کربلایی محمود بهجت، پدر آیت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم میپرداخت و اسناد مهم و قبالهها به گواهی ایشان میرسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت(ع) به ویژه حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) شعر میسرود، مرثیههای جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.
آیت الله بهجت تحصیلات ابتدایى حوزه را در مکتبخانه فومن به پایان رساند و پس از تحصیلات ادبیات عرب در سال 1348 هـ ق، هنگامى که تقریباً چهارده سال از عمر شریفش مىگذشت، براى تکمیل دروس حوزوى عازم(عراق) شد. حدود چهار سال در کربلای معلى اقامت گزید و افزون بر تحصیل علوم رسمى از محضر استادان بزرگ آن سامان همچون مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم خویى(غیر از آیتالله خویى معروف) بهره برد.
ادامه تحصیل در کربلا
آن زمان چهارده سال از عمر شریفش میگذشت که به عراق مشرف شد و در کربلای معلی اقامت گزید. بنا به گفته یکی از شاگردان نزدیک ایشان، معظم له خود به مناسبتی فرمودند: «بیش از یک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلف شدم.»
آری، دست تربیت حضرت رب سبحانه هماره بندگان شایسته را از اوان کودکی و نوجوانی زیر نظر جهان بین خود گرفته و فیوضاتش را شامل حال آنان کرده است و پیوسته میپاید، تا در بزرگی مشعل راهبری راهپویان طریق الی الله را به دستشان بسپارد. بدین سان، آیت الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلی میماند و از فیوضات سیدالشهدا(ع) استفاده میکند و به تهذیب نفس میپردازد و در آن مدت، بخش معظمی از کتابهای فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهر فرا میگیرد.
در سال 1352 هـ ق براى ادامه تحصیل به «نجف اشرف» رهسپار شد و سطح عالى علوم حوزه را در محضر آیات عظام همچون حاج شیخ مرتضى طالقانى به پایان رساند و پس از درک محضر آیات عظام آقا ضیای عراقى و میرزاى نائینى، وارد حوزه درسى آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروى اصفهانى شد.
افزون بر این ایشان از محضر آیات عظام حاج سید ابوالحسن اصفهانى و حاج شیخ محمد کاظم شیرازى، صاحب حاشیه بر مکاسب و در حوزه علوم عقلى، کتاب الاشارات والتنبیهات و اسفار را نزد آیت الله سید حسین بادکوبهاى فرا گرفت و در زمان شاگردی به تدریس سطوح عالى پرداخت و در تألیف کتاب سفینه البحار محدث کبیر، حاج شیخ عباس قمى را یاری کرد. با این همه، همت او تنها مصروف علوم دینی نبوده؛ بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را در جستوجوی مردان الهی و اولیای برجسته میکشاند.
در زمینه تهذیب نفس در زادگاهش از کودکى محضر عالم بزرگوار «سعیدى» و در کربلا از برخى علماى دیگر بهره برد تا اینکه در نجف اشرف در سن حدود هجده سالگی با آیت حق، سید علی آقای قاضى آشنا شد و گمشده خویش را در وجود ایشان یافت. از آن پس در سلک شاگردان اخلاقى ـ عرفانى ایشان درآمد.
در سال 1364 هـ ق موافق با 1324 هـ.ش با قلبى صیقل یافته از معنویت و سینه اى مالامال از عشق به حضرت حق و با کوله بارى از علم و کمال راهی سرزمین خویش شد و در زادگاهش تشکیل خانواده داد و در حالى که آماده بازگشت به نجف اشرف بود، هنگام عبور از قم، در زمانى که هنوز چندین ماه از مهاجرت حضرت آیت الله بروجردى به قم نگذشته بود، موقتاً مقیم شد و خبر رحلت اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف را یکى پس از دیگرى مىشنود، از این رو در شهر مقدس قم رحل اقامت مىافکند.
مرجعیت
حضرت آیت الله بهجت پس از ورود به قم، خدمت آیات عظام کوه کمرهاى حضور یافت و در بین شاگردان درخشید همچنین در درس حضرت آیت الله بروجردی همچون دیگر شاگردان برجسته اش حضرات آیات امام خمینی، گلپایگانی و... حاضر شد.
آیت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیای عراقی و میرزای نایینی، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیت حق حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت. به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه غروی اصفهانی، که دارای فکری جوال و متحرک و همراه با تیزبینی بوده، بهرهها برد. با اینکه ایشان فقیهی شناخته شدهاند و بیش از سی سال اشتغال به تدریس خارج فقه و اصول داشتند؛ ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز می زدند.
آیت الله مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت الله بهجت بعد از مرجعیت میگوید:«بعد از مرجعیت، منزل آیت الله بهجت هیچ تغییری نکرده است، ملاقات و پذیرایی از بازدیدکنندگان در منزل امکان ندارد؛ لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد فاطمیه از ملاقات کنندگان پذیرایی میشود. اصولاً قبول مرجعیت ایشان به نظر من یکی از کرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سن هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمیکرد که زیر بار چنین مسئولیتی برود و کسانی که با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمیزدند که امکان داشته باشد آقا یک وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بکشند و مسئولیتش را قبول کنند. بدون شک جز احساس یک وظیفه متعین چیزی باعث نشد که ایشان این مسئولیت را بپذیرند. باید گفت که رفتار ایشان در این زمان با این وارستگی و پارسایی، حجت را بر دیگران تمام میکند که میشود در عین مرجعیت با سادگی زندگی کرد، بدون این که تغییری در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرایط زندگی پیش بیاید.»
آثار
آیت الله بهجت دارای تألیفات متعددی در فقه و اصول هستند که خود برای چاپ اکثر آنها اقدام نکردهاند و گاه به کسانی که میخواهند آنها را حتی با غیر وجوه شرعیه چاپ کنند، اجازه نمیدهند و میفرمایند: هنوز بسیاری از کتابهای علمای بزرگ سالهاست که به گونه خطی مانده است، آنها را چاپ کنید نوبت اینها دیر نشده است.
برخی از آثار این عالم عارف عبارتند از: یک دوره کامل اصول، حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى (ره) و تکمیل آن تا پایان مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت، دوره کامل کتاب صلاه، دوره کامل کتاب زکات، دوره کامل کتاب خمس و حج، حاشیه بر کتاب ذخیره العباد مرحوم شیخ محمد حسین غروى، چندین مجلد تقریباً یک دوره فقه فارسى، حاشیه بر مناسک شیخ انصارى (ره) و ...
فهرست عمده تألیفات ایشان که برخی نیز با اصرار برخی از شاگردانشان به چاپ رسیده، عبارتند از:
1. رساله توضیح المسائل(فارسی و عربی)
2. مناسک حج
3. وسیله النجاه
4. جامع المسائل
5. جلد اول از کتاب صلوه
6. جلد اول از دوره اصول
7. تعلیقه بر مناسک شیخ انصاری
8. بقیه مجلّدات دوره اصول
9. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری
10. دوره طهارت
11. بقیه مجلدات دوره کتاب الصلوه
حضرت آیتالله العظمی محمد تقی بهجت، مرجع عالیقدر شیعیان جهان پس از سال ها تلاش علمی و پرورش اساتید برجسته و نیز تربیت نفس، یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 در پی عارضه قلبی، در بیمارستان حضرت ولیعصر(عج) قم دارفانی را وداع گفتند.