اعلام تعطیلی و لغو مجوز نشر چشمه توسط معاون فرهنگی وزارت ارشاد بازتابهای زیادی را در عرصه فرهنگ و ادب داشت. یادداشت حاضر نیز به قلم محمدمهدی حبیبی که در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته است به همین موضوع نگاهی متفاوت دارد.
اول: شروع کار با راهاندازی پاتوق و بهرهگیری از اسم روشنفکران
سال 63 که حسن کیائیان کتابفروشی کوچکش را زیر پل کریمخان راه انداخت، هنوز راسته کتابفروشیهایی آنجا نبود. سال بعدش امتیاز نشر چشمه را از ارشاد گرفت. کتابفروشی او شد انتشارات. میگویند اسم چشمه را هم به پیشنهاد شمس لنگرودیِ شاعر برای انتشاراتش انتخاب کرد. از بدو تاسیس با اسم روشنفکران شروع کرد. شب شعرها و پاتوق درست کردنِهای او برای همانقدر که برای نویسندگان غنیمتی بود، نام چشمه را هم بیشتر سر زبانها انداخت. از آن روز تاکنون چشمه 922 کتاب درآورده است.
دوم: کتابهای وهنآمیز و مبتذل چشمه بیش از انگشتهای دو دست چهار پنج نفر است
خبر تعطیلی نشر چشمه پیامدهای قابل پیشبینی پردامنهای داشت. صرفنظر از نامطلوبی توقف فعالیت یک کنشگر فرهنگی در انقلاب اسلامی ـ و لو مخالف آن ـ ، آنچه اکنون به عمد فراموش میشود، چرایی واقعی این قضیه است. تیترهای رسانههای بیگانه و اپوزسیون را ببینید. مطلب سینا علیمحمدی را هم بار دیگر در جام جم آنلاین بخوانید. با یک تطبیق ساده بین اصل خبر (مصاحبه روزنامه جام جم) با خبرهای بازتولید شده و تحلیلهای منضم شده به آن (و نیز نوع تیترها) نکات جالبی به دست میآید. پس از خبر لغو مجوز چشمه، اصحاب رسانه زیرکانه تلاش کردند که موضوع را به کتاب رحمانیان و جرم توهین به امام حسین علیه السلام تقلیل بدهند. موضوعی که فقط بر سبیل مثال از سوی دری در آن مصاحبه ذکر شده بود. دیگر به این توجه نشد که ارشاد یک دوره چند ماهه بعد از تعلیق آثار ارسالی مجوز نگرفته نشر چشمه را بررسی مجدد کرده بود. و کتابهای وهنآمیز و مبتذل چشمه بیش از انگشتهای دو دست چهار پنج نفر میشود.
![]() |
سوم: اتهامات امنیتی نویسندگان نشرچشمه بعد از انتخابات 88
تعداد قابل توجهی از مدیر گروهها و نویسندگان نشر چشمه به اتهامات امنیتی بعد از انتخابات 88 بازداشت و محاکمه شدهاند. شنیده شده است که دست کم دو سه تا پرونده جدی دیگر از نشر چشمه پشت درب مراجع قضایی در انتظار دادرسی است. رضا شکراللهی، احمد غلامی، مهدی یزدانیخرم به انضمام نویسندگان فراری از ایران و پناهنده به خارج که از مبتذلنویسی هم در نشر گردون و باران ابایی ندارند، اسپانسرینگ جایزه ادبی گلشیری و روابط خاص با برخی بررسهای اداره کتاب و تخلفات هنوز بررسی نشده دیگر همه و همه در معادله بودن یا نبودن چشمه موثر خواهند بود.
چهارم: جلو قانون را نمیشود با شارلاتانبازی گرفت
ژورنالیستهای روشنفکر ایرانی گمان میکنند که اگر تیتر خشن علیه وزارت ارشاد و یا حتی نظام بزنند و در مراجع رسمی و نیمه رسمی خارج از ایران بیانیه بخوانند برای دفاع از نشر چشمه، این تصمیم قانونی که بعد از اهمالها و استمهالهای بسیار گرفته شده، هزینهساز شده و حکم برمیگردد. خیر دوستان! جلو قانون را نمیشود با شارلاتانبازی گرفت. این عین دیکتاتوری است! اگر از باب تهدید، این خبر تلقی به خصومت نشود باید گفت که این تخلفات را ناشران دیگری هم داشتهاند. حالا چقدر حسینی وزیر ارشاد و درّی نترسی کنند در اعمال قانون، آنها به خودشان برمیگردد.
پنجم: رفتارهای غیرحرفهای با نویسندگان جوان
رفتار چشمه با نویسندگان و مولفانش یکی قصه پر آب چشم است برای خودش! از حق التالیف نویسنده فلان کتاب خوشفروش که به خاطر بی نام و نشانی محدود شد به سی چهل جلد از چاپ اول؛ تا ندادن حقوق و دادن هدایای ویژه و تبغیضها و رفتن و آمدنهای پی در پی برخی چهرهها که برای خودش تاریخ شفاهی جالبی میشود.
ششم: با تعطیلی نشر چشمه آسمان به زمین نمیآید
برخی گمان میکنند با تعطیلی نشر چشمه آسمان به زمین میآید. اما نمیآید. اتفاق مهمی است که آنقدرها دوام و پایداری نخواهد داشت. حسن کیائیان و مشاورانش با محافظهکاری منتظر میمانند تا با عوض شدن مدیران فرهنگی ارشاد و مسببان این لغو امتیاز (در این دولت یا دولت بعدی) این پرونده ختم به خیر شود. الان حیات نباتی و فروش همین نهصد عنوان روزگار اهالی چشمه را میگذراند.