
فرقهسازي استعماري براي از بين بردن مذاهب اصيل، سابقهاي حداقل 300 ساله دارد و طبق برآوردهاي تاريخي، فرقهسازي از دوره صفويه توسط دشمنان اسلام رواج پيدا کرد . اگر به تلاشهاي صهيونيست براي ساقط کردن موضوع مهدويت و خرافي و بيپايه معرفي کردن آن نظري بيندازيم، متوجه ميشويم که دشمن به تاراج سرمايههاي گرانسنگ فرهنگي بهعنوان مهمترين راه بهدست گرفتن تمام داروندار کشورهاي ممالک اسلامي چشم دوخته است.
اما از آنجا که حجتهاي رساي الهي پيوسته در کار است و هدايت مردم در کف اقتدار الهي، دست فريب اين دشمنان همواره رو ميشود تا انسانهاي حقجو راه باطل را نپيمايند و باطل بر حق چيره نشود. چرا که وعده الهي در حال تحقق است.
اما با اين حال، نميتوان از سبقه تاريخي مدعيان مهدويت گذر کرد. جرياني که از زمان ائمه اطهار (ع) آغاز شده است و متأسفانه حتي امروز با رشد آگاهيها، هشدار عالمان و دانشمندان ديني و مشخص شدن اهداف و انگيزههاي شيطاني و پست مدعيان، بازهم شاهد ادعاي شخص گمراه ديگري ميشويم و البته عدهاي هم به عنوان پيروان اين حضرات دروغين، به تبليغ روحانيت و معنويت مراد پوشالي خود ميپردازند.
در اين نوشتار قصد داريم تا ضمن بازگشت به صدر اسلام، به معرفي برخي از گروههايي که زيادهخواهيهاي آنها سبب زيان بسياري از مسلمانان شده است بپردازيم؛ گروههايي که گرد يک شخص يا انديشه منحرف جمع و مانع دستيابي بسياري از پيروان آخرين دين خدا به سعادت دنيوي و اخروي شدهاند.
* سبائيه
پيدايش اين فرقه، پس از شهادت حضرت علي (ع) درسال 40 هجري اتفاق افتاد. پيروان اين گروه اولين دستهاي هستند که در اسلام قايل به غيبت امام علي (ع) و بازگشت او شدند و ادعا کردند که وي به شهادت نرسيده است. آنها ميپنداشتند امام علي (ع) تا آخرالزمان باقي است و روزي خروج کرده و زمين را از عدل پر خواهد کرد؛ چنانکه از ظلم پر شده است. اولين بار «عبدالله بن سبا» قايل به رجعت علي (ع) شد و فکر رجعت را ميان شيعه القا کرد.
* ناووسيه
يکي ديگر از ين فرقهها، فرقه «ناووسيه» است. پيروان اين گروه اعتقاد داشتند که اين غيبت درباره امام صادق (ع) واقع شده است. آنها در مسأله غيبت، با شيعه اثنيعشري هم عقيده هستند؛ ولي آن را بر امام صادق (ع) تطبيق کرده و مدعياند؛ کسي که غيبت کرده امام صادق (ع) است. البته شيخ صدوق احاديث مربوط به شهادت امام صادق (ع) را ذکر و مدلل ميکند که اعتقاد آنها باطل است.
* زيديه
عدهاي با تمسک به روايت پيامبر (ص) که فرمودند: «ان المهدي من ولدالحسين و انه يخرج بالسيف و انه ابن سبية» «مهدي از فرزندان حسين (ع) است و او با شمشير به پا ميخيزد و مادرش بهترين کنيزان خواهد بود.» زماني که زيد بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب قيام خود را عليه امويان آغاز کرد، گفتند: چون او از نسل حسين (ع) است و قيام به سيف عليه ظالمان کرده و از سويي فرزند اسير است، پس او مهدي موعود ميباشد. کنيه زيد، ابوالحسن و مادرش کنيزي بود که مختار بن ابي عبيده او را به علي بن الحسين (ع) بخشيده بود.
* واقفيه
فرقه واقفيه به مهدويت امام موسي کاظم (ع) معتقدند و در انتظار او نشستند. البته، منظور آنان از مهدي، مفهوم نجاتبخشي آن بود که وانمود کردند او نمرده و ظهور خواهد کرد. اين گروه از واقفيه را «ممطوريه» و «موسويه» يا «موسائيه» هم مينامند.
پيروان اين گروه معتقدند امام موسي کاظم (ع) همان مهدي قائم است و غايب شده است. شيخ طوسي ميگويد: وفات آن حضرت مشهورتر از آن است که محتاج به ذکر روايت باشد و کسي که مخالف آن است، در حقيقت منکر بديهيات است. محمد بن يعقوب کليني با سند خود از علي بن جعفر و او از برادرش امام کاظم (ع) نقل کرده که فرمود: هنگامي که پنجمين امام از فرزندان هفتمين امام (امام کاظم) غايب شد، مواظب دينتان باشيد. همانا صاحب اين امر را غيبتي است؛ به گونهاي که معتقدان به امامت او، از اين عقيده باز ميگردند و اين امتحاني ازجانب خداوند است.
* جعفريه
فرقه جعفريه معتقد بودند برادر امام حسن عسکري (ع) «جعفر بن علي» امام است و مهدويت او را باور کردند. اين فرقه در چگونگي انتقال امامت از امام هادي (ع) به جعفر، برادر امام حسن عسکري (ع)، دچار اختلاف شدند و به چهار فرقه منشعب شدند.
* عسکريه
فرقه عسکريه به مهدويت امام حسن عسکري (ع) معتقد شدند. بدين معنا که او قائم (مهدي) است و اکنون در حالت غيبت به سر ميبرد و بعداً ظاهر خواهد شد تا جهان را از عدل و داد پر کند. اين فرقه نيز در کيفيت قائم بودن امام عسکري (ع) به سه گروه منشعب شدند.
* اسماعيليه
گروهي از اسماعيليه عقيده دارند که اسماعيل فرزند امام صادق (ع) فوت نکرده است؛ بلکه از باب تقيه، نسبت مرگ به وي داده شده است. او رجعت خواهد کرد و جهان را از عدل و داد پر خواهد ساخت و او را مهدي و قائم منتظر ميدانند.
پيروان اين گروه معتقدند امام ششم (ع) او را در زمان خويش به جانشيني منصوب کرده است و چون نص بر امامت رجوع ناپذير است و بداء نيز محال است، پس امام هفتم اسماعيل خواهد بود و امام صادق (ع) از بيم آسيب رسيدن به وي، او را از ديد مردم پنهان کرد.
* شيخيه
شيخ احمد احسائي مؤسس فرقه شيخيه است. برخي از مريدان وي از او فردي استثنايي و داراي الهامات و امدادهاي غيبي، معرفي کردهاند؛ ولي بيشتر اين اوصاف توسط پسرش به او الهام ميشد. مريدان وي ادعا کردهاند که شيخ، علمش را از عالم اعلي گرفته است؛ برخلاف ديگران که با همه سعي و کوشش وافر خود از آن عاجز هستند.
شيخ احمد احسائي داراي مسلکي اخباري بود. او به اموري غريب معتقد بود که با اعتقادات شيعه اماميه که در طول قرون متمادي در کتب کلاميه و اعتقاديه خود به صورت مختصر و مطول بيان کردهاند، فاصله زيادي دارد. وي معتقد بود قرآن، کلام نبي (ص) است و با اين کلام، منکر وحي بودن قرآن ميشود. بعد از مرگ شيخ، فرقه او به شعب مختلف تقسيم شد.