در دادگاه و فاش شدن بسیاری از «اسرار مهیب» بود، خبر آمد که مرغ از قفس پرید و زندانی خود را در سلولش دار زده است! خبری که تا همین امروز بخش بزرگی از افکار عمومی آمریکا آن را باور نکرده است.

به هر حال، روزنامه انگلیسی دیلی میل در گزارشی(11 آگوست 2021) به بخشی از شبکه روابط گیتس-اپستین پرداخت. طبق این گزارش، زن مدیر عامل سابق مایکروسافت، استیون سینوفسکی، که و یک جراح مغز و اعصاب به نام ملانی واکر  بود، واسطه آشنایی گیتس با بزرگ‌ترین قاچاقچی کودکان برای بردگی جنسی، یعنی اپستین شد. واکر از 1992 با اپستین رفاقت داشت. رابطه‌ی رفاقت گیتس و اپستین از 2011 آغاز شد. این زن قبل از پیوستن به مجموعه مایکروسافت، «مشاور علمی» اپستین بود. ملانی واکر ابتدا واسطه پیوند میان بوریس نیکولیک ، مشاور علمی گیتس به اپستین شد و نیکولیک پیوند میان گیتس و اپستین را جوش داد.[2]

ظاهرا بیل‌گیتس در مصاحبه تلویزیونی  اخیر خود با شبکه پی بی اس که اختصاصا با موضوع رابطه او با اپستین بود، وانمود کرد که ماجرای طلاق او از همسرش، ملیندا، به واسطه‌ی برملا شدن رابطه‌اش با اپستین بوده است.[3] اما این بیشتر شبیه رد گم کنی و دادن آدرس انحرافی به نظر می رسد. ملیندا گیتس، شریک زندگی و مالی سالیان بیل گیتس، نمی توانسته از روابط او با فرد به شدت بدنامی چون اپستین نامطلع بوده باشد. اپستین، حتی پیش از این که بالاخره بابت جنایاتش بازداشت شود، به عنوان یک ثروتمند عیاش، فاسد و دلال جنسی در محافل سیاسی، اقتصادی و هنری آمریکا شهرت داشت.

بگذریم از این که به احتمال قوی، این یک نوع صحنه‌سازی با هدف مبرّی دانستن ملیندا و جلوگیری از فاش شدن ابعاد بیشتر این رابطه‌ی شوم بوده است. با این حال، روزنامه دیلی بیست، در 17 می 2021، گزارش کرد که گیتس و اپستین در فاصله‌ی 2011 تا 2014 بارها در ملک اپستین با هم دیدار کردند و حتی گیتس درباره مسایل خصوصی خود و ازدواجش با ملیندا برای اپستین درد دل می کرد! طبق گفته همین منبع، گیتس خواستار ارتباط کاری بیشتر اپستین با بنیاد بیل و ملیندا گیتس شده بود.[4] حتی بر مبنای برخی گزارش‌ها، اپستین درباره‌ی سرمایه‌گذاری یا اعانه به شرکت‌ها و موسسات مختلف، مشاور و حتی واسطه‌ی گیتس بوده است. از جمله بیزینس اینسایدر در 10 سپتامبر 2019 گزارش داد که اپستین برای یکی از پروژه‌های در جریان در آزمایشگاه‌های دانشگاه ام آی تی، مبلغ دو میلیون دلار از گیتس پول گرفت.[5]

پیش‌تر، در آگوست 2019، رسانه‌ها خبر دادند که بیل گیتس چندباری مسافر جت اختصاصی و بدنام جفری اپستین با نام «لولیتا اکسپرس» نیز شده بود و این بعد از آن بود که اپستین از نخستین دوره محکومیت خود(به خاطر جرایم جنسی) از زندان آزاد شده بود![6] لولیتا، نامی است که در فرهنگ آمریکایی برای دختران نوجوان سوژه سوءاستفاده جنسی به کار برده می شود و جت اختصاصی اپستین معمولا میزبان دوستان نزدیک او به مقصد جزیره‌ی اختصاصی‌اش بوده است. جزیره‌ای که رازهای زیادی از جنایات جنسی اپستین و مهمانان و دوستان ذی‌نفوذ او در خود نهفته دارد. از جمله‌ این مهمانان، بیل کلینتون بوده‌  است. تنها بر اساس گزارش‌های رسمی و تاییدشده، اپستین در دوران ریاست جمهوری کلینتون، 17 بار مهمان کاخ سفید شده بود.[7]

تبعات و ترکش‌های برملا شدن گوشه‌ای از  این رازهای کثیف و تاریک، قطعا در استعفای بیل گیتس از ریاست هیات مدیره مایکروسافت در 13 مارس 2020، نقشی پررنگ داشته است، گرچه او بهانه‌ی این کناره‌گیری را تمرکز بیشتر بر امور بنیاد «خیریه» خود عنوان کرد.

همزمان با انتشار اخبار استعفاء، گزارش‌های متعددی منتشر شد که تحقیقات هیات مدیره شرکت درباره‌ی رابطه جنسی کلینتون با یکی از کارمندان زن شرکت هم بخشی از ماجرا بوده است، اما به نظر می رسد این هم تنها یک آدرس انحرافی برای جلوگیری بیرون زدن بخش‌های بیشتری از این لجنزار بوده است.

دلیلی که بر این ادعا می توان مطرح کرد، این است که در همان مقطع استعفای گیتس، یک «سونامی» از استعفاء در سطح مدیران ارشد شرکت‌های بزرگ بین‌المللی در حال رخ دادن بود و چند ده نفر از مدیران معروف و شناخته شده شرکت‌های بزرگ، به بهانه‌های مختلف استعفاء داده یا برکنار شدند. روندی که از اواخر 2019 آغاز شد و تا همین امروز هم با سرعت کم‌تر ادامه دارد، اما در «سونامی» اخبار پاندمی، هیچ‌گاه این خبر مهم سرخط اخبار را به خود اختصاص نداد[8].[9]

موج استعفایی که به «استعفای بزرگ» معروف شده است. آگاهان و اهل تحقیق، این دو ماجرا را مرتبط با هم و ذیل یک پرونده می دانند: پرونده‌ی اعترافات گیلن ماکسول، شریک و محرم اسرار جفری اپستین که خودش در یک صحنه‌سازی کاملا مشکوک، خودکشی شد!

ماجرای پیشرفت در بازجویی‌هایی گیلن مکسول و بیرون آمدن نام بسیاری از چهره‌های نامدار سیاسی و اقتصادی و پیوندشان با شبکه‌ی جنایتکار اپستین و ارتباط آن با زنجیره استعفاها در شرکت‌های بزرگ، آن اندازه در افکار عمومی آمریکا جدی بود که رسانه‌های جریان اصلی، که خود عمدتا تحت سیطره‌ی الیت فاسد و همکاران و کارفرمایان پشت پرده‌ی اپستین هستند، مجبور به توجیه و انکار ماجرا شدند.

اما درست زمانی که گام اول نزدیک شدن بیل گیتس به رسیدگی قضایی با استعفای اجباری او از ریاست هیات مدیره مایکروسافت رقم خورده بود، در یک طراحی و برنامه‌ریزی دقیق، بیل گیتس توسط امپراتوری رسانه‌ای جریان گلوبالیست، تبدیل به «قهرمان مبارزه با پاندمی» و سلبریتی اصلی همه‌ی امور مربوط به کرونا شد.

ذکر این نکته لازم است که گرچه جریان گلوبالیست جهانی، که از سال‌ها پیش به دنبال حاکم کردن «نظم نوین جهانی» توسط یک دولت توتالیترین به سبک 1984 بر دنیاست، نفوذ و قدرت بسیار گسترده‌ای در آمریکا و سایر نقاط دنیا دارد، لیکن هنوز نتوانسته قدرت را در همه جای دنیا یک‌کاسه کند و مهار امور را کامل در دست بگیرد. اگر امثال جفری اپستین جنایتکار و شیطان‌پرست، با آن آرشیو کاملی که از فجایع جنسی سیاستمداران و چهره‌های اقتصادی و هنری دارد، بالاخره دستگیر و راهی زندان می شود و پرونده او شریکش، گیلن مکسول تحت بررسی قرار می گیرد، نشان از آن دارد که در زیر پوست اخبار، خارج از دید، نبرد و منازعه هنوز در جریان است.

اما این که اپستین به ناگاه در بازداشت خودکشی می کند یا ظاهرا خودکشی می‌کند تا او را از مهلکه در ببرند، نشان از قدرت و نفوذ جریان گلوبالیست دارد. مصداق دیگرش همین اعمال نفوذ در پرونده گیتس از طریق انحراف توجهات به سمت «پاندمی» است. به ناگاه، با میدان‌داری رسانه‌های وابسته به گلوبالیست‌ها، بیل گیتس در قامت حامی مالی اصلی پروژه‌های سازمان بهداشت جهانی و پروژه واکسن ظاهر می شود و پرونده ارتباطات عمیق و نزدیک او با شبکه شیطانی اپستین به حاشیه می رود.

اما مساله فقط هم بیل گیتس نبود. درست زمانی که در تابستان 2019، بعد از چند سال جستن جفری اپستین از تعقیب قضایی جدی (با اعمال نفوذ دوستان قدرتمندش)، بالاخره او بازداشت شد و پرونده جنایات او و شبکه شیطانی‌اش مورد رسیدگی قضایی قرار گرفت، و زمانی که همگان انتظار داشتند با اعترافات او چهره‌های نامداری در حوزه سیاست، اقتصاد، هنر و ورزش از سراسر دنیا به زیر کشیده شوند ضربه‌ای مهلک به جریان زرسالاران جهانی وارد شود، به ناگهان با مطرح شدن بحث «کووید 19» و بیماری کرونا و اعلام پاندمی جهانی توسط سازمان بهداشت جهانی، داستان دنیا عوض شد و متهمان اصلی، دوباره در مدار قدرت قرار گرفتند و به اسم مدیریت پاندمی بر جان و مال و همه چیز جهانیان حاکم شدند.

شاید فقط یادآوری این نکته گویای بسیاری از معانی باشد و آن این که بنیاد بیل و ملیندا گیتس، بزرگ‌ترین اسپانسر مالی خصوصی سازمان بهداشت جهانی است!

این گونه بود که بیل گیتس، که هیچ نوع تحصیلات مربوط به طب ندارد و به لحاظ حیطه کاری هیچ مدخل و ورودی به بحث پزشکی نداشته، به ناگهان به خط‌ده و مدیریت‌کننده اصلی یک به اصطلاح بیماری ویروسی واگیردار تبدیل شد! اما این تنها پروژه‌ی جهانی گیتس، شرکا و حامیان او برای دنیا نیست. همزمان، با استفاده از تثبیت قدرت و نفوذ آهنین خود بر دنیا از طریق پاندمی، چند پروژه دیگر هم با محوریت گیتس در حال اجراست. از جمله مساله کاهش دی اکسید کربن و تغییرات آب و هوایی که رسما به عنوان فاز بعدی نظم نوین جهانی در دستور قرار گرفته است.

کارشناسان مستقل بر این اعتقادند که تبلیغات جهانی گلوبالیست‌ها و امپراتوری رسانه‌ای مبنی بر تغییرات اقلیمی، کاملا با اهداف سیاسی است و صدها داشنمند برجسته دنیا در حوزه اقلیم‌شناسی و آب و هوا تبلیغات آنان را با استدلال‌های علمی رد می کنند. کما این که در دهه 1980 میلادی، رسانه‌های وابسته به این جریان(در راس ‌آن‌ها اکونومیست) مدعی بودند  که جهان به سمت یخبندان پیش می رود و در قرن بیست و یکم بخش بزرگی از زمین یخ خواهد زد!

بخشی دیگر از کارشناسان مستقل هم این تبلیغات را در راستای همان پیشگویی‌های خودمحقق‌گر می‌دانند که به صورت عامدانه و با دخالت سازمان یافته در حال ایجاد تغییرات اقلیمی هستند تا برنامه‌های خود را پیش ببرند.[10] از جمله استفاده از تکنولوژی‌های تغییرات اقلیمی همچون هارپ[11] یا تحریکات آتشفشانی از طریق آزمایش‌های هسته‌ای مخفی. برجسته کردن نقش دی اکسید کربن حاصل از فعالیت انسانی در تغییرات اقلیمی هم دستور کاری برای زمین زدن صنایع تولیدی در کشورهای در حال توسعه با هدف زمین زدن اقتصادهای ملی و هر چه وابسته‌تر کردن آن‌هاست.[12]

بنیاد بیل و ملیندا گیتس از چند سال پیش، سرمایه‌گذاری گسترده‌ای روی دستکاری ژنتیک محصولات کشاورزی و تولید محصولات تراریخته صورت داده است. از سال 2010، این بنیاد سرمایه‌گذاری خود را روی شرکت مونسانتو، بزرگ‌ترین شرکت فعال در حوزه دستکاری ژنتیک دانه‌های خوراکی و تولید کودهای شیمیایی! آغاز کرده است و انتقادات بسیاری در این زمینه متوجه این بنیاد بوده است.[13] [14]طبق معمول، گیتس برای انجام آزمایشات ژنتیک، دیوار کوتاه‌تر کشورهای آفریقایی پیدا نکرده،[15] چنان که در حوزه آزمایش‌های دارویی و واکسن‌ها هم این بنیاد سابقه بسیار خرابی هم در افریقا و هم در هند دارد. در برنامه‌های اهریمنی گیتس برای سبد غذایی مردم دنیا، جدای از تبلیغات سنگین جهانی برای جا انداختن محصولات تراریخته طرح‌هایی تولید گوشت مصنوعی، استفاده از حشرات و سوسک[16] و حتی بازفرآوری گوشت جنازه انسانی دیده می شود!

در این راه، ابرسرمایه‌داران دیگر چون جف بزوس و مدیران شرکت گوگل هم با گیتس همکاری دارند.[17] در این میان، شاید بخش بزرگی از مردم دنیا ندانند که بزرگ‌ترین مزرعه شخصی غلات در دنیا هم از آن بنیاد بیل و ملیندا گیتس است.[18]  او در این مزرعه، بزرگ‌ترین ذخیره‌گاه دانه‌های خوراکی از سراسر دنیا را جمع‌آوری کرده است.[19] مضافا این که در همین نوامبر گذشته، او 315 میلیون دلار روی برنامه‌های تغییرات ژنتیک دانه‌های گیاهی سرمایه‌گذاری کرده است.[20] بسیاری از تحلیل‌گران آلترنانیو، این کدها را نشان دیگری از برنامه‌های شوم گیتس و شرکای برای ایجاد انحصار (مونوپلی) بر غذای مردم جهان و از این طریق کنترل کامل روی بشریت در نظم نوین جهانی می دانند.

از طرح‌های عجیب و جنجالی بنیاد گیتس، اسپری کردن گرد و غبار در آسمان با هدف ایجاد لایه‌ای در برابر خورشید با هدف کم کردن از شدت تابش آن است! البته از چند سال قبل، بحث استفاده سیستمیک و منظم از هوایپماها برای رها کردن گازها و بخارات مشکوک (موسوم به chemtrail ) مطرح بوده است و این طرح عجیب و ترسناک گیتس به شدت یادآور ماجرای کم‌تریل است.

در اواخر 2020، اخبار شراکت بیل گیتس با بخش بدنام و مرموز پنتاگون، یعنی «دارپا»(آژانس پژوهش‌های پیشرفته دفاعی) در پروژه‌ی واکسن ژنتیک نانوتک کووید 19، بار دیگر توجهات را به روابط عمیق و گسترده‌ی این چهره‌ی تاریک با دولت پنهان در ایالات متحده جلب کرد.[21]

در همین ماه‌های اخیر، خبر دیگری منتشر شد که پشه‌های دستکاری ژنتیکی شده که تنها به گونه‌های خاص آفات گیاهی حمله می برند و پروژه‌ی پژوهشی آن توسط گیتس تامین مالی شد، در مزارع فلوریدا رهاسازی شد.[22] برخی منابع، این را یک طرح پایلوت در آزمایش روش انقراض ژنتیکی می دانند که از مدت‌ها قبل توسط دارپا دنبال می شود.[23]