کد خبر 120587
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۸:۴۹

ارگان دولتي رسانه اي حلقه انحرافي، بار ديگر پيوند اين جريان نفوذي در دولت را با جريان فتنه سبز لو داد.

به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :

آمريكا مي داند كه ايران چه نفوذ اثرگذاري در خاورميانه دارد

وزارت خارجه آمريكا كاملا از گسترش نفوذ ايران در خاورميانه نگران است.
اين مطلب را يك منبع لبناني به روزنامه السفير گفته و اضافه كرده، «جفري فلتمن» معاون هيلاري كلينتون كه اخيرا سفري به بيروت داشت از گسترش نفوذ ايران در لبنان و عراق و افغانستان و ساير كشورهاي منطقه نگران بود. آمريكا كاملا از نقش موثر ايران در منطقه باخبر است و همين نفوذ اثرگذار، باعث نگراني واشنگتن شده است.
السفير مي افزايد: واشنگتن همچنان بر موضع خود در مخالفت با نفوذ ايران در امور لبنان، سوريه و فلسطين تاكيد مي كند و مخالف حمايت ايران از سوريه، حزب الله لبنان و جنبش هاي اسلامي «حماس» و «جهاد» در فلسطين اشغالي است.
شايان ذكر است دولت لبنان اخيرا يك كشتي بزرگ حامل تسليحات قاچاق براي اپوزيسيون معارض دولت سوريه را شناسايي و متوقف كرد.
    
    
سنگ لحد نيز نتوانست اپوزيسيون را بيدار كند

«اپوزيسيون سالهاست كه تشييع جنازه مي كند بي آن كه بداند اين جنازه خود اوست. ما كاسه سرمان آن قدر زمخت است كه متأسفانه سنگ لحد نيز ما را از مردن مان آگاه نمي كند. ما مرده ايم چرا كه مرگ اپوزيسيون از نداشتن رابطه با مردم و نديدن واقعيت هاي زندگي و تفكر آنها و نداشتن نقش در مبارزات داخل كشور به وجود مي آيد.»
اين مطلب را گويانيوز به قلم ابوالفضل محققي از عناصر خارج نشين نوشت و تصريح كرد: اين مقاله نيست، دردنامه، است. ما اپوزيسيون پير شده ايم. من نيز فردي از همين اپوزيسيون هستم كه از مرز شصت سالگي گذشتم و هنوز از گذشت روزگار نياموخته ام. ممكن است ديگران بگويند آموخته اند. اما آن آموخته اي كه در عمل خود را نشان ندهد، يعني ادعا!
وي اضافه مي كند ما به گونه اي اين چمدان هاي فكري خود را برداشته و خارج شده ايم و فكر مي كنيم هنوز بعد 30 سال همان طراوت جواني و قديسيت را داريم. (لقبي كه اكثر روشنفكران بخود مي دهند و يا تصور مي كنند!) همراه اين چمدان يك آينه جادو نيز داريم! كه هر وقت در آن نگاه مي كنيم خود را جوان و زيبا مي بينيم مانند «تصوير دوريان گري». آينه اي كه عيب هاي ما را مخفي مي كند. خودخواهي فردي، گروهي، كم بضاعتي، پربها دادن به نقش خود و نديدن واقعيت ها را! اين آينه را با گذر زمان كاري نيست. ما گرفتار در خوديم. ما هر كدام گروه و طبقه اي را نمايندگي مي كنيم و نسبت به هر چيز تحليلي داريم اما در مثل مناقشه نيست! آيا مي شود سؤال كرد كه اين بحث هاي عريض و طويل ما كي تمام خواهد شد؟
در ادامه اين نوشته آمده است؛ هر كدام از ما وقتي پاي صحبت مي آيد از نمايندگي خلق صحبت مي كنيم. اما در عمل تمامي اين افت و خيزها بي حضور ما صورت مي گيرد و ما بدنبال آن كشيده مي شويم و چاره اي هم نداريم! ما تك تك چه اتوريته اي مي توانيم داشته باشيم؟ قلبم به درد مي آيد و زخم كهنه دهان باز مي كند، وقتي به واقعيت آنچه بين ما مي گذرد و آنچه در ايران مي گذرد نگاه مي كنم. سه سال رفت و آمد به ايران اين امكان را داد كه از نزديك زندگي، طرز فكر مردم را تا حدودي ببينم. براي برخي وقتي از آرزوهايمان و مبارزات خودمان مي گفتيم ما را سرباز ژاپني مي ناميدند! (براستي ما نيز سرباز ژاپني هستيم.) اين مقاله نيست، اين دردنامه است. سالهاست تشييع جنازه مي كنيم بي آنكه بدانيم اين جنازه خود ماست! اما كاسه سرمان آنقدر زمخت است كه متأسفانه سنگ لحد نيز ما را از مردن مان آگاه نمي كند!
نويسنده گويانيوز اضافه مي كند: ممكن است براي بعضي ها اين حرف ها خنده دار و ساده لوحانه جلوه نمايد مخصوصاً آنها كه مدعي تراند. عيب ندارد. مي توان اگر عمر كفاف دهد، سي سال ديگر نشريه خود را بيرون دهيم و مانند مجاهدين در كمپي بزرگتر در اروپا و آمريكا رژه برويم و هر كدام رئيس باشيم با تاج هاي كاغذي. اما بايد يك روز جواب بدهيم. ته دل بسياري از ما براي حمله آمريكا و اسرائيل لك مي زند. روشنفكري بد دردي است بخصوص اگر در خارج از كشور باشي و روياهاي خود را به جاي واقعيت بنشاني. روياهائي كه اگر از واقعيت بيشتر از چند قدم فاصله داشته باشند به پشيزي نمي ارزند.
    
    


جنگ زرگري در عرصه سياسي و ائتلاف در عرصه فرهنگي!

ارگان دولتي رسانه اي حلقه انحرافي، بار ديگر پيوند اين جريان نفوذي در دولت را با جريان فتنه سبز لو داد. انتشار گزارش مستند و تحليلي روزنامه كيهان از «نيمه پنهان شهر كتاب» (10 و 11 ارديبهشت 91) واكنش هاي بسياري را در رسانه هاي داخلي و خارجي برانگيخت. در حالي كه انتظار مي رفت تا رسانه ها و روزنامه هاي وابسته به «دولت» پس از افشاگري مفصل كيهان به مفاسد زنجيره اي در اين حوزه فرهنگي حساسيت بيشتري نشان دهند، اما در كمال شگفتي روز دوشنبه (25 ارديبهشت) خبرگزاري دولتي «ميراث فرهنگي» با انتشار گزارشي تحت عنوان «پلمب يكي از واحدهاي شهر كتاب بعد از گزارش هاي كيهان» به دفاعي عريان از اين موسسه كه توسط كارگزاران فتنه سبز اداره مي شود، پرداخت!
خبرگزاري دولتي «ميراث فرهنگي» در گزارش خود كه ادبيات آن تقليد از سبك گزارش نويسي انگليسي و «بي.بي.سي» است، مي نويسد: «هفته گذشته پليس، «شهر كتاب» مركز خريد بوستان را بست و پرونده آن را به دادگاه فرستاد. اين موضوع باعث شد تا بسياري از شعب ديگر شهر كتاب هم در انتظار برخورد پليس باشند و كاركنان آن نگران از دست دادن شغل خوداند(!) نگراني مسئولان و كاركنان مجموعه شهر كتاب از توقيف يكي از شعبه هاي اين مجموعه فروشگاه ها به سلسله گزارش هايي كه روزنامه كيهان چند هفته پيش منتشر كرد برمي گردد و كيهان به نوعي خواستار برخورد با اين موضوع شده بود... هنوز مشخص نيست كه بحث توقيف و پلمب شعب شهر كتاب ادامه خواهد داشت و يا به همان يك شعبه خلاصه خواهد شد اما نزديكي زمان انتشار گزارش هاي كيهان به توقيف اين شعبه شهر كتاب نگراني از باب برخوردهاي بيشتر با اين مجموعه فرهنگي را گسترش داده است.»
گزارش اين خبرگزاري دولتي در دفاع از «شهر كتاب» كه پيوندهاي ارگانيك و انكارناپذيري با كارگزاران فتنه سبز در داخل كشور دارد و از سوي ديگر، پاتوق برخي از سفارتخانه هاي خارجي محسوب مي شود، بلافاصله به صورت منظم در سايت هاي ارگان «حلقه ماسوني لندن» منتشر شد. سايت هاي «جرس» و «راه سبز» كه روابط آشكاري با سرويس هاي جاسوسي غرب و منافقين دارند، با استقبال از اين گزارش، آن را عينا به نقل از «خبرگزاري ميراث فرهنگي» در بخش هاي مهم خبري خود پوشش دادند. «خبرگزاري هرانا» (ارگان سران فتنه سبز)، ضمن بازنشر ادعاهاي ارگان «حلقه انحرافي»، به مطابقت اين گزارش با مفاد «اعلاميه جهاني حقوق بشر» پرداخت و از اين اقدام «ميراث فرهنگي» براي «پيگيري نقض مفاد حقوق بشر در ايران» تجليل كرد!!! سايت صهيونيستي «بالاترين» نيز گزارش خبرگزاري سازمان ميراث فرهنگي را كه تحت نظر معاون رئيس جمهور اداره مي شود، در بخش داغ ترين سوژه هاي خود قرار داد و اقدام اين نهاد دولتي را در دفاع از «شهر كتاب» ستود! همچنين سايت سلطنت طلب «پارس ديلي نيوز» كه تحت نظارت مستقيم «رضا پهلوي» اداره مي شود، ضمن استقبال و حمايت از رسانه ميراث فرهنگي، كاريكاتوري موهن از حسين شريعتمداري را به چاپ رسانده و نوشت «كيهان به تنهايي هم فعاليت اطلاعاتي دارد، هم ارشادي و هم انتظامي»! سايت رضا پهلوي در ادامه نوشت؛ «حالا شعب ديگر شهر كتاب در نگراني بسر مي برند، چرا كه رد پاي اين بزن و ببند به گزارش هاي كيهان تهران مي رسد كه چندي پيش پنبه شهر كتاب را زده بود(!)» روزنامه شرق نيز كه روابط نزديكي با حلقه انحرافي دارد، گزارش ميراث فرهنگي عليه افشاگري كيهان را با سمت و سوي حمايت از حلقه انحرافي منتشر كرد و ... نمونه فوق و برخي شواهد و نمونه هاي ديگر از پيوند ارگانيك دو جريان فتنه و حلقه انحرافي حكايت مي كند. مروري گذرا به مطالب مندرج در روزنامه ايران و مقايسه آن با آنچه در روزنامه هاي زنجيره اي و برخي از سايت هاي همسو با فتنه 88 منتشر مي شود، نكته درخور توجه و هشداردهنده اي به دست مي آيد و آن، اين كه، رسانه هاي هر دو جريان، از يكسو در عرصه هاي سياسي عليه يكديگر مي نويسند و از سوي ديگر در عرصه هاي فرهنگي و اجتماعي با يكديگر انطباق چشمگير و تقريبا كاملي دارند.
اين بازي دو سويه نشان مي دهد كه هر دو جريان نفوذي پايان عمر خود در عرصه سياسي را باور كرده اند و اگر هر از چندگاه در اين عرصه به يكديگر مي پرند براي رو كم كردن و دور ساختن اذهان از كانون اصلي اتصال آنها، يعني عرصه فرهنگي و اجتماعي است كه در آن با يكديگر ائتلاف و همخواني چشمگير و غيرقابل انكاري دارند.
    
    


اين چه مستقلي است كه متصل است؟!

تحليل رفتن فراكسيون اصلاح طلبان در مجلس نهم، آنها را به صرافت انداخته ضمن راه اندازي يك فراكسيون پوششي تحت عنوان «مستقل»، اقدام به ايجاد اختلال در اتحاد اصولگرايان و فراكسيون واحد آنها كنند.
اين طيف معتقدند با يارگيري از برخي نمايندگان منفرد - در پوشش نام «مستقل» يا «صداي ملت» و نه عنوان «اصلاح طلب!- و سپس نزديك شدن به برخي اصولگرايان و ايجاد بدگماني مي توانند در انسجام فراكسيون اصولگرايان خدشه وارد كنند. سرنوشت هيئت رئيسه مجلس جديد و رقابت هاي دروني اصولگرايان كه بعضا با هيجان زدگي پيگيري مي شود، از نگاه اقليت و جريان بيروني حامي آن، موقعيت مناسبي براي كليد زدن اين پروژه تلقي شده است و جالب اينكه چند نماينده اصولگرا و يك سايت همسو با آنان طي روزهاي اخير كمك شايان توجهي به اين پروژه ايجاد اختلال كرده اند. اين طيف چند روز پيش با تدارك نشستي كه شماري از منتخبان اصولگرا در آن حضور داشتند، از تشكيل فراكسيون «اصولگرايان رهروان ولايت» و حمايت از رياست دكتر لاريجاني خبر دادند.
در مقابل اين اقدام طيف ديگر منتخبان اصولگرا نشست مشابهي ترتيب داده و از رياست دكتر حداد عادل حمايت كردند. جالب اينكه در نشست دوم، طيفي از نمايندگان عضو «فهرست جبهه متحد» و «فهرست جبهه پايداري» كنار هم گرد آمده بودند حال آن كه برخي از آنها، همين ائتلاف را در انتخابات مجلس نپذيرفتند! نكته جالب ديگر اين كه يكي از بانيان نشست اول، كاظم جلالي (نماينده شاهرود از فهرست جبهه متحد) به عنوان نماينده لاريجاني در كميته 8+7 جبهه متحد تعيين شده بود كه خود اين سهميه - به هر دليل- مورد اعتراض طيفي از اصولگرايان قرار گرفت. اما اكنون وي ضمن يادداشتي در خبر آن لاين، از «يك جريان اصولگراي نوظهور»! خبر مي دهد كه منطقا بايد پرسيد اگر وي و دوستانش دنبال جريان نوظهور بودند، چرا وارد جبهه ديرپاي متحد شدند؟! از ديگر شگفتي هاي اين سيّاليت مواضع اينكه دكتر لاريجاني در حالي كه در جبهه متحد نماينده داشت، در مرحله دوم در كنار تبليغ نامزدهاي اين جبهه، به تبليغ ويژه علي مطهري كه از فهرست اين جبهه حذف شده بود پرداخت و...
كاظم جلالي در خبر آن لاين ضمن دفاع از انشعاب طلبي مي نويسد: حدود يكصد نفر از منتخبان مجلس نهم كساني هستند كه بر اثر اعمال سليقه هاي برخي نحله هاي اصولگرايي نتوانستند در ليست جبهه متحد قرار گيرند و اتفاقا سخت از اين نوع عملكرد شوراي مركزي جبهه متحد دلگيرند و از ما مي پرسند چطور ديروز كه بايد در ليست قرار مي گرفتيم ما را اصولگرا نمي دانستيد و امروز كه پيروز شده ايم، مي خواهيد ما را در صفي قرار دهيد كه اتفاقا پيش قراولان آن عليه ما اقدام نموده اند؟ بي ترديد تشكيل فراكسيون اصولگرايان رهرو ولايت به معناي استفاده از ظرفيت اين اصولگرايان مستقل [!] در جهت آرمان هاي اصيل اصولگرايي است.
صرف نظر از برخي رفتارهاي ژلاتيني مشابه از سوي دو طيف مورد اشاره، آنچه اكنون باعث نگراني بدنه اصولگرايي و مردم اميدوار به مجلس نهم- با اكثريت اصولگرا- مي شود اين است كه رقابت هاي كم مايه و بازي هاي متناقض چند ماهه مشرف به انتخابات مخصوصاً از سوي دو جبهه متحد و پايداري به داخل مجلس منتقل شود و عملاً فضا را براي غواصي افراد و محافل فرصت طلب فراهم كند؛ اتفاقي كه بعضاً اكثريت اصولگراي مجلس هشتم را سربزنگاه ها از اكثريت و انسجام انداخت و حيثيت آنها را سرماجراهايي نظير وقف دانشگاه آزاد ملكوك كرد. منطقاً دو دستگي در ميان فراكسيون اصولگرايان، مقدمه ريزش اعضاي ضعيف تر در دامن انواع حلقه هاي فرصت طلب است و طبيعي ترين توقع از چهره هايي چون دكتر لاريجاني و دكتر حداد عادل آن است كه پيش از ورود در هر نوع مسابقه و رقابتي، براي شكل گيري فراكسيون متحد اصولگرايان تدبير كنند و راه را بر رفتارهاي هيجاني يا اختلاف افكنانه ببندند.
شايان ذكر است قدرت الله عليخاني عضو اقليت مجلس هشتم پريروز به ايلنا گفت: فراكسيون اصلاح طلبان در مجلس نهم شكل نمي گيرد و برخي از چهره هاي اصولگرايي كه قصد وارد شدن به دعواهاي سياسي را نيز ندارند، در گروه «مستقلين» حضور دارند. اصلاح طلبان هم به گروه مستقلين پيوسته اند.
وي خاطرنشان كرد: آقاي پزشكيان [وزير دولت اصلاحات] كه يك چهره شاخص اصلاح طلب شناخته مي شد امكان دارد حتي به عنوان رئيس فراكسيون مستقلين انتخاب شود.
منصور حسيني دبير فراكسيون اقليت مجلس هشتم نيز به خبر آن لاين گفته است: احتمال قوي تر اين است كه با محوريت آقايان پزشكيان و مطهري، فراكسيون «مستقلين» با همكاري نامزدهاي اصلاح طلب، صداي ملت و جبهه ايستادگي تشكيل شود.
با اين وصف بايد ديد طيف مستقلي كه آقاي جلالي از آن سخن مي گويد با طيف مستقلي كه عليخاني و حسيني مي گويند چه قدر تفاوت يا هماهنگي دارد؟ و قرار است در خدمت كدام جريان سياسي عمل كند؛ اصولگرايان يا اصلاح طلبان؟! به عبارت ديگر، به اعتبار ماجراي فتنه 88 و خيانت هاي طيفي از اصلاح طلبان چگونه مي شود، هم اين وري و هم آن طرفي بود؟
نهايتاً اينكه برخي رسانه هاي اينترنتي شبه اصولگرا در اين ميان و از دو سو، نقش آتش بياران معركه را بازي مي كنند كه يا از هيجان زدگي و باندزدگي افراطي است و يا اينكه...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۳:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۷
    0 0
    برای پیوستن به اجتماع بزرگ معترضین به ساحت مقدس امام معصوم و به جهت نابودی شاهین نجفی به این آدرس مراجعه نمایید . www.therevenge.blogfa.com

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس