دری در رابطه با وضعیت ناشران نمایشگاه کتاب گفت: برخي ناشران براي خودشان وسيله خوراك‌پزي آورده‌اند و انواع نوشيدني‌ها و خوراكي‌هاي غيرمجاز هم در بساطشان وجود دارد!

به گزارش گروه فرهنگی مشرق بهمن دري، معاون امور فرهنگي وزارت ارشاد و رييس نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران در بين اهالي رسانه به عنوان مديري شناخته مي‌شود كه كمتر اهل مصاحبه و گفت‌وگوست.

كارنامه رسانه‌اي او هم در دو سالي كه از حضورش در راس معاونت فرهنگي ارشاد مي‌گذرد تا حدود زيادي اين فرضيه را تاييد مي‌كند.

اما يك ويژگي ديگر را هم بايد به شخصيت بهمن دري افزود. او يكي از سحرخيزترين مديران فرهنگي كشور است و دستگاه ضبط صوت من كه هنگام فشار دادن دكمه قرمز رنگ ركورد ساعت هفت صبح را نشان مي‌داد، اين ادعا را گواهي مي‌كند.

بهانه گفت‌وگوي ما با دري به پايان رسيدن نمايشگاه كتاب تهران و پرداختن به نقاط ضعف و قوت اين رخداد بزرگ فرهنگي بود كه ماه گذشته در چنين روزهايي شش ميليون نفر از مردم را به مصلاي بزرگ امام خميني كشاند؛ اگرچه در نيمه دوم اين گفت‌وگو با فرصت بيشتري كه فراهم شد تا حدود زيادي به برخي حاشيه‌هاي حوزه كتاب و نشر هم پرداختيم بويژه بحث چالش‌برانگيز تعليق ناشراني همچون  چشمه  كه بهمن دري به صراحت از تعطيلي كامل اين نشر  سخن گفت.

«نمايشگاهي‌ترين نمايشگاه كتاب تهران» تيتري بود كه روزنامه جام‌جم براي نمايشگاه كتاب بيست و پنجم منتشر كرد. شما در سابقه فرهنگي خود سردبيري مجلات سروش و پيام انقلاب را هم داشته‌ايد. به نظرتان اين تيتر چطور بود؟

تيتر درست و هوشمندانه‌اي بود...

يعني سياست شما اين است كه نمايشگاه كتاب تهران را از حالت فروشگاهي به نمايشگاهي تغييردهيد؟

اهداف ما به اين سمت و سو است؛ اما من از شما سوالي مي‌پرسم؛ اگر امر بر اين شود كه نمايشگاه كتاب تهران فروش نداشته باشد؛ حدود 2500 ناشر داخلي كه از مدت‌ها قبل براي حضور گسترده در اين رخداد بزرگ فرهنگي برنامه‌ريزي مي‌كنند چقدر از نمايشگاه كتاب استقبال خواهند كرد؟

نظر شخصي من اين است كه قطعا استقبال نخواهند كرد!

دقيقا همين طور است چرا كه بسياري از ناشران ما متاسفانه يا خوشبختانه نمايشگاه را به عنوان يك فرصت مهم براي فروش مي‌شناسند و شايد تعداد قليلي باشند كه دوست دارند نمايشگاه صرفا نمايشگاه باشد.

در حال حاضر ما نمايشگاه كتاب تهران را به مفهوم بستري براي فروش و عرضه كتاب داريم و من خودم فروشگاهي بودن نمايشگاه را در شرايط موجود يك حسن مي‌دانم اما سعي كرده‌ايم به گونه‌اي برنامه‌ريزي كنيم و سياست راهبردي مان به گونه‌اي باشد كه در كنار فروش كتاب، جنبه‌ها و جلوه‌هاي نمايشگاهي هم تقويت شود.

به عنوان مثال سالن ياس را راه‌اندازي كرديم كه در واقع نمايانگر كارنامه نشر ما در هر سال است و كل كتاب‌هايي كه در يك سال گذشته با عنوان چاپ اول منتشر شده است در اين سالن به نمايش در آمد.

البته اين سالن به طور كامل چاپ‌هاي اول را پوشش نمي‌داد؟

بله؛ اصرار داشتيم در اين سالن كتاب‌هاي آموزشي و درسي نباشند و از طرفي برخي كتاب‌ها هم كه قبلا چاپ شده و حالا ناشرش عوض شده است و با نام چاپ اول دوباره منتشر شده‌اند هم در اين سالن كنارگذاشتيم و در مجموع به طور نسبي فكر مي‌كنم 90 درصد كتاب‌هاي چاپ اول با توجه به 2 نكته بالا در اين سالن به نمايش درآمد.

اما همين سالن ياس كه در واقع جنبه نمايشگاهي داشت به ما چند نكته را گوشزد كرد؛ مثلا بسياري از مردم وقتي مي‌آمدند و كتاب‌ها را مي‌ديدند و تعدادي از آنها را مي‌پسنديدند از راهنماهاي سالن مي‌پرسيدند كجا مي‌توانيم اين كتاب‌ها را بخريم.

ببينيد پس صرف نمايشگاه ِخالص، كافي نيست ؛ فروشگاه خالص هم كافي نيست و به نظر من بايد تلفيقي از اين دو باشد؛ ضمن اين‌كه در اين دوره ما علاوه بر سالن ياس كه كارنامه كلي از نشر در سال 90 بود جنبه‌هاي ديگر نمايشگاهي هم داشتيم مانند برنامه‌هاي ويژه سراي اهل قلم، سالن ربع قرن، سالن بيداري اسلامي و استكبارستيزي و بازار جهاني كتاب كه اينها در واقع جنبه‌هاي نمايشگاهي داشتند.

به بازار جهاني كتاب اشاره كرديد. چرا اكثر ناشراني كه در اين بازار حضور دارند در گروه ناشران دولتي قرار دارند مانند سوره مهر، شاهد يا كتابخانه‌هاي بزرگ و ديگر نهادهاي دولتي؟

برخي ناشران خصوصي در اين دوره قادر به دريافت غرفه نبودند چون هزينه در بازار جهاني تقريبا بالاست و به صورت يورو حساب مي‌شد. حالا دولتي‌ها كه مي‌آيند يا تخفيف مي‌گيرند يا در نهايت پولش را مي‌دهند ولي من معتقدم ناشران خصوصي را ما بايد تقويت كنيم و در همين دوره چند ناشر و آژانس‌هاي خصوصي نشر در بازار جهاني غرفه رايگان داديم.

در كل فكر مي‌كنم بازار جهاني را بايد خيلي بيشتر از اين تقويت كرد. برخي ناشران در اين بازار حضور پيدا مي‌كنند ولي نماينده شان حتي زبان انگليسي هم بلد نيست. بايد خيلي كار كنيم تا در نمايشگاه كتاب تهران يك بازار بين‌المللي و تاثيرگذار داشته باشيم.

تاثيرگذار يعني چي؟

يعني يك سال بعد، دو سال بعد خروجي اش به صادرات كتاب بينجامد، ترجمه معكوس اتفاق بيفتد و ارتباط بين ناشران ايراني و خارجي و مولف و مترجم و... برقرار شود. اگر همه اين اتفاق‌ها رخ دهد آن هنگام فكر مي‌كنم بازار جهاني موفق بوده است.

آقاي دري، بسياري از مردم از شبستان‌هاي مصلي كه خارج مي‌شدند، نفسي تازه مي‌كردند. چرا امسال وضعيت تهويه اينقدر نامناسب بود؟

اين نكته در سال‌هاي پيش هم وجود داشت...

اما امسال در برخي روزها واقعا تحمل‌ناپذير مي‌شد؟

مهم‌ترين دليلش اين بود كه جمعيت در مقايسه با سال‌هاي قبل انصافا رشد چشمگيري داشت و ما هم حتي پيش‌بيني اين حجم را نداشتيم.

شما ملاحظه كنيد روز اول و دوم و سوم نمايشگاه در هر دوره‌اي حضور مردم خيلي زياد نيست و يك شيب ملايمي دارد ولي ما در 3 روز اول امسال بيشترين جمعيت را داشتيم.

درباره تهويه و خيلي مسائل اجرايي ديگر اين نكته را در نظر داشته باشيد كه محل برگزاري يعني مصلي برخي موارد را به ما تحميل مي‌كند.

ما امسال براي بهبود وضعيت تهويه با اين كه بر‌عهده ما نبود رفتيم گازوئيل را هم فراهم كرديم تا تهويه‌ها فعال باشند اما دوستان اجرايي و مسوولان مصلي گفتند اصلا جوابگو نيست.

بالاخره همه مي‌دانيم شبستان براي اين جمعيت درست نشده است؛ ضمن اين كه اگر تهويه‌ها را بازگشايي مي‌كردند درها بايد بسته مي‌شد و آن موقع ازدحام جمعيت پشت درها را ديگر نمي‌شد كنترل كرد.

استقبال مردم امسال به گونه‌اي بود كه يكي دو بار در جلسه‌ها پيشنهاد شد درها را ببنديم تا جمعيت نيايد چون واقعا داشت نگران‌كننده مي‌شد و من خودم سه روز پاياني اعلام كردم بيماران قلبي يا فشار خوني و ديابتي و كودكان نيايند.

به قول شما مردم وقتي بيرون مي‌آمدند نفسي تازه مي‌كردند در حالي كه ما دوست داريم وقتي مي‌روند داخل نفسي تازه كنند!

با اين وجود من معتقدم از نظر كمي و كيفي نمايشگاه كتاب نسبت به دوره گذشته يا ادوار قبلي نمره خوبي مي‌گيرد اما با آنچه مطلوب ماست و هدف‌گذاري كرده‌ايم هنوز فاصله بسياري دارد.

اين كه مي‌گويم فاصله به اين مفهوم كه مشكلات زيادي براي رسيدن به نمايشگاه مطلوب سر راه وجود دارد. به عنوان مثال محل برپايي نمايشگاه يعني مصلي خيلي از مسائل را به ما تحميل مي‌كند كه باعث مي‌شود نتوانيم به جايگاه مورد نظر دست پيدا كنيم.

من خودم علاقه‌مند بودم خيلي از مردم در سنين مختلف به راحتي به نمايشگاه برسند و خودروهاي وَن بگذاريم و مردم بتوانند دم در شبستان به‌راحتي پياده شوند، ولي خب اين امكان در عمل براي ما فراهم نشد.

معتقدم هر قدر كتاب در دسترس مردم قرار بگيرد، ما در برنامه‌هاي‌مان موفق‌تر عمل كرده‌ايم و اعتراف مي‌كنم كه حتي در نمايشگاهي با محوريت كتاب هم باز فضا اين‌گونه نيست و متاسفانه مردم بايد يك مسير طولاني را طي كنند و من بارها ديدم خيلي از كودكان يا افرادي كه در سن بالا قرار داشتند وقتي به ورودي شبستان مي‌رسيدند به دليل همين پياده‌روي طولاني خسته شده بودند و به جاي اين كه با انرژي كامل از نمايشگاه بازديد كنند، گوشه‌اي به استراحت مشغول مي‌شدند.

البته حجم زياد جمعيت هم بي‌تاثير نيست شما توجه داشته باشيد فقط مترو طبق آمار رسمي كه به ما داده است حدود سه ميليون نفر را به مقصد نمايشگاه جا به جا كرده است.

البته آقاي دري برخي كارشناسان اين حضور گسترده مردم را چندان نشانه و مولفه‌اي براي ميزان مطالعه و علاقه‌مندي مردم به كتاب نمي‌دانند؟

ببينيد بر اساس نظرسنجي كه ما داشتيم اغلب كساني كه به نمايشگاه مي‌آيند، كتاب مي‌خرند. توجه داشته باشيد نمي‌گويم از پيش تعيين شده مي‌دانند كه چه كتابي مي‌خواهند، ولي به هر حال كتاب مي‌خرند.

از طرفي حتي اگر فرض را بر اين بگذاريم 90 درصد كساني هم كه به نمايشگاه مي‌آيند كتاب نمي‌خرند ـ كه كاملا بر خلاف آمار فروش ماست ـ ولي باز هم همين كه جمع كثيري از مردم ايران با محوريت كتاب در يك مكان مشخص طي 11 روز جشن كتاب برپا مي‌كنند، اتفاق خجسته و مباركي است.

شما هر سال چقدر براي برگزاري نمايشگاه كتاب اجاره مي‌پردازيد؟

(مي‌خندد)... تومان (شما ننويسيد)

چرا؟

در همين حد بنويسيد كه امسال اجاره را 50 درصد افزايش دادند البته ما زير بار نرفتيم و خدا را شكر تعامل خوب بود. به هر حال ما مهمان 11 روزه هستيم و اساسا تنها دليلي كه نمايشگاه را در مصلي برگزار مي‌كنيم اين است كه هيچ محل ديگري نداريم.

پس چرا حداقل تبليغات محيطي يا اجاره غرفه‌هاي مواد غذايي و... را به مصلي واگذار مي‌كنيد و پولش كه مبلغ كلاني هم است توي جيب مصلي مي‌رود؟

ما در اجاره اغذيه فروشي‌ها و جنبه‌هاي تبليغاتي هيچ سهمي نداريم.

چرا؟

قراردادي كه مصلي با ما مي‌بندد به گونه‌اي است كه پيمانكار تبليغات و همچنين قرارداد اجاره‌هاي غرفه‌ها را خودشان تنظيم مي‌كنند؛ البته مقداري سر اين داستان به ما تخفيف مي‌دهند. به هر حال همه اين مردم به خاطر كتاب و نمايشگاه به مصلي مي‌آيند.

مي گويند اجاره‌نشيني و خوش‌نشيني؛ ولي انگار اين ضرب‌المثل خيلي در مورد نمايشگاه كتاب تهران صادق نيست.

در ارتباط با محل برگزاري نمايشگاه كتاب تهران من بايد مطالبي را به طور كامل خدمت شما بگويم كه بخشي از آن را براي اولين بار مي‌گويم.

ببينيد نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران اگر قرار بود يك بار فقط برگزار شود، مي‌توانست در همين مصلي يا جاي ديگري برپا شود و پرونده‌اش بسته شود؛ اما وقتي در تقويم جشنواره‌هاي جهاني ثبت شده است و ما هم قائل هستيم سالانه آن را برگزار كنيم آن هنگام داستان كاملا متفاوت مي‌شود.

امسال هم رهبر معظم انقلاب اشاره داشتند كه نمايشگاه پديده برجسته‌اي است كه مانند اين را نداريم؛ پس با توجه به اين بيانات رهبري بايد در چند مورد اقدام ويژه شود.

اولا اين كه نمايشگاه را از نظر بودجه‌اي بايد از اعتبار معاونت امور فرهنگي وزارت ارشاد جدا كنيم. بسياري از مشكلات نمايشگاه را ما با بودجه معاونت كه براي چيز ديگري تخصيص داده شده است حل و فصل مي‌كنيم و اين در حالي است كه خيلي رخدادها و سازمان‌هاي كوچك‌تر و در تراز پايين‌تر از نمايشگاه كتاب رديف بودجه مستقل براي خودشان دارند. به نظر من اول بايد تكليف بودجه را روشن كرد و بعد ما هم در معاونت امور فرهنگي مي‌توانيم به عنوان بودجه مكمل كمك كنيم؛ نه اين كه اصل و فرع قضيه ما باشيم.

دوم اين كه واقعا براي مكان دائمي آن يك فكر جدي شود كه باز هم بايد توجه داشته باشيد كه وزارت ارشاد بهره‌بردار و مجري نمايشگاه است نه اين كه ما خودمان بيفتيم دنبال ساخت و ساز و كلنگ بزنيم.

وزارت ارشاد بايد بخش نرم‌افزاري كار را بر عهده بگيرد ولي متاسفانه ما همواره كار سخت‌افزاري بيشتر انجام داده‌ايم و در هر دوره برپايي نمايشگاه شايد بيش از 70 درصد توان و انرژي ما صرف كار اجرايي مي‌شود در حالي كه تمركز ما بايد بخش نرم‌افزاري و محتوا باشد.

اما چون تا به امروز سازمان‌هايي كه وظيفه‌شان ساخت و ساز بوده است غفلت كرده‌اند، اين توقع ملي را مردم از وزارت ارشاد دارند كه براي بزرگ‌ترين رخداد فرهنگي كشور وارد كار اجرايي و كلنگ‌زني هم بشود و همه از جمله خود شما اصحاب رسانه از ما مي‌پرسيد كي كلنگ مي‌زنيد؟ حال آن كه كار ما اصلا ساختن و كلنگ‌زني نيست. ما مجري برپايي نمايشگاه هستيم.

با اين وجود بعد از نمايشگاه بيست و چهارم حدود يك سال كار كارشناسي كرديم و گفتيم قضاي كاري كه ديگران بايد انجام مي‌دادند را ادا كنيم. نقشه راه تدوين كرديم تا حداقل هدف‌مان مشخص باشد.

ببينيد ارديبهشت كه از راه مي‌رسد همه يادمان مي‌افتد در تهران محل دائمي نمايشگاه بسازيم. آن هنگام همه مكان‌هاي مهم را نام مي‌بريم از پرند گرفته تا حرم امام راحل، چيتگر، زندان اوين، پادگان جي و...

ما در نقشه راه آمديم گفتيم بهتر است در سفره‌مان يك غذا داشته باشيم ولي به آن غذا برسيم. براي همين هم يك پرونده تشكيل داديم و آن پرونده چراغ راه ماست و مولفه‌هاي لازم براي محل نمايشگاه را مشخص كرديم.

در نظر داشته باشيد برخي دوستان كه پيشنهاد مي‌دهند فقط يك مولفه را نگاه مي‌كنند و مثلا مي‌گويند فلان نقطه براي نمايشگاه مناسب است چون فضاي وسيع و خوبي دارد. بله درست است. نمايشگاه فضاي وسيع مي‌خواهد اما اين مولفه و شاخص كافي و لازم نيست. نمايشگاه كتاب بايد جايي باشد كه دسترسي هم آسان باشد. مردم با هليكوپتر كه نمي‌توانند بيايند. بايد با همين وسايل نقليه عمومي بيايند.

بعد مردم آمدند. اگر ترافيك فلج شود چه؟ نكته ديگر اين كه آيا ما نمايشگاه را فقط براي سال بعد مي‌خواهيم يا بايد به گونه‌اي باشد كه 10 سال ديگر هم بتوانيم در همين محل نمايشگاه برگزار كنيم.

بگذاريد مثالي بزنم. ما استاديوم آزادي را هم از جوانب گوناگون بررسي كرديم شما ببينيد 100 هزار نفر آدم مي‌روند چه ترافيكي مي‌شود . حالا در نظر بگيريد در يك روز 10 برابر اين جمعيت يعني يك ميليون نفر بخواهند بروند استاديوم چه فاجعه‌اي رخ مي‌دهد؟! تازه فوتبال 2 ساعت تمام مي‌شود و مردم برمي‌گردند ولي نمايشگاه از صبح تا شب برپاست.

سرويس‌هاي بهداشتي استاديوم به همين جمعيت جواب نمي‌دهد چه برسد به جمعيت چند ميليوني يا براي نماز خواندن، شما ببينيد همين مصلي كه اصلا براي عبادت ساخته شده است در ايام نمايشگاه پاسخگوي نمازگزاران نيست.

شما اشاره خوبي داشتيد. الان نمايشگاه اجاره نشين است و مي‌گويند چند بار اسباب‌كشي مساوي با يك بار آتش‌سوزي است. حالا ما در 25 سالگي نمايشگاه كه سن كودكي و نوجواني و بلوغ را طي كرده است به نظرم مي‌رسد بايد محل دائمي را با توجه به تمام مولفه‌ها انتخاب كنيم و بسازيم.

در اين نقشه راه به جمع‌بندي هم رسيده‌ايد؟

جمع‌بندي نيمه‌نهايي ما زمين گسترده‌اي است كه در كنار مصلي قرار دارد و به نام مجتمع امام خميني(ره) مي‌شناسيم و الان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي آنجاست كه به لحاظ وسعت جاي بسيار خوبي است.

يعني زمين را از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي بگيريد؟

نه خود آنها هم مستاجر هستند و زمين متعلق به دولت و نهاد رهبري است. فرض را بگذاريم كه اين زمين را بتوانيم بگيريم حالا اين مطرح مي‌شود كه ما بنايي به عنوان نمايشگاه بين‌المللي براساس استاندارد‌هاي جهاني بسازيم كه به كار نمايشگاه مطبوعات، قرآن و ديگر نمايشگاه‌هاي تخصصي و بين‌المللي هم بيايد يا نه فقط نمايشگاه كتاب بسازيم چرا كه در تراز نمايشگاه بين المللي كتاب تهران هيچ رخدادي را نداريم و بقيه موارد مشابه در جاهاي ديگر مي‌توانند براحتي برگزار شوند.

پس ببينيد كار به اين آساني‌ها نيست. ما دوست داريم اگر قرار بر مكان جديدي باشد محلي دائمي و براساس معيارها و استانداردهاي روز باشد و حدود 30 مولفه اصلي را دربر گيرد مانند وسعت، قابليت انعطاف در ساخت و ساز، تهويه، حمل و نقل عمومي، دسترسي، تردد معلولين، كودكان و...

با اين اوصاف، تا به حال فكر كوچك كردن نمايشگاه افتاده‌ايد؟ مثلا جداكردن بخش‌هاي آموزشي و برگزاري نمايشگاه‌هاي كتاب تخصصي و مستقل در ايام ديگر سال؟

جداسازي نمايشگاه كتاب و كودك و نوجوان مطرح است كه معايب و محاسني دارد مثلا اين كه نمايشگاه از حالت خانواده بودن در مي‌آيد و يك عضو كم مي‌شود. از طرفي كودكان و بچه‌ها در شرايط بهتري مي‌توانند به نمايشگاه تخصصي خودشان بيايند.

كتاب‌هاي آموزشي چطور؟

اين موضوع در شوراي سياستگذاري مطرح شده است و تقريبا نظر كارشناسي هم بر جداكردن كتاب‌هاي آموزشي است. به هر حال بخش عمده‌اي از مراجعه‌كنندگان نمايشگاه كتاب تهران دانش‌آموزان و دانشجويان هستند. اين عزيزان مي‌توانند براحتي در طول سال و در شهرها و استان‌هاي مختلف به كتاب‌هاي آموزشي و كمك‌درسي دسترسي داشته باشند و به نظر مي‌رسد نمايشگاه كتاب بايد محلي براي فروش كتاب‌هايي باشد كه سخت‌تر به شهرهاي مختلف مي‌رسند.

نكته ديگر هم اين است كه كتاب‌هاي آموزشي در نهايت به ترويج كتاب و كتابخواني منجر نمي‌شوند. ضمن اين كه وزارت علوم و آموزش و پرورش هم در اين موضوع بايد وارد شوند و وزارت ارشاد به حمايت از كتاب‌هايي بپردازد كه براي بخش عمده‌اي از جامعه به صورت فراگير كاربرد دارد و به مطالعه مفيد مي‌انجامد.

در نهايت اين كه ما به نتيجه رسيده‌ايم كه نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران بايد خالص‌تر برگزار شود.

اگر موافق هستيد سري هم به آمارهاي فروش نمايشگاه بزنيم. مي‌گويند امسال وزارت ارشاد يارانه زيادي به نمايشگاه تزريق كرد تا آمار فروش بالا برود و بن نوعي از اين جيب به آن جيب كرد؟

اول اين كه اگر نسبت به دوره‌هاي گذشته در پرداخت يارانه جهشي داشته‌ايم جزو افتخارات ماست و امسال به خصوص در ارائه تسهيلات به دانشجوها رشد خوبي داشتيم و هر دانشجو با معرفي رئيس دانشگاه بن الكترونيك در اختيارش قرار مي‌گرفت.

دوم اين كه بسياري از اين تسهيلات و يارانه‌ها ممكن است هنوز در نمايشگاه استفاده كامل نشده باشد و اعتبار بن‌هاي كاغذي تا سال 1393 است و بن‌هاي الكترونيك هم براساس آماري كه داريم بخش عمده‌اي از آن در كارت‌ها هنوز وجود دارد.

سوم اين كه بر فرض محال اگر همه يارانه‌اي كه ما امسال اختصاص داديم در نمايشگاه مصرف شده باشد باز هم نهايت 10 ميليارد تومان تزريق كرديم ولي فروش امسال بسيار بيشتر از اين افزايش 10 ميلياردي است. چهارم اين كه ما در تعداد عناوين فروش كتاب هم رشد چشمگير داشته‌ايم.

البته به نظرم گراني كاغذ و بالا رفتن قيمت كتاب‌ها هم در اين ميان بي‌تاثير نبوده است؟

ميانگين و معدل رشد قيمت كتاب در چند سال گذشته همواره از رشد كلي تورم پايين‌تر بوده و رقمي حدود 14 تا 15 درصد است...

آقاي دري، من نمي‌توانم اين را قبول كنم. كتاب خودم چاپ اول و دومش حدود 50 درصد تفاوت قيمت داشت.

اين رقم كه من گفتم، ميانگين افزايش قيمت است و ما ناشري داشته‌ايم كه 70 درصد به قيمت كتابش افزوده است و ناشري هم وجود دارد كه با همان قيمت سال گذشته كتابش را مي‌فروشد.

در ضمن توجه داشته باشيد كه اين گراني هنوز تاثير خودش را نگذاشته است. ناشر شما هنوز با قيمت جديد يورويي كاغذ نخريده است. در واقع اين گراني بيشتر محصول جنبه رواني كار است و اگر رشد قيمت كاغذ به اين ترتيب پيش برود كه ان‌شاالله نمي‌رود، گراني در 6 ماهه دوم خودش را نشان مي‌دهد نه الان!

به نظر شما ناشران آمار واقعي فروش خودشان را اعلام مي‌كنند؟

مبناي اين آماري كه ما اعلام مي‌كنيم فروش الكترونيك كتاب است كه آمار آن كاملا مشخص است و رقمي حدود 25 ميليارد و 400 ميليون تومان مي‌شود و معمولا فروش كتاب به صورت وجه نقد (ارزي و ريالي) به همراه بن كاغذي 5 برابر خريد الكترونيكي است و مي‌توانم بگويم رقم فروش كل نمايشگاه حدود 125 ميليارد تومان است.

اما در مورد پرسش شما بايد بگويم كمتر ناشري رقم دقيق فروشش را اعلام مي‌كند و دليلش هم اين است كه ناشران يك سري دغدغه‌هايي دارند كه مثلا اگر بگويند وضع فروش خوب است و گله نكنند كسي ديگر از آنها حمايت نخواهد كرد.

از هر كدام كه بپرسيد مي‌گويند اي بد نبود، كتاب گران شده است، مردم كمتر مي‌خرند و...!

اگر موافق هستيد كمي به مسائل حاشيه‌اي بپردازيم.بعضي ناشران يكي دو سالي است كه از حضور در نمايشگاه كتاب محروم شده‌اند و در رسانه‌هاي مختلف مصاحبه مي‌كنند و مي‌گويند وزارت ارشاد هيچ پاسخي به آنها نمي‌دهد و به نظر مي‌رسد اين محروميت‌ها از جايي فراتر از وزارت ارشاد تصميم‌گيري مي‌شود. اين تا چه حد واقعيت دارد؟

اين ناشراني كه مي‌گويند به ما اطلاع يا پاسخي نمي‌دهند توجه داشته باشند از سال 87 چند بار از سوي همين وزارت ارشاد به آنها تذكر داده شده است.

اين ناشران به دليل تكرار تخلف هايشان محروم شده‌اند ولي ما نمي‌خواهيم اين تخلف‌ها را در بوق كنيم و رسانه‌اي شود. به هر حال هركسي آبرويي دارد.

يك مقدار درباره اين تخلف‌ها شفاف‌تر صحبت مي‌كنيد؟

بخشي از تخلف‌ها، نمايشگاهي است. همان طور كه اطلاع داريد كميته ناشران داخلي قوانين را تنظيم كرده است و موقع ثبت‌نام ناشران آن را مي‌خوانند و متعهد مي‌شوند در طول برپايي نمايشگاه آن را رعايت كنند.

مثلا كتاب سه سال قبل را نمي‌توانند در نمايشگاه عرضه كنند و اگر كتابي متعلق به سال‌هاي دور عرضه شود اين خودش يك تخلف است.

كتاب‌هايي كه قبلا مجوز گرفته اند ولي الان مجوز نمي‌گيرند عرضه‌شان در نمايشگاه كتاب ممنوع است يا برخي ناشران شخصي را به عنوان غرفه‌دار معرفي مي‌كنند و ما برايش كارت صادر مي‌كنيم ولي هنگام بازديد در ايام نمايشگاه مي‌بينيم يك نفر ديگر در غرفه ايستاده با يك شمايل ديگر كه چندان اخلاقي هم نيست و حجاب و پوشش او هم مشكل دارد.

برخي ناشران براي خودشان وسيله خوراك‌پزي آورده‌اند و انواع نوشيدني‌ها و خوراكي‌هاي غيرمجاز هم در بساطشان وجود دارد!

خلاصه كلام اين كه از جزئي‌ترين تا كلي‌ترين مباحث را در بر مي‌گيرد و ما هم در 3 سال گذشته تذكر داده‌ايم ولي احساس كرديم ناشران متخلف فكر كرده‌اند اين تذكرها صرفا تذكر است و در سال بعد فراموش مي‌شود. گفتيم يك بار اين تذكرها را جمع كنيم و تشكيل جلسه داديم و آن گروه از ناشران را كه تخلفاتشان را تكرار كرده بودند از نمايشگاه محروم كرديم.

يعني مرجعي غير از وزارت ارشاد درباره حضور ناشران در نمايشگاه تصميم‌گيري نمي‌كند؟

درباره چند تا از اين ناشران كه تعدادشان خيلي كم است از مراجع قضايي به ما نامه‌نگاري شد كه البته بيشتر تخلفات‌شان غير از مسائل نشر بود ، مثلا كار اقتصادي كرده بودند يا شركت‌هاي هرمي داشتند كه به طور طبيعي آنها هم از حضور محروم شدند.

يكي از ناشراني كه امسال در نمايشگاه غايب بود و درباره تعليق آن هم خبرهايي منتشر شد نشر چشمه است كه محروميت آن بشدت رسانه‌اي شد. درباره تخلف‌ها و آخرين وضعيت اين نشر هم صحبت كنيد؟

در ارتباط با چشمه ما حداكثر لطف و همكاري را انجام داديم تا اين نشر به مشكلي بر نخورد ولي متاسفانه خودشان اصرار داشتند كار به اينجا برسد.

از نظر حقوقي وضعيت نشر چشمه به گونه‌اي است كه مدير كل حقوقي وزارت ارشاد به بنده مي‌گويد اين نشر بايد 2 سال پيش بسته مي‌شد و مسووليت را بر عهده خود ما گذاشت و گفت هيچ مسووليتي در اين زمينه بر عهده نمي‌گيرد.

مي‌خواهم بگويم ما همه تلاش‌مان را كرديم ولي متاسفانه خود دوستان روندي را در پيش گرفتند كه به تعليق و سپس تعطيلي كامل و لغو امتياز انجاميد.

من مي‌خواهم خيلي شفاف در اين رابطه صحبت كنم و يكي دو چشمه از كارهاي نشر كار چشمه را براي اولين بار بگويم كه باعث مي‌شود بسياري از كساني كه از اين نشر حمايت كردند به نوعي توبه كنند.

ببينيد اول اين كه ما همه تلاش‌مان را در ارتباط با اين نشر انجام داديم. مثلا دستور دادم كل كارهايي كه از اين انتشارات غيرقابل انتشار تشخيص داده شده بود توسط كارشناسان ديگري هم بررسي شود تا ببينيم آيا مشكل همين است كه ديديم نه واقعا اين گونه نبود.

توجه داشته باشيد زماني شما كتابي ارائه مي‌كنيد و غير قابل انتشار تشخيص داده مي‌شود و مساله خاصي نيست ولي زماني كه اين غيرقابل انتشارها تعدادشان زياد مي‌شود و حجم اصلي كار ناشر را دربر مي‌گيرد آن هنگام نشان‌دهنده نوعي كجروي و ترويج تفكري خاص و مضر و غلط است.

وزارت ارشاد بهره‌بردار و مجري نمايشگاه است نه اين كه ما خودمان بيفتيم دنبال ساخت و ساز و كلنگ بزنيم؛ متاسفانه ما همواره كار سخت‌افزاري بيشتر انجام داده‌ايم و در هر دوره برپايي نمايشگاه شايد بيش از 70 درصد توان و انرژي ما صرف كار اجرايي مي‌شود

باز هم ما گفتيم يك فرصت بدهيم كه اصلاح كنند شايد با درايت لازم بتوانند مسير خودشان را اصلاح كنند اما متاسفانه كار به اينجا رسيد كه اين انتشارات كتابي عرضه كرد كه سراسر ضد قيام كربلا و ضد امام حسين(ع) بود.

تعرض به امام حسين كه همه ايران 10 روز محرم براي او سياه مي‌پوشند و سوگواري مي‌كنند ديگر قابل گذشت نبود.

آقاي كيائيان مدير نشر به دفتر من آمد و گفت والله من اين كتاب را نخواندم! خب برادر من ما به شما پروانه نشر داده‌ايم كه شما كتاب‌ها را بخوانيد. مگر مي‌شود من يكي را بكشم بگويم من نفهميدم. متوجه نشدم؟!

يكي ديگر از تخلف‌هاي نشر چشمه اين بود كتابي را براي مجوز ارائه مي‌داد و بعد همان كتاب را دوباره از مسير انتشاراتي ديگر با همان شكل و شمايل عرضه مي‌كرد. بعد كه پيگيري مي‌كنيم و دليلش را مي‌پرسيم مي‌گويند مشكل از مولف بوده است و بعد كه مي‌گوييم خب برويد قراردادهايتان را بياوريد مي‌گويند صحبت شفاهي بوده و...

به هر حال مشكلات اين ناشر بيش از اين چيزي است كه مردم و اهل قلم مي‌دانند و متاسفانه جو رسانه‌اي كاذب هم ايجاد مي‌شود و ناشر هم به هر حال بدش نمي‌آيد يك جور مطرح شود.

در يك جمله بگويم كه اين نشر براساس راي هيات رسيدگي به تخلفات كه از خود اعضاي صنف و اتحاديه هم در آن حضور دارند پروانه نشرش لغو شده است و تنها لغو هم نيست و بلافاصله پرونده‌اش براي رسيدگي به مرجع قضايي ارسال مي‌شود.

البته اين كه مي‌گويم لغو به اين مفهوم نيست كه فروشگاه و محل‌اش را پلمب كنند بلكه مي‌تواند به حالت كتابخانه‌اي و كتابفروشي به فعاليت‌اش ادامه دهد ولي كتاب تازه‌اي نمي‌تواند براي انتشار عرضه كند.

در ايام برپايي نمايشگاه كتاب تهران شايعه‌اي هم مبني بر استعفا يا بركناري شما هم شنيده شد!

خودتان مي‌گوييد شايعه! من نه آمدنم با سر و صدا بود و نه رفتنم اين گونه خواهد بود و فعلا هم خدمت شما هستم و ان‌شاءالله براي آينده هم در حال برنامه‌ريزي هستيم.



منبع: جام جم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس