به گزارش مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- تامین، مدیریت و گسترش «منابع انرژی و آب»، موضوعی فانتزی نیست؛ رگ حیات هر کشور است و درباره شریانهای حیاتی نمیشود منتظر نسخه یا عنایت بیگانگان نشست. دوره هشت ساله دولت تدبیر و امید، در حالی در میانه مرداد به سر آمد، که از صدقه سر برخی مدیران آن، با چالشهایی در تامین آب و برق و گاز روبهرو شدیم. در همین چند سال اخیر در کنار بحران کم آبی در برخی مناطق، شاهد سیلهای ویرانگر در شمال، غرب، جنوب و جنوب شرق بودهایم. هم از کمبود آب شکایت داریم و هم از سیل و هدر رفت قابل توجه منابع آبی به علل گوناگون. هم بزرگترین ذخایر گازی را داریم و صادرکننده بودهایم و هم با دغدغه تامین گاز مورد نیاز روبهرو شدهایم. هم میتوانیم صادرکننده برق و گاز باشیم -که به ویژه قبل از دولت سابق بودیم- و هم گرفتار برخی تنگناها در تامین نیاز داخلی شدهایم.
۲- بیتدبیری و عدم تدارک لازم در این دوره، سبب شد تا دولت هر وقت مشکل کمبود گاز یا برق پدید میآید، برخی صنایع را مجبور به توقف تولید - و تشدید رکود و تورم- کند. این خروجی مدیریتی بود که همه چیز، حتی افزایش منابع و تامین آب خوردن مردم را به توافق با غرب ربط میداد! سوء مدیریت پنهان در پشت این ادبیات، به سرعت داشت کار میکرد؛ و بدترین کارکرد آن، نشنیدن هشدار دلسوزان و اصرار بر تحمیق عمومی بود. باور نمیکنید اما آقای «ع- ف» عضو فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس نهم، دو هفته بعد از توافق، به شکل کاملا جدی گفت: «بالاخره باید بپذیریم که در توافق، یک سری امتیازات داده و یک سری امتیازات گرفته میشود. برجام، یک توافق خوب برای ملت ماست... احساس میشود اروپا در ۱۲ سال گذشته از ورود ابرهای بارشی به آسمان ایران جلوگیری کرده و از زمان توافق، آب و هوای کشور به کلی متحول شده. بارانهایی که بهصورت سیل درآمده، حتما همین بارانهای بلوکه شده بوده، که پس از لغو تحریمها به یکباره آزاد شده است. همان طور که مشاهده میکنید شرایط جوی کشور بعد از مذاکرات تغییر کرده و بارشها افزایش یافته. گرمای هوا کاهش یافته و به نظر میرسد، علت خشکسالیهای اخیر، جنگ و جدال هستهای بوده است»!
۳- برجام، ظاهری داشت و باطنی. ظاهر آن، توافق هستهای، اما باطن و روح آن بهعنوان توافق نانوشته، فلج کردن اراده «برنامهریزی مستقل ملی» در بسیاری از حوزههای زیرساختی، اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعی بود. دولت ایران در حالی که طرف غربی، برجام را به سُخره گرفته بود، خود را متعهد میدید خواستههای طرف مقابل را - از FATF و سند ۲۰۳۰ گرفته تا توافق پاریس و...- به اجرا بگذارد. تحلیل خوشبینانه این است که وعدههای برجامی دولت، گروگان غرب بود. آمریکا و تروئیکای اروپایی، دو ماه قبل از روز اجرای برجام، همه امتیازات نقد را ستانده بودند و حالا ضمن پشت هماندازی، مطالبات زورگویانه و سیریناپذیر خود را رو میکردند. مدیران ذیربط هم مجلس را دور میزدند؛ نظیر تعهدات غیرقانونی که با امضای توافق آب و هوایی پاریس یا قبول ۴۱ بند برنامه اقدام FATF دادند.
آخر سر هم، امتیاز اقتصادی پایداری دستشان را نگرفت، بلکهFATF و آژانس و دیگران، طلبکارتر شدند!
۴- آقای روحانی برخلاف رویه نادرستش در برخی امور، در تاریخ ۳۱ آذر ۹۷، حقیقت مهمی را بازگو کرد: «برخی مقالاتی که در دنیا نوشتند، گویی برای عدم توسعه ما ساخته شده، برای خودشان نیست. ما گاهی گرفتار یک سری مقاله شدیم، برای ما مقالهنویسی کردند، ما هم رفتیم پشت سر آن مقالهها و ملت خودمان را به دردسر انداختیم؛ آنها هم خودشان هیچ کدام مراعات نمیکنند؛ مگر آنها این بحثهای مربوط به گازهای گلخانهای را که میگویند، مراعات میکنند؟ این همه آلودگی در دنیا انجام میگیرد.
اما به خودمان که میرسیم، میخواهیم خط به خط را اجرا کنیم، فکر میکنیم اینها آیات قرآن است». سخن درستی بود؛ اما برخی دولتمردان قبل و بعد از این اظهارات، چه در موضوع برجام و چه FATF و توافق پاریس، خلاف آن عمل کردند.
۵- آمریکا و اروپا و کانادا، میزبان ۷۶ درصد پولشوییهای دنیا هستند و با این وجود، بر FATF حکومت میکنند. همانها - به علاوه چین- بیش از ۴۰ درصد گازهای گلخانهای را در دنیا تولید میکنند. اما همزمان با برجام، از دولت ایران خواستند با امضای توافق پاریس، مصرف سوختهای فسیلی را کاهش دهد؛ که از لوازم آن، توقف توسعه ظرفیتهای نیروگاهی و کشیدن ترمز پیشرفت صنعتی بود. جالب است بدانیم در حالی که ۸۰ درصد سوختهای فسیلی، در کشورهای غربی عضو توافق پاریس مصرف میشود و خروجی آن، تولید ۴۰ درصد گازهای گلخانهای دنیاست، سهم ۱۰۰ کشور دیگر از تولید گازهای گلخانهای، فقط ۳/۵ درصد است! بر اساس «سند مشارکت ملی مدنظر ایران برای توافق پاریس» (INDC)که ۲۰ آبان ۹۴ به تصویب هیئت دولت رسید، ایران متعهد میشد انتشار دیاکسید کربن را به صورت غیرمشروط ۴ درصد، و به شرط لغو تحریم ها و دریافت کمکهای خارجی ۱۲ درصد کاهش دهد. گفته میشود انجام این تعهد ده ساله، ۵۲.۵ میلیارد دلار هزینه برای ایران دربر خواهد داشت. توافق پاریس، سوم اردیبهشت ۹۵ از سوی آقای ظریف امضا شد و رئیس وقت سازمان محیط زیست گفت: «در دولت یازدهم با برنامهریزی انجام شده، حرکت نزولی استفاده از سوختهای فسیلی بهویژه در نیروگاهها آغاز شده است»! جایگزین، چه بود؟ مثل خود برجام، هیچ!
۶- عدم توسعه ظرفیت نیروگاهی کشور، نقض صریح الزام «برنامه ششم توسعه» بود؛ تا دل دولتهایی مانند فرانسه را بهدست آورد که رئیسجمهورش در دیدار همتای ایرانی، از دغدغهاش برای اشتغال جوانان ایرانی سخن گفته و متاسفانه دولتمرد ما هم باورش شده بود! برخی مدیران ما نه بدعهدیهای فرانسه یادشان بود و نه از خود پرسیدند که امثال اولاند و ماکرون، اگر بیل زن بودند، چرا باغچه خودشان را بیل نزدند و پاریس - خیابان شانزلیزه- و شهرهای دیگر فرانسه، شاهد اعتراضات تند اقتصادی جوانان است؟! حالا که هشت سال سپری شده، میبینیم فرانسه و دیگران زیر همه وعدههای فریبندهشان زدهاند، و ما ماندهایم و ظرفیتهای نیروگاهی معطلی که توسعه پیدا نکردهاند. این اواخر رسیدیم بهجایی که غیر از فصل گرما، در زمستان هم گرفتار قطع برق شدیم و از الزامات برنامه ششم برای صادرات پایدار عقب افتادیم.
۷- باور کردنی نبود، اما وزیر نیرو ۲۳ بهمن ۹۶، با ادبیاتی تُهی از تدبیر مدعی شد «ساخت نیروگاه برای ۲۰۰ ساعت، توجیه اقتصادی ندارد و زیر بار فشار مافیای نیروگاهسازی نمیروم»! این نگرش معیوب موجب شد تا به گفته نایب رئیس هیئت مدیره سندیکای تولیدکنندگان: «برخلاف تکالیف برنامه ششم توسعه، وزارت نیرو طی چهار سال اخیر، نه خود برای تولید برق سرمایهگذاری کرده و نه اجازه سرمایهگذاری داده است». بنابراین طبیعی بود در آغاز تابستان امسال اعلام شود تولید برق، ۱۰ تا ۱۵ هزار مگاوات کمتر از مصرف کشور است؛ آن هم در دوره رکود اقتصادی که برخی واحدهای تولیدی، تعطیل یا نیمه تعطیل شده بودند! اگر در دولت نهم و دهم، ظرفیت نیروگاهها ۳۰ هزار مگاوات افزایش یافت، این افزایش در دو دولت بعد، فقط ۱۵ هزار مگاوات بود. همچنین اگر برنامه هستهای در دهه ۹۰، با همان سرعت پیشرفت دهه ۸۰ توسعه یافته بود، امروز میتوانستیم در کنار تولید انرژی و افزایش بهرهوری در صنعت و کشاورزی، بخشی از منابع آب مورد نیاز جنوب کشور- از خوزستان تا سیستان و بلوچستان- را از طریق دریا تامین کنیم؛ چنانکه در ژاپن، چین، کانادا، قزاقستان، کره جنوبی، آرژانتین، روسیه، هند، پاکستان، آفریقای جنوبی و... انجام میشود. متاسفانه برنامه تامین آب ۱۷ استان با استفاده از روشهای شیرینکننده آب دریا، در دولت قبل در حد کار مطالعاتی باقی ماند!
۸- عنایت کنید! ما در این روند، با یک فرآیند دوگانه و همزمان برای مهار ظرفیتهای پیشرفت ایران روبهرو هستیم. غربیها از یک طرف با توافق آب و هوایی پاریس، به دولت ما گفتند پالایشگاه و نیروگاه نسازد؛ و از طرف دیگر، با توافق برجام، بر آن شدند که ایران به مدت ۱۰ تا ۱۵ سال نتواند از عایدات فناوری بومی هستهای در مقیاس صنعتی بهرهمند شود. مراد آنها از این «حصارکشی و خودتحریمی» چه بود؟ اینکه منابع طبیعی و انسانی متنوع داشته باشید، اما به لبه عصر حجر برگردید! اگر هم محتاج شدید، از آمریکا و غرب التماس کنید، شاید به قیمت خونتان، با شما حساب کردند و منابع خودتان را با فرآوری و بیفرآوری، چند برابر قیمت، به خودتان فروختند! اگر هم میلشان نکشید، نفروختند؛ چنانکه درباره بنزین و سوخت ۲۰ درصد و دارو و غذا کردند! استثنای این قاعده مثلا محیط زیستی چیست؟ صادرات همین نفت و گاز و سایر سوختهای فسیلی یا اورانیوم به غرب، نه تنها آزاد، بلکه واجب است! جریان پایدار منابع انرژی به غرب، آن هم به قیمت تقریبا مفت، باید بهطور دائمی تضمین شود! چگونه مصرف شدنش و اینکه توافق پاریس و انپیتی و... چه میشود؟، ربطی به دیگر کشورها ندارد!
۹- صاحبنظران دلسوز، چه خوندلی خوردند، وقتی غوغا و هیجان «توافق بُرد- بُرد با آمریکا و غرب»، راه عقلانیت را بسته بود و آن را چاره رونق اقتصاد مینمود. زمان لازم بود تا حقیقت پدیدار شود. موضوع مهم، همان است که رهبر انقلاب ۱۰ مرداد ۹۹ فرمودند: «من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصه جنگ ارادههاست؛ وقتی جریان تحریف شکست خورد و اراده ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر اراده دشمن فائق میآید و پیروز خواهد شد. ببینید، یک عدّهای متأسّفانه تحت تأثیر همین حرفهای دشمن میگویند «آقا [انرژی] هستهای به چه درد ما میخورد؟» همینهایی که در روزنامهها و مانند اینها گاهی یک چیزی مینویسند. من [قبلاً] گفتم که [انرژی] هستهای نیاز قطعی فردای کشور ماست. ما تا چند سال دیگر حدّاقل به ۲۰ هزار یا ۳۰ هزار مگاوات برقِ ناشی از انرژی هستهای نیاز داریم؛ که این را از راه دیگر نمیتوانیم به دست بیاوریم، یا مقرون به صرفه نیست. خب آن روزی که ما احتیاج پیدا کردیم، چه کار کنیم؟ برویم درِ خانه چه کسی؟ از آمریکا، از اروپا درخواست کنیم، گدایی کنیم که آقا بیایید به ما برق هستهای بدهید؟ یا بیایید برای ما غنیسازی راه بیندازید؟ میکنند؟ ما امروز بایستی فکر فردا را بکنیم. این نیازها، نیازهایی نیست که در ظرف شش ماه و یک سال و دو سال تأمین بشود، اینها را باید از قبل آماده کرد؛ ما این را آماده کردهایم، زمینهاش را فراهم کردهایم. خب با اینکه حالا در برجام، خسارت فراوانی در این زمینه به ما وارد شد، امّا خوشبختانه اصل این کار محفوظ است و کارهای بزرگ و خوبی هم در این زمینه دارد انجام میگیرد؛ دشمن این را نمیخواهد؛ در زمینه مسائل دفاعی و موشکی هم همین جور است».