به گزارش مشرق، امروز "جنگ نرم" بواسطه ابزارهاي متنوع آن در دوره جديد بسيارمورد توجه و استفاده قرار گرفته است. دامنه اين جنگ امروز بسيار گسترده شده و مهاجمان آن نيز با استفاده از تکنولوژي هاي جديد توانسته اند هرچه بيشتر بر منافع خود بيفزايند.
نکته اي که شايد تاکنون درباره "جنگ نرم" به آن توجه نشده باشد نقش جبهه خودي در زمينه سازي براي مهاجمان است.اساسا هرچه درباره "جنگ نرم" شنيده ايم عبارتهاي تئوريک و تکراري از اين مقوله بوده و به زواياي آن تاکنون بشکل بومي و کاربردي کمتر پرداخته شده است.
اين نوشتار سلسله مطالبي از دکتر محمد صادق کوشکي، محقق و استاد دانشگاه است که قصد دارد به "جنگ نرم" از نگاهي ديگر بپردازد.
قسمت سوم از اين سلسله مطالب با عنوان « نقش جبهه خودي در زمينه سازي جنگ نرم» در زير مي آيد:
*«حاکميت احساس» و «نبود عقلانيت» دومين رخنه گاه نفوذ دشمن در "جنگ نرم"
دشمن در جنگ نرم با استفاده از «جهل»، «حاکميت احساس» را در ميان مسئولين و مردم پايه ريزي کرد که اين مساله لطمات جبران ناپذيري را به ايران وارد کرده است.
دشمن در طول اين سي و يک سال از طريق «حاکميت احساس» و «نبود عقلانيت» براي رخنه در افراد جامعه استفاده کرده است. اين راهکار نتيجه «جهل» نسبت به تمام مواردي است که گفته شد. نتيجه منطقي آن «جهل»، باز شدن يک راهکار ديگر براي دشمن يعني «حاکميت احساس» و «نبود عقلانيت» است. به اين معنا که رفتار افراد جامعه چه در حوزه دولت، رسانه و يا شهروندان همه مبناي احساسي و غير عقلاني دارد. بايد گفت احساسي بودن جامعه، دولت و رسانه ها يکي از بهترين راهکارها براي جنگ نرم دشمن بوده است. طبيعي است که در اي فضا اگر کسي بخواهد از عقلانيت، تفکر و انديشه صحبت کند، طرد مي شود.
*نمونه اي از عقلانيت حضرت امام(ره)
به اين شکل در همه عرصه هاي جامعه احساس حاکم مي شود و نه عقلانيت. امام (ره) در پاييز سال 62 با برخي از مسئولين ديداري داشتند. امام (ره) در آنجا اين نکته را فرمود که بعضي ها که ممکن است هيچ تعلقي به جمهوري اسلامي نداشته باشند و حتي ممکن است مخالف نظام هم باشند در انتخابات ها نامزد شوند و نامزدهاي متدين و وابسته به نظام را تخريب کنند. ممکن است فحاشي کنند يا دروغ بگويند و يا تهمت بزنند. ايشان اشاره به اين نکته کردند که پيامبر هم بسيار مورد توهين و تهمت قرار گرفته است. امام(ره) در آنجا مي فرمايد که اگر شما با اين افراد «رفتار خوب» داشته باشيد و مقابل به مثل نکنيد، دعوا نخواهد شد. اين مورد نمونه اي از عقلانيت بود.
اگر شما علم داشته باشيد و اهل آگاهي و بصيرت باشيد، عقلانيت ايجاد مي شود. يعني اگر منافع واقعي و دراز مدت نظام در نظر گرفته شود، نبايد به موج هاي تخريب پاسخ داده شود. نتيجه عقلانيت اين مي شود که طرف مقابل نمي تواند مملکت را به آشوب بکشد و دعوا راه بيندازد. اما اگر احساسي عمل و واکنش نشان داده شود، طرف مقابل به نتيجه دلخواه خود رسبده و مملکت را به آشوب مي کشاند.
*نمونه اي از عقلانيت رهبر انقلاب
در حوادث سال گذشته رهبري فرمولي را ارائه کردند که اين فرمول نماد عقلانيت در انتخابات بود. ايشان در ارديبهشت 88 در سنندج به چند نکته اشاره کردند. آنجا فرمودند که چهار نامزد را شوراي نگهبان تاييد کرده است و اطرافيان هرکدام از اين نامزدها فقط در مورد نکات مثبت خود صحبت کنند و کاري نداشته باشند که نکات منفي نامزدهاي ديگر چيست.
فرض کنيد اگر اين توصيه جدي گرفته شده بود، آيا زمينه اي براي تخريب انتخابات باقي مي ماند؟ نه. ولي متاسفانه اين توصيه ناديده گرفته شد. همه گروه ها اين سفارش را ناديده گرفتند و قانون را زير پا گذاشتند و «احساسي» وارد عمل شدند.
نتيجه اين شد؛ انتخاباتي که مي توانست بسيار معقول برگزار شود، تبديل به يک انتخابات دو قطبي احساسي و بسيار ملتهب شد. هر کسي به جاي اينکه نکات مثبت نامزد خودش را بيان کند، طرف مقابل را وادار به انتخاب نامزد خود ميکرد. مي گفتند که عدم انجام دستورالعمل من، نشان دهنده بدي و نفاق تو است. اين مساله، فضاي عالي را براي جنگ نرم دشمن آماده مي کند.
*«نگاه احساسي» در انتخابات، بستر را براي جنگ نرم دشمن فراهم کرده است
معمولا در انتخابات ها «احساسي عمل» مي کنيم. نامزدها «احساسي» تبليغات مي کنند و وعده هايي مي دهند که «عقلاني» و «شدني» نيست. در مقابل طرفداران نامزدها هم بر اساس «احساس» وارد انتخابات مي شوند. در کل کم پيش مي آيد که در انتخاباتها، چه نامزدها، چه فعالين سياسي و چه مردم، براساس نگاه «عاقلانه» و «متفکرانه» عمل کنند. عموما مردم بر اساس «جو» و در خيلي موارد بر اساس «احساس مطلق» و در قالب مباحث طايفه اي و همشهري بازي (مثل انتخابات مجلس) راي مي دهند.
در خيلي از شوراهاي شهر که دقيق نگاه کنيم، متوجه مي شويم که بسياري از کساني که انتخاب مي شوند، واجد شرايط براي اداره شهر نيستند. بعضي از اين افراد حتي صلاحيت اداره خانه خود را هم ندارند. ولي به خاطر «نگاه احساسي» که بر انتخابات حاکم است، اين افراد وارد شوراي شهر مي شوند. نتيجه کار اين مي شود که اين اشخاص با عملکرد منفي خود، نظام را ناکارآمد نشان مي دهند. در نتيجه بستر را براي جنگ نرم دشمن آماده مي کنند. دشمن هم نظام را به ناکارآمدي متهم مي کند. اين مکانيزم در انتخابات مجلس و حتي انتخابات رياست جمهوري هم وجود دارد.
* جامعه دو قطبي ناشي از فضاي «احساسي» بهترين زمينه ايجاد تفرقه است
شايد تنها انتخاباتي که خيلي درگير فضاي احساسي نمي شود، انتخابات خبرگان باشد. به اين دليل که کساني وارد پروسه انتخابات خبرگان مي شوند که صلاحيت هاي علمي آنها آزمون مي شود و بعد وارد انتخابات خبرگان مي شوند. طبعا هر کسي نمي تواند وارد اين انتخابات شود. به همين دليل در انتخابات خبرگان رهبري شاهد يک فضاي آرام و عقلاني هستيم.
رفتار احساسي در جامعه فقط مربوط به انتخابات نيست. در عرصه تصميم سازي ها، جناح بندي ها، رفتارهاي سياسي مسئولين و در موافقان و مخالفان دولت هم «احساس» حاکم است. گاهي اوقات کسي را که ميپسنديم به اوج مي رسانيم و بعد از مدتي هم او را با سر به زمين مي زنيم. نه آن «به اوج رسانيدن» و نه اين «با سر به زمين زدن» عقلاني است.
امروز تکفير بسيار آسان شده است. خيلي راحت مي توان به افراد انواع تهمت ها را زد. اين فضا بهترين زمين را براي دشمن ايجاد مي کند تا در عرصه جنگ نرم، بين افراد جامعه ما تفرقه افکني کند. زيرا جامعه اي که احساسي رفتار مي کند دو قطبي مي شود. جامعه دو قطبي بهترين راهکار براي ايجاد تفرقه از سوي دشمن است.
*رهبري مي داند اگر کسي را طرد کند امکان جذب آن توسط دشمن وجود دارد
فرض کنيم در انتخابات سال 88 هر کدام از نامزدها کمي به جاي اينکه «احساسي» رفتار کنند، «عاقلانه» رفتار مي کردند. آن وقت آيا فضاي کار براي دشمنان فراهم بود؟ قطعا نه. در ايام انتخابات رهبري گفتند که در مناظره ها مباحث انحرافي مطرح نشود. مناظره ها در چارچوب قانون برگزار شود. در 29 خرداد رهبري سعي کرد نامزدها را جمع کند، اعتراض آنها را بشنوند و زمان لازم را براي اعتراض نامزدهاي معترض بدهد. اين نمونه رفتار عقلاني است.
از همان اول هم مي شد «احساسي» برخورد کرد و گفت فلاني بد يا مزدور است. اما رهبري چنين کاري نمي کند. در ماه رمضان سال گذشته، ايشان در جمع دانشجويان گفت که هنوز مزدور بودن افراد معترض براي من محرز نشده است. اين نشان دهنده ضعف نيست زيرا رهبري مي داند که اگر بخواهد کسي را طرد کند، امکان جذب آن فرد توسط دشمن وجود دارد. در واقع ايشان نمي خواهد اجازه جذب افراد از سوي دشمن را بدهد.
*پيام رهبر انقلاب براي فوت آقاي منتظري نمونهاي از رفتار عقلاني و سوزاندن فرصت دشمن بود
يا در جاي ديگر، پيام رهبري براي فوت آقاي منتظري، نمونه اي از رفتار عقلاني است. دشمن در آن زمان چنگ و دندان تيز کرده بود تا فوت آقاي منتظري بهانه اي براي ايجاد آشوب در نظام شود. در آن زمان عملکرد جبهه خودي باعث مي شد که آشوب با قدرت بيشتري احيا شود ولي يک پيام از سوي رهبري موجب مي شود که فرصت ايجاد آشوب از دشمن گرفته شود. در اينجا بود که دشمن براي انجام طرح جنگ نرم خود با شکست مواجه شد.
رهبر انقلاب، افرادي مانند عبداله نوري، محمد هاشمي، مير حسين موسوي، موسوي خوئيني ها و کروبي را در زمان اتمام دوره شان در دولت هاي مختلف در مجمع تشخيص مصلحت منصوب مي کند. اين در حالي است که رهبري اين افراد و طرز تفکرشان را از بسياري از آدم هاي ديگر بهتر مي شناسد. «عقلانيت» يعني به گونه اي جذب حداکثري در راستاي منافع نظام و انقلاب صورت بگيرد که فرصت ها از دشمن گرفته شود.
*نقش صدا و سيما در «احساسي» کردن فضاي انتخابات بسيار پر رنگ است
متاسفانه رفتارهاي عقلاني در جامعه، مسئولين و رسانه ها بسيار ناياب است. مثلا رسانه ملي چند روز مانده به انتخابات، به يکباره با ايجاد يک فضاي کاملا احساسي، مردم را به شرکت در انتخابات فرا مي خواند. اصلا بحث علمي، عقلاني و موردي که جامعه را به فکر فرو ببرد، مطرح نمي شود. به محض اينکه انتخابات پايان يابد، به يکباره فضاي احساسي هم از رسانه ملي جمع مي شود. يا در مراسم 22 بهمن هم رسانه ملي شروع به ايجاد فضاي احساسي مي کند. خوب چرا عقلانيت و تفکر ايجاد نکنيم که ديگر نيازي به دميدن در کوره احساسات نباشد؟
*«جهل»، «حاکميت احساس» را در جامعه به وجود مي آورد
اگر در جامعه آگاهي نسبت به هويت خود افراد، دين، نظام و موقعيت آن در جهان وجود داشته باشد، بسياري از رفتارها عاقلانه خواهد شد. در خيلي از موارد رفتارهاي احساسي بازيچه دشمن مي شود. مثل مباحثي که تحت عنوان تجزيه طلبي در بعضي از نقاط کشورمان مطرح مي شود. دشمن هم از اين مباحث بيشترين استفاده را مي کند. يا مثلا در دستگيري "عبداله اوجلان" که در "کنيا" اتفاق افتاد و به کشور ترکيه تحويل داده شد چرا بايد شهرهايي در استان "کردستان" ما ملتهب شوند؟ آيا اين موضوع بايد موجب شود که در شهر "سنندج" بانک به آتش کشيده شود؟ آيا جز رفتار «احساسي» چيز ديگري ميتوان در اين باره گفت؟ علت اين مسايل وجود «جهل» است. يعني اين «جهل» است که «حاکميت احساس» را در جامعه به وجود مي آورد.
*خيلي اوقات کارهايي انجام مي دهيم که دليل آن را نمي دانيم
رفتارهاي احساسي هم در افراد مذهبي وابسته به نظام، هم در عامه جامعه و هم حتي در افراد اپوزوسيون به چشم مي خورد. در مورد اين رفتارها نمونه هاي زيادي وجود دارد. مثلا رفتار احساسي و به دور از عقلانيت در مسابقه بين دو تيم "الف" و " ب" که طرفداران دو تيم بعد از هر مسابقه، تعدادي اتوبوس را تخريب مي کنند يا مثلا در يکي از شهرهاي "اصفهان" يکباره تعداد قمه زن ها به چند 10 هزار نفر مي رسد. اين رفتار آگاهانه و بر مبناي دين نيست. حتي برخي مراجع اين عمل را تحريم کرده اند. قمه زدن افراد بهترين وسيله براي تبليغ عليه دين، مشوه جلوه دادن آن و ايجاد فاصله بين افراد و دين واقعي است. اما اين اشخاص براي قمه زدن بعنوان يک رفتار احساسي و به دور از عقلانيت پافشاري مي کنند.
نتيجه اين مي شود که خيلي اوقات کارهايي انجام مي دهيم که دليل آن را نمي دانيم. کارهايي که اصلا نمي دانيم چه نتيجه اي در بر دارد. وقتي عقلانيت نباشد، آينده نگري و برنامه ريزي وجود ندارد. در نتيجه کارها فله اي و احساسي مي شود.
*ادبيات ما در برخورد باهم، ادبيات فحش، تحقير و توهين شده است
متاسفانه در کارهاي ما نظم و برنامه ريزي وجود ندارد. يک عده با تجمع مقابل مجلس، فلان نماينده را به پول گرفتن از انگليس متهم مي کنند. ادبيات برخورد باهم، ادبيات فحش، تحقير و توهين شده است. حتي نيروهاي موسوم به اصولگرا هم دائم به دنبال اين هستند که با طرف مقابل با لحن تخريبي برخورد کنند. در اين رفتارها هيچ گونه عقلانيتي وجود ندارد. اما اگر عقلانيت وجود داشته باشد، متوجه مي شويم که بهترين راه سلامت سياست برخورد با اخلاق و قانون است. سياست ما سالم نيست چون سياست مداران ما عاقلانه فکر نمي کنند.
ادامه دارد...
کد خبر 13182
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۴
- ۰ نظر
- چاپ
«جهل»، «حاکميت احساس» را در جامعه به وجود مي آورد و ديديم که چگونه با «نگاه احساسي» در انتخابات، بستر را براي جنگ نرم دشمن فراهم کرديم. اگر توصيههاي «عقلاني» رهبري جدي گرفته شده بود، زمينه اي براي تخريب انتخابات باقي نمي ماند.