به گزارش مشرق به نقل از فارس، حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان با حضور در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) گفت: باید دغدغۀ تازهای به نام «تقوای سیاسیون» در فضای سیاسی جامعه وارد شود. مردم ما از کسانی که در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی فعالیت میکنند، از روزنامهنگار گرفته تا مدیرکل و مسئولین ارشد سیاسی، از تمام اینها باید انتظار تقوای بالا داشته باشند، چون اگر سیاسیون تقوا نداشته باشند، مردم امنیت کافی و کامل نخواهند داشت و چارهای نیست جز اینکه سیاسیون ما تقوا داشته باشند، آن هم در سطحی فراتر از دیگران.
مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها با بیان اینکه بیتقوا بودنِ یک مسئول سیاسی، راه نفوذ افراد فاسد را باز میکند، گفت: اگر رفاقتها، دوستیها و دشمنیهای شخصیِ یک رجل سیاسی، در عزل و نصبها و مناسبات سیاسیِ او تأثیر بگذارد، علامت خطر است و نشان میدهد که شکاف کوچکی باز شده است.
پناهیان این پرسش را مطرح کرد که "چرا این امکان برای بعضیها ایجاد شده است که جرائم مالیِ میلیاردی انجام دهند؟ آیا غیر از این است که بالاخره از یک شکافی راه نفوذ پیدا کردهاند؟"
وی در بخش دیگری از سخنرانی خود در جمع هئیت دانشجویی «میثاق با شهدا»، با بیان اینکه انسان مؤمن و متقی، زرهی به نام تقوا بر تن دارد که او را نفوذناپذیر میکند، گفت: اگر سیاسیون تقوا داشته باشند، جامعه دارای این دژ و قلعۀ محکم خواهد شد و اگر تقوا جایگاه خوبی در فرهنگ جامعه پیدا کند، سیاسیون بیتقوا در آن جامعه رشد نخواهند کرد.
پناهیان با بیان اینکه تشخیصِ اینکه در عرصۀ سیاست چه کسی باتقوا عمل کرده و چه کسی بیتقوایی کرده دشوار است، گفت: متأسفانه در جامعۀ ما شاخصها و ملاکهایی برای تشخیص این بیتقواییها به مردم معرفی نشده است.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به آیهای از قرآن، یکی از ملاکها برای تشخیص تقوا را «قول سدید» و یکی دیگر از شاخصههای تقوا را بر اساس فرمایشی از امیرالمؤمنین، «ظرفیت پذیرش مظلومیت» به دلیل مصلحتهای اجتماعی، دانست.
در ادامه فرازهایی از سخنان ایشان را میخوانید:
• اینکه انسان مؤسسۀ خیریهای بنا کند و به تعدادی از محرومین رسیدگی کند، کار بسیار شایستهای است ولی اگر در کنار این کار خوب، کار دیگری روی زمین مانده باشد که به وسیلۀ آن بتوان ریشۀ فقر را در جامعه از بین برد، طبیعتاً این کارِ دوم، اولویت پیدا میکند چراکه نجات یک جامعه واجبتر از نجات یک انسان است. هر کسی که میخواهد اقدامات خُرد اقتصادی و فرهنگی به نفع دیگران انجام دهد، باید بداند که این مشکلات خُرد، همیشه ریشههایی در وضعیت کلان اجتماعی دارند که جز با پرداختن به سیاست، اصلاح نخواهند شد.
• پرداختن به مسائل سیاسی و اصلاح وضع سیاسی جامعه، به این معناست که بخواهیم ریشۀ انواع فقر و محرومیت از جمله فقر اقتصادی و فرهنگی را از بین ببریم. وقتی به معنای واقعی کلمه به اصلاح سیاسی جامعه بپردازیم، ریشههای نابسامانی فرهنگی، معنوی و اقتصادی از بین خواهد رفت. به همین دلیل پرداختن به امور سیاسی برای ما یک امر فوقالعاده مقدس است ولی این موضوعی است که هنوز بسیاری از افراد مذهبی جامعه ما به عمق اهمیت آن پی نبردهاند. حضرت امام(ره) فرمودهاند: «و اللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفى کردهاند.» (صحیفه امام/ج1/ص270) همچنین میفرمایند: «اسلام دین سیاست است، قبل از اینکه دین معنویات باشد» (صحیفه امام/ج6/ص 467)
• وقتی انسان مؤمن به مرتبهای از خودسازی برسد، بلافاصله مرتبهای از مسئولیتهای اجتماعی متوجه او خواهد شد و باید وظایف اجتماعی خود را انجام دهد که وظایف اجتماعی نیز وقتی در سطح کلان مطرح شود، همان «سیاست» خواهد بود. پرداختن یک انسان مؤمن به سیاست یعنی وارد معادلات قدرت شده و ریشههای مسائل سیاسی را مورد دقت قرار دهد. به کسانی که وظیفۀ خود میدانند در عرصۀ سیاست تأثیرگذار باشند، معمولاً حزباللهی یا انقلابی ـ به معنای درست کلمه ـ گفته میشود. بر این اساس، انقلابی بودن و سیاسی بودن برای انسان مؤمن، یک ضرورت خواهد بود، چراکه با هیچ عبادت فردی و از هیچ راه دیگری نمیتواند به اندازۀ کار در این عرصه (به شرط داشتن تواناییهای لازم)، کسب نور و معنویت کند.
• تلقیِ عمومی این است که تقوا و نحوۀ رابطۀ یک فرد با خدا، امر فردی است؛ و امر و نهی جایی ندارد و دیگران در حیطۀ تقوای فردی انسانها، حق دخالت ندارند. این نگاه تا حدی که موجب نفی امر بمعرف و نهی از منکر نشود، ممکن است صحیح به نظر برسد، ولی در مورد سیاستمداران این تلقی درست نیست چراکه وقتی کسی با بیتقوایی خود به جامعه لطمه میزند، نباید نسبت به او بیتفاوت بود و سکوت کرد. البته امر به معروف و نهی از منکر در مواردی که بیتقوایی فرد صرفاً به خودش هم لطمه میزند، نیز جا دارد که در جای خود باید از آن سخن گفت.
• اگر بتوانیم از بیتقواییهای افراد در زندگیِ شخصی یا زندگیِ محدود اجتماعیشان، صرفنظر کنیم، به هیچ وجه نمیتوانیم نسبت به بیتقواییهای سیاستمداران در عمل سیاسیشان بیتفاوت باشیم. چون کوچکترین بیتقوایی سیاستمداران، مقدمۀ فسادهای بزرگ اجتماعی خواهد شد. به عنوان مثال اسلام به ما مأموریتی نداده که عدالت دیگران را بررسی کنیم، اما وقتی کسی بخواهد امام جماعت شود، باید عدالت داشتن یا نداشتن او را مورد بررسی قرار دهیم. یعنی وقتی کسی فقط قرار است جلوتر از ما نماز بخواند و ما به او اقتدا کنیم، وضعیت تقوای او به ما ربط پیدا میکند. البته نه اینکه بخواهیم در مورد او تجسس کنیم ولی نسبت به مشاهدات خودمان از او هم نباید بیتفاوت باشیم.
• چرا تقوای مسئولین سیاسی برای ما خیلی اهمیت دارد؟ اینکه مسئولین سیاسی فقط دزد و خائن نباشند یا اینکه فقط مدیریت بلد باشند، بیعرضه نباشند یا باورهای غلطی نداشته باشند، برای اینکه جامعه به سوی نابسامانی کشیده نشود، کافی نیست بلکه اگر مسئولین سیاسی کوچکترین بیتقوایی مثلاً نداشتن تقوای در گفتار یا تقوای در مناسبات اجتماعی داشته باشند، جامعه به سوی نابسامانی خواهد رفت. و اثرش را در لایههای پایینتر خواهد گذاشت. مثل آنکه اگر پدر و مادر از سر بیتقوایی با هم دعوا داشته باشند، اگر فرزندانشان دزد از آب درآمدند، تعجب نباید کرد.
• خیلی بد است که مطالبات جامعۀ ما از مسئولین سیاسی، منحصر به این باشد که دزدی و خیانت نکنند، و یا دیدگاه و باورهای سالمی داشته باشند. نباید مطالبات مردم از سیاسیون در این حد حداقلی باشد. اگر سطح توقع مردم از تقوای سیاسیون بالا برود هیج مسئولی جرأت نمیکند در حضور مردم و از آن بالاتر در محضر خدا کوچکترین بیتقوایی را در سخن و عملکرد خود نشان دهد.
• مسئولین سیاسی باید در سطحی فراتر از سطحِ عموم مردم، تقوا داشته باشند. اگر یک مسئول سیاسی، (در هر ردهای) در مناسبات خودش تقوا را رعایت نکند، نتیجۀ این بیتقوایی، فساد خواهد بود هرچند او به دنبال فساد نبوده است. متأسفانه برخی از مسئولین و سیاسیون جامعۀ ما نسبت به این مسأله آگاه نیستند و باید به آنها آموزش داده شود.
• اگر رفاقتها، دوستیها و دشمنیهای شخصیِ یک رجل سیاسی، در عزل و نصبها و مناسبات سیاسیِ او تأثیر بگذارد، علامت خطر است و نشان میدهد که شکاف کوچکی باز شده است و کمی جلوتر این شکاف گشوده خواهد شد. آنهایی که قدرتطلب هستند از همین شیارها که به واسطۀ برخی بیتقواییهای مسئولین ایجاد میشود، وارد میشوند و قدرت را به فساد میکشانند.
• چرا این امکان برای بعضیها ایجاد شده است که جرائم مالیِ میلیاردی انجام دهند؟ آیا غیر از این است که بالاخره از یک شکافی راه نفوذ پیدا کردهاند؟ اگر یک دزدی به خانۀ شما بزند، دلیل بر این است که حتماً یک راهِ نفوذ پیدا کرده است. اگر همۀ منافذ بسته باشد، قطعاً دزد نمیتوانست وارد شود.
• طبیعتاً کسانی که دوست دارند به ثروتها و قدرتهای بادآورده برسند، از شکافهایی که به واسطۀ بیتقوایی و نقاط ضعف مسئولین ایجاد میشود، نفوذ میکنند و این بیتقوا بودنِ یک مسئول سیاسی است که راه نفوذ افراد فاسد را باز میکند.
• کسانی که به دنبال قدرت هستند، نقشهها و برنامهریزیهایی انجام میدهند که افراد عادی به عمق نقشههای آنها پینمیبرند و راه نفوذ آنها را نمیبینند. اگر وارد معادلات قدرت شوید، خواهید دید قدرتطلبان عالم که نمونۀ آن صهیونیست بین الملل است، چقدر پیچیده عمل میکنند و چگونه راه نفوذ برای خودشان باز میکنند. الان ببینید چگونه مشتی اقلیت صهیونیست بر همۀ دولتها مسلطند. اینها راه نفوذ را بلدند.
• اگر شما در خانۀ خودتان با آرامش زندگی کنید و گروهی دزد خانۀ شما را زیر نظر داشته باشند و راههای نفوذ را مورد مطالعه قرار دهند، حتما به راههای تفوذی میرسند که شما خودتان هیچگاه نمیتوانید به سادگی آن منفذها را شناسایی کنید. امیرالمؤمنین میفرماید: «هرکه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت؛ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْه» (نهج البلاغه/نامه62)
• مطمئن باشید که دشمنان ما خیلی بیشتر از اینها تلاش میکنند که در میان مسئولین ما نفوذ کنند. از راههای مختلف و در میان اقشار و گروههای مختلف، سعی میکنند وارد شوند و مترصد کوچکترین فرصتها هستند. علیرغم تمام این اقدامات دشمن، آنچه که از ابتدای انقلاب تا به امروز، ما را جلو برده است، تقوای امام و یاران امام بوده است و الّا مسئولینی که تقوا نداشتند، فقط زحمت ایجاد کردهاند.
• انسان مؤمن و متقی، زرهی به نام تقوا بر تن دارد که او را نفوذناپذیر میکند. تقوا مانند حصار و قلعۀ مستحکمی است که دشمنان و دزدان را از نفوذ در انسان ناامید میکند(امیرالمؤمنین ع: تقوا، براى کسى که بدان پناه برد، دژى تسخیر ناشدنى است؛ التَّقوى حِصنٌ حَصینٌ لِمَن لَجَأَ إلَیهِ؛غررالحکم/1558) و اگر هم اقدام به نفوذ کنند، پروردگار با یک نیروی نامرئی انسان متقی را حفظ خواهد کرد. تقوا برای انسان دو کار مهم انجام میدهد: 1. راه نفوذ دشمن به منافع انسان را میبندد. 2. اگر هم کسی اقدام به نفوذ کند، خداوند با نیروی غیبی، به انسان کمک میکند. «و هر کس تقواى الهى پیشه کند، [خداوند] براى او راه نجاتی قرار مىدهد؛ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»(طلاق/2)
• ممکن است یک مسئول سیاسی، تقوا نداشته باشد ولی با زرنگی و هوش خود، کاری کند که راه نفوذ دیگران را ببندد و کسانی که میخواهند از او سوءاستفاده کنند را کنار بگذارد، اما چنین کسی عامل دوم (کمک خداوند) را نخواهد داشت و در موارد خاصی که زرنگیهای انسان جواب نمیدهد و فقط باید خداوند به انسان کمک کند، چون تقوا ندارد خداوند کمکش نخواهد کرد.
• اگر سیاسیون تقوا داشته باشند جامعه دارای این دژ و قلعۀ محکم خواهد شد. اگر تقوا جایگاه خوبی در فرهنگ جامعه پیدا کند سیاسیون بیتقوا در آن جامعه رشد نخواهند کرد.
• اینکه فقط به درست بودن دیدگاه و باورهای یک رجل سیاسی بسنده کنیم، دورهاش گذشته است و این شرط، مربوط به دو دهۀ اول انقلاب بوده است. امروز وارد مرحلهای شدهایم که در عرصۀ سیاست به تقوای عملی هم نیاز داریم. یعنی اگر یک رجل سیاسی، همۀ اعتقادات و باروهایش هم درست باشد، اما تقوا نداشته باشد، به دردِ عرصۀ سیاست نمیخورد، چون راهِ نفوذ به او باز است و این مسأله به ضرر مردم تمام خواهد شد.
• باید دغدغۀ تازهای به نام «تقوای سیاسیون» در فضای سیاسی جامعه وارد شود. مردم ما از کسانی که در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی فعالیت میکنند، از روزنامهنگار گرفته تا مدیر کل و مسئولین ارشد سیاسی، باید انتظار تقوای بالا داشته باشند، چون اگر سیاسیون تقوا نداشته باشند مردم در مقابل نفوذها و مفاسد امنیت کافی و کامل نخواهند داشت و چارهای نیست جز اینکه سیاسیون ما تقوا داشته باشند، آن هم در سطحی فراتر از دیگران.
• امیرالمؤمنین(ع) در آخرین جملات خود در وصف متقین میفرمایند: «متقی اینگونه است که اگر از کسی فاصله میگیرد از روی زهد است و اگر به کسی نزدیک میشود از روی لطف و مهربانی و رحمت است. دوری جستن او از دیگران از روی کبر و غرور نیست و نزدیکی او به دیگران هم برای فریب دادن و سوءاستفاده کردن نیست؛ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِینٌ وَ رَحْمَةٌ؛ لَیْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَ خَدِیعَة»(نهج البلاغه/خطبۀ 193)
• ما از سیاسیون خود چنین سطح بالایی از تقوا را انتظار داریم. نمایندگان محترم مجلس، وقتی میخواهند فراکسیون تشکیل دهند و انتخابهای درون مجلس را انجام دهند، احزاب و گروهها و جبهههای مختلف نیز وقتی میخواهند دستهبندی کنند، باید تقوا را اساس قرار دهند. این انتخابها و دستهبندیها نباید بر اساس حب و بغضها و منافع شخصی و گروهی باشد.
• فضای سیاسی جامعۀ ما باید خیلی بهتر از اینها باشد، هنوز این فضا آکنده از تقوا نیست. اگر جایی فرد شایستهای در انتخابات رأی نیاورد، معلوم میشود هنوز در فضای سیاسی جامعه، تقوا حرف اول را نمیزند.
• تشخیصِ اینکه در عرصۀ سیاست چه کسی باتقوا عمل کرده و چه کسی بیتقوایی کرده دشوار است و متأسفانه در جامعۀ ما شاخصها و ملاکهایی برای تشخیص این بیتقواییها به مردم معرفی نشده است. ما برای تشخیص تقوا در عملکرد افراد، ملاکهایی داریم که یکی از آنها قول سدید است. خداوند متعال میفرماید: «اى اهل ایمان، متّقى باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید؛ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً»(احزاب/70)
• یکی از شاخصههای تقوا، تقوای در کلام است. اگر یک رجل سیاسی، تقوای کلامی نداشته باشد، معلوم میشود که امکان نفوذ در او وجود دارد و کسانی که میخواهند از او سوءاستفاده کنند، بالاخره میتوانند راه نفوذ را پیدا کنند. کسی که قول سدید نداشته باشد، اگر قدرت و مسئولیت سیاسی داشته باشد، میتوان پیشبینی کرد که در او نفوذ خواهد شد و از طریقِ او جامعه به فساد کشیده خواهد شد.
• یکی دیگر از شاخصههای تقوا، ظرفیتِ پذیرش مظلومیت به دلیل مصلحتهای اجتماعی است و خیلیها این ظرفیت را ندارند. امیرالمؤمنین(ع) در بیان صفات متقین میفرمایند: «متقی اینگونه است که اگر بر او ستمی شد، صبر میکند تا خدا انتقام او را بگیرد؛ إِنْ بُغِیَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتَّى یَکُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی یَنْتَقِمُ لَهُ»(نهج البلاغه/خطبۀ 193) اگر به کسی ستمی روا شود و او بیصبرانه و بلافاصله در صدد انتقامگیری برآید، نشانۀ بیتقوایی اوست؛ مگر اینکه عکسالعمل او به دلیل ستم به خودش نباشد، و باز به مصلحت جامعه باشد.
• انسان باتقوا امور را به خدا واگذار میکند و خداوند کارهای او را اداره خواهد کرد. کسی که تقوا دارد وقتی با افراد بیتقوا مواجه میشود طبیعتاً مورد ظلم قرار خواهد گرفت، در این صورت اگر امور خود را به خدا بسپارد، خدا از او حمایت خواهد کرد و امور او را سامان خواهد داد. مثلاً ما گاهی در جامعۀ خود با معضلی به نام «نفاق» مواجه هستیم ولی خداوند قول داده است که در جامعهای که افراد باتقوا در رأس امور قرار گیرند، منافقین را ذلیل خواهد کرد.
مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها با بیان اینکه بیتقوا بودنِ یک مسئول سیاسی، راه نفوذ افراد فاسد را باز میکند، گفت: اگر رفاقتها، دوستیها و دشمنیهای شخصیِ یک رجل سیاسی، در عزل و نصبها و مناسبات سیاسیِ او تأثیر بگذارد، علامت خطر است و نشان میدهد که شکاف کوچکی باز شده است.
پناهیان این پرسش را مطرح کرد که "چرا این امکان برای بعضیها ایجاد شده است که جرائم مالیِ میلیاردی انجام دهند؟ آیا غیر از این است که بالاخره از یک شکافی راه نفوذ پیدا کردهاند؟"
وی در بخش دیگری از سخنرانی خود در جمع هئیت دانشجویی «میثاق با شهدا»، با بیان اینکه انسان مؤمن و متقی، زرهی به نام تقوا بر تن دارد که او را نفوذناپذیر میکند، گفت: اگر سیاسیون تقوا داشته باشند، جامعه دارای این دژ و قلعۀ محکم خواهد شد و اگر تقوا جایگاه خوبی در فرهنگ جامعه پیدا کند، سیاسیون بیتقوا در آن جامعه رشد نخواهند کرد.
پناهیان با بیان اینکه تشخیصِ اینکه در عرصۀ سیاست چه کسی باتقوا عمل کرده و چه کسی بیتقوایی کرده دشوار است، گفت: متأسفانه در جامعۀ ما شاخصها و ملاکهایی برای تشخیص این بیتقواییها به مردم معرفی نشده است.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به آیهای از قرآن، یکی از ملاکها برای تشخیص تقوا را «قول سدید» و یکی دیگر از شاخصههای تقوا را بر اساس فرمایشی از امیرالمؤمنین، «ظرفیت پذیرش مظلومیت» به دلیل مصلحتهای اجتماعی، دانست.
در ادامه فرازهایی از سخنان ایشان را میخوانید:
• اینکه انسان مؤسسۀ خیریهای بنا کند و به تعدادی از محرومین رسیدگی کند، کار بسیار شایستهای است ولی اگر در کنار این کار خوب، کار دیگری روی زمین مانده باشد که به وسیلۀ آن بتوان ریشۀ فقر را در جامعه از بین برد، طبیعتاً این کارِ دوم، اولویت پیدا میکند چراکه نجات یک جامعه واجبتر از نجات یک انسان است. هر کسی که میخواهد اقدامات خُرد اقتصادی و فرهنگی به نفع دیگران انجام دهد، باید بداند که این مشکلات خُرد، همیشه ریشههایی در وضعیت کلان اجتماعی دارند که جز با پرداختن به سیاست، اصلاح نخواهند شد.
• پرداختن به مسائل سیاسی و اصلاح وضع سیاسی جامعه، به این معناست که بخواهیم ریشۀ انواع فقر و محرومیت از جمله فقر اقتصادی و فرهنگی را از بین ببریم. وقتی به معنای واقعی کلمه به اصلاح سیاسی جامعه بپردازیم، ریشههای نابسامانی فرهنگی، معنوی و اقتصادی از بین خواهد رفت. به همین دلیل پرداختن به امور سیاسی برای ما یک امر فوقالعاده مقدس است ولی این موضوعی است که هنوز بسیاری از افراد مذهبی جامعه ما به عمق اهمیت آن پی نبردهاند. حضرت امام(ره) فرمودهاند: «و اللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفى کردهاند.» (صحیفه امام/ج1/ص270) همچنین میفرمایند: «اسلام دین سیاست است، قبل از اینکه دین معنویات باشد» (صحیفه امام/ج6/ص 467)
• وقتی انسان مؤمن به مرتبهای از خودسازی برسد، بلافاصله مرتبهای از مسئولیتهای اجتماعی متوجه او خواهد شد و باید وظایف اجتماعی خود را انجام دهد که وظایف اجتماعی نیز وقتی در سطح کلان مطرح شود، همان «سیاست» خواهد بود. پرداختن یک انسان مؤمن به سیاست یعنی وارد معادلات قدرت شده و ریشههای مسائل سیاسی را مورد دقت قرار دهد. به کسانی که وظیفۀ خود میدانند در عرصۀ سیاست تأثیرگذار باشند، معمولاً حزباللهی یا انقلابی ـ به معنای درست کلمه ـ گفته میشود. بر این اساس، انقلابی بودن و سیاسی بودن برای انسان مؤمن، یک ضرورت خواهد بود، چراکه با هیچ عبادت فردی و از هیچ راه دیگری نمیتواند به اندازۀ کار در این عرصه (به شرط داشتن تواناییهای لازم)، کسب نور و معنویت کند.
• تلقیِ عمومی این است که تقوا و نحوۀ رابطۀ یک فرد با خدا، امر فردی است؛ و امر و نهی جایی ندارد و دیگران در حیطۀ تقوای فردی انسانها، حق دخالت ندارند. این نگاه تا حدی که موجب نفی امر بمعرف و نهی از منکر نشود، ممکن است صحیح به نظر برسد، ولی در مورد سیاستمداران این تلقی درست نیست چراکه وقتی کسی با بیتقوایی خود به جامعه لطمه میزند، نباید نسبت به او بیتفاوت بود و سکوت کرد. البته امر به معروف و نهی از منکر در مواردی که بیتقوایی فرد صرفاً به خودش هم لطمه میزند، نیز جا دارد که در جای خود باید از آن سخن گفت.
• اگر بتوانیم از بیتقواییهای افراد در زندگیِ شخصی یا زندگیِ محدود اجتماعیشان، صرفنظر کنیم، به هیچ وجه نمیتوانیم نسبت به بیتقواییهای سیاستمداران در عمل سیاسیشان بیتفاوت باشیم. چون کوچکترین بیتقوایی سیاستمداران، مقدمۀ فسادهای بزرگ اجتماعی خواهد شد. به عنوان مثال اسلام به ما مأموریتی نداده که عدالت دیگران را بررسی کنیم، اما وقتی کسی بخواهد امام جماعت شود، باید عدالت داشتن یا نداشتن او را مورد بررسی قرار دهیم. یعنی وقتی کسی فقط قرار است جلوتر از ما نماز بخواند و ما به او اقتدا کنیم، وضعیت تقوای او به ما ربط پیدا میکند. البته نه اینکه بخواهیم در مورد او تجسس کنیم ولی نسبت به مشاهدات خودمان از او هم نباید بیتفاوت باشیم.
• چرا تقوای مسئولین سیاسی برای ما خیلی اهمیت دارد؟ اینکه مسئولین سیاسی فقط دزد و خائن نباشند یا اینکه فقط مدیریت بلد باشند، بیعرضه نباشند یا باورهای غلطی نداشته باشند، برای اینکه جامعه به سوی نابسامانی کشیده نشود، کافی نیست بلکه اگر مسئولین سیاسی کوچکترین بیتقوایی مثلاً نداشتن تقوای در گفتار یا تقوای در مناسبات اجتماعی داشته باشند، جامعه به سوی نابسامانی خواهد رفت. و اثرش را در لایههای پایینتر خواهد گذاشت. مثل آنکه اگر پدر و مادر از سر بیتقوایی با هم دعوا داشته باشند، اگر فرزندانشان دزد از آب درآمدند، تعجب نباید کرد.
• خیلی بد است که مطالبات جامعۀ ما از مسئولین سیاسی، منحصر به این باشد که دزدی و خیانت نکنند، و یا دیدگاه و باورهای سالمی داشته باشند. نباید مطالبات مردم از سیاسیون در این حد حداقلی باشد. اگر سطح توقع مردم از تقوای سیاسیون بالا برود هیج مسئولی جرأت نمیکند در حضور مردم و از آن بالاتر در محضر خدا کوچکترین بیتقوایی را در سخن و عملکرد خود نشان دهد.
• مسئولین سیاسی باید در سطحی فراتر از سطحِ عموم مردم، تقوا داشته باشند. اگر یک مسئول سیاسی، (در هر ردهای) در مناسبات خودش تقوا را رعایت نکند، نتیجۀ این بیتقوایی، فساد خواهد بود هرچند او به دنبال فساد نبوده است. متأسفانه برخی از مسئولین و سیاسیون جامعۀ ما نسبت به این مسأله آگاه نیستند و باید به آنها آموزش داده شود.
• اگر رفاقتها، دوستیها و دشمنیهای شخصیِ یک رجل سیاسی، در عزل و نصبها و مناسبات سیاسیِ او تأثیر بگذارد، علامت خطر است و نشان میدهد که شکاف کوچکی باز شده است و کمی جلوتر این شکاف گشوده خواهد شد. آنهایی که قدرتطلب هستند از همین شیارها که به واسطۀ برخی بیتقواییهای مسئولین ایجاد میشود، وارد میشوند و قدرت را به فساد میکشانند.
• چرا این امکان برای بعضیها ایجاد شده است که جرائم مالیِ میلیاردی انجام دهند؟ آیا غیر از این است که بالاخره از یک شکافی راه نفوذ پیدا کردهاند؟ اگر یک دزدی به خانۀ شما بزند، دلیل بر این است که حتماً یک راهِ نفوذ پیدا کرده است. اگر همۀ منافذ بسته باشد، قطعاً دزد نمیتوانست وارد شود.
• طبیعتاً کسانی که دوست دارند به ثروتها و قدرتهای بادآورده برسند، از شکافهایی که به واسطۀ بیتقوایی و نقاط ضعف مسئولین ایجاد میشود، نفوذ میکنند و این بیتقوا بودنِ یک مسئول سیاسی است که راه نفوذ افراد فاسد را باز میکند.
• کسانی که به دنبال قدرت هستند، نقشهها و برنامهریزیهایی انجام میدهند که افراد عادی به عمق نقشههای آنها پینمیبرند و راه نفوذ آنها را نمیبینند. اگر وارد معادلات قدرت شوید، خواهید دید قدرتطلبان عالم که نمونۀ آن صهیونیست بین الملل است، چقدر پیچیده عمل میکنند و چگونه راه نفوذ برای خودشان باز میکنند. الان ببینید چگونه مشتی اقلیت صهیونیست بر همۀ دولتها مسلطند. اینها راه نفوذ را بلدند.
• اگر شما در خانۀ خودتان با آرامش زندگی کنید و گروهی دزد خانۀ شما را زیر نظر داشته باشند و راههای نفوذ را مورد مطالعه قرار دهند، حتما به راههای تفوذی میرسند که شما خودتان هیچگاه نمیتوانید به سادگی آن منفذها را شناسایی کنید. امیرالمؤمنین میفرماید: «هرکه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت؛ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْه» (نهج البلاغه/نامه62)
• مطمئن باشید که دشمنان ما خیلی بیشتر از اینها تلاش میکنند که در میان مسئولین ما نفوذ کنند. از راههای مختلف و در میان اقشار و گروههای مختلف، سعی میکنند وارد شوند و مترصد کوچکترین فرصتها هستند. علیرغم تمام این اقدامات دشمن، آنچه که از ابتدای انقلاب تا به امروز، ما را جلو برده است، تقوای امام و یاران امام بوده است و الّا مسئولینی که تقوا نداشتند، فقط زحمت ایجاد کردهاند.
• انسان مؤمن و متقی، زرهی به نام تقوا بر تن دارد که او را نفوذناپذیر میکند. تقوا مانند حصار و قلعۀ مستحکمی است که دشمنان و دزدان را از نفوذ در انسان ناامید میکند(امیرالمؤمنین ع: تقوا، براى کسى که بدان پناه برد، دژى تسخیر ناشدنى است؛ التَّقوى حِصنٌ حَصینٌ لِمَن لَجَأَ إلَیهِ؛غررالحکم/1558) و اگر هم اقدام به نفوذ کنند، پروردگار با یک نیروی نامرئی انسان متقی را حفظ خواهد کرد. تقوا برای انسان دو کار مهم انجام میدهد: 1. راه نفوذ دشمن به منافع انسان را میبندد. 2. اگر هم کسی اقدام به نفوذ کند، خداوند با نیروی غیبی، به انسان کمک میکند. «و هر کس تقواى الهى پیشه کند، [خداوند] براى او راه نجاتی قرار مىدهد؛ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»(طلاق/2)
• ممکن است یک مسئول سیاسی، تقوا نداشته باشد ولی با زرنگی و هوش خود، کاری کند که راه نفوذ دیگران را ببندد و کسانی که میخواهند از او سوءاستفاده کنند را کنار بگذارد، اما چنین کسی عامل دوم (کمک خداوند) را نخواهد داشت و در موارد خاصی که زرنگیهای انسان جواب نمیدهد و فقط باید خداوند به انسان کمک کند، چون تقوا ندارد خداوند کمکش نخواهد کرد.
• اگر سیاسیون تقوا داشته باشند جامعه دارای این دژ و قلعۀ محکم خواهد شد. اگر تقوا جایگاه خوبی در فرهنگ جامعه پیدا کند سیاسیون بیتقوا در آن جامعه رشد نخواهند کرد.
• اینکه فقط به درست بودن دیدگاه و باورهای یک رجل سیاسی بسنده کنیم، دورهاش گذشته است و این شرط، مربوط به دو دهۀ اول انقلاب بوده است. امروز وارد مرحلهای شدهایم که در عرصۀ سیاست به تقوای عملی هم نیاز داریم. یعنی اگر یک رجل سیاسی، همۀ اعتقادات و باروهایش هم درست باشد، اما تقوا نداشته باشد، به دردِ عرصۀ سیاست نمیخورد، چون راهِ نفوذ به او باز است و این مسأله به ضرر مردم تمام خواهد شد.
• باید دغدغۀ تازهای به نام «تقوای سیاسیون» در فضای سیاسی جامعه وارد شود. مردم ما از کسانی که در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی فعالیت میکنند، از روزنامهنگار گرفته تا مدیر کل و مسئولین ارشد سیاسی، باید انتظار تقوای بالا داشته باشند، چون اگر سیاسیون تقوا نداشته باشند مردم در مقابل نفوذها و مفاسد امنیت کافی و کامل نخواهند داشت و چارهای نیست جز اینکه سیاسیون ما تقوا داشته باشند، آن هم در سطحی فراتر از دیگران.
• امیرالمؤمنین(ع) در آخرین جملات خود در وصف متقین میفرمایند: «متقی اینگونه است که اگر از کسی فاصله میگیرد از روی زهد است و اگر به کسی نزدیک میشود از روی لطف و مهربانی و رحمت است. دوری جستن او از دیگران از روی کبر و غرور نیست و نزدیکی او به دیگران هم برای فریب دادن و سوءاستفاده کردن نیست؛ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِینٌ وَ رَحْمَةٌ؛ لَیْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَ خَدِیعَة»(نهج البلاغه/خطبۀ 193)
• ما از سیاسیون خود چنین سطح بالایی از تقوا را انتظار داریم. نمایندگان محترم مجلس، وقتی میخواهند فراکسیون تشکیل دهند و انتخابهای درون مجلس را انجام دهند، احزاب و گروهها و جبهههای مختلف نیز وقتی میخواهند دستهبندی کنند، باید تقوا را اساس قرار دهند. این انتخابها و دستهبندیها نباید بر اساس حب و بغضها و منافع شخصی و گروهی باشد.
• فضای سیاسی جامعۀ ما باید خیلی بهتر از اینها باشد، هنوز این فضا آکنده از تقوا نیست. اگر جایی فرد شایستهای در انتخابات رأی نیاورد، معلوم میشود هنوز در فضای سیاسی جامعه، تقوا حرف اول را نمیزند.
• تشخیصِ اینکه در عرصۀ سیاست چه کسی باتقوا عمل کرده و چه کسی بیتقوایی کرده دشوار است و متأسفانه در جامعۀ ما شاخصها و ملاکهایی برای تشخیص این بیتقواییها به مردم معرفی نشده است. ما برای تشخیص تقوا در عملکرد افراد، ملاکهایی داریم که یکی از آنها قول سدید است. خداوند متعال میفرماید: «اى اهل ایمان، متّقى باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید؛ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً»(احزاب/70)
• یکی از شاخصههای تقوا، تقوای در کلام است. اگر یک رجل سیاسی، تقوای کلامی نداشته باشد، معلوم میشود که امکان نفوذ در او وجود دارد و کسانی که میخواهند از او سوءاستفاده کنند، بالاخره میتوانند راه نفوذ را پیدا کنند. کسی که قول سدید نداشته باشد، اگر قدرت و مسئولیت سیاسی داشته باشد، میتوان پیشبینی کرد که در او نفوذ خواهد شد و از طریقِ او جامعه به فساد کشیده خواهد شد.
• یکی دیگر از شاخصههای تقوا، ظرفیتِ پذیرش مظلومیت به دلیل مصلحتهای اجتماعی است و خیلیها این ظرفیت را ندارند. امیرالمؤمنین(ع) در بیان صفات متقین میفرمایند: «متقی اینگونه است که اگر بر او ستمی شد، صبر میکند تا خدا انتقام او را بگیرد؛ إِنْ بُغِیَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتَّى یَکُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی یَنْتَقِمُ لَهُ»(نهج البلاغه/خطبۀ 193) اگر به کسی ستمی روا شود و او بیصبرانه و بلافاصله در صدد انتقامگیری برآید، نشانۀ بیتقوایی اوست؛ مگر اینکه عکسالعمل او به دلیل ستم به خودش نباشد، و باز به مصلحت جامعه باشد.
• انسان باتقوا امور را به خدا واگذار میکند و خداوند کارهای او را اداره خواهد کرد. کسی که تقوا دارد وقتی با افراد بیتقوا مواجه میشود طبیعتاً مورد ظلم قرار خواهد گرفت، در این صورت اگر امور خود را به خدا بسپارد، خدا از او حمایت خواهد کرد و امور او را سامان خواهد داد. مثلاً ما گاهی در جامعۀ خود با معضلی به نام «نفاق» مواجه هستیم ولی خداوند قول داده است که در جامعهای که افراد باتقوا در رأس امور قرار گیرند، منافقین را ذلیل خواهد کرد.