اما ظاهرا به مردان همه چیز می توان گفت. فرض کنید یک ارباب و رجوع از سر درماندگی همچین جمله ای رو به یک خانوم کارمند بگه. اون وقت اون خانوم تا ساعت ها حتی کار بقیه ارباب رجوع ها رو هم انجام نمی ده.
من چرا انقدر حس خوب و خوشایندی نسبت به بانوان مون دارم؟ برای کوچکترین چیزی اسمشون میاد بی درنگ تو ذهنم بانمک، دوست داشتنی و خواستنی میشن آیا علت خاصی داره از لحاظ روانشناسی؟ اونقدر دوستشون دارم که حدوحصر نداره برای مثال من جوووونم به آبجیم بند و هربار که میبینمش دلم قنج میره براش بااینکه در یک منزل هستیم و همش میبینیم همو. لطفا مسخره ام نکنین دنبال پاسخ علمی و روانشناسی هستم. ممنونم
یه توصیه خواهرانه و تجربه خودم برای تمام باردار های عزیز برای اینکه تمام موارد بالا رو بتونید رعایت کنید لطفا مهمونی خانواده شوهر مخصوصا خواهر شوهر و جاری نرید دیگه عمه و خاله شوهر که جای خود دارن و از اقوام خودتون هم سعی کنید به زن برادر و عمه و زندایی خیلی نزدیک نشید و اگه رفتید جایی تو گوشتون پنبه ای یا هندزفری چیزی بگذارید صدای بقیه رو نشنوید و در نهایت باور کنید به خاطر دشمنی نیست که این ها رو بهتون میگن دقیقا میخوان حرص تونو در بیارن و چشم دیدن شادی تونو ندارن پس حرص نخورید تا اون ها به اهداف شون نرسن