به گزارش مشرق، محمد سعید احدیان، مشاور سیاسی قالیباف طی توییتی نوشت: در روزهای اخیر اصرار آقای اشتری و افراد همسو بر الگو نبودن سیره و دستگاه فکری و عملی شهید سلیمانی، فروکاست ایشان به ژنرال نظامی شجاع و همچنین تاکید بر اجتهادپذیر بودن آراء امام وهرشخص دیگری برمواضع یک جریان خاص نورافکن انداخته است.
پرسش اصلی این است: دلیل این همه اصرار چیست؟
دلیل این اصرار پر هزینه را این میدانم که عبور از سلیمانی و امامین انقلاب، امروز به ضرورتی برای بقاء عدالتخواهی غیر انقلابی تبدیل شده است و این جریان برای استوار ماندن پایههای غلط فکری خود، ناچار به تضعیف مرجعیت فکری امامین انقلاب است.
هر چه حاج قاسم که امام دوم انقلاب با تعبیر مکتب سلیمانی اورا بعنوان الگو مطرح کردند، بیشتر بعنوان شاخصی برای زیست مومنانه جوانان انقلابی درآید، جا برای الگوهای انحرافی تنگتر میشود چرا که امروزه منش حاج قاسم یا شهادتش برای مردم روشنتر از همیشه است و بعنوان الگویی عینیت یافته
مکتب امام را بازتولید کرده است و در این وضعیت دیگر کسی نمیتواند مکتب امام را آنگونه که نیست، بازنمایی کند و در نتیجه فاصله انحرافی آنهاست که روشن می شود.
نشانگر نمایان شدن این تضاد چند اتفاق جدید در حوزه عدالتخواهی مصداقی است. از نشر بیانات امام (ره)گرفته تا تذکر رهبر انقلاب درباره ممنوعیت بیان مصداق قبل از بررسی قضایی و بخشنامه صریح رییس سازمان صدا و سیما مبنی بر ممنوعیت ذکر مصداق در عدالتخواهی، این نگرانی را برای امثال آقای اشتری ایجاد کرده است که مبانی ایدئولوژیک روش انحرافیشان، در بدنه نیروهای انقلاب متزلزل شود.
این جریان دراین وضعیت یابایدفاصله خود از برچسب به ظاهر انقلابی را اعلام کند و خود رامقابل آن تعریف کندکه این پایان محتوم بقای اجتماعی نزد جوانان انقلابی است یاتلاش کندتا زاویه گرفتن ازمنش امامین انقلاب رابه نحوی تناقضآمیز دردایره انقلابیگری تئوریزه کندتا انحراف امکان بقا یابد.
این بیانات رهبر انقلاب در جمع هیئت دولت در سال ۸۴ و مراسم سالگرد امام سال ۹۰، که تبیین کننده برخی وجوه عدالت در مکتب امام است را مطالعه کنید تا روشن شود نگرانی عدالتخواهی_انحرافی از مرجعیت داشتن امامین انقلاب به چه دلیل است.
آقای اشتری مجبور است مبانی پذیرش سیرۀ امامین انقلاب را که مکتب سلیمانی هم بازتولید عینیت یافته امروزی آن است، تضعیف کند و با سوءاستفاده از منفور بودن آقای روحانی با روش اشعری مسلکی، مکتب سلیمانی را به یک مبارز تقلیل دهد و با مغالطهای فنی برای تضعیف مرجعیت ایدئوولژیک امام و حضرت آقا منطق دست و پا کند.
بیش از گذشته باید نگران انحراف این نوع عدالتخواهی از مبانی امامین انقلاب بود و این وظیفه فعالان عرصه عدالتخواهی است که تا دیر نشده اجازه تضعیف مرجعیت امامین انقلاب را ندهند.
آن جریانی که از امامین انقلاب و نمادهای روشن انقلابیگری همچون سلیمانی و بهشتی و مطهری و...عبور کند، لاجرم از انقلاب اسلامی و فراتر از آن نیز عبور خواهد کرد مگر آنکه بجای تطبیق امام با خود، خود را با امام تطبیق دهد.