به گزارش مشرق به نقل از تابناک، ماجرای محکوم شدن یک کاریکاتوریست اراکی به 25 ضربه شلاق، به جرم کشیدن کاریکاتور نماینده این شهر، خبری بود که به سرعت مرزهای استانی و حتی کشوری را درنوردید و بازتاب جهانی پیدا کرد. این واقعه بیانگر نکات مهمی برای مسئولین کشور ماست.
روز گذشته خبری منتشر شد، مبنی بر اینکه کاریکاتوریست نشریه محلی «نامه امیر»، به دلیل کشیدن کاریکاتور نماینده شهر اراک و شکایت این نماینده، به 25 ضربه شلاق محکوم شده است، حال آن که در این کاریکاتور، هیچ نکته توهین آمیز و غیرمتعارفی به چشم نمیخورد.
از اصل خبر و غیرمعمول بودن کار نماینده و رأی قاضی دادگاه که بگذریم، نکته مهمی که به نظر میرسد به هیچ وجه از سوی این دو مقام محلی پیشبینی نشده، فراتر رفتن این خبر از مرزهای استانی و حتی کشوری و ایجاد کمپینی جهانی در محکومیت این کار بوده است.
در این راستا، افزون بر بازتاب سریع و گستردهای که این خبر در میان خبرگزاریها و سایتهای خبری داخلی پیدا کرده، مطبوعات بینالمللی نیز از روز گذشته تاکنون، یک به یک در حال پرداختن به این موضوع هستند.
برای نمونه، روزنامه انگلیسی «گاردین»، امروز ضمن انتشار این خبر و حواشی آن به طور کامل، به کمپین بینالمللی اشاره کرده که از سوی کاریکاتوریستهای ایرانی در سرتاسر جهان به راه افتاده است و در چهارچوب آن، دهها نفر از این افراد با کشیدن کاریکاتور نماینده اراک، همبستگی خود را با کاریکاتوریست اراکی نشان داده اند.
افزون بر گاردین، برخی دیگر از نشریات بینالمللی، از جمله نشریات تخصصی کاریکاتور، این خبر را انتشار دادهاند.
اما در این واقعه، سه نکته بسیار مهم هست که باید بیش از هر کس مورد توجه مسئولین محلی در کشورمان قرار گیرد:
نخست اینکه بر خلاف آنچه برخی از این مقامات و مسئولین میپندارند، آنها در حوزه محلی و استانی خود دارای اختیار و اقتدار تام و تمام نیستند و اقدامات بعضاً غیرمعقول و سلیقهای آنان، از چشم دیگران پنهان نخواهد ماند.
در حقیقت، آنان باید توجه داشته باشند که بازتاب اقدامات محلیشان، تنها به همان سطح محلی محدود نمیشود و با درنوردیدن مرزهای منطقهای، استانی و حتی ملی، در معرض قضاوت طیف گستردهای از افکار عمومی قرار خواهد گرفت.
نکته دومی که با مورد پیشین ارتباط تنگاتنگ دارد، این است که گویا طیف وسیعی از مسئولین کشورمان، در قرن بیست و یکم و در عصر اطلاعات و ارتباطات، هنوز از قدرت رسانه آگاهی ندارند و نمیدانند که در جایگاه یک مقام مسئول، کوچکترین کار غیرمنطقی از سوی آنها، میتواند چه موج رسانهای بزرگی ضدشان به پا کند.
در پایان و نکته سومی که باید مدنظر قرار گیرد، این است که با توجه به موارد نامبرده، یک خودخواهی ساده و یک اقدام شخصی، میتواند با بازتاب یافتن در سطح جهانی، به خدشهدار شدن نام ایران و ایرانی بینجامد؛ بنابراین، وجود حداقلی از مسئولیتپذیری چنین حکم میکند که این افراد پیش از گرفتن چنین تصمیماتی، اندکی بیشتر اندیشه کنند.
روز گذشته خبری منتشر شد، مبنی بر اینکه کاریکاتوریست نشریه محلی «نامه امیر»، به دلیل کشیدن کاریکاتور نماینده شهر اراک و شکایت این نماینده، به 25 ضربه شلاق محکوم شده است، حال آن که در این کاریکاتور، هیچ نکته توهین آمیز و غیرمتعارفی به چشم نمیخورد.
از اصل خبر و غیرمعمول بودن کار نماینده و رأی قاضی دادگاه که بگذریم، نکته مهمی که به نظر میرسد به هیچ وجه از سوی این دو مقام محلی پیشبینی نشده، فراتر رفتن این خبر از مرزهای استانی و حتی کشوری و ایجاد کمپینی جهانی در محکومیت این کار بوده است.
در این راستا، افزون بر بازتاب سریع و گستردهای که این خبر در میان خبرگزاریها و سایتهای خبری داخلی پیدا کرده، مطبوعات بینالمللی نیز از روز گذشته تاکنون، یک به یک در حال پرداختن به این موضوع هستند.
برای نمونه، روزنامه انگلیسی «گاردین»، امروز ضمن انتشار این خبر و حواشی آن به طور کامل، به کمپین بینالمللی اشاره کرده که از سوی کاریکاتوریستهای ایرانی در سرتاسر جهان به راه افتاده است و در چهارچوب آن، دهها نفر از این افراد با کشیدن کاریکاتور نماینده اراک، همبستگی خود را با کاریکاتوریست اراکی نشان داده اند.
افزون بر گاردین، برخی دیگر از نشریات بینالمللی، از جمله نشریات تخصصی کاریکاتور، این خبر را انتشار دادهاند.
اما در این واقعه، سه نکته بسیار مهم هست که باید بیش از هر کس مورد توجه مسئولین محلی در کشورمان قرار گیرد:
نخست اینکه بر خلاف آنچه برخی از این مقامات و مسئولین میپندارند، آنها در حوزه محلی و استانی خود دارای اختیار و اقتدار تام و تمام نیستند و اقدامات بعضاً غیرمعقول و سلیقهای آنان، از چشم دیگران پنهان نخواهد ماند.
در حقیقت، آنان باید توجه داشته باشند که بازتاب اقدامات محلیشان، تنها به همان سطح محلی محدود نمیشود و با درنوردیدن مرزهای منطقهای، استانی و حتی ملی، در معرض قضاوت طیف گستردهای از افکار عمومی قرار خواهد گرفت.
نکته دومی که با مورد پیشین ارتباط تنگاتنگ دارد، این است که گویا طیف وسیعی از مسئولین کشورمان، در قرن بیست و یکم و در عصر اطلاعات و ارتباطات، هنوز از قدرت رسانه آگاهی ندارند و نمیدانند که در جایگاه یک مقام مسئول، کوچکترین کار غیرمنطقی از سوی آنها، میتواند چه موج رسانهای بزرگی ضدشان به پا کند.
در پایان و نکته سومی که باید مدنظر قرار گیرد، این است که با توجه به موارد نامبرده، یک خودخواهی ساده و یک اقدام شخصی، میتواند با بازتاب یافتن در سطح جهانی، به خدشهدار شدن نام ایران و ایرانی بینجامد؛ بنابراین، وجود حداقلی از مسئولیتپذیری چنین حکم میکند که این افراد پیش از گرفتن چنین تصمیماتی، اندکی بیشتر اندیشه کنند.