به گزارش مشرق به نقل از فارس، در مقالهای که با عنوان "تلاشهای ایران برای دور زدن تحریمهای نفتی" به قلم "کریستوفر هارمر" در پایگاه اطلاعرسانی موسسه مطالعات جنگ (ISW) منتشر شده به بررسی تحریمهای نفتی ضدایرانی توسط اتحادیه اروپا پرداخته و برخی از راههایی را که ایران طی آن تحریمها را دور میزند، بررسی میکند. این مقاله بخصوص به تشریح این امر میپردازد که ایران چگونه و به چه کسانی میتواند نفت بفروشد، یا این که روشهای جایگزین برای جریان پرداخت مالی برای این نفت صادراتی چیست و این که چگونه ایران میتواند نفت خود را به دست مشتریانش برساند.
در ادامه مقاله این اندیشکده آمریکایی آمده است: تحریمها بیشترین تأثیر را بر صنعت کشتیرانی میگذارد چرا که شرکتهای بیمهگر غربی بیمه نفتکشهایی که نفت ایران را حمل میکنند، کاهش دادهاند. شرکتهای بزرگ، نامدار و چندملیتی کشتیرانی از پذیرش نفت خام ایران سر باز میزنند به این دلیل که این شرکتهای بیمهگر پوشش بیمهای محمولههای نفت ایران را متوقف کردهاند. از این رو تنها گزینه دور زدن این تحریمها و انتقال نفت خام ایران، انتقال از طریق شرکتهای کشتیرانی دولتی ایران خواهد بود.
این اندیشکده با اشاره به فشارهای تحریمها بر اقتصاد ایران و ارزش ریال و برابری آن با ارزهای دیگر مانند یورو و دلار، اعتراف میکند: این اثرات منفی بر اقتصاد داخلی ایران با وجود این که قابل توجه است اما اندک تأثیری بر توانایی یا تمایل نظام ایران برای ادامه بهرهگیری از درآمد نفتی برای تامین مالی مجتمعهای نظامی و برنامه هستهای کشور نداشته است.
در ادامه این مقاله به وضعیت شرکت ملی نفتکش ایران NITC و نقش آن در دور زدن تحریمهای بیمه محمولههای نفتی و انتقال نفت ایران پرداخته شده و آمده است: این شرکت، شرکت اول کشتیرانی است که نفت خام و تولیدات نفتی ایران و گاز طبیعی مایع را به ایران یا از ایران به دیگر کشورها منتقل میکند. این شرکت حدوداً سی و نه تانکر سوخت با ظرفیتهای از 98 هزار تن الی 318 هزار تن دارد. کل ظرفیت حمل نفت ناوگان این شرکت 9.8 میلیون تن است. این ظرفیت یعنی سی و دو روز تولید نفت ایران.
اندیشکده آمریکایی مطالعات جنگ با اشاره به تلاش ایران به کسب خودکفایی در تولید تجهیزات دفاعی از پس از انقلاب اسلامی و دستیابی به این خودکفایی کامل در تولید تسلیحات و تجهیزات مورد نیاز نیروهای مسلح در سالهای اخیر، میافزاید: هم راستا با تلاش برای کسب خودکفایی در عرصه نظامی، این کشور خودکفایی در کشتیرانی را نیز دنبال کرد و نظام ایران منابع مالی مهمی را برای افزایش حجم شرکت ملی نفتکش ایران NITC در اختیار قرار داده است.
این گزارش به گمانهزنیها درباره مالکیت خصوصی یا دولتی این شرکت پرداخته و در عین حال با ذکر عملکرد مدیریتی "محمد سوری" که از مدیران غیرسیاسی این شرکت بوده، مینویسد: تحت مدیریت سوری، شرکت ملی نفتکش ایران برای خود اعتبار کسب کرده و به یک خط کشتیرانی حرفهای و وارد به کار بدل شد. تا جایی که در دسامبر سال 2011 این شرکت جایزه سال بهترین عملکرد شرکت نفتکش را به دست آورد. به هر حال در ژانویه سال 2012 حمید بهبهانی وزیر پیشین حمل و نقل جایش را گرفت.
این اندیشکده آمریکایی اذعان میکند: صرفه نظر از ساختار مالکیتی شرکت ملی نفتکش ایران، این شرکت اکنون شرکتی کاملاً فعال در این زمینه است که کشتیهایی مدرن در اختیار داشته و توسط دولت ایران اداره میشود.
در ادامه این گزارش این سوال مهم مطرح میشود که با لغو فعالیت شرکتهای بینالمللی در تجارت نفت ایران به سبب تحریمها، شرکت ملی نفتکشهای ایران چه میزان از نفت ایران را میتواند منتقل کند؟ و میافزاید: شرکت خدمات کشتیرانی "لوید" که مقر آن در لندن است در فهرست خود در سال 2011 آورده که شرکت ملی نفتکش ایران توانسته 53 میلیون تن از نفت ایران را به بازار برساند. اگر هر تن را برابر با 7.3 بشکه در نظر بگیریم معنی آن این است که این شرکت ایرانی توانسته 387 میلیون بشکه نفت خام را به بازار برساند و این یعنی اندکی نزدیک به نیمی از تولیدات نفت خام ایران.
این در حالی است که این شرکت علاوه بر سی و نه کشتی فعالی که در اختیار دارد، بیست و دو نفتکش دیگری نیز سفارش داده است با اضافه شدن این ناوگان کشتیها توانایی نظام ایران برای انتقال نفت خود افزایش مییابد.
در ادامه این گزارش با اشاره به امکان دور زدن تحریمهای نفتی به روشهای دیگر آمده است: گذشته از توانایی شرکت ملی نفتکش ایران برای انتقال نفت خام این کشور، دیگر شرکتهای کشتیرانی که خارج از نظام بیمهای و مالی غربی فعالیت میکنند نیز تمایل خود را برای مشارکت در انتقال نفت ایران نشان دادهاند.
این اندیشکده اعتراف میکند: گزینههای دیگری برای دور زدن تحریمها وجود دارند. شرکتهای هندی و دولت هند نیز در توسعه بندر چابهار ایران سرمایهگذاری کلانی کردهاند و این بندر اکنون به عنوان محلی برای صادرات و واردات کالاهای خشک، غلات و مواد خام مورد استفاده قرار میگیرد. درست است که این بندر مانند خارگ دارای امکانات نفتی نیست اما شرکت ملی نفتکش ایران میتواند نفت از خارگ به این بندر را با بیمه خود منتقل کرده و سپس آن نفت را از این بندر به طور مستقیم به دست کشتیهای هندی بسپارد. هرچند فعالیتی در این رابطه تاکنون مشاهده نشده اما هند از نظر اقتصادی و راهبردی به موفقیت بندر تجاری چابهار متعهد است. به طور حتم برای شرکت ایرانی امکانپذیر است که نفت را از جزیره خارگ به چابهار ببرد و در آنجا به کشتی دیگری که تحت لوای پرچم هند یا کشوری دیگر است، منتقل سازد.
در انتهای این گزارش آمده است: دیگر کارهایی که میتوان برای اجتناب از تحریمها انجام داد، شرکتهای کشتیرانی چینی برای انتقال نفت خام ایران است و این شرکتها وابسته به بیمه غرب نیستند و خودشان بارهای خود را بیمه میکنند. برخی از مقامات چینی نیز از امکان پذیر بودن این امر خبر داده اند.
در ادامه مقاله این اندیشکده آمریکایی آمده است: تحریمها بیشترین تأثیر را بر صنعت کشتیرانی میگذارد چرا که شرکتهای بیمهگر غربی بیمه نفتکشهایی که نفت ایران را حمل میکنند، کاهش دادهاند. شرکتهای بزرگ، نامدار و چندملیتی کشتیرانی از پذیرش نفت خام ایران سر باز میزنند به این دلیل که این شرکتهای بیمهگر پوشش بیمهای محمولههای نفت ایران را متوقف کردهاند. از این رو تنها گزینه دور زدن این تحریمها و انتقال نفت خام ایران، انتقال از طریق شرکتهای کشتیرانی دولتی ایران خواهد بود.
این اندیشکده با اشاره به فشارهای تحریمها بر اقتصاد ایران و ارزش ریال و برابری آن با ارزهای دیگر مانند یورو و دلار، اعتراف میکند: این اثرات منفی بر اقتصاد داخلی ایران با وجود این که قابل توجه است اما اندک تأثیری بر توانایی یا تمایل نظام ایران برای ادامه بهرهگیری از درآمد نفتی برای تامین مالی مجتمعهای نظامی و برنامه هستهای کشور نداشته است.
در ادامه این مقاله به وضعیت شرکت ملی نفتکش ایران NITC و نقش آن در دور زدن تحریمهای بیمه محمولههای نفتی و انتقال نفت ایران پرداخته شده و آمده است: این شرکت، شرکت اول کشتیرانی است که نفت خام و تولیدات نفتی ایران و گاز طبیعی مایع را به ایران یا از ایران به دیگر کشورها منتقل میکند. این شرکت حدوداً سی و نه تانکر سوخت با ظرفیتهای از 98 هزار تن الی 318 هزار تن دارد. کل ظرفیت حمل نفت ناوگان این شرکت 9.8 میلیون تن است. این ظرفیت یعنی سی و دو روز تولید نفت ایران.
اندیشکده آمریکایی مطالعات جنگ با اشاره به تلاش ایران به کسب خودکفایی در تولید تجهیزات دفاعی از پس از انقلاب اسلامی و دستیابی به این خودکفایی کامل در تولید تسلیحات و تجهیزات مورد نیاز نیروهای مسلح در سالهای اخیر، میافزاید: هم راستا با تلاش برای کسب خودکفایی در عرصه نظامی، این کشور خودکفایی در کشتیرانی را نیز دنبال کرد و نظام ایران منابع مالی مهمی را برای افزایش حجم شرکت ملی نفتکش ایران NITC در اختیار قرار داده است.
این گزارش به گمانهزنیها درباره مالکیت خصوصی یا دولتی این شرکت پرداخته و در عین حال با ذکر عملکرد مدیریتی "محمد سوری" که از مدیران غیرسیاسی این شرکت بوده، مینویسد: تحت مدیریت سوری، شرکت ملی نفتکش ایران برای خود اعتبار کسب کرده و به یک خط کشتیرانی حرفهای و وارد به کار بدل شد. تا جایی که در دسامبر سال 2011 این شرکت جایزه سال بهترین عملکرد شرکت نفتکش را به دست آورد. به هر حال در ژانویه سال 2012 حمید بهبهانی وزیر پیشین حمل و نقل جایش را گرفت.
این اندیشکده آمریکایی اذعان میکند: صرفه نظر از ساختار مالکیتی شرکت ملی نفتکش ایران، این شرکت اکنون شرکتی کاملاً فعال در این زمینه است که کشتیهایی مدرن در اختیار داشته و توسط دولت ایران اداره میشود.
در ادامه این گزارش این سوال مهم مطرح میشود که با لغو فعالیت شرکتهای بینالمللی در تجارت نفت ایران به سبب تحریمها، شرکت ملی نفتکشهای ایران چه میزان از نفت ایران را میتواند منتقل کند؟ و میافزاید: شرکت خدمات کشتیرانی "لوید" که مقر آن در لندن است در فهرست خود در سال 2011 آورده که شرکت ملی نفتکش ایران توانسته 53 میلیون تن از نفت ایران را به بازار برساند. اگر هر تن را برابر با 7.3 بشکه در نظر بگیریم معنی آن این است که این شرکت ایرانی توانسته 387 میلیون بشکه نفت خام را به بازار برساند و این یعنی اندکی نزدیک به نیمی از تولیدات نفت خام ایران.
این در حالی است که این شرکت علاوه بر سی و نه کشتی فعالی که در اختیار دارد، بیست و دو نفتکش دیگری نیز سفارش داده است با اضافه شدن این ناوگان کشتیها توانایی نظام ایران برای انتقال نفت خود افزایش مییابد.
در ادامه این گزارش با اشاره به امکان دور زدن تحریمهای نفتی به روشهای دیگر آمده است: گذشته از توانایی شرکت ملی نفتکش ایران برای انتقال نفت خام این کشور، دیگر شرکتهای کشتیرانی که خارج از نظام بیمهای و مالی غربی فعالیت میکنند نیز تمایل خود را برای مشارکت در انتقال نفت ایران نشان دادهاند.
این اندیشکده اعتراف میکند: گزینههای دیگری برای دور زدن تحریمها وجود دارند. شرکتهای هندی و دولت هند نیز در توسعه بندر چابهار ایران سرمایهگذاری کلانی کردهاند و این بندر اکنون به عنوان محلی برای صادرات و واردات کالاهای خشک، غلات و مواد خام مورد استفاده قرار میگیرد. درست است که این بندر مانند خارگ دارای امکانات نفتی نیست اما شرکت ملی نفتکش ایران میتواند نفت از خارگ به این بندر را با بیمه خود منتقل کرده و سپس آن نفت را از این بندر به طور مستقیم به دست کشتیهای هندی بسپارد. هرچند فعالیتی در این رابطه تاکنون مشاهده نشده اما هند از نظر اقتصادی و راهبردی به موفقیت بندر تجاری چابهار متعهد است. به طور حتم برای شرکت ایرانی امکانپذیر است که نفت را از جزیره خارگ به چابهار ببرد و در آنجا به کشتی دیگری که تحت لوای پرچم هند یا کشوری دیگر است، منتقل سازد.
در انتهای این گزارش آمده است: دیگر کارهایی که میتوان برای اجتناب از تحریمها انجام داد، شرکتهای کشتیرانی چینی برای انتقال نفت خام ایران است و این شرکتها وابسته به بیمه غرب نیستند و خودشان بارهای خود را بیمه میکنند. برخی از مقامات چینی نیز از امکان پذیر بودن این امر خبر داده اند.