به گزارش مشرق به نقل از فارس، پس از مرگ "شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز" ولیعهد عربستان [حدود هشت ماه پیش]، ملک عبدالله پادشاه این کشور نگران مواضع چهار تن از برادرانش یعنی "مشعل"، "متعب"، "عبدالرحمن" و "طلال" بود. بقیه برادران پادشاه نیز که از نایف بزرگتر بودند چندان امیدی به رسیدن به رأس هرم قدرت نداشتند.
تماسهایی که پس از مرگ ولیعهد با پادشاه گرفته شد
پس از مرگ سلطان، ملک عبدالله دو تماس دریافت کرد. اولین تماس اطمینان بخش بود و دقیقا پس از اعلام رسمی مرگ سلطان در روز شنبه برقرار شد. دومین تماس که تهدید آمیز و نگران کننده بود در روز یکشنبه برقرار شد.
تماس اول از سوی مشعل بن عبدالعزیز بود که در آن به ملک عبدالله متعهد شد با هر فردی که وی انتخاب کند بیعت خواهد کرد. بدین ترتیب پادشاه از دیدگاه مشعل به عنوان رئیس هیأت بیعت آسوده خاطر شد. پادشاه در این تماس از برادر تنی مشعل یعنی امیر متعب نیز اطمینان یافت. زیرا وی دریافت که متعب هرگز امری را که شاهزاده مشعل مطالبه نکند، درخواست نخواهد کرد. علاوه بر این متعب از نظر روحی و عاطفی به ملک عبدالله نزدیک است و هرگز مخالفت خود را اظهار نخواهد کرد.
مخالفان سرسخت ولیعهدی نایف
تماس دوم از دستگاه اطلاعاتی پادشاهی عربستان بود که براساس آن اعلام شده بود، عبدالرحمن و طلال برادران دیگر ملک عبدالله در پی طرح ریزی برنامه ای هستند تا پادشاه را وادار کنند که ولیعهد را از میان افرادی انتخاب کند که از نظر تسلسل سنی در صدر نوبت ولایت عهدی قرار دارند؛ مگر آنکه فردی که در صدر فهرست سنی قرار دارد، خودش از این امر کناره گیری کند.
ملک عبدالله به دنبال تماس شاهزاده مشعل دریافت که عبدالرحمن و طلال تلاش کرده اند تا او را قانع کنند. ولی وی با این امر مخالفت کرده است و آنها به زودی با این هدف با پادشاه دیدار خواهند کرد.
عملا نیز چنین شد، و عبدالرحمن و طلال به دیدار پادشاه رفتند. در آن زمان ملک عبدالله تازه از بیمارستان ترخیص شده بود. وی می دانست که آنها در حضور دیگران این موضوع را مطرح نخواهند کرد. به همین دلیل نیرنگ زیرکانه ای به کار برد. بدین ترتیب که از برخی از نزدیکانش خواست که تا زمان رفتن وی به اتاق خوابش در آن جمع باقی بمانند، و وی در را به روی عبدالرحمن و طلال ببندد.
در فاصله میان دفن سلطان و برگزاری نشست هیأت بیعت، این حیله مؤثر واقع شد.عبدالرحمن و طلال چنین برنامه ریزی کرده بودند که در نشست هیأت بیعت ابتدا عبدالرحمن موضوع را مطرح کند سپس طلال وارد موضوع شود تا بدین وسیله پادشاه را تحت فشار قرار دهند.
پادشاه از این برنامه ریزی عبدالرحمن و طلال اطلاع یافت. به همین دلیل خود را برای نقش بر آب کردن برنامه آنها آماده کرد و از برخی از برادرانش خواست تا پس از آنکه موضوع بیعت با نایف را مطرح کرد، آنها از وی حمایت کنند.
ماجرای بیعت نایف
نشست هیأت بیعت برگزار شد و پادشاه شروع به سخنرانی کرد. وی با لحن دلسوزانه ای به ذکر فضایل امیر سلطان ولیعهد متوفی پرداخت و سپس به خطرات بزرگی که نیازمند اصرار بر توافق کامل و جلوگیری از به وجود آمدن اختلافات هستند اشاره کرد. آنگاه گفت: امیر نایف را به عنوان ولیعهد انتخاب کرده ام. نظر شما چیست؟ پس از این جمله لحظه ای سکوت بر جلسه حاکم شد و کسانی که ملک عبدالله با آنها هماهنگ کرده بود تا از پیشنهاد وی دفاع کنند دیر به سخن آمدند.
به همین دلیل عبدالرحمن رشته کلام را به دست گرفت. عبدالرحمن به وصیت ملک عبدالعزیز اشاره کرد، مبنی بر اینکه باید پادشاهی در میان بزرگترین افراد شما باشد؛ مگر آنکه فرد بزرگتر از پذیرش آن کناره گیری کند. آنگاه قدرت به بزرگترین فرد از نظر سنی پس از وی واگذار می شود. این امر در جریان به حکومت رسیدن ملک سعود و ملک فیصل نیز اتفاق افتاد. پس از آن زمانی با ملک خالد بیعت شد که برادر بزرگترش محمد از پذیرش قدرت سر باز زد. پس از ملک خالد نیز با ملک فهد بیعت شد. عبدالرحمن تأکید کرد، پس از درگذشت ملک فهد، شاهزاده ها زمانی با ملک عبدالله بیعت کردند که از کناره گیری بندر و مشعل اطمینان یافتند؛ حال از نظر سنی نوبت به ما رسیده است.
شاهزاده عبدالرحمن با اشاره به اهمیت سن، اظهار داشت: پس از امیر سلطان، ترتیب صحیح، عبدالرحمن، طلال و ترکی است. در صورتی که این افراد از پذیرش ولایت عهدی شانه خالی کنند می توان با امیر نایف بیعت کرد.
وی افزود: ما هیچ نقطه ضعفی نداریم که از رسیدن به قدرت محروم شویم. ما می توانیم نظام را اداره کنیم. ما مناصب مهم را به عهده گرفته و مسئولیت های دشواری را پذیرفته و از عهده آن برمی آییم؛ سپس با لبخند گفت: ما دزد و راهزن نیستیم.
پس از آن حاضران سخنان عبدالرحمن را قطع کرده و علیه وی موضع گرفتند. برخی از آنها از پادشاه حمایت می کردند و برخی نیز خواستار رأی گیری درباره این موضوع شدند و ادعا کردند اکثریت جلسه از نایف حمایت می کنند.
در این هنگام امیر طلال اجازه خواست سخن بگوید. پادشاه می دانست که وی خواستار اجرای کامل روند بیعت است، و وی بوده است که نامزدهایی را برای این پست به پادشاه معرفی کرده و خواستار برگزاری جلسه هیأت با ریاست امیر مشعل و بدون حضور پادشاه شده است.
پادشاه بی درنگ به وی پاسخ داد: ساکت باش و هیچ حرفی نزن. در این هنگام امیر ترکی و سلمان با نایف بیعت کردند. شاهزاده های کم سن تر نیز با اشاره ضمنی پادشاه و به پیروی از آنها بیعت کردند. بدین ترتیب اکثریت قریب به اتفاق حاضران با امیر نایف بیعت کردند و طرح امیر طلال شکست خورد و به تحقیر وی انجامید.
پس از آن شاهزاده نایف به طرف پادشاه رفت و دستش را بوسید. بعد از این ماجرا، مسأله غیر قابل انتظاری اتفاق افتاد .. نایف به سوی مشعل رفت و سر وی را بوسید. مشعل نیز با وی بیعت کرد. پس از آن به سوی عبدالرحمن رفت. عبدالرحمن گفت: از من دور شو. و با خشم مجلس را ترک کرد.
نایف سپس به سوی متعب رفت و با وی بیعت کرد. پس از آن امر غافلگیر کننده دیگری اتفاق افتاد .. بدین ترتیب که نایف به طرف طلال رفت و می خواست با وی دست بدهد و سلام کند. طلال قبل رسیدن نایف برخاست و در حالی که با خود حرف می زد از مجلس بیرون رفت. از سخنان وی چنین فهمیده شد که تهدید می کرد با رسانه ها مصاحبه خواهد کرد. نایف به سوی امیر بدر رفت. وی نیز با نایف بیعت کرد.
پس از اعلام بیعت با نایف در داخل خاندان سلطنتی غوغایی به پا شد. این امر نه تنها از طرف عبدالرحمن و طلال بلکه از سوی شاهزادگان دیگر مورد اعتراض قرار گرفت. آنها اظهار می داشتند هیأت بیعت به شیوه خنده داری تشکیل جلسه داده، و پادشاه نظام داخلی آن را رعایت نکرده است.
با این وجود خاندان سلطنتی توانست مشکل مذکور را مسکوت بگذارد و همگان را در زمینه خودداری از ادامه بحث و جدل بیهوده و عدم توجه به اظهارات امیر طلال در رسانه های قانع کند.
تعیین سلمان بدون مشورت با هیأت بیعت
بحث و جدل در جریان ولیعهد شدن نایف درسی برای پادشاه بود. یعنی وی یا باید هیأت بیعت را براساس آئین نامه داخلی آن برگزار کند، یا اینکه به طور کامل از برگزاری آن خودداری کند.
وی در این باره با التویجری رییس دیوان پادشاهی مشورت کرد. وی معتقد به عدم برگزاری نشست هیأت بود. عملا نیز ملک عبدالله با شتابزدگی [و بدون تشکیل جلسه هیأت بیعت] امیر سلمان را به ولیعهدی تعیین کرد تا بدین وسیله از به وجود آمدن هر گونه توطئه ای خودداری کند.
بهانه وی نیز در این زمینه حضور مشعل رئیس هیأت بیعت در مسافرت درمانی بود. از سوی دیگر تأخیر در این زمینه به صلاح نیست. بلکه حتی ملک عبدالله در پاسخ به اظهارات کسانی که درباره عواقب این اقدام هشدار می دادند با بی توجهی به نظر اعضای هیأت بیعت گفت: من ولیعهد را انتخاب می کنم نه آنها .. هیچ دلیلی برای تکرار حوادث جلسه قبل وجود دارد.
عبدالرحمن پس از بازگشت از مسافرت فقط به گفتن تسلیت به فرزندان امیر نایف اکتفا کرد و گفته می شود وی به امریکا برگشته است.
برادر ملک عبدالله درگذشت نایف را تسلیت نگفت
طلال در مراسم نماز بر نایف و دفن وی حضور نیافت. بلکه حتی به پادشاه و فرزندان نایف نیز تسلیت نگفته است.
نکته جالب دیگر در زمینه بیعت نایف در چند ماه گذشته این است که ملک عبدالله، مشعل و متعب را به قصر خود فراخوانده و از آنها به خاطر موضعشان در زمینه بیعت با نایف تشکر کرد، و به نشانه تقدیر از موضع آنها به هر کدام از آن دو، مبلغ یک میلیارد ریال پرداخت کرد.