علیرضا قزوه

همچنان که بعد از این‌همه سال زعفران قائنات‌ را که بهترین زعفران دنیاست، فله‌ای صادر می‌کنیم، ادبیات بالنده خود را نیز همان‌طور می‌خواهیم به‌قیمت مفت صادر کنیم.

به گزارش مشرق، اگر با یک غیرایرانی درباره ادبیات ایران صحبت کنید، بی‌شک آن را با خیام و حافظ می‌شناسد، فرقی هم نمی‌کند که او از کدام نقطه این کره خاکی باشد، همه جا، آسمان همین رنگ است. معلوم نیست اگر امثال ادوارد فیتز جرالد، مترجم ثروتمند بریتانیایی یا آن نابغه آلمانی، گوته، اقدام به ترجمه و معرفی بزرگانی چون خیام و حافظ نکرده بودند، باز هم ادبیات ایران در جهان شناخته شده بود یا نه.

میراث ایرانیان شعر است و از این میراث به جهانیان سهم چندانی نرسیده است، در حالی که حتی کشورهای همسایه مانند ترکیه تمام هم و غم خود را به‌کار گرفته‌اند تا از طریق صادرات کتاب، به صدور فرهنگ خود بپردازند، دست ما در حضور در بازارهای جهانی چندان پر نیست، گویی عبارت «صادرات کتاب» برای جامعه ادبی و مسئولان فرهنگی ما امری است سهل و ممتنع؛ هم می‌دانیم چیست و هم نه، این در حالی است که ادبیات ایران در یکصد سال گذشته و به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب، ادبیاتی پویا است که حوزه‌های مختلفی را تجربه کرده است، با این حال کمتر صدایی از این جامعه بزرگ ادبی مجال و فرصت یافته است که با مخاطبان خارج از ایران نیز هم‌صحبت شود.

علیرضا قزوه از شاعران شناخته‌شده در کشور است. او که سابقه حضور در تاجیکستان و هندوستان را دارد، در این سال‌ها موفق شده است با تشکیل گروه‌های مجازی و انجمن‌های ادبی، زمینه را برای پیوند میان فارسی‌زبانان ایجاد کند. مؤسسه شاعران پارسی‌زبان اخیراً به‌کوشش او و جمع دیگری از شاعران، اقدام به انتشار آثار ادبی جامعه فارسی‌زبان از کشورهای مختلف از جمله ایران، هند و افغانستان کرده است؛ امری که با استقبال خوبی از سوی فارسی‌زبانان از کشورهای مختلف همراه شده و زمینه را برای همدلی بیشتر میان آنها فراهم کرده است.

در پنجمین شماره از پرونده «صادرات کتاب» با علیرضا قزوه که اکنون وابسته فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در دهلی‌نو است، به گفت‌وگو پرداختیم. او معتقد است غفلت از ایجاد ارتباط میان جامعه ادبی در کشورهای مختلف از جمله فارسی‌زبانان، از جمله نقاط ضعف ایران در حوزه صادرات کتاب است.

قزوه می‌گوید: ما از داشته‌های ادبی خود اطلاع دقیقی نداریم؛ همچنان که ما بعد از این‌همه سال هنوز زعفران قائنات‌مان را که بهترین زعفران دنیاست، کیلویی و فله‌ای و در گونی با قیمت‌های ارزان صادر می‌کنیم، ادبیات بالنده و ارزشمند خود را نیز همان‌طور فله‌ای می‌خواهیم به‌قیمت مفت صادر کنیم.

بخش دیگر صحبت‌های قزوه به دلیل افزایش روزافزون کتاب‌های ترجمه‌ای در بازار ایران اختصاص داشت. او همچنین گریزی به آژانس‌های ادبی و نقش آنها در ایجاد عدم توازن در بازار کتاب ایران نیز زد.
مشروح گفت‌وگوی تسنیم با این شاعر و پژوهشگر را می‌توانید در ادامه بخوانید:

 از پروژه انتشار مجموعه شعر شاعران پارسی‌زبان آغاز کنیم، انتشار عناوینی از این مجموعه که از سال گذشته آغاز شده، بازتاب مثبتی میان جامعه ایرانی، جامعه فارسی‌زبانان و فارسی‌آموزان داشته است، به‌نظر می‌رسد همین یک گام کافی است تا پیوندهای ایجادشده میان فارسی‌زبانان در کشورهای مختلف محکم‌تر و همدلی‌ها بیشتر شود، چطور شد که به فکر تدوین و انتشار این مجموعه افتادید؟

راستش میان شاعران ایرانی کمتر کسی را سراغ دارم که دغدغه کار در آن سوی مرزها را داشته باشد، حتی بین کشورهای فارسی‌زبانی که زبانشان فارسی است، مثل تاجیکستان و افغانستان یا کشورهایی که روزی به‌زبان فارسی حرف می‌زدند و امروز زبان فارسی در آن کشورها زیاد کاربرد ندارد مثل هند و پاکستان. من این سعادت را داشتم که مدت دو سال در تاجیکستان حضور داشتم و مدت بیش از هفت سال از عمرم در هند گذشته است. سفرهای زیادی به افغانستان و پاکستان هم داشته‌ام و تقریباً با تمام شاعران مطرح این کشورها در حوزه زبان فارسی مرتبط بوده و هستم.

به‌نظرم یکی از کارهای غفلت‌شده ما همین عدم ارتباط ادیبان این کشورها با یکدیگر است، حتی نشرها و مؤسسات فرهنگی این کشورها ارتباط پایدار و تعریف‌شده و هماهنگی با هم ندارند. من با عنایت به این ارتباطات دیرینه که تقریباً بیش از ۳۰ سال دوام داشته است، با تنی چند از دوستان مؤسسه شاعران فارسی‌زبان را راه‌اندازی کردیم و اخیراً تعداد ۲۰‌ـ‌۳۰ کتاب از شاعران این کشورها را در دهلی‌نو منتشر کردیم و نیت داریم در تهران و دیگر پایتخت‌های این کشورهای فارسی‌زبان نیز این آثار را منتشر کنیم، یک پای مستحکم فرهنگی بین ادیبان این کشورها ایجاد کنیم تا هم از تجربیات هم استفاده کنند و هم صدای یکدیگر را بشنوند و سبب همگرایی و صمیمیت بیشتر خلق‌های فارسی‌زبان بشوند.

از ابتدای دهه ۹۰ آرزویی در دل نویسندگان، اهالی شعر و اندیشه ایران مبنی بر ترجمه آثار ادبی ایران به دیگر زبان‌ها و توزیع آن در کشورهای مختلف شکل گرفت، مدیران وقت امیدهایی در این زمینه دادند و تلاش‌هایی هم در این زمینه صورت گرفت، اما نتیجه حاصل شده آن چیزی نیست که اهالی فرهنگ و قلم انتظارش را داشتند، هنوز گفته می‌شود که ادبیات ایران در خارج از کشور و حتی میان مخاطبان کشورهای منطقه، ادبیات غریب و ناشناخته‌ای است، متأسفانه هنوز بعد از گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب، شناختی از ادبیات برآمده از انقلاب اسلامی (اعم از شعر، داستان، خاطره و... در موضوعات گوناگون) در این کشورها وجود ندارد، این مسئله را ناشی از چه امری می‌دانید؟ آیا ادبیاتی که پس از انقلاب تولید شده است، به‌لحاظ جهانی حرفی برای گفتن ندارد؟

بله، خوشبختانه در برخی جاها مثل حوزه هنری و سازمان فرهنگ و ارتباطات مراکز ترجمه فعال شده است و با تمرکز بر معرفی ادبیات انقلاب به آن سوی مرزها قدمی در این زمینه برداشته شده است، اما برخی از انتشارات‌ها و آژانس‌های ادبی و ترجمه با استفاده از کمک‌های کشورهای خارجی که برای معرفی ادبیات کشورشان هزینه می‌کنند، اوضاع بازار ترجمه نشر را به‌نفع ادبیات آن سوی مرزها و ادبیات غربی برگردانده‌اند.

مسلماً آنها نمی‌آیند روی ادبیات انقلاب سرمایه‌گذاری کنند؛ چون نه انگیزه‌اش را دارند و نه از این رهگذر چیزی گیرشان می‌آید. همان کاری که پیش از انقلاب هم آژانس‌های ادبی چپ و سرمایه‌داری انجام می‌دادند، امروز هم زیر نقاب روشنفکری و آزادمنشی دارد انجام می‌شود، خیلی‌ها دغدغه‌ای جز سود مالی ندارند. در این اوضاع آشفته و دشوار، ادبیات بالنده انقلاب هم قدم‌های جدی برداشته و در بسیاری از کشورها توانسته است خوانندگان خوبی هم جذب کند، اما این کافی نیست و ضرورت توجه بیشتر و سرمایه‌گذاری بیشتر در این زمینه لازم است، به‌خصوص با وضعیت دلار فعلی اوضاع بسیار سخت شده است.

اگر با یک غیرایرانی درباره ادبیات ایران صحبت کنید، بی‌شک آن را با خیام و حافظ می‌شناسد، فرقی هم نمی‌کند که او از کدام نقطه این کره خاکی باشد، همه جا، آسمان همین رنگ است. معلوم نیست اگر امثال ادوارد فیتز جرالد، مترجم ثروتمند بریتانیایی یا آن نابغه آلمانی، گوته، اقدام به ترجمه و معرفی بزرگانی چون خیام و حافظ نکرده بودند، باز هم ادبیات ایران در جهان شناخته شده بود یا نه.

میراث ایرانیان شعر است و از این میراث به جهانیان سهم چندانی نرسیده است، در حالی که حتی کشورهای همسایه مانند ترکیه تمام هم و غم خود را به‌کار گرفته‌اند تا از طریق صادرات کتاب، به صدور فرهنگ خود بپردازند، دست ما در حضور در بازارهای جهانی چندان پر نیست، گویی عبارت «صادرات کتاب» برای جامعه ادبی و مسئولان فرهنگی ما امری است سهل و ممتنع؛ هم می‌دانیم چیست و هم نه، این در حالی است که ادبیات ایران در یکصد سال گذشته و به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب، ادبیاتی پویا است که حوزه‌های مختلفی را تجربه کرده است، با این حال کمتر صدایی از این جامعه بزرگ ادبی مجال و فرصت یافته است که با مخاطبان خارج از ایران نیز هم‌صحبت شود.

علیرضا قزوه از شاعران شناخته‌شده در کشور است. او که سابقه حضور در تاجیکستان و هندوستان را دارد، در این سال‌ها موفق شده است با تشکیل گروه‌های مجازی و انجمن‌های ادبی، زمینه را برای پیوند میان فارسی‌زبانان ایجاد کند. مؤسسه شاعران پارسی‌زبان اخیراً به‌کوشش او و جمع دیگری از شاعران، اقدام به انتشار آثار ادبی جامعه فارسی‌زبان از کشورهای مختلف از جمله ایران، هند و افغانستان کرده است؛ امری که با استقبال خوبی از سوی فارسی‌زبانان از کشورهای مختلف همراه شده و زمینه را برای همدلی بیشتر میان آنها فراهم کرده است.

در پنجمین شماره از پرونده «صادرات کتاب» با علیرضا قزوه که اکنون وابسته فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در دهلی‌نو است، به گفت‌وگو پرداختیم. او معتقد است غفلت از ایجاد ارتباط میان جامعه ادبی در کشورهای مختلف از جمله فارسی‌زبانان، از جمله نقاط ضعف ایران در حوزه صادرات کتاب است.

قزوه می‌گوید: ما از داشته‌های ادبی خود اطلاع دقیقی نداریم؛ همچنان که ما بعد از این‌همه سال هنوز زعفران قائنات‌مان را که بهترین زعفران دنیاست، کیلویی و فله‌ای و در گونی با قیمت‌های ارزان صادر می‌کنیم، ادبیات بالنده و ارزشمند خود را نیز همان‌طور فله‌ای می‌خواهیم به‌قیمت مفت صادر کنیم.

بخش دیگر صحبت‌های قزوه به دلیل افزایش روزافزون کتاب‌های ترجمه‌ای در بازار ایران اختصاص داشت. او همچنین گریزی به آژانس‌های ادبی و نقش آنها در ایجاد عدم توازن در بازار کتاب ایران نیز زد.
مشروح گفت‌وگوی تسنیم با این شاعر و پژوهشگر را می‌توانید در ادامه بخوانید:

 از پروژه انتشار مجموعه شعر شاعران پارسی‌زبان آغاز کنیم، انتشار عناوینی از این مجموعه که از سال گذشته آغاز شده، بازتاب مثبتی میان جامعه ایرانی، جامعه فارسی‌زبانان و فارسی‌آموزان داشته است، به‌نظر می‌رسد همین یک گام کافی است تا پیوندهای ایجادشده میان فارسی‌زبانان در کشورهای مختلف محکم‌تر و همدلی‌ها بیشتر شود، چطور شد که به فکر تدوین و انتشار این مجموعه افتادید؟

راستش میان شاعران ایرانی کمتر کسی را سراغ دارم که دغدغه کار در آن سوی مرزها را داشته باشد، حتی بین کشورهای فارسی‌زبانی که زبانشان فارسی است، مثل تاجیکستان و افغانستان یا کشورهایی که روزی به‌زبان فارسی حرف می‌زدند و امروز زبان فارسی در آن کشورها زیاد کاربرد ندارد مثل هند و پاکستان. من این سعادت را داشتم که مدت دو سال در تاجیکستان حضور داشتم و مدت بیش از هفت سال از عمرم در هند گذشته است. سفرهای زیادی به افغانستان و پاکستان هم داشته‌ام و تقریباً با تمام شاعران مطرح این کشورها در حوزه زبان فارسی مرتبط بوده و هستم.

به‌نظرم یکی از کارهای غفلت‌شده ما همین عدم ارتباط ادیبان این کشورها با یکدیگر است، حتی نشرها و مؤسسات فرهنگی این کشورها ارتباط پایدار و تعریف‌شده و هماهنگی با هم ندارند. من با عنایت به این ارتباطات دیرینه که تقریباً بیش از ۳۰ سال دوام داشته است، با تنی چند از دوستان مؤسسه شاعران فارسی‌زبان را راه‌اندازی کردیم و اخیراً تعداد ۲۰‌ـ‌۳۰ کتاب از شاعران این کشورها را در دهلی‌نو منتشر کردیم و نیت داریم در تهران و دیگر پایتخت‌های این کشورهای فارسی‌زبان نیز این آثار را منتشر کنیم، یک پای مستحکم فرهنگی بین ادیبان این کشورها ایجاد کنیم تا هم از تجربیات هم استفاده کنند و هم صدای یکدیگر را بشنوند و سبب همگرایی و صمیمیت بیشتر خلق‌های فارسی‌زبان بشوند.

قزوه: فرهنگ‌فروشی خطرناک‌تر از خاک‌فروشی است

 از ابتدای دهه ۹۰ آرزویی در دل نویسندگان، اهالی شعر و اندیشه ایران مبنی بر ترجمه آثار ادبی ایران به دیگر زبان‌ها و توزیع آن در کشورهای مختلف شکل گرفت، مدیران وقت امیدهایی در این زمینه دادند و تلاش‌هایی هم در این زمینه صورت گرفت، اما نتیجه حاصل شده آن چیزی نیست که اهالی فرهنگ و قلم انتظارش را داشتند، هنوز گفته می‌شود که ادبیات ایران در خارج از کشور و حتی میان مخاطبان کشورهای منطقه، ادبیات غریب و ناشناخته‌ای است، متأسفانه هنوز بعد از گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب، شناختی از ادبیات برآمده از انقلاب اسلامی (اعم از شعر، داستان، خاطره و... در موضوعات گوناگون) در این کشورها وجود ندارد، این مسئله را ناشی از چه امری می‌دانید؟ آیا ادبیاتی که پس از انقلاب تولید شده است، به‌لحاظ جهانی حرفی برای گفتن ندارد؟

بله، خوشبختانه در برخی جاها مثل حوزه هنری و سازمان فرهنگ و ارتباطات مراکز ترجمه فعال شده است و با تمرکز بر معرفی ادبیات انقلاب به آن سوی مرزها قدمی در این زمینه برداشته شده است، اما برخی از انتشارات‌ها و آژانس‌های ادبی و ترجمه با استفاده از کمک‌های کشورهای خارجی که برای معرفی ادبیات کشورشان هزینه می‌کنند، اوضاع بازار ترجمه نشر را به‌نفع ادبیات آن سوی مرزها و ادبیات غربی برگردانده‌اند.

مسلماً آنها نمی‌آیند روی ادبیات انقلاب سرمایه‌گذاری کنند؛ چون نه انگیزه‌اش را دارند و نه از این رهگذر چیزی گیرشان می‌آید. همان کاری که پیش از انقلاب هم آژانس‌های ادبی چپ و سرمایه‌داری انجام می‌دادند، امروز هم زیر نقاب روشنفکری و آزادمنشی دارد انجام می‌شود، خیلی‌ها دغدغه‌ای جز سود مالی ندارند. در این اوضاع آشفته و دشوار، ادبیات بالنده انقلاب هم قدم‌های جدی برداشته و در بسیاری از کشورها توانسته است خوانندگان خوبی هم جذب کند، اما این کافی نیست و ضرورت توجه بیشتر و سرمایه‌گذاری بیشتر در این زمینه لازم است، به‌خصوص با وضعیت دلار فعلی اوضاع بسیار سخت شده است.

من معتقدم که شناخت از انقلاب اسلامی از راه‌های فرهنگی ممکن‌تر و آسان‌تر است و کنار مبلّغان دینی، همین که ما هم آدم‌های خوبی باشیم و خوب عمل کنیم، در جاده انسانیت خوب قدم برداریم، مدافع مظلومان جهان باشیم و از تلاش و خلاقیت دست برنداریم برای هر قوم و ملتی جاذبه ایجاد کرده‌ایم. ادبیات در ایجاد این جاذبه بسیار توفیق داشته است.

قزوه: فرهنگ‌فروشی خطرناک‌تر از خاک‌فروشی است

 به‌نظر شما مهمترین مانعی که بر سر راه ترجمه آثار ایرانی وجود دارد، چیست؟

نداشتن مترجمان قوی و بومی و جدی نبودن ناشران و نویسنده‌ها و شاعران در معرفی اندیشه‌های خود به جهانیان یکی از عوامل جدی در این راه است. ما از  داشته‌های خود، چه داشته‌های کلاسیک و میراث ادبی‌مان و چه داشته‌های نوین و شخصیت‌های ممتاز ادبی و فرهنگی‌مان زیاد اطلاع نداریم و آثار آنها را دسته‌بندی و انتخاب نکرده‌ایم، همچنان که ما بعد از این‌همه سال هنوز زعفران قائنات‌مان را که بهترین زعفران دنیاست، کیلویی و فله‌ای و در گونی با قیمت‌های ارزان صادر می‌کنیم، ادبیات بالنده و ارزشمند خود را نیز همان‌طور فله‌ای می‌خواهیم به‌قیمت مفت صادر کنیم. دقیقاً باید بلد باشیم با بهترین تبلیغات و با بهترین بسته‌بندی همراه با زیباترین طراحی و چاپ آثار ادبیات امروز و دیروزمان را گزینش و انتخاب و ترجمه و چاپ کنیم.

در این زمینه تجربه ناشرانمان زیاد نیست. در معرفی ادیبان تراز اول معاصرمان زیاد توفیق نداشته‌ایم. به‌نظرم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه باید سرمایه‌گذاری جدی کند و خود ادیبانمان هم یاد بگیرند که با جهان امروز خودشان وارد گفت‌وگو و تعامل بشوند.

من معتقدم که شناخت از انقلاب اسلامی از راه‌های فرهنگی ممکن‌تر و آسان‌تر است و کنار مبلّغان دینی، همین که ما هم آدم‌های خوبی باشیم و خوب عمل کنیم، در جاده انسانیت خوب قدم برداریم، مدافع مظلومان جهان باشیم و از تلاش و خلاقیت دست برنداریم برای هر قوم و ملتی جاذبه ایجاد کرده‌ایم. ادبیات در ایجاد این جاذبه بسیار توفیق داشته است.

قزوه: فرهنگ‌فروشی خطرناک‌تر از خاک‌فروشی است

چرا بازار کتاب ایران مملو از آثار ترجمه است اما خبری از انتشار کتاب ایرانی در بازارهای جهانی نیست؟ کتابفروشی‌ها پر است از آثار بعضاً عام‌پسند و زرد از نویسندگان ترک و... که کمتر حرفی برای گفتن در حوزه هنر و فرهنگ دارد، آثاری با رویکرد صرفاً سرگرمی که گاه در آنها رگه‌هایی از طرح موضوعات ضدفرهنگ هم دیده می‌شود. اگر فرهنگ را به‌مثابه یک جاده دوطرفه در نظر بگیریم، چرا این جاده در این سال‌ها یک‌طرفه بوده و در سال‌های اخیر، این عدم‌توازن بیشتر هم شده است؟ چقدر مشکلات اقتصاد نشر و تلاش ناشر برای سرپا ماندن در شرایط سخت کنونی را در این زمینه دخیل می‌بینید؟

مسلماً کشورهایی مثل ترکیه، آلمان، فرانسه، آمریکا و... برای ادیبان کشورشان سوبسیدهای ویژه‌ای در نظر گرفته‌اند و به آژانس‌ها و ناشران ادبی کشورهای مختلف می‌دهند تا آثار کشور خودشان را منتشر کنند. خیلی از ناشران ما که خودشان را آزاده، روشنفکر و غیردولتی معرفی می‌کنند، با چاپ آثار همین ادیبان خارجی به نان‌ونواهای خوبی می‌رسند. من معتقدم که فرهنگ‌فروشی از خاک‌فروشی و مین‌فروشی به‌مراتب خطرناک‌تر است، برخی از این آدم‌ها محتوا را فدای سود مالی می‌کنند.

بله، اگر اثر ارزشمندی است، اشکال ندارد اما برخی از این آدم‌ها واقعاً در حد و اندازه نویسندگان و شاعران خود ما نیستند، بعد آن‌طور حمایت می‌شوند که حتی کاندیدای نوبل هم می‌شوند و برخی از چهره‌های قابل اعتنا در همین ایران ما هستند که هرگز در طول حیاتشان برای مردم کشور خودشان هم شناخته نمی‌شوند چه برسد به کشورهای دیگر، این اتفاق تلخ مخصوصاً در کشورهایی که با ویروس بدخیم سلبریتی‌ها روبه‌رویند، بسیار فاجعه‌آمیز خواهد بود.

در ایران ما نیز تا وقتی که نام هنرمند را به سلبریتی‌جماعت می‌دهند، هنر مظلوم خواهد بود و در مظلومیت خود خواهد ماند. کرونای واقعی به‌اعتقاد من در عرصه فرهنگ همین سلبریتی‌جماعت هستند، حتی بعضی‌ از این افراد، اخیراً نویسنده و شاعر هم شده‌اند و چه آثار لوس و خنده‌داری هم به اسم شعر و قصه بیرون داده‌اند.

یک جریان بسیار خطرناک ادبی هم در جاهایی مثل ویکی‌پدیا و... ریشه کرده‌اند و تلاش می‌کنند برخی از ادیبان انقلاب را به‌زعم خودشان کوچک کنند و برخی از سلبریتی‌های ادبی را بالا ببرند. متأسفم برای پایگاه‌هایی که نویسنده‌هایش عقده‌های سیاسی خود را در آن خالی می‌کنند؛ در صورتی که باید پایگاه علمی باشد نه جای عقده‌گشایی.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۲۲:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۳
    0 0
    احسنت جناب قزوه. چه اصطلاح جالب و نابی. بنده خدا آقای فراستی هم وقتی اوج فساد رو تو رسانه و فیلمهای بیمحتوا دید، کلمه دیاثت فرهنگی رو بکار برد و چقدر بهش حمله کردند.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس