به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق ، وبلاگ هم نفس شهدا در آخرین مطلب خود در مورد فیلم "روزهای زندگی" نوشت : فیلمهای شعاری، صحنه های تکراری و شخصیت های سطحی در فیلمهای جنگی، و نیز
عدم توانایی راه یافتن عموم فیلمنامه نویسان و کارگردانان به لایه های عمیق
تر از روایت دفاع مقدس، وضعیت امروز سینمای دفاع مقدس را برای مردم غیر
جذاب ساخته است، و یا باعث شده راه برای طنزهای سخیف و صحنه های غیرمنطقی
از جنگ در این عرصه گشوده شود. البته در کنار ظاهر غیر جذاب برخی فیلمها،
از نظر محتوایی نیز بعضی وقت ها شاهد برداشتهای شخصی و روشنفکرانه از دفاع
مقدس هستیم که هیچ نسبتی با عمق معانی دفاع مقدس ندارد.
"روزهای زندگی" فیلم پرویز شیخ طادی توانست با به تصویر کشیدن صحنه های جذاب و نفوذ کردن در بخش های عمیق تری از دفاع مقدس فیلمی جذاب را به نمایش بگذارد. در فیلمهای اخیر دفاع مقدس که از عمق معانی و مفاهیم این عرصه چشم پوشی و برای جذاب کردن فیلم کارگردان ها به سمت طنزآلود کردن فضا و ایجاد صحنه های غیرمنطقی می رفتند ، در این بین فیلم روزهای زندگی را می توان فیلمی موفق در جذب مخاطب فارغ از هرگونه لودگی و تمسخر دانست.
برخی از دوستان فیلم شیخ طادی را فیلمی شگفت آور خواندند و از آن به عنوان شاهکاری در عرصه دفاع مقدس نام بردند که مایه شگفتی مردان جنگ دیده دوران ما شد کسانی که جنگ را نه در سینمای ایران بلکه با پوست و گوشت و خون احساس کرده بودند و روزهای زیادی را در جبهه ها و در کنار کسانی که امروز از آنها به عنوان شهدا یاد می کنیم زیسته بودند.
"روزهای زنگی" فیلمی شاهکار اما نه در عرصه دفاع مقدس و فرهنگ عاشورایی جبهه ها ، بلکه شاهکاری در عرصه تاسف بار کنونی سینمای ایران است . اگر روزهای زندگی را با فیلمهای این روزهای سینمای ایران مقایسه کنیم شاهکاری است که چشمه ای از انسانیت و فضائل اخلاقی را به نمایش می گذارد. اما در اینجا بحث بر سر قیاس های روشنفکرانه با فرهنگ مردانی است که راه رسم عبودیت و خدایی شدن را به ما نشان دادند .
* "روزهای زندگی" سخت ترین لحظاتی از زندگی انسانهایی را به نمایش می گذارد که با مرگ دست و پنجه نرم می کنند . فیلمی بین مرگ و زندگی ، بین آتش و خون ، جایی که یا باید فرار کنی یا از همه چیز بگذری و در میدان بمانی. اما در این بین کسانی را در میدان می بینیم که اکثرا یا توان جنگ و مقابله را از دست داده اند یا دیگر رقبتی به مبارزه کردن ندارند. "روزهای زندگی" مسیر شهادت و جهاد فی سبیل الله را خوب توصیف نمی کند و حتی در برخی از صحنه ها به مفهوم شهادت جفا هم می کند.
* ما در روزهای زندگی برشی از دفاع مقدس (پذیرش قطعنامه) را به تصویر می کشیم که ضعف و ناتوانی ایران را در مقابله با دشمن را به ما نشان می دهد. نشان دادن دل و جگر و جراحت های فراوان رزمندگان نکته مثبتی بود که در این فیلم به نمایش درآمد همچنین به گفته شهید چمران واقعیتی را برایمان یادآور می شد که «وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد شناخته می شود.»
جنگ درد دارد ، زخم دارد ، جراحت دارد و برای تحمل آنها مرد می خواهد که به میدان بیاید ولی نقدی که باز به "روزهای زندگی" وارد است این است که روحیه ضعیف و ناتوانی رزمندگان هیچگاه یادآور این مردانگی نمی شود و مواجه آنها با این مشکلات انسان را بین تاریخ و تصویر به نمایش درامده از آن در فیلم دچار تردید و دوگانگی می کند.
* آنچه که تاریخ روزهای عاشورایی جنگ به ما می گوید این است که مردان زخم دیده در کربلای جبهه ها به یاد مولای خود حسین (ع) ترانه "رضا برضائک ، تسلیما لامرک" میسرودند و مقتدارنه پای همه چیزش می ایستادند البته بودند کسانی که روحیه ضعیفی داشتند و همچون شخصیت پزشك جوان فیلم (كورش سليماني) فقط نگاه ناسیونالیست به جنگ داشتند ولی تصویر آنها اینگونه به نمایش درنمی آمد. برای چندمین بار سوال اینجاست که چرا روزهای زندگی برای نشان دادن "شهادت" و وصال عبد به معبود شخصیتی بزدل و ترسو و وطن پرست را نشان می دهد که به اجبار به جبهه آمده و در زمان پذیرش قطعنامه نمی داند خوشحالی خود را چگونه ابراز کند. همچنین به شهادت رسیدن دختر پرستاری که از روی حماقت خود را به دامن مرگ می سپارد و بخاطر شخصیت كورش سليماني خود را به راحتی به کشتن می دهد.
* ما در "روزهای زندگی" شاهد شهادت کسانی بودیم که کمتر شایستگی شهادت را داشتند و به تصویر کشیدن شهادت آنها خط بطلانی بر روی واقعیت هایی بود که ما تا کنون می دانستیم و شنیده بودیم. مگر جز این بود که شهادت را تنها به مردان خدا می دانند و سیدشهیدان اهل قلم التماس می کرد که خدایا ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر.
* نقد دیگری که به این فیلم سینمایی وارد است این است در مورد پذیرش قطعنامه توسط امام(ره) از زبان فرمانده به برخی شبهات پاسخ اشتباه داده میشود مانند این که : مگر امام مانند ماست که دوره اش کنند! ، پس این تصمیم خود حضرت امام(ره) بوده است بدون دخالت دیگران. این در حالی است که امام صریحا بیان می فرمایند من این تصمیم را بر اساس گزارشات مسئولین گرفته ام و تعبیر معروف (جام زهر) که گره گشای اصلی راز پذیرش قطعنامه است را بیان کرده اند. امام هم برخی اوقات تسلیم شرایط می شدند و پیرو نظر اطرافیان عمل می کردند این واقعیتی انکار ناپذیر است که ما حتی در تاریخ زندگانی مولایمان امیرالمومنین نیز به کرات مشاهده می کنیم. پس به این قسمت از فیلم شیخ طادی نیز اشکال وارد است.
* ما در بین آدم های آش و لاش بیمارستان روزهای زندگی تنها تصویر زخم و خستگی و ناتوانی و جراحت های متعدد را می بینیم ولی از خدای مجروحین خبری نیست. خدایی که لحظه به لحظه همراه رزمنده ها بود و اهل بیتی که مدام در خاطرات رزمنده ها و شهیدان یاد می شدند. در این فیلم شما شیفتۀ رزمندگان نمیشوی و یا حماسه ای در تن های بیجان و بی رمق آنان نمیبینی. ما در بیمارستانی که بین انسانهایش تا بهشت خدا تنها یک قدم فاصله است اشتیاقی از آنها برای وصال به معبود و توسل آنها به ائمه نمی بینیم . بیمارستان در سکوتی بی روح و خسته غرق شده و موجی از ناامیدی مخاطب را فرا می گیرد. ناامیدی که همراه شده با تجارت پر سود بین عبد و معبود تجارتی که بچه های جنگ برای روز موعدش جشن حنابندان می گرفتند ، چنان که شب عملیات را با شب دامادیشان اشتباه می گرفتی.
* "روزهای زندگی" بیشتر به فضائل و عواطف انسانی پرداخت ولی آنچه ما از روزهای جنگ به گفته امام(ره) یاد گرفتیم این بود که «جنگ جنگ مکتب است علیه تمامی ظلم و جور ، جنگ ارزش های اعتقادی – انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و ...» و درست براساس همین ماهیت بود که باید ماهیت روزهای عاشورایی دفاع مقدس را به کربلا گره زد و با مرور آن روزها گریست.
و در آخر...
این را از دست نوشته های شهید حسن باقری خواندم که « ما در این جنگ به دنبال اهدافی مهمتر از خاک و مرز هستیم ، این که معنویت را برای نسل آینده به ارمغان بیاوریم . ما در این جنگ می توانیم عزت و افتخارمان را به جهان صادر کنیم ، روزی خواهد آمد که نسل آینده اقدامات و آرمان های مارا مورد تحلیل و بررسی قرار خواهند داد.»
"روزهای زندگی" فیلم پرویز شیخ طادی توانست با به تصویر کشیدن صحنه های جذاب و نفوذ کردن در بخش های عمیق تری از دفاع مقدس فیلمی جذاب را به نمایش بگذارد. در فیلمهای اخیر دفاع مقدس که از عمق معانی و مفاهیم این عرصه چشم پوشی و برای جذاب کردن فیلم کارگردان ها به سمت طنزآلود کردن فضا و ایجاد صحنه های غیرمنطقی می رفتند ، در این بین فیلم روزهای زندگی را می توان فیلمی موفق در جذب مخاطب فارغ از هرگونه لودگی و تمسخر دانست.
برخی از دوستان فیلم شیخ طادی را فیلمی شگفت آور خواندند و از آن به عنوان شاهکاری در عرصه دفاع مقدس نام بردند که مایه شگفتی مردان جنگ دیده دوران ما شد کسانی که جنگ را نه در سینمای ایران بلکه با پوست و گوشت و خون احساس کرده بودند و روزهای زیادی را در جبهه ها و در کنار کسانی که امروز از آنها به عنوان شهدا یاد می کنیم زیسته بودند.
"روزهای زنگی" فیلمی شاهکار اما نه در عرصه دفاع مقدس و فرهنگ عاشورایی جبهه ها ، بلکه شاهکاری در عرصه تاسف بار کنونی سینمای ایران است . اگر روزهای زندگی را با فیلمهای این روزهای سینمای ایران مقایسه کنیم شاهکاری است که چشمه ای از انسانیت و فضائل اخلاقی را به نمایش می گذارد. اما در اینجا بحث بر سر قیاس های روشنفکرانه با فرهنگ مردانی است که راه رسم عبودیت و خدایی شدن را به ما نشان دادند .
* "روزهای زندگی" سخت ترین لحظاتی از زندگی انسانهایی را به نمایش می گذارد که با مرگ دست و پنجه نرم می کنند . فیلمی بین مرگ و زندگی ، بین آتش و خون ، جایی که یا باید فرار کنی یا از همه چیز بگذری و در میدان بمانی. اما در این بین کسانی را در میدان می بینیم که اکثرا یا توان جنگ و مقابله را از دست داده اند یا دیگر رقبتی به مبارزه کردن ندارند. "روزهای زندگی" مسیر شهادت و جهاد فی سبیل الله را خوب توصیف نمی کند و حتی در برخی از صحنه ها به مفهوم شهادت جفا هم می کند.
* ما در روزهای زندگی برشی از دفاع مقدس (پذیرش قطعنامه) را به تصویر می کشیم که ضعف و ناتوانی ایران را در مقابله با دشمن را به ما نشان می دهد. نشان دادن دل و جگر و جراحت های فراوان رزمندگان نکته مثبتی بود که در این فیلم به نمایش درآمد همچنین به گفته شهید چمران واقعیتی را برایمان یادآور می شد که «وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد شناخته می شود.»
جنگ درد دارد ، زخم دارد ، جراحت دارد و برای تحمل آنها مرد می خواهد که به میدان بیاید ولی نقدی که باز به "روزهای زندگی" وارد است این است که روحیه ضعیف و ناتوانی رزمندگان هیچگاه یادآور این مردانگی نمی شود و مواجه آنها با این مشکلات انسان را بین تاریخ و تصویر به نمایش درامده از آن در فیلم دچار تردید و دوگانگی می کند.
* آنچه که تاریخ روزهای عاشورایی جنگ به ما می گوید این است که مردان زخم دیده در کربلای جبهه ها به یاد مولای خود حسین (ع) ترانه "رضا برضائک ، تسلیما لامرک" میسرودند و مقتدارنه پای همه چیزش می ایستادند البته بودند کسانی که روحیه ضعیفی داشتند و همچون شخصیت پزشك جوان فیلم (كورش سليماني) فقط نگاه ناسیونالیست به جنگ داشتند ولی تصویر آنها اینگونه به نمایش درنمی آمد. برای چندمین بار سوال اینجاست که چرا روزهای زندگی برای نشان دادن "شهادت" و وصال عبد به معبود شخصیتی بزدل و ترسو و وطن پرست را نشان می دهد که به اجبار به جبهه آمده و در زمان پذیرش قطعنامه نمی داند خوشحالی خود را چگونه ابراز کند. همچنین به شهادت رسیدن دختر پرستاری که از روی حماقت خود را به دامن مرگ می سپارد و بخاطر شخصیت كورش سليماني خود را به راحتی به کشتن می دهد.
* ما در "روزهای زندگی" شاهد شهادت کسانی بودیم که کمتر شایستگی شهادت را داشتند و به تصویر کشیدن شهادت آنها خط بطلانی بر روی واقعیت هایی بود که ما تا کنون می دانستیم و شنیده بودیم. مگر جز این بود که شهادت را تنها به مردان خدا می دانند و سیدشهیدان اهل قلم التماس می کرد که خدایا ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر.
* نقد دیگری که به این فیلم سینمایی وارد است این است در مورد پذیرش قطعنامه توسط امام(ره) از زبان فرمانده به برخی شبهات پاسخ اشتباه داده میشود مانند این که : مگر امام مانند ماست که دوره اش کنند! ، پس این تصمیم خود حضرت امام(ره) بوده است بدون دخالت دیگران. این در حالی است که امام صریحا بیان می فرمایند من این تصمیم را بر اساس گزارشات مسئولین گرفته ام و تعبیر معروف (جام زهر) که گره گشای اصلی راز پذیرش قطعنامه است را بیان کرده اند. امام هم برخی اوقات تسلیم شرایط می شدند و پیرو نظر اطرافیان عمل می کردند این واقعیتی انکار ناپذیر است که ما حتی در تاریخ زندگانی مولایمان امیرالمومنین نیز به کرات مشاهده می کنیم. پس به این قسمت از فیلم شیخ طادی نیز اشکال وارد است.
* ما در بین آدم های آش و لاش بیمارستان روزهای زندگی تنها تصویر زخم و خستگی و ناتوانی و جراحت های متعدد را می بینیم ولی از خدای مجروحین خبری نیست. خدایی که لحظه به لحظه همراه رزمنده ها بود و اهل بیتی که مدام در خاطرات رزمنده ها و شهیدان یاد می شدند. در این فیلم شما شیفتۀ رزمندگان نمیشوی و یا حماسه ای در تن های بیجان و بی رمق آنان نمیبینی. ما در بیمارستانی که بین انسانهایش تا بهشت خدا تنها یک قدم فاصله است اشتیاقی از آنها برای وصال به معبود و توسل آنها به ائمه نمی بینیم . بیمارستان در سکوتی بی روح و خسته غرق شده و موجی از ناامیدی مخاطب را فرا می گیرد. ناامیدی که همراه شده با تجارت پر سود بین عبد و معبود تجارتی که بچه های جنگ برای روز موعدش جشن حنابندان می گرفتند ، چنان که شب عملیات را با شب دامادیشان اشتباه می گرفتی.
* "روزهای زندگی" بیشتر به فضائل و عواطف انسانی پرداخت ولی آنچه ما از روزهای جنگ به گفته امام(ره) یاد گرفتیم این بود که «جنگ جنگ مکتب است علیه تمامی ظلم و جور ، جنگ ارزش های اعتقادی – انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و ...» و درست براساس همین ماهیت بود که باید ماهیت روزهای عاشورایی دفاع مقدس را به کربلا گره زد و با مرور آن روزها گریست.
و در آخر...
این را از دست نوشته های شهید حسن باقری خواندم که « ما در این جنگ به دنبال اهدافی مهمتر از خاک و مرز هستیم ، این که معنویت را برای نسل آینده به ارمغان بیاوریم . ما در این جنگ می توانیم عزت و افتخارمان را به جهان صادر کنیم ، روزی خواهد آمد که نسل آینده اقدامات و آرمان های مارا مورد تحلیل و بررسی قرار خواهند داد.»