به گزارش مشرق به نقل از مهر، بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، از حیث حاشیه، خلف راستین نمایشگاههای قبل از خود است. شعارها و صداهای گوناگون و عجیب و غریبی که از بلندگوها پخش میشود، برگزاری جشنوارهای از مد و لباس در قالب بازدید از نمایشگاه، سرو غذاهای گوناگون و راه افتادن بوبرنگ هاتداگ فروشیها، قرار و مدارهای جالب دانشجویی، حضور چهرههای سیاسی برای بهرهبرداریهای انتخاباتی و ... همه و همه از حاشیههای نمایشگاه کتابی است که 25 سال دوام آورده است.
* در صحن مصلای امام خمینی (ره) صدا به صدا نمیرسد. «کنکورت را قورت بده» دیگر به شعار تکراری یکی از مؤسسات انتشاراتی تولید کتابهای کنکور تبدیل شده است. با این حال، جناب ناشر تصمیم ندارد این شعار تکراری را عوض کند و همچنان از بلندگوهای متعدد محوطه نمایشگاه، هر چند لحظه یک بار صدای زنانهای میگوید: «کنکورت را قورت بده ....»
تبلیغ مؤسسات فرهنگی و بنگاههای نشر خصوصی از این تریبون بهرهای ندارد و معمولاً این ناشران دانشگاهی هستند که رقابتی ملالآور را پس از رادیو و تلویزیون از بلندگوهای نمایشگاه نیز دنبال میکنند.
قرار دادن دوش برای آزمایش کتابهای ضدآب ـ بچهها مواظب باشید خیس نشوید!
* کتابخوان کردن مردم به هر قیمت! شما وقتی در خشکی هستی کتاب بخوان، مطالعه کردن در حمام پیشکش! اما نه. اینطوریها هم نیست. کتاب دست از سر شما برنمیدارد و باید زیر دوش هم کتاب بخوانید. برای این منظور میتوانید مطالعه را از کودکی شروع کنید و به آن عادت بورزید. اگر هم خودتان بزرگ شدهاید و دیگر توی کتتان نمیرود که در حمام کتاب بخوانید، لااقل این کار را روی بچهتان آزمایش کنید و کتاب ضدآب بدهید دستش ببرد حمام، همانطور که توی وان خوابیده یا دوش را روی سرش باز کرده، کتاب بخواند و معلوماتش را ببرد بالا!
برای این منظور، به یکی از ناشران کودک زیر چادر مخصوص ناشران این گروه سنی مراجعه کنید و از کیفیت کتابهای ضدآب آن باخبر شوید. آنها برای تأیید کیفیت این دسته از کتابها، دو دستگاه دوش، دو دستگاه پمپ آب و مقدار قابل توجهی آب تمیز به نمایشگاه آوردهاند! با این همه تدارک، به خدا ناراحت میشوند ازشان کتاب ضدآب و مخصوص حمام نخرید!
* توزیع کردن تراکت و برگههای تبلیغاتی در نمایشگاه ممنوع است، اما این موضوع در جایی اعلام نمیشود. با این حال، کافی است شما دست به چنین کاری بزنید. یک دستگاه موتورسیکلت با دو سرنشین از راه میرسند که در جیب هرکدامشان یک دستگاه بیسیم قرار دارد. آنها عینکهای دودی به چشم زدهاند و تا اندازهای ترسناک هستند. بالاخره آدم حراستی باید یک جورهایی قیافهاش تابلو باشد!
آنها بدون هیچ گونه برخورد خشنی، کیسه پلاستیکی موزعات برگههای تبلیغاتی را میگیرند و پس از وارسی، کل کیسه پلاستیک را توقیف میکنند. چند قدم آنطرفتر، یک نفر بادکنک میفروشد، یک نفر بستنی یخی و یک نفر دیگر باز داد میزند: کنکورت را قورت بده!
تخفیف بیمه خودرو ویژه نمایشگاه کتاب!
* انگار نه انگار نمایشگاه کتاب، نمایشگاه کتاب است، اما به قول اسد امرایی، خب همه چیزمان باید به همه چیزمان بخورد دیگر. وقتی در عرضه مستقیم کالای شب عید و ماه مبارک رمضان، کتاب میفروشیم، لابد باید در نمایشگاه کتاب هم ماشینمان را بیمه کنیم! یکی نیست بگوید شرکتهای بیمه در یک نمایشگاه فرهنگی چه میکنند.
در گوشهای از مصلی، چادری به نمایندگی از یکی شرکتهای بیمه برپا شده که خدمات بیمه خودرو ارائه میدهد و الحق که تخفیف هم میدهد. لابد الآن متهم میشویم که داریم برای طرف تبلیغ هم میکنیم که اگر این کار را کرده باشیم، راه دوری نمیرود! بالاخره همه باید از کنار نمایشگاه کتاب، نان بخورند دیگر!