به گزارش مشرق و به نقل از جوان، موج تهديدها عليه فدراسيونهاي ورزشي ايران كماكان ادامه دارد. در روزهايي كه مسئولان بلند پايه ورزش كشور خوشبينتر از هميشه خطر تعليق چند رشته را تكذيب ميكنند، فدراسيونهاي جهاني تلاش ميكنند تا به آنها ثابت كنند ورزش حرفهاي شوخيبردار نيست و بايد دست از سياسيكاري بردارند.
تا پيش از اين تنها قايقرانان نگران آينده بودند و اينكه رنگ المپيك را ميبينند يا نه اما هر روز كه ميگذرد بر تعداد ورزشكاران مضطرب اضافه ميشود، بدون اينكه آقايان ككشان بگزد. فدراسيون تيروكمان از جمله رشتههايي است كه با كسب ۲ سهميه عملكرد خوبي داشته ولي منافع شخصي و پشت پرده بعضيها اجازه نداد طعم اين موفقيتها كام اهالي تيروكمان را شيرين كند. آنها تصور ميكردند با بركناري غيرقانوني صفايي به اهدافشان ميرسند چرا كه از قوانين بياطلاعاند و ورزش را به مسخره گرفتهاند. ولي فدراسيون جهاني تيروكمان بدون هيچ محافظهكاري قوانين خود را به مرحله اجرا درآورده و دومين نامه تهديدآميز خود را هم به ايران ارسال كرده. اين در حالي است كه هنوز نام المپينهاي اين رشته از سوي فدراسيون جهاني پذيرفته نشده و معلوم نيست چه بر سر ورزشكاراني كه سالها زحمت كشيدهاند به اميد المپيك، ميآيد.
اوضاع قايقراني كه ديگر نيازي به توضيح ندارد، دنيامالي بايد برگردد تا وضع وخيمتر نشده اما دوچرخهسواري و شنا جديدترين تعليقيهاي ورزش كشورمان هستند. زنگيآبادي در حساسترين شرايط از كار بركنار شد، از همان بركناريها كه فقط دكتر عباسي و دست راستش از علتش خبر دارند. رئيس بركنار شده به علت تعلق خاطرش به دوچرخهسواري استعفاي اجبارياش را نوشت تا مشكلي براي المپينها پيش نيايد. با اين وجود مسئولان فدراسيون جهاني دوچرخهسواري آگاهتر از اين حرفها هستند و معني اينگونه استعفاها را خوب ميفهمند. اگرچه قمري سرپرست جديد اين فدراسيون منكر ارسال هرگونه نامهاي از سوي فدراسيون جهاني شده اما اين جمله او ثابت ميكند دوچرخهسواري اوضاع قمر در عقربي دارد: «دعا ميكنيم از اين نامهها به فدراسيون دوچرخهسواري ارسال نشود.» اگر حكم سرپرستي كه براي قمري صادر شده مشكلي ندارد پس چرا او تا اين اندازه نگران ارسال نامه تعليق است؟!
احتمال تعليق فدراسيون عريض و طويل شنا، شيرجه و واترپلو جديدترين دستهگل وزارت ورزش است كه به آب دادهاند. هرچند هنوز بحث تعليق اين رشته جدي نشده ولي خوشحاليم كه شنا تنها يك المپيكي دارد و ورزشكاران كمتري از سوء مديريت آقايان ضرر ميكنند.
شنا، قايقراني،تيروكمان، دوچرخهسواري و يا هر رشته ديگر؛ فرقي نميكند كدام يك از ورزشها و كدام المپينها به آتش مقاصد آقايان ميسوزند، مهم اين است كه عدهاي پشت ميز رياست مينشينند و با خيالي راحت نتيجه مشورت با دوستان معلوم الحالشان را به روي كاغذ ميآورند. هر وقت كه اراده كنند رئيس بركنار ميكنند و سرپرستان جديد را هم كه از قبل زير سردارند. حرف از تعليق هم كه ميشود، ميخندند و ژست حق به جانب ميگيرند؛ انگار نه خاني آمده و نه خاني رفته. ولي واقعيت چيز ديگري است. چند فدراسيون ما خطر تعليق را بيخ گوششان حس ميكنند و عباسي و سجادي هم به خوبي از همه چيز خبر دارند. اينكه چرا سرشان را مثل كبك زير برف كردهاند و اداي بيخيالها را درميآورند جاي سؤال دارد. شايد منتظر نتيجه از قبل پيشبيني شدهاي هستند كه از مدتها قبل برايش نقشه كشيدهاند!
در روزهايي كه مسئولان بلند پايه ورزش خوشبينتر از هميشه خطر تعليق چند رشته را تكذيب ميكنند، فدراسيونهاي جهاني تلاش ميكنند تا ثابت كنند ورزش حرفهاي شوخيبردار نيست و بايد دست از سياسيكاري بردارند.